ایلین1366 5544 ارسال شده در 21 مهر، 2016 حرف های کوچکی در زندگی هست که حسرت های بزرگی بر دلت می گذارند، جملات ساده ای در زندگی هست، که آرزوی دوباره شنیدنشان، که حسرتِ یک بار دیگر تکرار شدنشان اشکت را در می آورد. دلت می خواهد بشنوی شان، از زبانِ همان کس که میخواهی، بشنوی شان... اما آن کس نیست که دوباره برایت بگوید: "صبح بخیر عزیزم" بگوید : "کجایی؟ چرا دیر کردی؟" بگوید : "بخور، غذایت سرد شد! " یا اینکه بگوید : "این رنگی بهم می آید؟!" حرف های ساده ای هست که آرزوهای بزرگت میشوند. دوس داری یک بارِ دیگر، فقط یک بارِ دیگر بگوید: "تابستان برویم سفر؟" "صدای تلویزیون را کم کن" بگوید: "با خودت سبزی بیاور" بگوید: "نان هم فراموش نکنی" "گلدان ها را آب بده" بگوید: "راستی امروز کمی دیرتر برمیگردم، گفتم نگران نشوی" خیلی حرف های ساده را دیگر نمی شنوی، و حسرت دوباره شنیدن شان، جانت را می گیرد. دلت می خواهد در عمق خواب باشی، نصفه شب با آرنج به پهلویت بزند و با صدای گرفته بگوید: "یک لیوان آب برایم میاوری؟" 1
Sepideh.mt 17530 ارسال شده در 31 مهر، 2016 تا دیروز فکر می کردم تمام قله های جهان را می توانم فتح کنم. تازه امروز فهمیدم چه نفس گیر است بالا رفتن از پله های خانه ای که تو دیگر در آن نیستی! 5
ایلین1366 5544 ارسال شده در 31 مهر، 2016 شب سکوت می کند؛ تا فریاد دلتنگی هایم را بشنود، نیستی..! و شب چه کوتاه ست؛ برای تمام ناگفته هایم... 3
.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 1 آبان، 2016 رو به روی پنجره دیوار باشد بهتر است بین ما این فاصله "بسیار" باشد بهتر است من به دنبال کسی بودم که "دلسوزی" کند همدمم این روزها سیگار باشد بهتر است 3
sam arch 55879 ارسال شده در 1 آبان، 2016 دوستت دارم وقتی ماسید بر لبم... دلتنگت شدم هم ماسید بر لبت... دنیا عجب جای غریبی ست.... دست بالای دست بسیار ست... 4
luhrasp.kashvad 445 ارسال شده در 1 آبان، 2016 دلم برایت تنگ می شود . آواز هایم را ، به پای سکوتت قربانی میکنم . ای کاش قربانی دیگری ، بجز صبر داشتم تاتمامی تاریخ وجودم را ، به پای خیره گی چشمان تو قربانی می کردم .....: فاصله فرستاده شده از SM-G355Hِ من با Tapatalk 4
ایلین1366 5544 ارسال شده در 2 آبان، 2016 چقدر دلم میخواست دوستم داشتی چقدر دلم میخواست انقدر تنها نبودم چقدر دلم میخواست منم باتو بیرون برم چقدر حرفم تو دلمه اما تنهام وهیچکس نیست بتونم باهاش حرف بزنم دلم قد تمام دنیا گرفته عشقم 2
Sepideh.mt 17530 ارسال شده در 2 آبان، 2016 می چسبی به من شبیهِ چاییِ بعد از خواب سیگار بعد از غذا یا عطرِ بازمانده بر لباسی که پارسال می پوشیدی ... می چسبی به اندازه ی تمامِ فالوده های تابستان تمامِ گوجه سبز های نمک زده ی سیدخندان .. به اندازه ی باران وقتی کولر روشن است! تو آخرین لذتِ دنیایی که اشتباها اینجا به دنیا آمده 2
Sepideh.mt 17530 ارسال شده در 2 آبان، 2016 خيلى از صبح ها عادى گذشت به جز صبح هايى كه با تو غيرعادى شروع شد 3
ایلین1366 5544 ارسال شده در 3 آبان، 2016 بیماری نادریست اینکه نگاهت به هرچه بیفتد دلت برای کسی تنگ شود! 2
ایلین1366 5544 ارسال شده در 3 آبان، 2016 امروز دلم بدجوری هوای تو دارد! کاش کمی هوایش را داشته باشی.. 3
ایلین1366 5544 ارسال شده در 3 آبان، 2016 از حباب نفسم میفهمم چیزی از من ته دریا مانده مثل جا ماندن قلاب در آب بدنم در بدنت جا مانده! 3
ایلین1366 5544 ارسال شده در 3 آبان، 2016 شبها، پرندههايش میروند روزها، ستارههايش ببين، آسمان هم كه باشی باز تنهایی. 3
ایلین1366 5544 ارسال شده در 3 آبان، 2016 انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت آنقدر که خالی شده بعد از تو جهانم.. 3
ایلین1366 5544 ارسال شده در 3 آبان، 2016 هیچ زنی احمق نیست...! همیشه نمیشود زنها را با پول شاد کرد؛ با ارزشترین هدیه ای که میتوان به یک زن داد، توجّه است، توجّهی مداوم... 3
ایلین1366 5544 ارسال شده در 3 آبان، 2016 اشکها که آپلود نمیشوند آدمها غمگینتر از عکسهایشان هستند. غمگینتر از اینستاگرام و تلگرام... آدمهای دورانِ عکسهای کاغذی هم همین بودند. لبخندهای هیچ آلبومی راستراستکی نبود. چه کسی از گریههای خودش، از اشکهای خودش عکس میگیرد؟! چه کسی پیدا میشود که عکس قلبِشکستهاش را برای پروفایل تلگرام انتخاب کند؟! روزهای بد توی آلبوم نمیآیند. روزهای بد توی اینستاگرام و تلگرام نمیآیند... 4
ایلین1366 5544 ارسال شده در 3 آبان، 2016 زن های نجیب فریب کارترینند همه چیزشان را پنهان می کنند تنهایی را دلتنگی را گریه ها را دوست داشتن را زن های نجیب قوی ترینند هنگام شکستن صدایشان در نمی آید درد که دارند به خود نمی پیچند نهایتا تسکین درد یک زن گریه های یواشکی ست... 3
roozbeh ameri 8439 ارسال شده در 4 آبان، 2016 امشب غزل مرا به هوایی دگر ببر تا هر کجا که میبردت بال و پر ببر تا ناکجا ببر که هنوزم نبرده ای این بارم از زمین و زمان دورتر ببر اینجا برای گم شدن از خویش کوچک است جایی که گم شوم دگر از هر نظر ببر آرامشی دوباره مرا رنج میدهد مگذار در عذابمو سوی خطر ببر دارد دهان زخم دلم بسته میشود بازش به میهمانی آن نیشتر ببر خود را غزل ! به بال تو دیگر سپرده ام هرجا که دوست داری ام امشب ببر ببر 4
ارسال های توصیه شده