Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ در این بحث یک لحظه کلمات قُلمبه سُلمبه زدی،یاد حسن عباسی افتادم !!!! اما به نظر من،خونه شخصی از لحاظ آرامش روانی،خیلی تاثیر بهتری در روحیه و اخلاق آدم داره. ایران هم الان مشکل جا نداره که همه تمرکز پیدا کرند تو تهران و هرچی مردمی نژاد میگه برین از این شهر،ملت نمیرن. آدم قحط بود؟ یه سر پاشو بیا کافه دیزاین اونجا باهم یه چایی قلیون میزنیم اسپم هم آزاده. این ترجیح توئه! و اکثر ایرانی ها. چون چاردیواری اختیاری توی فرهنگ ایرانی ها نهادینه شده. اما باید دید که یه شهروند آمریکایی چه چیزی رو می پسنده! یا یه شهروند هندی یا ژاپنی! اما یه جنبشی مد شده جدیدا به نام new urbanism که یه تراکم متوسط رو برای مناطق مسکونی توصیه میکنه. چون به هر حال ما توی تراکم زیاد داریم توی مصرف زمین، میزان تاسیسات شهری، هزینه حمل و نقل، میزان تولید سفر و... صرفه جویی اقتصادی میکنیم. 5 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ گاهی وقتها مناسبه که یه شهر نمادی از قدرت سازندگانش باشه!) نظر یک سازنده در مقابل هزاران آدمی که می خوان از اون فضا استفاده کنن هیچه!!! لطفا اول منظورتو از مقیاس انسانی بگو. (البته منظور بنده یه فضای شهری بود. ) من که در بالا عرض کردم. هر استفاده و عملکردی باید معنای خاص خودشو داشته باشه. همین طور فضای شهری ... به طور مثال شما چه تصویر ذهنی از بازار توی ذهنت داری؟ آیا همون انتظار رو از مجموعه ی سردرباغ ملی داری؟ یه سوال آیا مقیاس مسجد امام اصفهان یه مقیاس انسانیه؟ شما از حصور در این مسجد لذت نمیبری؟ بسته به توقعات موضوعی ، موردی و عام هستش که ما طراحای شهری به طراحی فضا میپردازیم. مقیاس ساخت در یک میدان محلی با مقیاس طراحی در یک میدان شهری قطعا متفاوته. 4 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ ما در فضاهای شهری هرچه بین سه مولفه ی فرم ، عملکرد و معنا قرابت بیشتری داشته باشیم به فضای شهری مطلوب نزدیکتر شده ایم. 3 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ الان معماری به طرف استفاده از انرژی های طبیعی و کاهش محیط زیسته به نظر شما با روند برجسازی میشه هوایی پاک داشت یا ....... این جمله ات رو من سخت موافقم. فقط عمومیتش بدم که توی رشه های دیگه هم مثل طراحی شهری و معماری منظر هم این گرایش وجود داره. اینم برای اطلاعات دوستان اضافه کنم که متخصصان برای هر دوره اصولی رو برای طراحی استخراج کرده اند از 6 هزار سال قبل از میلاد تا سال 2010 که اصول طراحی دهه ی اول قرن 21 این واژ ها شد: Reduse, Reuse , recycle همچنین برای هر دوره واژه هایی رو مشخص کردند که برای دهه ی گذشته این واژه ها شد: Earth, wind, sun , water 4 لینک به دیدگاه
ho0da 2321 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ لطفا اول منظورتو از مقیاس انسانی بگو. (البته منظور بنده یه فضای شهری بود. ) بسته به توقعات موضوعی ، موردی و عام هستش که ما طراحای شهری به طراحی فضا میپردازیم. مقیاس ساخت در یک میدان محلی با مقیاس طراحی در یک میدان شهری قطعا متفاوته. مقیاس انسانی= تطبیق با روحیات انسانی.. مطالبی که می گی کاملا درسته اگر حضور در میدان نقش جهان لذت بخشه واسه اینکه که فضا با خیلی از عناصر تعدیل شده... مقیاس ساخت در یک میدان محلی با مقیاس طراحی در یک میدان شهری قطعا متفاوته. این جمله رو هم قبول دارم تفاوت این دو هم باز به خاطر عملکردشونه 3 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ الان معماری به طرف استفاده از انرژی های طبیعی و کاهش محیط زیسته به نظر شما با روند برجسازی میشه هوایی پاک داشت یا ....... به نظر شما آیا توسعه ی افقی و ک تراکم شهرها باعث هدر رفت زمین و افزایش سفر و مصرف سوخت بیشتر و همچنین تعرض به کمربندها سبز و محیطهای طبیعی اطراف نمی شود؟ اتفاقا تراکم زیاد برخی اوقات باعث کاهش آلودگی هوا میشه. استفاده از نیروهای طبیعی هم که خیلی مدته رو بورسه. 5 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ مقیاس انسانی= تطبیق با روحیات انسانی.. مطالبی که می گی کاملا درسته اگر حضور در میدان نقش جهان لذت بخشه واسه اینکه که فضا با خیلی از عناصر تعدیل شده... مقیاس ساخت در یک میدان محلی با مقیاس طراحی در یک میدان شهری قطعا متفاوته. این جمله رو هم قبول دارم تفاوت این دو هم باز به خاطر عملکردشونه ببین اینجوری معاملمون نمیشه! میگی مقیاس انسانی یعنی تطبیق با روحیات انسانی. خب! من عبارتتو اصلاح می کنم: تطبیق با روحیات عام انسانی. اما باز یه سوال. روحیات انسانی چه چیزی را می پسندند؟ کلی صحبت کردن توی بحثای فنی جواب نمیده. برام مشخص کن. فردا تو مشاور اگر خواستی یه فضای شهری مقیاس انسانی طراحی کنی چه تناسباتی را استفاده میکنی؟ 4 لینک به دیدگاه
parsita 749 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ من اگه آفریننده یه شهر بودم اول می رفتم با متخصصان در این زمینه مشورت می کردم و چندین طرح که مطلوب بود رو با استفاده از برنامه های کامپیوتری پیاده سازی می کردم بعد هر کدوم که بهتر بود رو پیاده سازی می کردم البته یه کمی جاهای تفریحی بیشتری می ساختم تا اینقدر جوونا و کلا مردم از زندگی یکنواخت خسته نشن:smiley-gen165: 5 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ به نظر شما آیا توسعه ی افقی و ک تراکم شهرها باعث هدر رفت زمین و افزایش سفر و مصرف سوخت بیشتر و همچنین تعرض به کمربندها سبز و محیطهای طبیعی اطراف نمی شود؟ اتفاقا تراکم زیاد برخی اوقات باعث کاهش آلودگی هوا میشه. استفاده از نیروهای طبیعی هم که خیلی مدته رو بورسه. نمیگم بریم محیط های طبیعی اطراف و نابود کنبم ولی وقتی در نقاط خوش آب و هوا برجسازی میکنند ضررش بیشتره یا بصورت افقی ساختمان بسازند؟ قرار نیست تا میتونیم برجسازی کنیم داخل شهرهامون میتونیم آپارتمان یا مجتمع های مسکونی بسازیم ولی با طبقات حداکثر 10طبقه .........آخه مشکل ما اینه فرهنگ آپارتمان نشینی نداریم جای پارک نداریم ......... اگر فضاهای اداری ما هم در یک نقطه متمرکز بشود در ارتفاعات زیاد میشه فضاهای مسکونی با ارتفاعات کمترم داشت مثل شیکاگو یا اروپایی ها......... توی ایران مخصوصا هر جا آپارتمان میسازند طبقه همکفش میشه مرکز تجاری و اداری و ... 6 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ به نظر شما آیا توسعه ی افقی و ک تراکم شهرها باعث هدر رفت زمین و افزایش سفر و مصرف سوخت بیشتر و همچنین تعرض به کمربندها سبز و محیطهای طبیعی اطراف نمی شود؟ اتفاقا تراکم زیاد برخی اوقات باعث کاهش آلودگی هوا میشه. استفاده از نیروهای طبیعی هم که خیلی مدته رو بورسه. برخی اوقات باعث کاهش میشه ولی خیلی اوقات باعث افزایش آلودگی ست. استفاده از نیروهای طبیعی هم کمتر مدت زیادی نیست که مطرح شده و از اواخر قرن 20 به طور جدی مطرح شد.(اونایی که برج سازی رو خیلی دوست دارن یه نگاهی به کتاب تجربه ی مدرنیته نوشته ی مارشال برمن بندازن. لازم نیست کل کتاب رو بخونین فصل در جنگل نمادهاش کافیه ). 6 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ نمیگم بریم محیط های طبیعی اطراف و نابود کنبم ولی وقتی در نقاط خوش آب و هوا برجسازی میکنند ضررش بیشتره یا بصورت افقی ساختمان بسازند؟قرار نیست تا میتونیم برجسازی کنیم داخل شهرهامون میتونیم آپارتمان یا مجتمع های مسکونی بسازیم ولی با طبقات حداکثر 10طبقه .........آخه مشکل ما اینه فرهنگ آپارتمان نشینی نداریم جای پارک نداریم ......... اگر فضاهای اداری ما هم در یک نقطه متمرکز بشود در ارتفاعات زیاد میشه فضاهای مسکونی با ارتفاعات کمترم داشت مثل شیکاگو یا اروپایی ها......... توی ایران مخصوصا هر جا آپارتمان میسازند طبقه همکفش میشه مرکز تجاری و اداری و ... ببین یه عامل نیست که! اگر از لحاظ اقلیم و زیست بوم میگی. معمولا تراکم بالا به همون علت هایی که گفتم به مفاهیم توسعه پایدار نزدیکتره. یه سر به سایت DPZ بزنی، مانیفستشو میبینی. اما خب از نظر منظر و زمینه نه! منطقی اش اینه که هر چه از مرکز شهر به سمت حاشیه پیش می رویم باید تراکم کمتر بشه. تو در مورد محیط زیست گفتی. منم در همون مورد اظهار نظر کردم. 4 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ برخی اوقات باعث کاهش میشه ولی خیلی اوقات باعث افزایش آلودگی ست. .( یه نگاهی به کتاب تجربه ی مدرنیته نوشته ی مارشال برمن بندازن. لازم نیست کل کتاب رو بخونین فصل در جنگل نمادهاش کافیه ). درواقع شما توی ذهنتون دارید یه مساحت یکسان در نظر میگیرید. اما من در مقایسه ام یه جمعیت یکسان رو مد نظر دارم. استفاده از نیروهای طبیعی هم کمتر مدت زیادی نیست که مطرح شده و از اواخر قرن 20 به طور جدی مطرح شد 30 سال مدت زیادی نیست؟ الان 2011 ایم. اونایی که برج سازی رو خیلی دوست دارن اگر منظورت منم! من هیچ وقت نگفتم که بلند مرتبه سازی رو دوست دارم. اما از مظلومیت این مقوله در برابر انتقادات دوستان کمی دفاع کردم. ببینید دوستان من! تمام هنر ما شهرسازان در این است که هیچ پدیده ای را سیاه و هیچ پدیده ای را کاملا سفید نبنیم. هنر یک شهرساز در انتخاب صحیح و منطقی دیدن پدیده هاست. هرکدام از این مباحث و تجربیات و دوره هایی که در تاریخ شهرسازی جهان صورت گرفته اند به فراخور شرایط همان زمان بوده اند که بعدها با تغییر شرایط نقد شده اند و جای خود را به دیگری داده اند. 7 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ ممنون منم نظرم همینه ولی میتونیم از بلند مرتبه سازی در نقاط خاصی استفاده کنیم ......مثل تجاریها..... درستشم اینه که همه چیزو سیاه یا سفید نبینیم چون در اصل خاکستری هستند...... 4 لینک به دیدگاه
ho0da 2321 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ ببین اینجوری معاملمون نمیشه! میگی مقیاس انسانی یعنی تطبیق با روحیات انسانی. خب! من عبارتتو اصلاح می کنم: تطبیق با روحیات عام انسانی. اما باز یه سوال. روحیات انسانی چه چیزی را می پسندند؟ کلی صحبت کردن توی بحثای فنی جواب نمیده. برام مشخص کن. فردا تو مشاور اگر خواستی یه فضای شهری مقیاس انسانی طراحی کنی چه تناسباتی را استفاده میکنی؟ خدا نکنه کار به جایی برسه که معاملمون نشه... اول از هر چیز دوستیم دیگه :ws2: اگرم بحثی هست فقط برای بالا رفتن اطلاعاتمونه، مخصوصا اطلاعات من اما تعریف من از مقیاس انسانی، اگر گفتم تطبیق با روحیات انسانی(موافقم تعریفم کلی بود) منظورم دقیقا شرایطیه که انسان رو به سمت راحتی، آرامش و لذت از فضا سوق می ده...انسان توی فضایی احساس راحتی کامل داره که اول از همه با مقیاس بدنش سازگار باشه این تو شهرسازی یه اصله...از لحاظ روانشناسی کاملا ثابت شده که آدما توی فضای تنگ و باریک احساس ترس و وحشت بهشون دست می ده (مگر اینکه با عناصری تعدیل شده باشه،مثل کوچه های فدیمی وباریک یزد که با مصالح به کار رفته توی جداره و ... تعدیل شده) و توی فضاهای بی حد گسترده احساس سرگشتگی!! اما من خودم خیلی چیزای دیگه هم به این مقوله اضافه می کنم، چون معتقدم حتما قرار نیست فقط به چیزهایی عمل کرد که تو کتابا نوشته شده و چیزه دیگه ای به اونا نیفزود..اگر قرار بر این منوال باشه باز ما هستیم و همین شهرها... چیزایی که من خودم به این موضوع اضافه می کنم( مقیاس انسانی) باز بر می گرده به روحیات انسانی..مثال بارزشم شاید همون استفاده از رنگ ها تو فضاهای شهری باشه... رنگ ها هم درست مثل اندازه ها تو شرایط یک محیط تاثیر گذارن، مثل خیلی از رنگ هایی که با تاثیراتشون باعث می شن یه فضا کوچک تر از اندازه واقعیش به نظر بیاد یا برعکس... بازم می گم اینا عقیده های شخصی منه = منظورم از تطبیق با روحیات انسانی از این بابت هم خوشحالم که دوستای با سوادی مثل تو، توی این انجمن فعالیت می کنن 5 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ درواقع شما توی ذهنتون دارید یه مساحت یکسان در نظر میگیرید. اما من در مقایسه ام یه جمعیت یکسان رو مد نظر دارم. من چیز ثابتی در ذهن ندارم. یه چیز بدیهی تو ذهنمه ، افزایش تراکم جمعیت کاهش مساحت، افزایش ارتفاع. 30 سال مدت زیادی نیست؟ الان 2011 ایم. اینکه زیاده یا کمه ، بدون شک یه چیز نسبیه، و چون فعلاً خیلی مونده که خودش رو نشون بده از نظر من مدت زیادی نیست هر چند که مدت کمی نیز محسوب نمیشه. در ضمن 20 ساله که به طور جد دنبال میشه اگرچه در دهه ی دهه ی 1980 مطرح شد. اگر منظورت منم! من هیچ وقت نگفتم که بلند مرتبه سازی رو دوست دارم. اما از مظلومیت این مقوله در برابر انتقادات دوستان کمی دفاع کردم. منظورم اونی بود که طرفدار برج سازیه. نوشته های تو چیزی رو در دفاع از این مورد نشون نمیده. ببینید دوستان من! تمام هنر ما شهرسازان در این است که هیچ پدیده ای را سیاه و هیچ پدیده ای را کاملا سفید نبنیم. هنر یک شهرساز در انتخاب صحیح و منطقی دیدن پدیده هاست. هرکدام از این مباحث و تجربیات و دوره هایی که در تاریخ شهرسازی جهان صورت گرفته اند به فراخور شرایط همان زمان بوده اند که بعدها با تغییر شرایط نقد شده اند و جای خود را به دیگری داده اند. احسنت. این که دیگه قبول. به نظر من این کلمه ی فراخور شرایط همان زمان بوده خیلی وقتها برای توجیه اشتباهات بوده. در حالی که این اشتباهات ناشی از خودخواهی و بلندپروازی افرادی خاص دارد. دوستان عزیز هدف نقد نیز همین است که مانع تکرار اشتباهات شود. 6 لینک به دیدگاه
Moment 15228 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ من اگه آفریننده یه شهر بودم اول می رفتم با متخصصان در این زمینه مشورت می کردم و چندین طرح که مطلوب بود رو با استفاده از برنامه های کامپیوتری پیاده سازی می کردم بعد هر کدوم که بهتر بود رو پیاده سازی می کردمالبته یه کمی جاهای تفریحی بیشتری می ساختم تا اینقدر جوونا و کلا مردم از زندگی یکنواخت خسته نشن:smiley-gen165: ضمن تشکر از شما که از تالار صنایع به ما ملحق شدید به نظر من دیدگاه صرف متخصصان برای طراحی شهر اصلا نتیجه خوبی رو به همراه نداره!! در دههای نخستین قرن 20 شهرسازان بیشتر از این روش استفاده می کردند و اکثرا به بن بست رسیدند شهسازی یعنی مشارکت مشارکت مشارکت 3 لینک به دیدگاه
Moment 15228 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ حالا نظرتون درباره گسترش این بناها در سانفرانسیسکو آمریکا چیه؟ ایول داش اسی به نظر من این تصویر گویای خیلی از مطالبه شهر رو باید برای گرو های مختلف با سلایق مختلف طراحی کرد من هم با بلندمرتبه سازی و هم با گسترش افقی بناهای کم تراکم و کم ارتفاع موافقم و به نظرم تنوع یه اصل مهم در شهرسازیه!(ما نباید خیلی آرمانی بگیم که شهر باید کم تراکم باشه و بلند مرتبه سازی در اون وجود نداشته باشه چون خیلی از مقولات روی این امر تأثیر گذارن، گاهی محدودیت هایی مثله کمبود زمین و مسائل اقتصادی باعث میشن که بلند مرتیه سازی رواج پیدا کنه، اگه این امر برای یه شهرساز (مثل بعضی از اعضاء سایت که مخالف بلند مرتبه سازین) یک محدودیت باشه باید از اون به عنوان یه فرصت استفاده کنه ) خونه های دو طبقه با شیروونی که تو این تصویر هست با وحدت و در عین حال تنوع از لحاظ نماسازی و رنگ های آرامش دهنده به همراه فضای سبز یه ایده آله در کل من دوست دارم شهرم با ایده مردمی که توی اون زندگی می کنن ایجاد بشه ما باید قبول کنیم که مردم نظرات مختلفی دارن بعضیا ساختمون سازی مدرن رو دوست دارن بعضیا سنتی بعضیا تراکم بالا و بعضیا تراکم کم و به نظر من همه اینا زیبایی های خودشون رو دارن و شهری که صرفا با یک تفکر و با ایده های یک نفر شکل بگیره فقط برای مدتی کوتاه جذابیت داره! 5 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ حالا نظرتون درباره گسترش این بناها در سانفرانسیسکو آمریکا چیه؟ دوست عزیزم جیمی خیلی از مسائل رو بیان کرد و من فقط در تکمیلش یه سری مسائل ریز را در مورد عکس هم یادآور میشوم. در شهرهای اروپایی و آمریکایی ضوابط بلند مرتبه سازی رعایت شده و اینگونه تعریف شده که مراکز شهر ( downtown ) به علت تراکم فعالیت و نیازهای تجاری به سمت بلند مرتبه سازی رفته و هر چه به طرف حاشیه شهر متمایل میشیم خونه ها کم ارتفاع تر و ویلایی تر میگردند.در کنار این مرکز شهر مرکز کار و فعالیت شهریست و حومه و اطراف شهر بیشتر جنبه خوابگاهی دارند.سیستم زندگی شهری در اینگونه مادر شهرها و کلان شهر ها بر اساس فعالیت تعریف شده و این سیستم کل زندگی شهروندان را در بر میگیرد.حتی سیستم آموزسی آنها نیز بر همین اساس برنامه ریزی شده و فرزندان بر خلاف کشور ما ساعات بسیاری از روز خود را در مدارس میگذرانند و در همین مدارس جنبه های زندگی شهری و مشارکت را هم در کنار درس می آموزند.همینطور سیستم حمل و نقل عمومی بسیار پرقدرتی را هم برای این منظور برنامه ریزی کرده اند که جمعیت را بین مرکز شهر و حومه ها جا به جا نماید.حتی در این تصویر هم به وضوح میبینیم که حومه ویلایی فاقد بسیاری از عوامل و عناصر سر زندگی شهریست و فقط جنبه مقیاس انسانی و تداوم در آنها رعایت شده که این خود نشانگر خوابگاهی بودن این حومه هاست. 3 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ [/right] در این بحث یک لحظه کلمات قُلمبه سُلمبه زدی،یاد حسن عباسی افتادم !!!! اما به نظر من،خونه شخصی از لحاظ آرامش روانی،خیلی تاثیر بهتری در روحیه و اخلاق آدم داره. ایران هم الان مشکل جا نداره که همه تمرکز پیدا کرند تو تهران و هرچی مردمی نژاد میگه برین از این شهر،ملت نمیرن. ببین دوست عزیز برای اینکه مردم را به مهاجرت از محل زندگی خود به صورت اختیاری تشویق کرد باید امتیازاتی را برایشان در نظر گرفت تا فرد مهاجر بداند در قبال امکاناتی که از دست میدهد چه چیزهایی بدست می آورد.این که فقط بگیم برید که نشد برنامه ریزی ! همونطور که در مورد همین مسئله تو کافه گفتم باید اقشار جامعه را دسته بندی کرد و توجیهات اقتصادی و رفاهی را که در میان به دست می آورند را در قالب گروههای مشاوره بیان نمود و لازمه آن شناسایی اقشاری از جامعه است که میتوان برای انها برنامه ریزی نمود.مسلم است که فردی که دارای خانه و امکانات رفاهی و شغل مناسبی در تهران هست هرگز متمایل به ترک شرایط فعلی نخواهد بود.بنابراین این کار خارج از حرف باید در قالب یک برنامه ریزی مدون و دقیق و کارشناسانه صورت گیرد و برای این کار فقط تهران را نباید بررسی کرد که کل ایران را باید مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.در این تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت شهرهای بزرگ و متوسط ایران را باید شناخت و زمینه ها و امکانات توسعه را در آنها شناسایی و تحلیل نمود تا بتوان هم از افزایش مهاجرت به سمت تهران جلوگیری کرد و هم زمینه مهاجرت از تهران را فراهم آورد. آقای احمدی نژاد بیشتر متمایل به حرف زدن در این مورد هست تا کار کارشناسی و اصولی. 4 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ اول ممنون از مخالفتت اما کی گفته صلابت، اقتدار و نظم بر خلاف مقیاس انسانیه؟؟ مقیاس انسانی یک بعدش مادیه و به اندازه بر می گرده، همه صفاتی که گفتی دقیقا چیزایی هستن که همه ما آدما از لحاظ روحی دنبالشونیم و این= مقیاس انسانی... بحث طراحی ساختمون های اداری و آموزشی هم که مطرح کردی کاملا درسته ولی اون بیشتر بر می گرده به سازگاریه کاربری و عملکرد... اما با جمله آخرت بد جور مخالفم( گاهی وقتها مناسبه که یه شهر نمادی از قدرت سازندگانش باشه!) نظر یک سازنده در مقابل هزاران آدمی که می خوان از اون فضا استفاده کنن هیچه!!! نظر من هم متمایل به نظر جیمی هست . هویت و شخصیت یک شهر اول بر اساس تاریخ آن و دوم بر اساس نمادهای آن بوجود می آید.لذا مشخص است که سازندگان فضاهای شهری سعی میکنند تا در این زمینه با خلق نمادهای شهری گاها عظیم نمایش دهنده قدرت خود باشند.به طور مثال تصویر ذهنی شما از نیویورک چیه ؟ مطمئنا مجسمه آزادی و برجهای عظیم منطقه منهتن و یا از پاریس که برج ایفل و میدان پیروزی و موزه عظیم لوور و حتی تهران که اولین تصویر ذهنی میدان آزادی و برج میلاد است.اینها نمادهای شهری هستند.آیا برج آزادی مقیاس انسانی دارد.حتی فضای اطراف آن طوری طراحی شده که برج کاملا مقیاس غیر انسانی پیدا کند و به عنوان میدان ورودی شهر نمادی از قدرت شهری تهران باشد.پس اینکه ما بخواهیم هر فضای شهری را بر اساس مقیاس انسانی تحلیل کنیم اشتباه محض است.بلند مرتبه سازی نیز از این مقوله خارج نیست.توسعه افقی شهرها جز نابودی زمینهای مرغوب و بار توسعه زیر ساختی در بسیاری موارد حسن دیگری ندارد.در بسیاری از شهرهای ما میتوان با توسعه عمودی سازی در برجهای میان مرتبه ( 10 - 8 طبقه ) هم استفاده بهینه از زمین به عمل آورد هم فضاهای بسیاری را که در این میان آزاد میشوند را به ضاهای عمومی اختصاص داد و هم اینکه با کمک آپارتمان نشینی فرهنگ شهرنشینی بسیاری ار ساکنین شهرها را به سوی شهروندی سوق داد.زیرا آپارتمان نشینی محددودیتهای زندگی شهری را همراه دارد و در کنار آن نوعی مشارکت را لااقل در داخل مجتمع های مسکونی بوجود می اورد که میتواند زمینه ساز و فرهنگ ساز مشارکتهای بیشتر در سطح محله و در نهایت شهر گردد. 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده