Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۱ زیباستــــــ ........... کـه تــو تنـــهــا نیــاز مـن بـاشــی و چـه عــاشقانـــه استـــــ کـــه تــــو تــنــهـــا آرزویــــم باشــی و چــــه رؤیـــایـــی استــــــ ایــن « لحظـــه هـــای نــاب عــــاشقی » و مــن همـــه زیبــایــی عاشقانـــه و رؤیـــایـــی را .... فـقـط بـــا تــــــــو حس می کنــــم 6 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۱ شاید بتوان دیده ز دیدارت بست یا با غم تو ساخت و یک گوشه نشست اما نتوان از تو رباعی نسرود وقتی که دل از شعر نگاه تو پر است. 5 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۱ شب سردي است ، و من افسرده راه دوري است ، و پايي خسته تيرگي هست و چراغي مرده مي كنم ، تنها، از جاده عبور دور ماندند ز من آدم ها. سايه اي از سر ديوار گذشت ، غمي افزود مرا بر غم ها. فكر تاريكي و اين ويراني بي خبر آمد تا با دل من قصه ها ساز كند پنهاني. نيست رنگي كه بگويد با من اندكي صبر ، سحر نزديك است هردم اين بانگ برآرم از دل : واي ، اين شب چقدر تاريك است! خنده اي كو كه به دل انگيزم؟ قطره اي كو كه به دريا ريزم؟ صخره اي كو كه بدان آويزم؟ مثل اين است كه شب نمناك است ديگران را هم غم هست به دل غم من ، ليك، غمي غمناك است 5 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۱ تکه ای از اسمان نگاهت جا مانده است روی پرچین تنهایی ام !! سر بر بالش می گذارم ، رویای شبانه ام از تو لبریز می شود. من، بوی تو را می دهم ... عزیزدلم، صبورانه خواب می کنی تمام دلواپسی هایم را ... دلم می خواهد بودنت را یک جا، جلوی آینه ها بگذارم تا دوستیمان هزار برابر منعکس شود ... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۱ این روزهـــا ... برای تـنـهــــــا شـُدن ، کـافـیـسـت ... کمی صـادق بـاشی !!! 4 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۱ شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم خالی از خودخواهی من ، برتر از آلایش تن من تو را بالاتر از غم ، برتر از من دوست دارم عشق صد ها چهره دارد ، عشق تو آئینه دار عشق عشق را در چهره ی آئینه دیدن دوست دارم در خموشی ، چشم ما را قصه ها و گفتگوهاست من تو را در جذبه ی محراب دیدن دوست دارم در هوای دیدنت ، یک عمر در چله نشستم چله را در مقدم عشقت شکستن دوست دارم بغض سرگردان ابرم قله ی آرامشم تو شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم 4 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۱ بگو تا بنویسم ... مثل همیشه وقتی همه چیز با نگاه تو آغاز می شود ؛ وقتی تنها با چشمهایت نوازشم می کنی ، دلم اسیر هزار عاشقانه می شود 9 لینک به دیدگاه
BISEl 3640 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۱ باید که لهجه کهنم را عوض کنم این حرفِ مانده در دهنم را عوض کنم یک شمعِ تازه را بسرایم از آفتاب شمع قدیم سوختنم را عوض کنم هرشب میان مقبره ها راه می روم شاید هوای زیستنم را عوض کنم بردار شعر های مرا مرهمی بیار بگذار وصله های تنم را عوض کنم بگذار شاعرانه بمیرم از این سرود از من مخواه تا کفنم را عوض کنم من که هنوز خسته باران دیشبم فرصت بده که پیرهنم را عوض کنم 9 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۱ عذابم میده این جای خالیت زجر میده این خاطراتو فکرم بی تو داغون خسته اس کاش بره از یادم اون صداتو 12 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اسفند، ۱۳۹۱ نقطه می گذاری انتهای خط . . . و مـــــــــــــن باز می رسم سر سطر ! تو دوباره با نقطه ای تمامم می کنی . . . و من سمج تر از هزار سطر به پایان رسیده . . . شروع می کنم !درشکه ای سیاه می خواهم که یاد تو را با خود ببرد یـــا نــــــــه نـــــــــــــه یــــاد تـــــــــــو باشد مــــــــــرا با خود ببرد 10 لینک به دیدگاه
BISEl 3640 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اسفند، ۱۳۹۱ درس خواندن چقدر دلگیر است در اتاقی که از تو خسته شده گوش دادن به تیک تاک زمان زل زدن به کتاب بسته شده...! 11 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۱ نگی که ما گداییم… نگی که بی وفاییم.. ما اهل هر کجاییم.. مخلص بعضیاییم… 9 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۱ روز اول شوخی شوخی جدی شد... شوخی ترین جدی عمرم دوست داشتن تو بود و جدی ترین شوخی عمرم از دست دادن تو... 8 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۱ دیدی که سخت نیست تنها بدون مــــــــــن ؟!! دیدی صبح می شود، شب ها بدون مـــــــــن !! این نبض زندگی بـی وقفه می زند… فرقی نمی کندربا مــــــن یا بدون مــــــن… دیــــــروز گر چه ســخت امروز هم گذشت!!! طوری نمی شود فردا بدون مــــــن ...!!! 7 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۱ دوباره یادت را دیدم ... بوسیدمش و در کنار آینه دلم نهادم ........شاید دوری من ؛ .......... شاید مردن من ؛ ....................... همه کار تو بود شاید ... 7 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ بار ها سوزاندم تمام شعر هایم هر چه نام تو بود چه کرده ای ؟! باز نام تو سر آغاز شعر هایم شد ... 5 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ [TABLE=width: 500] [TR] [TD]ساعت رفتنت نزدیک است[/TD] [/TR] [TR] [TD]وقتی در این شهر نیستی [/TD] [/TR] [TR] [TD]وقتی در این هوا نفس نمی کشی [/TD] [/TR] [TR] [TD]تنفس برایم سخت می شود [/TD] [/TR] [TR] [TD]هوایی که بازدم تو درآن دمیده نشه [/TD] [/TR] [TR] [TD]مناسب تنفس نیست [/TD] [/TR] [TR] [TD]هفت قل را برایت خواندم [/TD] [/TR] [TR] [TD]برای سلامتیت برای سفر بیخطر[/TD] [/TR] [TR] [TD]سفرت بیخطر عزیزم[/TD] [/TR] [/TABLE] 6 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ تنهاییم کنار پنجره می آیم نسیم تبسم تو جاریست قاصدکها آمده اند در رقص باد ویاد سبز سپید و سرخ این آخرین قاصدک چقدر شبیه لبخند خداحافظی توست.... 7 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ تنهاییمکنار پنجره می آیم نسیم تبسم تو جاریست قاصدکها آمده اند در رقص باد ویاد سبز سپید و سرخ این آخرین قاصدک چقدر شبیه لبخند خداحافظی توست.... برای بودن گاهی لازم است که نباشی شاید نبودنت بودنت را به خاطر آورد اما دور نباش؛ دوری همیشه دلتنگی نمی آورد فراموشی همین نزدیکیهاست.....! 6 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۱ گاهی از عبورت می ترسم........ گاهی از همه ی قايق ها ميترسم و ازهمه ی رودخانه ها گاهی دلم باد وحشی پر از غروری را می خواهد، که عبورت را زود از امتداد نگاهم، ببرد. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده