fakour 64 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۸۸ هوش مصنوعی در رقابت با هوش طبيعی بحث از هوش مصنوعی همواره با يک بزرگنمايی همراه بوده است. در دهه های اخير شاهد پيشرفت های بزرگی در زمينه هوش مصنوعی در بخشهای عملی و نظری بوده ايم. برای مثال در بخش عملی ، رایانه ها باعث ايجاد تغييرات شگرفی در توليدات صنعتی شده اند و کارهای عمده ای به عهده آنها گذاشته شده است که شايد تصور آن در سالهای گذشته دور از ذهن بود. اما ببينيم در اينجا چه چيزی باعث ايجاد زمينه های مشترک مطالعاتی بين علوم دينی و علوم تجربی شده است؟ پريسا اسلامی کارشناس مهندسی راه آهن می گويد : " با استفاده از رايانه می توان درک روشنی از عملکرد ذهن بشر به دست آورد. چرا که اساس کار برنامه های رايانه ای بر پايه تئوريزه کردن دقيق فعاليت ها بنا شده است. بنابراين برای اين که يک رايانه بتواند مانند يک انسان عمل کند. بايد تمام جوانب ذهن بشر به صورت کاملا" دقيقی تئوريزه و مستندسازی شود. " اين امر به مطالعه دقيق و همه جانبه انسان منتهی می شود که باعث ايجاد زمينه مشترک مطالعاتی بين علوم دينی و علوم تجربی شده است. بنابراين شبيه سازی رايانه از هوش بشری يک انگيزه برای مطالعه دقيقتر علمی به صورت نظری از ادراک انسان شده و نظريات قابل ادراکی توليد کرده است. که کاملا" قابل آزمايش هستند. برای مثال زمانی که يک عملکرد ذهنی خاص را روی رايانه برنامه ريزی کنيم. پس از به جريان انداختن برنامه، می توان ديد که چطور نتايج با اجرای بشری جفت ميشود. پريسا اسلامی می گويد: " کارشناسان هوش مصنوعی، نظريه ای را تحت عنوان هوش مصنوعی قوی ارائه می کنند. بر طبق اين نظريه سرانجام تمام جوانب هوش بشری در قالب رايانه پياده خواهد شد که ميتوان اين بخش از اين نظريه را به عنوان مباحث وابسته به هدف عالی ناميد. در بخش ديگر اين نظريه آمده است که اساسا" ذهن بشری يک برنامه رايانه ای برای تمام اهداف و تصميمات خود تهيه و اجرا می کند که اين بخش از بحث . علم ماوراء الطبيعی را شامل می شود و نظراتی در باره ذات عقل بيان می کند. دکتر حميدرضا دانش پناه استاد دانشگاه می گويد: " به طور کلی نظريه هوش مصنوعی يک نظريه پايه ای است و دلايلی برای اثبات آن وجود ندارد." با توجه به اين که استدلال قانع کننده ای برای اثبات نظريه هوش مصنوعی موجود نيست. بهتر است که توانايی های رايانه بررسی شود. در اين خصوص ادعا می شود که رايانه ها قادر خواهند بود هرگونه فعاليت هوشمندی را انجام دهند. در صورت پذيرش اين مهم، سئوالهای اساسی مطرح می شوند. که سئوالات زير از آن جمله اند. اولا" منظور از فعاليت هوشمند چيست و ثانيا" با توجه به اين که لازمه کار در رايانه ها برنامه دقيق و جزء به جزء است آيا قانون هوش بشری پايه گذاری و ايجاد شده يا خير در پاسخ به اين سئوال به سراغ استادان دانشگاه و دانشجويان رفتيم. دکتر اسداله مهدوی عضو هيات علمی دانشگاه می گويد: " برای بررسی اين موضوع مطالعات زيادی شده و در موارد زيادی اشتراک حاصل شده است. اما نکته ای که هنوز باقی است اين است که آيا ما می توانيم نوعی هوش انعطاف پذير به رايانه بدهيم. به صورتی که قادر به حل مساله از هيچ باشد؟ به عبارتی مساله ای کاملا" متفاوت از مسائلی که قبلا" با آن روبه رو بوده است؟ همچنين اين که چگونه يک رايانه برنامه ريزی ميشود تا بداند که چه زمانی از مرزهای يک قاعده تجاوز کند. " شعور يکی ديگر از نقاط انفصال هوش بشری و مصنوعی است. طبق تعريف دانشمندان از شعور در رايانه، آگاهی به عنوان تجربه حسی، خود شعور است. بر طبق اين تعريف، دانشمندان سعی کرده اند نقش شعور را در شبيه سازی تقليل دهند. اما در واقع اين امر غير ممکن است. مثلا" ما نمی دانيم چگونه به رايانه ها احساس بدهيم. به اين ترتيب شبيه سازی از شعور بشری در رايانه بزرگترين ستيزه جويی ها را در هوش مصنوعی نشان می دهد اين که ذهن بشر اساس يک برنامه رايانه ای است. ما را به بخش مربوط به علم ماوراءالطبيعه حوزه هوش مصنوعی وارد می کند. حسين عزت اللهی دانشجوی دکترای مهندسی رايانه می گويد: " عقيده ای وجود دارد که افکار در مواردی مشخص می شوند . يکی در قالب عملهايی که انجام می دهند و ديگری روشهايی که در آن ، اعمال در ذهنشان انجام ميشود. رايانه ها در موارد فوق لزوما" يکسان عمل می کنند. ادعايی در اين مورد مبنی بر اين که برنامه در مغز و از طرف ديگر در سلسيوم جريان می يابد وجود دارد. اما اساسا" در هر موردی برنامه ها يکسان هستند. " در اين بين برخی محققان معتقدند که تعدادی از اختلافات کليدی بين مردم و رايانه ها وجود دارد. يکی از آنها اين است که وقتی ما فکر می کنيم و صحبت می کنيم. در واقع می دانيم که به چه چيزی اشاره کرده ايم و همچنين برداشت های ما مربوط به چيزهای موجود در جهان است. زمانی که رايانه ها موفق به ايجاد نمادهايی هستند که بطور قابل قبولی مشابه افکار بشری باشند. در واقع آنها نمی دانند که چگونه اين نمادها را به جهان ارتباط دهند و اين موضوع در تبديلات نمايان می شود اما در هر صورت بايد به اين مساله آگاه و معتقد بود که رايانه ها فاقد هر گونه دانش پيرامون مسائل اطراف خويش هستند. مصطفی مهدوی دانشجوی سال سوم رايانه می گويد: " تفاوت ها و شباهت های بسياری بين هوش مصنوعی و مغز قابل تعريف است اما با وجود پيش بينی در زمينه رشد دانش بشری هرگز نمی توان مغز با شعور يک انسان را با يک رايانه قابل مقايسه دانست. شما هم نظرتان را بگوئید. 1 لینک به دیدگاه
mona_serendipity 4365 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۸۸ خیلی جالبه که انسان با این همه علم و ادعای پیشرفت و ... می خواد چیزهایی رو که خودش خلق کرده با مخلوقات خدا مقایسه کنه و هنوز هم برای خیلی چیزها جوابی نداره. می دونید که دستورات برای رسیدن به مغز ( از هر نقطه ی بدن) نیاز به 0.06 ثانیه زمان داره، یعنی من اگه می خوام پام رو بلند کنم این پیغام اینقدر زمان می بره تا به مغز برسه، یا برای تکلم و... حالا یه سوال، پس چرا همه ی کارهای ما همزمان و بدون هیچ تاخیری انجام میشه و گفتار یا حرکات ما رباتیک نیست؟ خب جوابش رو هنوز در دنیای علم پیدا نکردن ولی استاد محمد علی طاهری ( بنیانگذار عرفان کیهانی) جوابش رو پیدا کرده و در کتابش هم چاپ کرد. دلیلش اینه که انسان دارای کالبدهای مختلفی هستش که اسم یکیش کالبد اختری ( بقیه رو نمی گم چون اینجا جاش نیست ) این کالبد اختری کنترل سیستم عصبی ثانویه و هدایت رشد آناتومیک بدن رو به عهده داره و همین باعث میشه که رفتار ما رباتیک نباشه ( حالا چه جوریش بماند چون مفصله) خب حالا فرضا انسان با این علمش بتونه مغز رو طراحی هم بکنه، این کالبد ها رو می خواد چیکار کنه و انواع و اقسام من رو می خواد چیکار کنه؟ حدود 12 تا من در هر انسانی وجود داره و بیش از 100000 کالبد مختلف. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده