bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ من کلا آپارتمان سازی را مُنحل میکنم. خانه های ویلایی کوچک و حیات دار کنار هم،پراکندگی جمعیت به طور یکسان در یک شهر. آموزش کامل اصول شهروندی به همگان از کودکی و....... وقتی کل جمعیت یک کشور،در یک شهر متمرکز نشه،نیازی به برج سازی نیست. امروز بالای 63 درصد تهرانی ها از شهرستان میایند... اقتصاد شهری و جذابیت های شهرهای بزرگ از جمله مسائلی هست که ساکنین روستاها و شهرهای کوچک را به سمت شهرهای بزرگ میکشاند و این امری است که شاید بتوان آنرا کاهش داد ولی نمیتوان از کاملا آنرا به روندی معکوس تبدیل کرد.حتی امروزه در کشورهای پیشرفته فقط توانسته اند با ایجاد حومه های مناسب در اطراف شهرهای بزرگ سرریز جمعیت این شهرها را به سمت این حومه های خوابگاهی سوق دهند که آنهم نیازمند ایجاد زیر ساختهایی است که بتواند خدمات رفاهی جاذبی را برای مردم ایجاد کند. امروزه بحث عمده در شهرسازی کاهش استفاده از زمین تحت عنوان کاربری مسکونی و توسعه شهرها به صورت عمودی و نه به صورت افقی است.توسعه افقی شهرها باعث از بین رفتن بسیاری از زمینهای مرغوب کشاورزی و باغی حاشیه شهرها میشود و همچنین هزینه های خدماتی بسیاری را بر دوش دولت و مسئولین در جهت ارائه خدمات زیرساختی نظیر آب،گاز،برق و ...دارد که در توسعه عمودی به مقدار زیادی از این هزینه های دولت کاهش می یابد. توسعه عمودی و آپارتمانی بد نیست بلکه این فرهنگ استفاده از آن است که در میان ما به خوبی تعریف نشده است و مشکلات زندگی آپارتمانی امروز ناشی از این امر است. 8 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ من در شهری که میخواهم بسازم حداقل استفاده از زمین را برای کاربری مسکونی در نظر میگیرم و آپارتمانهایی بین 8 تا 10 طبقه را که هر طبقه دو واحد مسکونی را در بر بگیره توصیه میکنم . توجه به واحد همسایگی را در نظر میگیرم.خیابانهای اصلی شمالی جنوبی و شرقی غربی عریض با فضاهای سبز در دو طرف آن.ایجاد فضاهای باز در اطراف بلوک های مسکونی و ترغیب ساکنین در مشارکت برای زیبا سازی و بهتر کردن فضای زندگی اطراف محل سکونت خود. تعریف فضاهای مخصوص بازی کودکان،ایجاد پاتوق های محله ای و همچنین اختصاص یک مجموعه فرهنگی عمومی(فرهنگسرا) به هر محله و همچنین یک مجموعه ورزشی برای آن. همچنین برای رسیدن به فاکتورهای توسعه پایدار توجه به محیط زیست و فرهنگ بازیافت مواد را مورد توجه قرار میدادم و از طریق مشارکت مردم در حفظ و زیبا سازی شهرشان دو فاکتور محیط زیست و اجتماعی توسعه پایدار در شهر را برقرار میکردم. برای رسیدن به فاکتور اقتصادی توسعه پایدار نیز توجه به بنگاههای اقتصادی زود بازده و خدمات در شهر را مورد توجه قرار میدادم و از ایجاد صنایع سنگین و آلاینده در اطراف شهر ممانعت به عمل می آوردم. همچنین با توجه به وجود زمین های بسیار قابل برنامه ریزی در اطراف شهر یکی از ارکان توسعه اقتصادی شهر را بر اساس کشاورزی گلخانه ای و باغات برنامه ریزی میکنم تا به صورت کمربندی سبز شهر را در بر گیرد. خیلی چیزای دیگه هم تو ذهنم هست که بیخیالش 7 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ من نه معمارم نه شهرساز واسه همین نمیتونم نظر مهندسی ارائه بدم ولی همیشه نظرم اینکه خونه هایی که ظاهر خیلی سرد و بی روحی داره اگه من قرار بود طراحی کنم از این سبک ها استفاده می کردم 8 لینک به دیدگاه
mohandesrahbary 25 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ البته همه ما هم جزئی از مردم شهر هستیم. خوندن نظرات اکثر کاربران انجمن بدون در نظر گرفته رشته تحصیلیشون، در حد خودش میتونه یه نمونه خیلی کوچیکی باشه. براي آفريدن يك خانه، طراح از صاحب خانه مي پرسد كه :« چه دوست داري؟» وآنگاه هرچه ازدانش معماري درتوشه داردبراي آفريدن كيفيت بهتري كه دل صاحب خانه رابه دست آورد بكارميگيرد . شهرنيزخانه ايست به وسعت خانواده اي كه درآن ميزيد. نميخواهيد ازآنها بپرسيد گه چه چيزهايي رادوست دارند وچه چيزهايي رانه ؟؟؟؟؟ 5 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ براي آفريدن يك خانه، طراح از صاحب خانه مي پرسد كه :« چه دوست داري؟» وآنگاه هرچه ازدانش معماري درتوشه داردبراي آفريدن كيفيت بهتري كه دل صاحب خانه رابه دست آورد بكارميگيرد . شهرنيزخانه ايست به وسعت خانواده اي كه درآن ميزيد. نميخواهيد ازآنها بپرسيد گه چه چيزهايي رادوست دارند وچه چيزهايي رانه ؟؟؟؟؟ صد در صد حرفت درسته اینکه گفتم ما هم جزئی از مردم شهر هستیم. در مورد نظر دادن بود. یعنی اینکه هرکدوم از بچه های انجمن هم نظرشون مثل نظر یه شهروند میمونه. یه بحث، بحث تخصصی این قضیه هستش ولی یه بحث، بحث عمومی که خیلی جالب میشه اگه دوستان از تالارهای دیگه هم بیان نظرات خودشونو بدن در مورد اینکه دوست دارن شهرشون چطور باشه. 3 لینک به دیدگاه
ho0da 2321 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ براي آفريدن يك خانه، طراح از صاحب خانه مي پرسد كه :« چه دوست داري؟» وآنگاه هرچه ازدانش معماري درتوشه داردبراي آفريدن كيفيت بهتري كه دل صاحب خانه رابه دست آورد بكارميگيرد . شهرنيزخانه ايست به وسعت خانواده اي كه درآن ميزيد. نميخواهيد ازآنها بپرسيد گه چه چيزهايي رادوست دارند وچه چيزهايي رانه ؟؟؟؟؟ آفرین، منم کاملا موافقم...بزرگ ترین مشکل شهر های ما اینه که فقط با پسوند (وند):(شهروند) به مردم ربط پیدا می کنه، چون توی شکل دادنش هیچ کدوم از اونا دخیل نیستن!!من نمی دونم مسئولین کی می خوان بدونن که این حق مردمه که محل زندگیشون رو خودشون بسازن...اگه شهر های قدیمی اون قدر موفق بودن که حالا واسه ما شهرسازا یه الگو شده فقط و فقط واسه این بوده که خود مردم واسه ساختنش دست به کار می شدن، در واقع مردم بهترین شهرسازا هستن 5 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ نظراتتون جالبه. و جالب تر از اون اینه که هر کدومتون با توجه به زمینه ی ذهنی تون و شهری که توش زندگی میکنید اظهار نظرر کردین. هر کدوم از چیزایی که مطرح کردین روزی مد شهرسازی دنیا بوده که روزی هم از تکاپو افتاده و بهش نقد وارد شده. ممنون از استارتر تاپیک. 7 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ من اگر بخوام شهر بسازم: شهری میسازم که فضای شهری واقعی داشته ، نه اینکه مثل اون چیزی که این روزا میبینیم بیام یه آبنما و 4تا درخت و جمن دورهم بچینم و اسمش رو بذارم فضای شهری. کوچه ها رو تا حد امکان انحنا میدم و کتر از مکعب مستطیل و احجام سرد و شدیدا منظم استفاده می کنم. جلوی بناهای با معماری خوب درخت نمیکارم که نماشون پشت درخت پنهان بشه. الویت رو به پیاده ها میدم. میدون ها ی شهرم رو میدان میسازم نه فلکه:icon_pf (34): و درنهایت سعی میکنم فضاهایی در شهرم وجود داشته باشه تعلق خاطر در مردم ایجاد کنه و مردم درش معذب نباشند. 5 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ براي آفريدن يك خانه، طراح از صاحب خانه مي پرسد كه :« چه دوست داري؟» وآنگاه هرچه ازدانش معماري درتوشه داردبراي آفريدن كيفيت بهتري كه دل صاحب خانه رابه دست آورد بكارميگيرد . شهرنيزخانه ايست به وسعت خانواده اي كه درآن ميزيد. نميخواهيد ازآنها بپرسيد گه چه چيزهايي رادوست دارند وچه چيزهايي رانه ؟؟؟؟؟ ممنون مهندس رهبری. مثال خوبی زدی به عنوان یه مدل از مردم شهر یه خونواده و به عنوان یه مدل از شهرساز یه معمار رو مثال زدی. مشخصاً منظور شما فقط یه مدل ساده بوده مگرنه تفاوت های ذاتی و ماهوی کار بسیار متفاوت است بین کار یه شهرساز و یه معمار. 4 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ با تشکر از هدی خانم به خاطر ایجاد تاپیک. واقعیتش من دوست ندارم شهری بسازم دوست دارم شهرهایی رو که داریم با کمک خود مردم و مسئولین و افراد متخصص احیا کنم. 4 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ امروزه بحث عمده در شهرسازی کاهش استفاده از زمین تحت عنوان کاربری مسکونی و توسعه شهرها به صورت عمودی و نه به صورت افقی است.توسعه افقی شهرها باعث از بین رفتن بسیاری از زمینهای مرغوب کشاورزی و باغی حاشیه شهرها میشود و همچنین هزینه های خدماتی بسیاری را بر دوش دولت و مسئولین در جهت ارائه خدمات زیرساختی نظیر آب،گاز،برق و ...دارد که در توسعه عمودی به مقدار زیادی از این هزینه های دولت کاهش می یابد. توسعه عمودی و آپارتمانی بد نیست بلکه این فرهنگ استفاده از آن است که در میان ما به خوبی تعریف نشده است و مشکلات زندگی آپارتمانی امروز ناشی از این امر است. حالا نظرتون درباره گسترش این بناها در سانفرانسیسکو آمریکا چیه؟ 6 لینک به دیدگاه
ho0da 2321 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ حالا نظرتون درباره گسترش این بناها در سانفرانسیسکو آمریکا چیه؟ من فکر می کنم مهمترین اصلی که توی شهرسازی و خونه سازی باید رعایت بشه اصل مقیاس انسانیه. هر عنصری توی شهر که فاقد این اصل باشه درست به این معناست که برای آدمای اون شهر ساخته نشده و تنها نمادی از قدرت و خودخواهی سازندگانشه، البته یه قدرت کاذب!!! قدرت اصلی برای یه شهرساز یعنی کسب بالاترین حد رضایت شهروندای یه شهر 7 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ من فکر می کنم مهمترین اصلی که توی شهرسازی و خونه سازی باید رعایت بشه اصل مقیاس انسانیه. هر عنصری توی شهر که فاقد این اصل باشه درست به این معناست که برای آدمای اون شهر ساخته نشده و تنها نمادی از قدرت و خودخواهی سازندگانشه، البته یه قدرت کاذب!!! قدرت اصلی برای یه شهرساز یعنی کسب بالاترین حد رضایت شهروندای یه شهر یعنی چی؟ یعنی معماری ویلایی از خودخواهی نشات میگیره؟ 2 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ الان دیگه بحث آپارتمان سازی از دور خارج شده فقط در حد تجاری هستند البته غیر از کشورهای خاور میانه که تازه یادشون اومده برجهای بلند بسازند مخصوصا در دبی ..........اینهمه هزینه میکنند فقط برای خودنمایی آپارتمانهای اروپا و آمریکا یک قرن از عمرشون میگذره......... الان معماری به طرف استفاده از انرژی های طبیعی و کاهش محیط زیسته به نظر شما با روند برجسازی میشه هوایی پاک داشت یا ....... 5 لینک به دیدگاه
ho0da 2321 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ نه منظورم اصلا این نبود.. منظورم بیشتر به برج های توی عکس بود،خونه های ویلایی به مقیاس انسانی خیلی نزدیکن، ولی گاهی اگه نیازهای اصلی یه شهر رو در نظر نگیری و فقط برای اینکه از آپارتمان سازی فرار کنی، به خونه های ویلایی رو بیاری، اونم یه جور خودخواهیه!!! 4 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ حالا نظرتون درباره گسترش این بناها در سانفرانسیسکو آمریکا چیه؟ شهرسازی در شهرهای بزرگ آمریکایی وابستگی زیادی به بلند مرتبه سازی دارند. معمولا این شهرها به دلیل وجود قدرت اقتصادی برندهای موجود سعی در نشان دادن قدرت اقتصادیشان در ساختمان های خود دارند. downtown های آمریکایی معمولا دارای ساختمان های بلند و شبکه خیابان های شطرنجی است. که به دلیل مراودات سریع اداری و اقتصادی و تشویق به سرمایه گذاری ها در شهرها ساخته میشوند. مثل نیویورک، شیکاگو و سانفرانسیسکو. نمیشه گفت این امر در شهرسازی مردود است اما نقدهایی نیز به آنها وارد است. مثلا جین جاکوبز در کتاب مرگ و زندگی در شهرهای بزرگ آمریکایی تراکم بالای مرکز شهرهای آمریکایی را به دلیل ارتقاء تعاملات اجتماعی می ستاید. در عین حال لوئیس مامفورد شدیدا با این گونه کلانشهرها مخالف است. این بلند مرتبه سازی در آمریکا در دهه اخر قرن نونزدهم و در پی ابداع سازه های فلزی و توانایی معماران در بلند مرتبه سازی شکل گرفت که به نام جنبش شیکاگو معروف شد. 7 لینک به دیدگاه
b4gher 442 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ به نظر من بزرگترین مشکل الان شهرسازی کشور ما نبود مدیریت شهری درسته.مثلا وقتی میخوان یه طرح جدید رو به اجرا بزارن اول بدون این که کارشناسی و یا بررسی بشه اون طرح رو اجرا میکنن و خوب این کار هیچ وقت نتیجه خوبی نداشته و ما میتونیم این مشکل رو توی اکثر شهرهای کشورمون ببینیم. 5 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ من فکر می کنم مهمترین اصلی که توی شهرسازی و خونه سازی باید رعایت بشه اصل مقیاس انسانیه. هر عنصری توی شهر که فاقد این اصل باشه درست به این معناست که برای آدمای اون شهر ساخته نشده و تنها نمادی از قدرت و خودخواهی سازندگانشه، البته یه قدرت کاذب!!! قدرت اصلی برای یه شهرساز یعنی کسب بالاترین حد رضایت شهروندای یه شهر با حرفت کمی مخالفم! مقیاس انسانی همیشه نسخه ی قطعی برای هر ساختمانی نیست. بسته به شرایط و نوع مکان و ساختمان مورد طراحی مقیاس ها هم متفاوت است. مثلا وقتی شما دارید یه ساختمون اداری طراحی میکنید باید در نظر داشته باشید که این ساختمان باید دارای: صلابت، اقتدار، نظم و... و درمقابل دبستان باید دارای ویژگی های صمیمیت ، دوست داشتنی بودن و ... شما را ارجاع میدهم به این مقاله : موازین طراحی نماهای مکان محور از دکتر جهانشاه پاکزاد در همایش سیمای شهری. گاهی وقتها مناسبه که یه شهر نمادی از قدرت سازندگانش باشه! 6 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ نمیشه گفت این امر در شهرسازی مردود است اما نقدهایی نیز به آنها وارد است. مثلا جین جاکوبز در کتاب مرگ و زندگی در شهرهای بزرگ آمریکایی تراکم بالای مرکز شهرهای آمریکایی را به دلیل ارتقاء تعاملات اجتماعی می ستاید. در عین حال لوئیس مامفورد شدیدا با این گونه کلانشهرها مخالف است. این بلند مرتبه سازی در آمریکا در دهه اخر قرن نونزدهم و در پی ابداع سازه های فلزی و توانایی معماران در بلند مرتبه سازی شکل گرفت که به نام جنبش شیکاگو معروف شد. در این بحث یک لحظه کلمات قُلمبه سُلمبه زدی،یاد حسن عباسی افتادم !!!! اما به نظر من،خونه شخصی از لحاظ آرامش روانی،خیلی تاثیر بهتری در روحیه و اخلاق آدم داره. ایران هم الان مشکل جا نداره که همه تمرکز پیدا کرند تو تهران و هرچی مردمی نژاد میگه برین از این شهر،ملت نمیرن. 4 لینک به دیدگاه
ho0da 2321 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ با حرفت کمی مخالفم!مقیاس انسانی همیشه نسخه ی قطعی برای هر ساختمانی نیست. بسته به شرایط و نوع مکان و ساختمان مورد طراحی مقیاس ها هم متفاوت است. مثلا وقتی شما دارید یه ساختمون اداری طراحی میکنید باید در نظر داشته باشید که این ساختمان باید دارای: صلابت، اقتدار، نظم و... و درمقابل دبستان باید دارای ویژگی های صمیمیت ، دوست داشتنی بودن و ... شما را ارجاع میدهم به این مقاله : موازین طراحی نماهای مکان محور از دکتر جهانشاه پاکزاد در همایش سیمای شهری. گاهی وقتها مناسبه که یه شهر نمادی از قدرت سازندگانش باشه! اول ممنون از مخالفتت اما کی گفته صلابت، اقتدار و نظم بر خلاف مقیاس انسانیه؟؟ مقیاس انسانی یک بعدش مادیه و به اندازه بر می گرده، همه صفاتی که گفتی دقیقا چیزایی هستن که همه ما آدما از لحاظ روحی دنبالشونیم و این= مقیاس انسانی... بحث طراحی ساختمون های اداری و آموزشی هم که مطرح کردی کاملا درسته ولی اون بیشتر بر می گرده به سازگاریه کاربری و عملکرد... اما با جمله آخرت بد جور مخالفم( گاهی وقتها مناسبه که یه شهر نمادی از قدرت سازندگانش باشه!) نظر یک سازنده در مقابل هزاران آدمی که می خوان از اون فضا استفاده کنن هیچه!!! 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده