رفتن به مطلب

حقیقت مرگ چیست؟


*ملینا*

ارسال های توصیه شده

رویا های صادقانه

تنها دلیلیه که به ذهنم همیشه خطور میکنه

خواب میبینی آینده یه اتفاقی برات میفته

چند روز بعد همان اتفاق را با تمامی جزئیات میبینی

دلیلش چی میتونه باشه؟

 

فکر کنم من چندین بار رویاهای صادقانه را توضیح دادم تو این تاپیک.......

 

گفتم شما خیال میکنین،یک صحنه را در خواب دیده اید قبلا،فقط به خاطر یک سری شبیه سازی های مغز....

 

برای همین،فقط کافیه از امروز،هرچی خواب میبینید را در کاغذ یادداشت کنید،اگر الان ثبتش کنین روی کاغذ و در آینده هم عین آن رخ داد اونوقت.......

 

 

اما اگر در آینده بگین،اه من این صحنه را قبلا در خواب دیدم ، بدون ثبت نوشتاری،این یعنی توهم مغز.....

 

که واسه همه ما هم بارها پیش اومده......

لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان
چند وقته این موضوع ذهنم رو مشغول کرده اینکه:

 

-مرگ وحشتناکه؟

- مرگ دردآوره؟

-مرگ پایان غم و غصه هاس؟

-با مرگ به آرامش میرسیم؟

-با مرگ به بینش کامل و جدیدی میرسیم؟

-اصلا بعد از مرگ چیزی درک میکنیم؟

-روح بعد از مرگ آزاد میشه یا طبق بعضی حرفا درگیر جسمش میمونه؟

.

.

.وخیلی سوالای دیگه که متاسفانه تا طعم مرگ رو نچشی و تجربه نکنی نمیتونی جوابش رو پیدا کنی...

 

دوس دارم نظر شما رو هم بدونم خوشحال میشم نظری یا سوالی در این مورد دارید اینجا مطرح کنید و با هم در موردش بحث کنیم..:dancegirl2:

 

خوب اینا سوالایین که یک مرده باهاس جواب بده...نه ما!

ولی میتونم یه راه حل بهت پیشنهاد بدم:

همه ی ما دیر یا زود میمیریم....شاید همین فردا که تو راه خونه هستی یه اوتوبوس زیرت کنه و بمیری یا اینکه 100 سال عمر کنیو به علت کهولت سن نسختو بپیچن!

مهم اینه که باید طوری زندگی کنی که بعد اینکه مردی،از زندگی که داشتی حسرت به دلت نشینه...

2 روز دنیاست...هیچ معلومم نیست که از اینجا رفتیم اون طرف چی منتظرمونه...پس بهتره که امیدت به همین دنیا باشه...تو این دنیا بهترین زندگی رو برا خودت درست کن و سعی کن تو یاد دیگران خاطره ی خوشی براشون باشی....:w139:

لینک به دیدگاه
آخه چیزی که من در خواب دیدم و برای من عینش اتفاق افتاده نمیتونه فقط به مغز مربوط باشه . . . گفتم که . . . من جای خاصی رو ندیدم که بخواد برام آشنا باشه .. . . من چیزی رو دیدم که هم میشناختمش و هم میدونستم کجاست . . . مکالماتی رو شنیدم که میفهمیدم چی دارن میگن . . . ولی تا زمان رسیدن به اون صحنه . ، حدود یک ماه طول کشید!

یعنی چیزی که باید یک ماه بعد ، برام حادث میشد ، یک ماه زود تر و اونم سه بار درست مثل هم ، در خوابم اومد!

نمیدونم منظورم رو متوجه میشی یا نه!

 

یا خبر از آینده . . . من شخصی رو دیدم که ذهن منو میخوند بدون اینکه حرفی بزنم! خیلی چیزارو از شخصی ترین اتفاقاتی که در شبش برام رخ داده بود رو بطور غیر مستقیم بهم گوش زد کرد!! حتی شاید باورت نشه ولی وقتی داشتم به اون مرد ، فکر میکردم ، اون متوجه شد و با من تماس گرفت!!!!! این چیزا اصلا نمیتونه اتفاقی باشه به نظر من!

 

در مورد افراد کور مادرزاد هم در واقع چیزی نمیدونم . . .:ws52:

 

یک سوال ازت دارم.بعد از دیدن اون خواب ها بهش فکر میکردی.با کسی در موردشون صحبت کردی.

یا وقتی اون اتفاق افتاد.یک دفعه گفتی اهان من اون را در خواب دیدم؟؟

لینک به دیدگاه
بذار یه اعترافی کنم...

من خواب کسانی رو که مردن میبینم(پدربزرگم که خیلی دوسش داشتم)

و ازشون سوال میپرسم و جواب هم میگیرم البته نه جوابی رو که دوس دارم بشنوم...(در مورد آینده)

جوابی رو میشنوم که برام به حقیقت میرسه...

نمیئونم چرا ولی حس میکنم مرگ چیز خیلی ساده ای نیست...

البته من چندوقت پیش مادربزرگم رو از دست دادم...

ولی تومراسم تدفینشون براش نگران نبودم...چون حس میکردم این اتفاق براش خوشاینده...

فک میکردم به یه تکامل رسیده که دنیا رو کاملا متفاوت از اون چیزی که ما میبینیم میبینه...

روح...

واقعا نمیدونم...

باورت میشه کلا به همه چیز شک کردم...خیلی حس بدیه...سردرگمی...

بدتر از اون اینه که قانع هم نمیشم...

 

این که چیز عجیبی نیست.اکثرا خواب مرده هاشون را میبینند.

البته من هم دیدم.

حتی مثل تو ازشون سوال کردم.ولی اون چیزی هست که مغز ساخته .

لینک به دیدگاه
آها

به نظر شخص شخیص اینجانب مرگ چیزی جز یک دگردیسی نیست

من به عدم اعتقادی ندارم

هر چیزی که پیرامون ماست دال بر وجوده

مگر میشه از هستی نیستی پدید بیاد؟

مرگ هم همانطور که اورمان عزیز گفتش برای این ترسناک به نظر میاد که شناختی ازش نداریم

انسان از هرچی معرفت نداشته باشه ازش میترسه

 

 

 

رویا های صادقانه

تنها دلیلیه که به ذهنم همیشه خطور میکنه

خواب میبینی آینده یه اتفاقی برات میفته

چند روز بعد همان اتفاق را با تمامی جزئیات میبینی

دلیلش چی میتونه باشه؟

 

شما همانطور که قبل از به دنیا امدند نیستی بودی.

بعدش هم میتونی نیستی باشی

درسته؟؟

لینک به دیدگاه
فکر کنم من چندین بار رویاهای صادقانه را توضیح دادم تو این تاپیک.......

 

گفتم شما خیال میکنین،یک صحنه را در خواب دیده اید قبلا،فقط به خاطر یک سری شبیه سازی های مغز....

 

برای همین،فقط کافیه از امروز،هرچی خواب میبینید را در کاغذ یادداشت کنید،اگر الان ثبتش کنین روی کاغذ و در آینده هم عین آن رخ داد اونوقت.......

 

 

اما اگر در آینده بگین،اه من این صحنه را قبلا در خواب دیدم ، بدون ثبت نوشتاری،این یعنی توهم مغز.....

 

که واسه همه ما هم بارها پیش اومده......

پدیده علمی دژاوو دیگه؟؟؟

لینک به دیدگاه

خوشبختانه هیچ ترسی از خود مرگ ندارم و اون دنیا رو اینجور که میگن تصور نمیکنم خداوند خیلی رئوف و مهربون تر از اون چیزیه که ما تصور میکنیمو اونجوریا هم تو ذهنمون فرو کردن خدا عذاب نمیده

مرگ اگر بیاد سراغم هر لحظه با آغوش باز ازش استقبال میکنم و ترسی ندارم:ws37:

لینک به دیدگاه

زندگي هديه خداست به تو. طرز زندگي کردن تو، هديه ي توست به خداو هر کودکی که متولد می شود نشان می دهد که خدا هنوز از آفرینش انسان نا امید نشده است.پس نا امیدش نکن و آنگونه زندگی کن که خدا همواره بر تو لبخند بزند، نترس، حیات تمام نمی شود تنها پس از مرگ نام دیگری میگیرد و زیبایی و عظمتش بیشتر و حقیقی تر میشود. فکرش را کن... زندگی آرام و زیبا در کنار کسی که بارها صدایش می کردی و بارها کمکت میکرد. در آنجا دیگر عشقها و محبتها پایمال نمی شوند واین قلبهای ماست که ارزش ما را مشخص میکند نه دروغهای ما و دیگر کسی بی سبب تنها نیست... دوست خوبم اگر یک روز احساس کردی از مرگ می ترسی کمی فکر کن .ببین خدایی که دنیای دنی را برایمان با این زیبایی آفرید برای زندگی جاودان من و تو چه خواهدکرد.مرگ به معنای عدم وقتی برایمان اتفاق می افتد که خدا و مهربانیش را فراموش کنیم. پس شاد باش، زندگی کن ، بی ریا عاشق باش ولی هرگز خدا را از یاد مبر چرا که وقتی همه تنها یمان بگذارند او هنوز هم با ماست، پس بخند که مهربا نترین برای تو اوست و همیشه در نزدیکی توست و می داند در قلبت چه می گذرد....

لینک به دیدگاه
خوشبختانه هیچ ترسی از خود مرگ ندارم و اون دنیا رو اینجور که میگن تصور نمیکنم خداوند خیلی رئوف و مهربون تر از اون چیزیه که ما تصور میکنیمو اونجوریا هم تو ذهنمون فرو کردن خدا عذاب نمیده

مرگ اگر بیاد سراغم هر لحظه با آغوش باز ازش استقبال میکنم و ترسی ندارم:ws37:

 

دوست نداری بیشتر زنده باشی تا بیشتر در کنار خانواده ات مخصوصا بچه هات باشی.

 

به نظرم تنها دلیل ترس از مرگ همین دوری از خانواده میتونه باشه.

لینک به دیدگاه
یک سوال ازت دارم.بعد از دیدن اون خواب ها بهش فکر میکردی.با کسی در موردشون صحبت کردی.

یا وقتی اون اتفاق افتاد.یک دفعه گفتی اهان من اون را در خواب دیدم؟؟

اولین بار که دیدم بهش اصلا فکر نکردم . . چون مربوط به اتفاقی میشد که اصلا فکر نمیکردم رخ بده . . .

بار دوم و سوم چرا . . . در موردش فکر کردم . . . ولی با کسی صحبت نکردم در موردش . . .

لینک به دیدگاه
دوست نداری بیشتر زنده باشی تا بیشتر در کنار خانواده ات مخصوصا بچه هات باشی.

 

به نظرم تنها دلیل ترس از مرگ همین دوری از خانواده میتونه باشه.

 

خب روح من بهشون سر میزنه من شاید دلتنگ بچه ها بشم ولی با خود مقوله مرگ مشکلی ندارم:ws37:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...