رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

:icon_gol:این نوشته در واقع گفتگویی است که معماری به نام کیوان خسروانی که گویا در فرانسه زندگی میکنید، در گفتگوی با رادیو فارسی فرانسه انجام می دهد و در آن به نقد و بررسی معماری ایرانی می پردازد

 

 

نوشته زیر را با با دقت بخوانید.خواهشمندم که دیدگاه های خود را در بیان کنید.:icon_gol:

 

 

 

 

 

"ما به معماری تاریخی خود می بالیم. هر ملتی در هر جایی از دنیا، چیزی دارد که آن را تحسین می کند و مایه افتخار خود می داند.مثلاً یونانی ها به پارتنون در آکروپولیس می نازند که فیدیاس ساخته.ولی ما که به تخت جمشید خودمان می بالیم نمی دانیم معمار آن چه کسی بوده. در فرهنگ ایران نام هنرمند هرگز مطرح نبوده. ما استاد عیسی را از وقتی می شناسیم که به دعوت شاه جهان رفت تا تاج محل را بسازد.وقتی در ایران بود کسی خبری از او نداشت. ما حتی نام معمار فین کاشان را هم نمی دانیم.راه دور نرویم، چرا مولانا به ایران برنگشت و در قونیه ماند؟

 

 

 

معماری در یونان باستان تقریباً علم بوده. در صورتی که در تاریخ فرهنگ ایران، هیچ گاه علم و رشته ای آکادمیک نبوده.معماران صنعتگرانی بودند که با ممارست حرفه شان را فرا می گرفتند. فیدیاس در پارتنون کاری کرد تا از بروز خطای دید جلوگیری کند و دید به پرسپکتیو نرود و همه چیز درست به نظر برسد. اما درتخت جمشید چنین تکنیکی به کار گرفته نشده.در گنبد سلطانیه، که از شاهکارهای معماری ایران است، معمار برای این که جلوی لگد گنبد را بگیرد، مجبور به استفاده از هشت مناره شد، در صورتی که برونلسکی در فلورانس همین مناره را بدون مناره لگد گیر ساخته.

 

 

 

مصالح معماری ایران همواره فقیر بوده. مثلاً سراهای بازار کاشان بی نظیرند، ولی همه با مصالح ابتدایی ساخته شده اند. در حالی که در ایران، منابع عظیم سنگ موجود بوده.حتی معماران پاکستان و یا هندوستان از سنگ استفاده بسیاری کرده اند. در مساجد مهم اردن، سوریه و فلسطین هم سنگ عنصر مهمی است. در شرایطی که رومیان سنگ گرانیت را با دشواری از مصر می آوردند، برای ساخت پارتنون 250 بلوک سنگی عظیم با وزن 100 هزار تن به کار رفته .مسجد جامع اردستان یا تاریخانه دامغان بناهای بسیار زیبایی هستند، ولی مطابق معمول با مصالح آسیب پذیر ساخته شده اند. حتی در معماری بعد از اسلام، به جز دوره سلجوقی که درخشان ترین دوره معماری ایران است، اوضاع همین طور بوده. در شهر سازی هم همین مشکلات وجود داشته، معادن گچ ایران بهترین ها در جهان اند.ولی حتی یک دیوار هم نیست که به سبک فرسک ( ساخته شده از گچ تازه) مانند دیوار خانه های پمپئی رنگ شده باشد.مساحت فیروزآباد که معلوم نیست کاخ بوده یا معبد، 11 هزار مترمربع است.این محوطه ها در سال های 224 تا 642 بعد از میلاد مکان آبادی بوده و امروز فقط می توان گفت که احتمالاً در اطراف آن شهری وجود داشته در حالی که در شهر پمپئی که 60 سال بعد از میلاد به زیر آتشفشان رفت و در قرن 18 و 19 میلادی کشف شد. خیابان های سنگفرش، خانه، مغازه، پیشخان خرید و حتی پیشخان برای نوشیدن می بینید.خانه ها پاسیو دارند. در تمام این فضاها رنگ های فوق العاده ای به کار رفته.

 

 

 

در مورد سایر رشته های هنری وضع ما به مراتب عقب مانده تر از معماری بوده.ما هنر مجسمه سازی نداشته ایم. در واقع دوره شکوفایی در این زمینه را هم معمولاً دشمنان آغاز کرده اند، مثلاً بهترین آثار هنری ایران مربوط به دوره سلوکیان است که فرهنگ یونانی و ایرانی در هم آمیخت. وگرنه در ایران معماری و هنر همیشه تحت سلطه حکومت و در واقع درباری بوده.البته از دوره هخامنشی دستگیره جامی به شکل قوچی زیبا و فوق العاده در موزه لوور موجود است.ولی این ها با آنچه از فرهنگ یونان و روم به جا مانده، قابل قیاس نیست.یونانیان برای ساخت مجسمه تناسبات دقیقی داشتند. مثلاً اندازه کله مجسمه 11/1 تا 12/1 کل طول مجسمه بود.آن ها با سنگ پارچه را کاملاً بازسازی می کردند، اما در ایران این توانایی وجود نداشت.به نقش برجسته های تخت جمشید نگاه کنید، فقط در پای پله هایی که از کاخ صد ستون پایین می آید، نقش برجسته فوق العاده حمله شیر به قوچ حک شده، ولی در اغلب صحنه ها ، مثل نشستن پادشاه روی تخت جمشید، کیفیت کار حتی با نمونه های مصری قابل مقایسه نیست.مصری ها به وجود پرسپکتیو کاملاً آگاه بودند.کله نفر تی تی در موزه برلن چنان زیباست که انگار امروز آن را ساخته اند.این مهارت را به هیچ وجه در مجسمه های ایرانی نمی بینید.

 

 

 

در مورد نقاشی دیواری هم باید گفت که از ایران باستان فقط مقداری موزاییک از دوره ساسانی باقی مانده که نمونه های آن هم در موزه ایران باستان تهران و هم در موزه لوور نگاهداری می شود که البته این ها هم بسیار تحت تاثیر تبادل فرهنگی و هنری با روم باستان است.این ویژگی تا حدی ناشی از آن بوده که در ایران همواره تصویرگری ممنوع بوده و بسیاری از مینیاتورهای ایرانی در خفا و صرفاً برای تصویر سازی متون کتابها خلق شده اند.

 

 

مهم ترین وجه تمایز ایران نسبت به دو تمدن یونان و روم، احترام به حقوق بشر بوده که از منشور حقوق بشر کوروش نشئت گرفته. در فرهنگ یونان و روم برده برداری مرسوم بوده ، اما در ایران هرگز برده ها را به ساخت بناها وادار کرده اند. لوح های پخته گلی کوچکی که رسید دریافت حقوق کارگران ساختمانی بوده ، امروز در دسترس است.

 

جالب است گه حتی مادرانی که در انتظار به دنیا آمدن کودکانشان بودند و توانایی کسب درآمد نداشتند، از طرف حکومت مرکزی کمک مالی دریافت می کرده اند.

صحبت ها و تفکراتی که خسروانی بیان کرد به نظرم تفکر بر انگیز باشن.خوشحال میشم نظرات شما رو بدونم

:icon_gol:

 

  • Like 11
لینک به دیدگاه

کاملا درسته........ما اگر از همون زمانهای قدیم تا همین الانش که دوره ی مصلا مدرن هستیم از مصالح و منابع و معادنی که داریم و داشتیم رو حد اکثر استفاده رو میکردیم...الان شاید نصف بیشتر بناهای تاریخمون سر جاشون بود.......خیلی از بناهامون هستن که بخاطر مصالح نا درستی که تووشون استفاده شده فرسوده شدن یا اصلا وجوود ندارن..فقط اسمشونه که موونده....واقعا متن و گفته های جالبی بودن که واقعا ادمو به تفکر وا میداره...حد اقل منو ....ممنون مهیار عزیز:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
کاملا درسته........ما اگر از همون زمانهای قدیم تا همین الانش که دوره ی مثلا مدرن هستیم از مصالح و منابع و معادنی که داریم و داشتیم رو حد اکثر استفاده رو میکردیم...الان شاید نصف بیشتر بناهای تاریخمون سر جاشون بود.......خیلی از بناهامون هستن که بخاطر مصالح نا درستی که تووشون استفاده شده فرسوده شدن یا اصلا وجوود ندارن..فقط اسمشونه که موونده....واقعا متن و گفته های جالبی بودن که واقعا ادمو به تفکر وا میداره...حد اقل منو ....ممنون مهیار عزیز:icon_gol:
:ws3:
  • Like 1
لینک به دیدگاه

نمی دانیم معمار آن چه کسی بوده. در فرهنگ ایران نام هنرمند هرگز مطرح نبوده

 

حتی نام معمار فین کاشان را هم نمی دانیم

جالب بود مرسی

یاد جمله ای از دکتر شریعتی فتادم

فقر

میخواهم بگویم ......

فقر همه جا سر میکشد .......

فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......

فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست .......

 

فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......

 

فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......

 

فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....

 

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....

 

فقر ، همه جا سر میکشد ........

فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ..

 

فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است ..

  • Like 3
لینک به دیدگاه

متن قشنگی بود _ممنون:icon_gol:

من نظرم اینه همیشه نباید به دید منفی نگاه کرد

این متنم دقیقا کلش رو منفی گفته:ws3: و اخرشو

که بسیار واسم خیلی خیلی جالب تر بود اینجوری عنوان کرده

 

مهم ترین وجه تمایز ایران نسبت به دو تمدن یونان و روم، احترام به حقوق بشر بوده که از منشور حقوق بشر کوروش نشئت گرفته. در فرهنگ یونان و روم برده برداری مرسوم بوده ، اما در ایران هرگز برده ها را به ساخت بناها وادار کرده اند. لوح های پخته گلی کوچکی که رسید دریافت حقوق کارگران ساختمانی بوده ، امروز در دسترس است.

 

 

 

البته وقتی قراره چیزی نقد بشه قرارا نیست بگن این خوبیهارو داشته

فقط...........

 

شاید واقعا اگه این بناها علمی تر ساخته میشدن ودر واقع همونطور که در متن وجود داشت از مصالح خیلی مقاومتری ساخته میشد

اان خیلی از اون ها رو به تخریب نبودن

بنایی که خیلی قدمت داره نیاز به نگهداری بسیار ویژه هم داره.........

 

حالا اون موقع چه اتفاقی افتاده دیگه گذشته مهم اینکه همین اثارو به بهترین وجه نگهداری کنن

که البته خیلی از این اثار بسیار زیبا هستند هرچند معمار ی علمی نداشته باشن...:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

سلام به همه

من کمتر مطالعاتی در مورد جزییاتی که در این مقاله مطرح شد دارم، اما این طور که تو یه فیلم مستند دیدم،یه نکته اساسی وجود داره که بعده تخت جمشید ساختمان سنگی شاخصی ساخته نشد....

اون طور که تو اون فیلم گفته می شد، با توجه به تفاوت دمایی زیاد روز و شب تو اقلیم ایران، سنگ به هیچ وجه نمی تونه مورد استفاده قرار بگیره.

من نمی خوام کل کل کنم یا هر چیز دیگه ای اما بر اساس "فرضیه" جدیدی که مطرح شده تخت جمشید هم هیچ وقت تموم نشد...

تو اون فیلم یه سری استناد هم انجام شده که اگه دوستان بخوان من چندتاشو بعدا بهتون می گم....

در هر صورت بحث منحرف نشه، پس می بینیم که دلیل این که تو اروپا سنگ خیلی استفاده می شده اما تو ایران نه، تفاوت اقلیمی بوده، نه بیسوادی معمارا...:icon_gol:

به نظر من همون طور که تخت جمشید با سنگ ساخته شد و کتیبه ها

  • Like 3
لینک به دیدگاه

 

من نمی خوام کل کل کنم یا هر چیز دیگه ای اما بر اساس "فرضیه" جدیدی که مطرح شده تخت جمشید هم هیچ وقت تموم نشد...

 

سلام دوست من... منم قصد کل کل یا چیز دیگه ندارم و از لحاظ علمی در این زمینه فقیر هستم

 

اما من با اساتیدی مثله دکتر ابراهیم زارعی ( مولف آشنایی با معماری جهان) معماری جهان رو پاس کردم و همون زمان سر کلاساش در این زمینه و این دیویدی ها بحث کردیم.

و ایشون همه رو متقاعد کدرن که هیچ کدوم از اون اسناد و....هیچ اعتباری نداره و با اهداف خاصی این دیوی دی ها به سرعت تو جامعه دانشجویی و اساتید ایران پخش شد .:icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

درود:icon_gol:

بنظرم نقد چندان منصفانه ای نیست...

البته من شخصا نقدی که دور از به به و چه چه باشه رو بیشتر می پسندم، ولی موقع مقایسه باید شرایط رو هم در نظر گرفت و کامل مقایسه کرد باهم نه اینکه چون فلان تکنیک تو پارتنون بکار گرفته شده ولی تو تخت جمشید نه، پس این نشونۀ نقصه برای تخت جمشید!!

 

چرا از این زاویه نگا نکنیم که فاصلۀ ستونای تخت جمشید نسبت به زمان خودش و نسبت به آکروپولیس چیز شگفت انگیزی بوده و برای اولین بار در جهان این فاصله اجرا می شده؟! چرا از ارتفاع ستوناش نگیم؟ این سرستونا و حل کردن جای تیر سقف رو کجای دنیا میشه دید؟

 

سلطانیه یه صد سالی قدمتش بیشتر از سانتاماریا دل فیوره ست، خب طبیعیه که تکنیکشم صد سال عقب تر باشه؛ ضمن اینکه بنای فلورانسو تقلیدی از سلطانیه میدونن...! عجب!

 

استفاده از خشت و آجر و کاهگل، به هیچ وجه نشونۀ عقب موندگی نیست بنظر من؛ شرایط محیطی و اقلیمی ایجاب میکرده اینو... این انعکاس شرایطه، یکی از سوالاتی که مطرحه اینه که دورۀ هخامنشی چرا از سنگ استفاده کردن؟ در حالیکه قبل و بعدش هیچوقت استفادۀ گسترده از سنگ نبوده؟ سنگ استفاده کردنش عجیبه تو این اقلیم، نه استفاده نکردنش

سنگ هم آسیب پذیری خاص خودشو داره

هر اثر تاریخی که ازش محافظت نشه، دچار مرگ تدریجی میشه

 

اینکه معماری در یونان باستان " تقریبا " علم بوده، نفهمیدم یعنی چی؟ یعنی مثلا یه ذره علم محور بوده؟!! اینو بر چه اساسی میگن؟ و بر چه اساسی میگن در ایران علم محور نبوده؟ مثلا گنبد رو ایران به دنیا داد، همینطوری یهویی خودش ایجاد نشد که!! صنعتگرانی که با ممارست حرفه شان را فرا می گرفتند؟ مگه تو یونان چطور فرا میگرفتند؟

در مورد مجسمه قبول دارم نظرشونو، کیفیت و واقع گرایی هنر غربی رو ایران نداشته

  • Like 4
لینک به دیدگاه

من اون دی وی دی رو دیدم

هر چند مسایل جالبی رو مطرح میکرد ولی در کنارش نقاط تاریکی هم داشت.

اینکه تخت جمشید هیچ وقت به مرحله بهره برداری کامل نرسید کاملا واضحه.بنای تخت جمشید به نظر نوعی کاخ آیینی می آید تا پایتختی واقعی.یکی از دلایلش هم نبود تل های تاریخی چندانی در اطراف آن است و معدود تلی هم که وجود دارد مربوط به دوران عیلامیها میشود.دیگر اینکه اگر پایتختی به عظمت تخت جمشید ساخته و تکمیل میشد احتمالا بناهای سنگی دیگری نیز به تقلید از آن در اطراف آن در طول 250 سال زمامداری هخامنشیان باید ساخته میشد.

 

نکته دیگر اینکه بعضی دوستان اعتقاد دارند ساخته نشدن بناهای سنگی در ایران مربوط به اقلیم است را قبول ندارم.اقلیم ایران را در دو نوع کلی گرم و خشک و کوهستانی و سرد اگر تقسیم بندی کنیم میبینیم که در سایر نقاط دنیا چه نقاط دارای اقلیم سرد و چه نقاط دارای اقلیم خشک بناهای سنگی بیشماری وجود دارد.

به نظر من عدم ساخت بناهای سنگی در ایران را باید در نوع معماری آن و عدم علاقه معماران بر اساس آموزشهای دریافتی برای ساخت بناهای سنگی دانست.معماران ایرانی از آن جهت گل و خاک رس و خشت خام را ترجیح میدهند که توانایی شکل پذیری بیشتری را دارد و در دسترس تر نیز میباشد.استخراج سنگ و انتقال آن تا بنا و همینطور صیقل دادن آن و نیازمندی به نیروی کار و نفرات بیشتر و همینطور افزایش فضایی بنا و ... عواملی بودند که باعث عدم ساخت بناهای سنگی در ایران شده است.

همینطور درگیری های بسیار حاکمان و پادشاهان و نبود دولتهای مقتدر در بازه های زمانی بلند مدت نیز از عواملی بوده که ساخت چنین بناهایی را اجرایی نکرده است.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

من اون دی وی دی رو دیدم

هر چند مسایل جالبی رو مطرح میکرد ولی در کنارش نقاط تاریکی هم داشت.

اینکه تخت جمشید هیچ وقت به مرحله بهره برداری کامل نرسید کاملا واضحه.بنای تخت جمشید به نظر نوعی کاخ آیینی می آید تا پایتختی واقعی.یکی از دلایلش هم نبود تل های تاریخی چندانی در اطراف آن است و معدود تلی هم که وجود دارد مربوط به دوران عیلامیها میشود.دیگر اینکه اگر پایتختی به عظمت تخت جمشید ساخته و تکمیل میشد احتمالا بناهای سنگی دیگری نیز به تقلید از آن در اطراف آن در طول 250 سال زمامداری هخامنشیان باید ساخته میشد.

نکته دیگر اینکه بعضی دوستان اعتقاد دارند ساخته نشدن بناهای سنگی در ایران مربوط به اقلیم است را قبول ندارم.اقلیم ایران را در دو نوع کلی گرم و خشک و کوهستانی و سرد اگر تقسیم بندی کنیم میبینیم که در سایر نقاط دنیا چه نقاط دارای اقلیم سرد و چه نقاط دارای اقلیم خشک بناهای سنگی بیشماری وجود دارد.

به نظر من عدم ساخت بناهای سنگی در ایران را باید در نوع معماری آن و عدم علاقه معماران بر اساس آموزشهای دریافتی برای ساخت بناهای سنگی دانست.معماران ایرانی از آن جهت گل و خاک رس و خشت خام را ترجیح میدهند که توانایی شکل پذیری بیشتری را دارد و در دسترس تر نیز میباشد.استخراج سنگ و انتقال آن تا بنا و همینطور صیقل دادن آن و نیازمندی به نیروی کار و نفرات بیشتر و همینطور افزایش فضایی بنا و ... عواملی بودند که باعث عدم ساخت بناهای سنگی در ایران شده است.

همینطور درگیری های بسیار حاکمان و پادشاهان و نبود دولتهای مقتدر در بازه های زمانی بلند مدت نیز از عواملی بوده که ساخت چنین بناهایی را اجرایی نکرده است.

با تشکر از دوست عزیز :icon_gol:

با بخش هایی که قرمز کردم، کاملا موافقم.

لینک به دیدگاه

من به تاریخ اعتماد ندارم همچنانکه مهران مدیری در آثار خود تاریخ را نوشته ی ابلهان می نامد ولی اگر بخواهم اعتقاد داشته باشم به اون دیوی دی ها اعتقاد می داشتم چون اونا بیشتر مرا توجیه کرد. منم با دکتر زارعی کلاس داشتم ولی اون در برابر من کم آورد و فقط به آن یارو توهین کرد پس اون نتونست حرف خودشو اثبات کنه درنهایت اون به خاطر معلوماتم بیشترین نمره ی کلاس یعنی 17 را به من داد. حالا چی میگی؟؟؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...