shadmehrbaz 24,772 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۸۸ صدا : پدیده ای که انسان آن را به یاری دستگاه شنوایی خویش درک میکند و در نتیجه ارتعاش یک جسم تولید می شود و در محیط مادی مانند هوا یا آّب به صورت موج انتشار میابد و به گوش ما میرسد و ما در دستگاه شنوایی مان آن را با فعل و انفعالی فیزیولوژیک درک می کنیم. موسیقی : تاکنون تعاریف گوناگونی در مورد این هنردر کتابها ومحافل مختلف موسیقی بیان شده است.که این تعاریف تاکنون بیشتر مورد قبول واقع شده: 1-هنربیان احساسات به وسیله ی صداها را موسیقی میگویند. 2-موسیقی هنر ترکیب اصوات و صداهاست بطوریکه خوشایند باشد.پس پایه واساس موسیقی,صوت یا صداهست که بدون آن موسیقی به وجود نمی آید. کلمه ی موزیک از زبان یونان آمده است.در زبان قدیم تمام هنرها را موزیک مینامیدند و برای هر چیز رب النوعی یعنی خدایی داشتند که آنها را "موز" می گفتند. آپولو"Apollo" خدای شعر و موزیک و رهبر 9 الهه با اسامی زیر بود: 1-اویتریپ Euterp 2-پولی هیمنیا polyhymnia 3-اراتو Erato 4-ترپ سیخوره Terosichore 5-تالیا Thalia 6-ملپومنه Melpomene 7-کالییوپ Kaliope 8-کلییو Klio 9-اورانیا Urania و اما از دو هزار سال پیش تا کنون،کلمه (موز) پایه ی (موزیک) قرار گرفته و آن را فقط به هنر موسیقی (موزیک) منحصر نموده ا ند.با اینکه موسیقی همزمان پیدایش بشر وجود داشته است ولی از این تاریخ،فورم و معني و ثابتي به خود گرفته است. موسیقی دارای دو شکل میباشد یعنی دردو حال قابل بررسی و تحلیل می باشد. اول-موسیقی عملی:مانند سازنواختن آواز خواندن، آهنگ ساختن. دوم-موسیقی علمی(تئوری) و عملی همیشه لازم وملزوم یکدیگرمی باشند زیرا وظایف موسیقی تئوری تنها این نیست که آن چیزهایی را جستجو نماید که موسیقی عملی آنرا روشن و پایه گذاری نموده بلکه،بایستی کوشش کند تا آسانترین قانون طبیعی را که گوش انسانها را به موسیقی آشنا می نماید پیدا کند. 1 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .