★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ دارم به این نتیجه میرسم کلا دیگه بحث نکنم تو این سایت اوایل اومدم با قطره ها بحثای سیاسی کردم نتیجه نداد خسته شدم اسپم کردم خسته شدم و باز وارد بحث شدم این دفعه جدا خسته شدم به نظر میاد بحث فایده نداره یارانه هارو هم برداشتن باید انرژی رو ذخیره کرد حیفه تو این بحثا هدر بدی اسسسسسسسپمو عشقه 1 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ سرپایینی بوده تریلی هم در سرپایینی گاهی ترمز نمیگیره طرف هم تو فکر دکترا بوده ندیده له شده اسی این مثال چی بود زدی تو ؟ خودتو راضی می کنه؟ از تو انتظار ندارم من اگه اینطوریه هیچ نظمی وجود نداره همه اونا که سالم هستن نباید بمبرن. اون که مریضه حتما باید بمیره پزشکی هم کشک خوب در هر چیزی که اتفاق میفته ممکنه هزاران چیز دخالتداشته باشه تو میای همه چیو با عقل و منطق و فهم خودت میبینی و نمی خوای قبول کنی کسی هم هست که عقل و منطقش برتر از تو باشه :imoksmiley: باز میگم. وقتی یه نفر از یه چیزی سر درنمیاره نشون دهنده این نیست که اون چیز اشتباهه یا بی نظمه یا ........ مشکل از اونه که نمی فهمه همیشه 2*2 = 4 نمیشه اتفاقا همیشه 2*2 چهار میشه که این همون نظمه ولی برای نظم حتما جبر هم باید دخیل باشه 3 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ اگه اینطوریه هیچ نظمی وجود نداره به این حرفت میگن فلسفه مغلطه........ یعنی میایی از حرف من یه نتیجه دیگه ای میگیری،بعد میکنی تو شیپور که آی ایهاالناس اسی گفت هیچ نظمی وجود نداره!!!!!! من اصلا گفتم هیج نظمی وجود نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1 :w00: گفتم نظم و بی نظمی در کنار هم فراوان است،جبری هم در کار نیست. بخش اختیار ناشی از نظم است و بخشی که انسانها به آن میگویند جبر یا قضا و قدر ،ناشی از بی نظمی. تو میای همه چیو با عقل و منطق و فهم خودت میبینی و نمی خوای قبول کنی کسی هم هست که عقل و منطقش برتر از تو باشه باز میگم. وقتی یه نفر از یه چیزی سر درنمیاره نشون دهنده این نیست که اون چیز اشتباهه یا بی نظمه یا ........ مشکل از اونه که نمی فهمه کی هست اونطرف که منطقش بهتره،خودتو گفتی؟ به تعداد موهای سرم آدم هست که منطقش از من بیشتر و بهتر باشه،اما چون آدم نمیتونه با چشماش موهای بالای سرشو ببینه،فکر میکنه کسی نیست... مگر اینکه مو خیلی دراز باشه و بیاد جلوی چشمت،یا بری جلوی آینه..... 3 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ دارم به این نتیجه میرسم کلا دیگه بحث نکنم تو این سایت با سلام. بحث کردن خیلی هم خوبه بشرطی که هر یک از ما انتظار نداشته باشیم که حق با ماست و یا اینکه طرف باید حرف ما رو قبول کنه. بحث خوب به نظر من اینه که هر یک از طرفین هر جا کم آورد بلافاصله خودشو بکشه کنار . نه اینکه برای اثبات حرفش طرف دوم رو تحقیر کنه و یا فرافکنی کنه. بحث تا اونجا خوبه که انسان با چراغ قرمز مواجه نشه. اگه شد باید بایسته. اینو رعایت کنیم همه چی به خوبی و خوشی سپری میشه و در خلال بحث خیلی چیزام یاد میگیریم. 4 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ اتفاقا همیشه 2*2 چهار میشه که این همون نظمه ولی برای نظم حتما جبر هم باید دخیل باشه 1 بعدی نگاه نکن به دنیا يک اگر با يک برابر بود / زنده ياد خسرو گلسرخي معلم پای تخته داد ميزد صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زير پوششی از گرد پنهان بود ولی آخر کلاسيها لواشک بين خود تقسيم می کردند وآن يکی در گوشهای ديگر «جوانان» را ورق می زد. برای اينکه بيخود هایو هو می کرد و با آن شور بیپايان تساويهای جبری را نشان میداد با خطی ناخوانا بروی تختهای کز ظلمتی تاريک غمگين بود تساوی را چنين بنوشت : يک با يک برابر است از ميان جمع شاگردان يکیبرخاست هميشه يک نفر بايد بپاخيزد... به آرامی سخن سر داد : تساوی اشتباهی فاحش و محض است نگاه بچهها ناگه به يک سو خيره گشت و معلم مات بر جا ماند و او پرسيد : اگر يک فرد انسان ، واحد يک بود آيا يک با يک برابر بود؟ سکوت مدهشی بود و سوالی سخت معلم خشمگين فرياد زد آری برابر بود :و او با پوزخندی گفت اگر يک فرد انسان واحد يک بود آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پايين بود؟ اگر يک فرد انسان واحد يک بود آنکه صورت نقره گون ، چون قرص مه میداشت بالا بود وآن سيه چرده که می ناليد پايين بود؟ اگر يک فرد انسان واحد يک بود اين تساوی زير و رو می شد حال میپرسم يک اگر با يک برابر بود نان و مال مفتخواران از کجا آماده میگرديد؟ يا چهکس ديوار چينها را بنا میکرد؟ يک اگر با يک برابر بود پس که پشتش زير بار فقر خم میگشت؟ يا که زير ضربه شلاق له میگشت؟ يک اگر با يک برابر بود پس چهکس آزادگان را در قفس میکرد؟ :معلم نالهآسا گفت :بچهها در جزوههای خويش بنويسيد .......يک با يک برابر نيست بخش اختیار ناشی از نظم است و بخشی که انسانها به آن میگویند جبر ناشی از بی نظمی. من اعتقاد دارم همه چیز نظم داره این دنیا با این وسعت بی نظم نمیشه . حتی تو 1 مورد کوچیک. تو 1 سیستم مثل ماشین هر کدوم از اجزا نظم نداشته باشه نوعی نقص محسوب میشه برا ماشین کی هست اونطرف که منطقش بهتره،خودتو گفتی؟ به تعداد موهای سرم آدم هست که منطقش از من بیشتر و بهتر باشه،اما چون آدم نمیتونه با چشماش موهای بالای سرشو ببینه،فکر میکنه کسی نیست... مگر اینکه مو خیلی دراز باشه و بیاد جلوی چشمت،یا بری جلوی آینه..... اگه خودمو میگفتم می گفتم من نمی گفتم یکی من خدا منظورم بود ایششششششششششششششششش:viannen_38: به نظرم بحث نکنیم بهتره یه عمره برای اینکه بقیه فکر نکنن کم اوردم نکشیدم کنار الان یاد گرفتم کنار کشیدن هم لازمه(هرکی هرجور دوس داره فکر کنه ) 2 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ من اعتقاد دارم همه چیز نظم داره این دنیا با این وسعت بی نظم نمیشه . حتی تو 1 مورد کوچیک. تو 1 سیستم مثل ماشین هر کدوم از اجزا نظم نداشته باشه نوعی نقص محسوب میشه برا ماشین اگه اعتقاد داری که هیچی......... چون عبث ترین کار برای من در طول زندگی،فهماندن موضوع به معتقدان است..... هر وقت به چیزی اعتقاد نداشتی،اما خواستی مطالعه کنی تا بفهمی،اونموقع با یک نفر بحث کن..... اگر خواستی برای اعتقاد بحث کنی،هم خودتو خسته میکنی،هم طرف مقابلتو.... چون انسانیکه به زعم خودش به موضوعی اعتقاد و یقین پیدا کرد،تا خودش نخواد اعتقادش از بین نمیره. (همین یک جمله را تو کل زندگیت از من قبول کن) 3 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ با سلام. بحث کردن خیلی هم خوبه بشرطی که هر یک از ما انتظار نداشته باشیم که حق با ماست و یا اینکه طرف باید حرف ما رو قبول کنه. بحث خوب به نظر من اینه که هر یک از طرفین هر جا کم آورد بلافاصله خودشو بکشه کنار . نه اینکه برای اثبات حرفش طرف دوم رو تحقیر کنه و یا فرافکنی کنه. بحث تا اونجا خوبه که انسان با چراغ قرمز مواجه نشه. اگه شد باید بایسته. اینو رعایت کنیم همه چی به خوبی و خوشی سپری میشه و در خلال بحث خیلی چیزام یاد میگیریم. حرفتو قبول دارم هر کسی یه اصولی تو زندگیش داره یکی خدا رو قبول داره یکی کلا خدا رو قبول نداره. به نظرم این بحث فایده نداره. میشه صحبت بیهوده . صرف انرژی بیهوده . وقت تلف کردن . هیچی هم یاد نمیگیری این چیزها نظریه علمی نیست که با بحث یکی بکشه کنار 2 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ اگه اعتقاد داری که هیچی......... چون عبث ترین کار برای من در طول زندگی،فهماندن موضوع به معتقدان است..... هر وقت به چیزی اعتقاد نداشتی،اما خواستی مطالعه کنی تا بفهمی،اونموقع با یک نفر بحث کن..... اگر خواستی برای اعتقاد بحث کنی،هم خودتو خسته میکنی،هم طرف مقابلتو.... چون انسانیکه به زعم خودش به موضوعی اعتقاد و یقین پیدا کرد،تا خودش نخواد اعتقادش از بین نمیره. (همین یک جمله را تو کل زندگیت از من قبول کن) :4uboxsmiley: دقت کنی خودت هم اعتقاد داری. البته بر عکس اعتقاد من. تو به بی نظمی اعتقاد داری ممنون اما خیلی وقته به این نتیجه رسیدم سطحشو اورده بودم پایین. الان پایین تر میارم شرمنده اگه خسته ات کردم منم یه چیز می گم شما داشته باش از من کلا ادمیزاد نباید تصور کنه هر انچه که میگه عین واقعیته:icon_pf (17): خودمم می گما. برا همه صادقه :4uboxsmiley: 1 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ یه عمره برای اینکه بقیه فکر نکنن کم اوردم نکشیدم کنار الان یاد گرفتم کنار کشیدن هم لازمه(هرکی هرجور دوس داره فکر کنه ) دقیقا....منم اینجور بودم تا پارسال ولی الان سعی میکنم با هیچکی بحث نکنم 2 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ دقت کنی خودت هم اعتقاد داری. البته بر عکس اعتقاد من. تو به بی نظمی اعتقاد داری آقا شرمنده این حرفو میزنما،اما شما عربی حرفهای منو میخونی....... :icon_gol: :icon_gol: فکر کنم 500 بار توضیح دادم من نه به بی نظمی صرف معتقدم نه به نظم صرف. باز بگو تو به بی نظمی اعتقاد داری،من به نظم!!!!!!! در ضمن من به هیچ چیزی تو دنیا اعتقاد و یقین ندارم،بلکه در حال حاضر نظر شخصی ام با توجه به دانسته های من تا این لحظه اینست...... سال دیگه ممکنه، نظرم با توجه به تکمیل اطلاعاتم کاملا تغییر کنه..... بین اعتقاد و یقین داشتن به یک موضوع،زمین تا آسمان با نظر دادن نسبت به یک موضوع،تفاوت هست..... 1 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ آقا شرمنده این حرفو میزنما،اما شما عربی حرفهای منو میخونی....... :icon_gol: :icon_gol: فکر کنم 500 بار توضیح دادم من نه به بی نظمی صرف معتقدم نه به نظم صرف. باز بگو تو به بی نظمی اعتقاد داری،من به نظم!!!!!!! در ضمن من به هیچ چیزی تو دنیا اعتقاد و یقین ندارم،بلکه در حال حاضر نظر شخصی ام با توجه به دانسته های من تا این لحظه اینست...... سال دیگه ممکنه، نظرم با توجه به تکمیل اطلاعاتم کاملا تغییر کنه..... بین اعتقاد و یقین داشتن به یک موضوع،زمین تا آسمان با نظر دادن نسبت به یک موضوع،تفاوت هست..... درسته اشتباه شده شرمنده اما منظورمو نگرفتی. اشکال از جمله بندی بنده بود قبول کردم . شما به هیچی اعتقاد نداری اما من دارم بد هم نمی دونم شاید به نظرت حماقت باشه ولی من این حماقت رو ترجیح میدم به اینکه خودم رو عقل کل بدونم:4uboxsmiley: به عقل کل گیر ندیا منظورم اینه که تو این دنیا اگه بخوایم تک تک چیزارو تجربه کنیم و خودمون برسیم عمر کفاف نمیده 2 سال یه جور فک کنم 2 سال بعد برعکس فکر کنم مثل اینه که تو بیابون دور خودم می چرخم من راه خودمو میرم موفق باشی 1 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ درستهاشتباه شده شرمنده اما منظورمو نگرفتی. اشکال از جمله بندی بنده بود قبول کردم . شما به هیچی اعتقاد نداری اما من دارم بد هم نمی دونم شاید به نظرت حماقت باشه ولی من این حماقت رو ترجیح میدم به اینکه خودم رو عقل کل بدونم:4uboxsmiley: اصلا هم حماقت نیست. چون نزدیک به یک میلیارد و خرده ای مسلمان و چند میلیارد دیگر مسیحی و یهودی و...... در دنیا داریم که به یکسری مسائل اعتقاد و یقین دارند. من فقط گفتم کسیکه به موضوعی یقین داره،خودش را خسته نکنه در مورد اون موضوع با دیگران بحث کنه،چون هم خودش زجر میکشه هم سایرین. هر وقت احساس کرد به موضوعی یقین نداره و برای آرامش خودش میخواد تفکر و بحث کنه،بهتر نتیجه میگیره..... 1 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ اصلا هم حماقت نیست. چون نزدیک به یک میلیارد و خرده ای مسلمان و چند میلیارد دیگر مسیحی و یهودی و...... در دنیا داریم که به یکسری مسائل اعتقاد و یقین دارند. من فقط گفتم کسیکه به موضوعی یقین داره،خودش را خسته نکنه در مورد اون موضوع با دیگران بحث کنه،چون هم خودش زجر میکشه هم سایرین. هر وقت احساس کرد به موضوعی یقین نداره و برای آرامش خودش میخواد تفکر و بحث کنه،بهتر نتیجه میگیره..... کاملا موافقم باهات:4uboxsmiley: ممکنه یکی بگه خدا نیست و معادی نیست ترجیح میدم که 10% یه راهو تا پایان عمرم برم تا اینکه 10 تا راهو هر کدوم 1 درصد برم حتی اگه اخرش هیچی نشه شرمنده که خسته ات کردم 1 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ کاملا موافقم باهات:4uboxsmiley: ممکنه یکی بگه خدا نیست و معادی نیست ترجیح میدونم که 10% یه راهو تا پایان عمرم برم تا اینکه 10 تا راهو هر کدوم 1 درصد برم حتی اگه اخرش هیچی نشه شرمنده که خسته ات کردم :icon_gol: :icon_gol: 1 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ 1 بعدی نگاه نکن به دنیا من اعتقاد دارم همه چیز نظم داره این دنیا با این وسعت بی نظم نمیشه . حتی تو 1 مورد کوچیک. تو 1 سیستم مثل ماشین هر کدوم از اجزا نظم نداشته باشه نوعی نقص محسوب میشه برا ماشین اگه خودمو میگفتم می گفتم من نمی گفتم یکی من خدا منظورم بود ایششششششششششششششششش:viannen_38: به نظرم بحث نکنیم بهتره یه عمره برای اینکه بقیه فکر نکنن کم اوردم نکشیدم کنار الان یاد گرفتم کنار کشیدن هم لازمه(هرکی هرجور دوس داره فکر کنه ) میونی اگه تو یه سیستم بخوای نظم کامل برقرار کنی باید از جبر کامل استفاده کنی 1 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ دو سه روز پيش تو نت مطالب زيادي درباره جبر و اختيار خوندم.چيزي دستگيرم نشد.به قضا و قدر اعتقاد ندارم اما جبر چرا؟هم جبر رو درك ميكنم و هم اختيار. 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۸۹ زندگی در زندگی کردن است. زندگی یک شیئی نیست، یک روند است. بجز زیستن، راهی برای دستیابی به زندگی نیست: جریان داشتن و جاری شدن به همراه آن. اگر در یک فلسفه، دریک عقیده ی جزمی و در الهیات به دنبال معنی زندگی میگردی، راهی مطمئن برای ازدست دادن زندگی و معنای آن یافته ای. زندگی چیزی نیست که به انتظارت نشسته باشد، در درونت اتفاق می افتد. زندگی چیزی نیست که همچون یک هدف در آینده باشد که به آن برسی، در همین لحظه و در اینکاینجاست در تنفس هایت، در گردش خونت و در تپش قلبت. هرآنچه که هستی زندگی تو است و اگر شروع کنی که معنی آن را درجایی دیگر بیابی، آن را از کف می دهی.پس نه جبرش مهم هست و نه اختیارش. خود زندگی از همه چیز ها با ارزش تره. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده