MOJTABA 77 8304 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۸۹ فلسفه رزم اگر يك فنجان حاوي آب واژگون شود، آب در مسيري اتفاقي و بدون اينكه آنرا هدايت كند، به اطراف پاشيده مي شود. اين حالت شبيه غرايز و عكس العملهاي طبيعي است كه فرد در مواجهه با موقعيتي سخت و كشنده از خود بروز مي دهد. واژگوني فنجان، تهديدي است براي آب و پاشيده شدن آن به مناطق مختلف واكنش آن مي باشد. اگر آموزشهاي هنرهاي رزمي را به ذن اضافه كنيم، به مانند آن است كه در هنگام واژگون شدن فنجان، قيفي در دست داشته باشيم. در اين حال فرد با داشتن آمادگي كافي، اميد دارد كه بتواند با استفاده از نيروي قيف آب را در هوا گرفته و در مسيري صحيح به جريان اندازد. افزودن موشين نيز همانند چسباندن قيف به لبه فنجان مي باشد تا به اين وسيله به فنجان كمك كند تا نيازي به تفكر و خودآگاهي براي تعيين مسير آب نداشته باشد. موقعيت بدون فكر كردن پيش مي آيد، دانش هم بدون فكر روي مي دهد و مقصد نهايي نيز بدون فكر حاصل مي گردد. تاكيد به حركت كردن همراه با حركات موزون روح براي كسي كه سوال زير برايش مطرح مي شود، موضوعي اساسي و مهم مي باشد، يك فيلسوف بودايي چگونه مي تواند ارتباط نزديكي با طبقه نظامي داشته باشد. گفته مي شود كه تعاليم مديتيشن ذن، فراذن فكر را به حالت اصلي و اوليه اش باز مي گرداند و به اين ترتيب آن را با نظام موجود در جهان هماهنگ مي سازد. دشيمارو در مورد مفهوم خدا و آگاهي نوشته استاين نوع آگاهي، آگاهي ساتوري مي باشد. خود كنار گذاشته شده و حذف مي شود. در اين مكتب اعمال سامورايي به دو دسته خوب و بد تقسيم مي شوند اين اعمال همانند باد كه ممكن است به گرده افشاني و روشن كردن خاكستر كمك كند، سرانجام فروكش كرده و تمام مي شوند. در مثال ذكر شده در فوق راجع به فنجان آب، به نظر مي آيد پرسيدن اين سوال كه آيا حركت قيف درست بود يا نادرست (اخلاقي يا غير اخلاقي) جايي نداشته باشد. آن عمل نه خوب بود و نه بد. قيف هيچ اختياري از خودش نداشت. و فقط همراه با تغيير موقعيت حركت كرد. كسي نمي تواند بگويد كه اعمال فنجان جداي از موقعيتش بود و نياز به قضاوت اخلاقي دارد. فكر سامورايي در مكتب ذن به اين صورت آموزش مي بيند. يك موقعيت نه اخلاقي است و نه غير اخلاقي. سامورايي با پرورش موسيقي، بدون هدف عمل مي كند. بنابراين فكر سامورايي جداي از موقعيت نيست و مورد قضاوت اخلاقي قرار نمي گيرد. طبيعت سامورايي مي شود طبيعت همه چيز. اسلحه سامورايي، كاتا به تبع شخصيت او تغيير مي يابد. در دستان يك سرباز بي لياقت شمشير وسيله اي مي شود براي ويراني و تخريب. در دستان يك سامورايي شمشير وسيله اي مي شود براي رسيدن به سعادت جاوداني كه وقتي از نيام كشيده مي شود، همانند باد، بدون هدف مي وزد. گفته اي در ذن وجود دارد كه مي گويد كاتانا در يك زمان شمشير زندگي و شمشير مرگ مي باشد. لبه تيز شمشير به سمت صاحب آن بر مي گردد. اين خود سمبلي است كه با آن سامورايي به ياد مي آورد، تعلق و وابستگي اش به اين دنياي فاني را قطع نمايد. در نتيجه اين مفهوم به كسي كه به آن اعتقاد دارد زندگي صحيح مي بخشد و به مردم و عقايدي كهدر راه رسيدن به سعادت جاوداني متوقف شده و از راه باز مانده اند، مرگ را عرضه مي كند. شمشير جزئي از سامورايي است سامورايي از اين مكتب اطاعت و پيروي مي كند. بنابراين شمشير زندگي و شمشير مرگ با هم وجود دارند. وقتي ما به جنگجوي ژاپني فكر مي كنيم، براي اينكه بتوانيم روش و سبك اين مكتب ماندني تاريخي و بي همتا را درك كنيم مي بايد اهداف آنرا به ياد بياوريم. همانطور كه در فوق بحث شد پيشرفت ذن در ژاپن منطبق و همراه با پيشرفت سامورايي بود. ذن ويژگيهاي شخصيتي كه سامورايي را از يك جنگجو متمايز مي سازد را ويرايش و موشكافي كرد. ذن به اعماق وجود جنگجويان ژاپني راه يافت و از آن افراد داراي هوشياري و آگاهي فوق العاده، اشخاص خدا ترس، پرهيزگار و مصمم خلق كرد كه نسلهاي آينده براي هميشه مجذوب و شيفته آنان بوده و از آنها الهام مي گيرند. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده