رفتن به مطلب

شعـری بـرای تـو...


ارسال های توصیه شده

زیباستــــــ ...........

 

کـه تــو تنـــهــا نیــاز مـن بـاشــی

و چـه عــاشقانـــه استـــــ

کـــه تــــو تــنــهـــا آرزویــــم باشــی

و چــــه رؤیـــایـــی استــــــ

ایــن « لحظـــه هـــای نــاب عــــاشقی »

و مــن همـــه زیبــایــی عاشقانـــه و رؤیـــایـــی را ....

فـقـط بـــا تــــــــو حس می کنــــم

  • Like 6
لینک به دیدگاه

شاید

بتوان دیده ز دیدارت بست

یا

با غم تو ساخت و یک گوشه نشست

اما

نتوان

از تو رباعی نسرود

وقتی

که دل از شعر نگاه تو پر است.

  • Like 5
لینک به دیدگاه

شب سردي است ، و من افسرده

راه دوري است ، و پايي خسته

تيرگي هست و چراغي مرده

 

مي كنم ، تنها، از جاده عبور

دور ماندند ز من آدم ها.

سايه اي از سر ديوار گذشت ،

غمي افزود مرا بر غم ها.

 

فكر تاريكي و اين ويراني

بي خبر آمد تا با دل من

قصه ها ساز كند پنهاني.

 

نيست رنگي كه بگويد با من

اندكي صبر ، سحر نزديك است

هردم اين بانگ برآرم از دل :

واي ، اين شب چقدر تاريك است!

 

خنده اي كو كه به دل انگيزم؟

قطره اي كو كه به دريا ريزم؟

صخره اي كو كه بدان آويزم؟

 

 

مثل اين است كه شب نمناك است

ديگران را هم غم هست به دل

غم من ، ليك، غمي غمناك است

  • Like 5
لینک به دیدگاه

تکه ای از اسمان نگاهت جا مانده است

 

روی پرچین تنهایی ام !!

 

سر بر بالش می گذارم ،

 

رویای شبانه ام از تو لبریز می شود.

 

من، بوی تو را می دهم ...

 

عزیزدلم،

 

صبورانه خواب می کنی تمام دلواپسی هایم را ...

 

دلم می خواهد بودنت را یک جا،

 

جلوی آینه ها بگذارم

 

تا دوستیمان هزار برابر منعکس شود ...

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 6
لینک به دیدگاه

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم

بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم

خالی از خودخواهی من ، برتر از آلایش تن

من تو را بالاتر از غم ، برتر از من دوست دارم

عشق صد ها چهره دارد ، عشق تو آئینه دار عشق

عشق را در چهره ی آئینه دیدن دوست دارم

در خموشی ، چشم ما را قصه ها و گفتگوهاست

من تو را در جذبه ی محراب دیدن دوست دارم

در هوای دیدنت ، یک عمر در چله نشستم

چله را در مقدم عشقت شکستن دوست دارم

بغض سرگردان ابرم قله ی آرامشم تو

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم

  • Like 4
لینک به دیدگاه

بگو تا بنویسم ...

مثل همیشه

وقتی همه چیز

با نگاه تو آغاز می شود ؛

وقتی

تنها با چشمهایت

نوازشم می کنی ،

دلم

اسیر هزار عاشقانه می شود

  • Like 9
لینک به دیدگاه

باید که لهجه کهنم را عوض کنم

این حرفِ مانده در دهنم را عوض کنم

 

یک شمعِ تازه را بسرایم از آفتاب

شمع قدیم سوختنم را عوض کنم

 

هرشب میان مقبره ها راه می روم

شاید هوای زیستنم را عوض کنم

بردار شعر های مرا مرهمی بیار

بگذار وصله های تنم را عوض کنم

 

بگذار شاعرانه بمیرم از این سرود

از من مخواه تا کفنم را عوض کنم

 

من که هنوز خسته باران دیشبم

فرصت بده که پیرهنم را عوض کنم

  • Like 9
لینک به دیدگاه

عذابم میده این جای خالیت

زجر میده این خاطراتو

فکرم بی تو داغون خسته اس

کاش بره از یادم اون صداتو

  • Like 12
لینک به دیدگاه

نقطه می گذاری انتهای خط . . .

و مـــــــــــــن

باز می رسم سر سطر !

تو دوباره با نقطه ای تمامم می کنی . . .

و من سمج تر از هزار سطر به پایان رسیده . . .

شروع می کنم !درشکه ای سیاه می خواهم

 

که یاد تو را با خود ببرد

 

یـــا نــــــــه

 

نـــــــــــــه

 

یــــاد تـــــــــــو باشد

مــــــــــرا با خود ببرد

  • Like 10
لینک به دیدگاه

دیدی که سخت نیست

 

 

تنها بدون مــــــــــن ؟!!

 

 

دیدی صبح می شود، شب ها بدون مـــــــــن !!

 

 

این نبض زندگی بـی وقفه می زند…

 

 

فرقی نمی کندربا مــــــن یا بدون مــــــن…

 

 

دیــــــروز گر چه ســخت

 

 

امروز هم گذشت!!!

 

 

طوری نمی شود

 

 

فردا بدون مــــــن ...!!!

  • Like 7
لینک به دیدگاه

دوباره یادت را دیدم ...

بوسیدمش و در کنار آینه دلم نهادم

........شاید دوری من ؛

.......... شاید مردن من ؛

....................... همه کار تو بود

شاید ...

  • Like 7
لینک به دیدگاه

[TABLE=width: 500]

[TR]

[TD]ساعت رفتنت نزدیک است[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]وقتی در این شهر نیستی

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]وقتی در این هوا نفس نمی کشی

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]تنفس برایم سخت می شود

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]هوایی که بازدم تو درآن دمیده نشه

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]مناسب تنفس نیست

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]هفت قل را برایت خواندم

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]برای سلامتیت

برای سفر بیخطر[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]سفرت بیخطر عزیزم[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

  • Like 6
لینک به دیدگاه

تنهاییم

کنار پنجره می آیم

نسیم تبسم تو جاریست

قاصدکها آمده اند

در رقص باد ویاد

سبز سپید و سرخ

این آخرین قاصدک

چقدر شبیه لبخند خداحافظی توست....

  • Like 7
لینک به دیدگاه
تنهاییم

کنار پنجره می آیم

نسیم تبسم تو جاریست

قاصدکها آمده اند

در رقص باد ویاد

سبز سپید و سرخ

این آخرین قاصدک

چقدر شبیه لبخند خداحافظی توست....

 

برای بودن گاهی لازم است که نباشی شاید نبودنت بودنت را به خاطر آورد اما دور نباش؛ دوری همیشه دلتنگی نمی آورد فراموشی همین نزدیکیهاست.....!

  • Like 6
لینک به دیدگاه

گاهی از عبورت

می ترسم........

 

گاهی از همه ی قايق ها

ميترسم

و ازهمه ی رودخانه ها

 

گاهی دلم

باد وحشی پر از غروری را می خواهد،

که عبورت را زود

از امتداد نگاهم، ببرد.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...