danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ DEA officer stops at a ranch in Texas, and talks with an old rancher. He tells the rancher, "I need to inspect your ranch for illegally grown drugs." The rancher says, "Okay , but don't go in that field over there," as he points out the location. مامور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تکزاس امریکا می رود و به صاحب سالخورده ی آن می گوید: "باید دامداری ات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدربازدید کنم." دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع ، می گوید: "باشه، ولی اونجا نرو.". مامور فریاد می زنه:"آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم." بعد هم دستش را می برد و از جیب پشتش نشان خود را بیرون می کشد و با افتخار نشان دامدار می دهد و اضافه می کند: "اینو می بینی؟ این نشان به این معناست که من اجازه دارم هرجا دلم می خواد برم..در هر منطقه یی... بدون پرسش و پاسخ. حالی ات شد؟ میفهمی؟" The DEA officer verbally explodes saying, " Mister, I have the authority of the Federal Government with me." Reaching into his rear pants pocket, he removes his badge and proudly displays it to the rancher. "See this badge? This badge means I am allowed to go wherever I wish.... On any land. No questions asked or answers given. Have I made myself clear? Do you understand? " دامدار محترمانه سری تکان می دهد، پوزش می خواهد و دنبال کارش میرودThe rancher nods politely, apologizes, and goes about his chores. کمی بعد، دامدار پیر فریادهای بلند می شنود و می بیند که ماموراز ترس گاو بزرگ وحشی که هرلحظه به او نزدیک تر می شود، دوان دوان فرار می کند A short time later, the old rancher hears loud screams and sees the DEA officer running for his life chased by the rancher's big Santa Gertrudis bull...... به نظر می رسد که مامور راه فراری ندارد و قبل از این که به منطقه ی امن برسد، گرفتار شاخ گاو خواهد شد. دامدار لوازمش را پرت میکند، باسرعت خود را به نرده ها می رساند واز ته دل فریاد می کشد:" نشان. نشانت را نشانش بده !" With every step the bull is gaining ground on the officer, and it seems likely that he'll get gored before he reaches safety. The officer is clearly terrified. The rancher throws down his tools, runs to the fence and yells at the top of his lungs..... " Your badge. Show him your BADGE !" __________________ 12 لینک به دیدگاه
hilari 2413 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ آهان ,فکر کردم زبونم لال گزینه خودکشی رو انتخاب کردی خوش بگذره هر جور فکر میکنم نمیتونم شما رو تو خدمت سربازی تصور کنم , یعنی اینجوری میشید !:w410: ببخشید دست خودم نیست 2 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ 1 ماه افتاد عقب بعدشم عید مشه رفت اونور سال بری سربازی 2 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ بعدشم عید مشه رفت اونور سال بری سربازی راست میگی جون من؟؟؟ :ws54: 3 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ تاپیک سربازی دانی شد دانی بیا زودتر برو همه منتظرن 5 لینک به دیدگاه
hilari 2413 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ تاپیک چی بود , چی شد؟ الان صاحبش میادو :banel_smiley_52: :167: 1 لینک به دیدگاه
danielo 15239 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ هیچکی چشم دیدنم را نداره. حالا که اینطوره همین امروز میرم سربازی 6 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ هیچکی چشم دیدنم را نداره.حالا که اینطوره همین امروز میرم سربازی نازی دانی نریا انجمن بی دانی میشه 2 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ هیچکی چشم دیدنم را نداره.حالا که اینطوره همین امروز میرم سربازی قبل از رفتنت اون یارو ها که تو یخچالته پست کن واسه من 1 لینک به دیدگاه
danielo 15239 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ قبل از رفتنت اون یارو ها که تو یخچالته پست کن واسه من با خودم میخواب ببرم سربازی .تو سربازی لازم میشه 1 لینک به دیدگاه
hilari 2413 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ هیچکی چشم دیدنم را نداره.حالا که اینطوره همین امروز میرم سربازی :there: ما شما را بسیار دوس میداریم . نقطه سر خط حالا کجا میری ؟ کدوم شهر؟ دور ان شالله دیگه؟ 1 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ با خودم میخواب ببرم سربازی .تو سربازی لازم میشه خسیس:w888: لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ حالا اینارو بیخیال..جدی اونایی که اسفند میرن سربازی برنامه شون چه جوریه؟ :ws54: 2 لینک به دیدگاه
hilari 2413 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ حالا اینارو بیخیال..جدی اونایی که اسفند میرن سربازی برنامه شون چه جوریه؟ :ws54: هیچی بیشتر خوش میگذرونن , مثلا تو گرد گیری پادگان کمک میکنند حالا واسه چی گریه میکنی؟ 2 لینک به دیدگاه
danielo 15239 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ :there: ما شما را بسیار دوس میداریم . نقطه سر خط حالا کجا میری ؟ کدوم شهر؟ دور ان شالله دیگه؟ به کوری چشم دشمنان دارم پارتی بازی میکنم که بیوفتم راه نزدیک .یعنی بابل . ما هم شما را دوس میداریم در ضمن من اخرش نفهمیدم که با خوندن این تاپیک و این موضوعش چطوری مغزت رفت به سمت سربازی.واقعا که دختر ها موجودات پیچیده ای هستند 2 لینک به دیدگاه
danielo 15239 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ خسیس:w888: بزار یک چیز را بهت بگم. تو اتاقم معمولا مشروب هست.قرار بود امروز مشروب بخورم. ولی فراموشش کرده بودم. ولی اسمش را اوردی .من را از راه بدر کردی. الان رفتم گذاشتمش یخچال که خنک شه تا برم لب دریا بخورم چرا پسر مردم را از راه بدر میکنی؟؟؟؟ 2 لینک به دیدگاه
hilari 2413 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۸۹ به کوری چشم دشمنان دارم پارتی بازی میکنم که بیوفتم راه نزدیک .یعنی بابل . ما هم شما را دوس میداریم در ضمن من اخرش نفهمیدم که با خوندن این تاپیک و این موضوعش چطوری مغزت رفت به سمت سربازی.واقعا که دختر ها موجودات پیچیده ای هستند تکبیر بابل ما شما را بیشتر تر دوس میداریم :167: خب دیگه , اما عجیب شما هنوز دخترا رو نشناختی !!! 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده