Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ مراقب حاضر جوابی بچه ها باشید!!! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگها بحث مىکرد معلم گفت: از نظر فيزيکى غيرممکن است که نهنگ بتواند يک آدم را ببلعد زيرا با وجود اينکه پستاندار عظيمالجثهاى است امّا حلق بسيار کوچکى دارد دختر کوچک پرسيد: پس چطور حضرت يونس به وسيله يک نهنگ بلعيده شد؟ معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمىتواند آدم را ببلعد. اين از نظر فيزيکى غيرممکن است دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت يونس مىپرسم معلم گفت: اگر حضرت يونس به بهشت نرفته بود چى؟ دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسيد ****************************** يک روز يک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مىکرد نگاه مىکرد ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟ مادرش گفت: هر وقت تو يک کار بد مىکنى و باعث ناراحتى من مىشوي، يکى از موهايم سفيد مىشود دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ****************************** عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچههاى کلاس عکس يادگارى بگيرد. معلم هم داشت همه بچهها را تشويق ميکرد که دور هم جمع شوند معلم گفت: ببينيد چقدر قشنگه که سالها بعد وقتى همهتون بزرگ شديد به اين عکس نگاه کنيد و بگوئيد : اين احمده، الان دکتره. يا اون مهرداده، الان وکيله يکى از بچهها از ته کلاس گفت: اين هم آقا معلمه، الان مرده ****************************** بچهها درناهارخورى مدرسه به صف ايستاده بودند. سر ميز يک سبد سيب بود که روى آن نوشته بود: فقط يکى برداريد. خدا ناظر شماست در انتهاى ميز يک سبد شيرينى و شکلات بود. يکى از بچهها رويش نوشت: هر چند تا مىخواهيد برداريد! خدا مواظب سيبهاست 31 لینک به دیدگاه
MAHTAB_KA 64 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ وااااااااای من از خدامه یه همچین بچه ای داشته باشم ولی مهم اینه که باباش پیدا نیست 4 لینک به دیدگاه
abie bicaran 2325 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ واقعا هم همینطوره بعضی وقتها جوابهای بچه ها دهن آدم رو می بنده 4 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ واقعا هم همینطوره بعضی وقتها جوابهای بچه ها دهن آدم رو می بنده :a030::a030: 1 لینک به دیدگاه
rahajo0on 724 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ وااااااااای من از خدامه یه همچین بچه ای داشته باشمولی مهم اینه که باباش پیدا نیست :ws28:خودمون دس به کار میشیم پیدا می کنیم 3 لینک به دیدگاه
شـاهین 8068 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ وااااااااای من از خدامه یه همچین بچه ای داشته باشمولی مهم اینه که باباش پیدا نیست خواستی دور و برت یک نگاه بنداز شاید کیس های خوبی برات پیدا شد ها 2 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ خواستی دور و برت یک نگاه بنداز شاید کیس های خوبی برات پیدا شد ها نکنه خودتو میگی نا قلا 2 لینک به دیدگاه
asal sadra 3752 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ مرررررررررررررسی باحال بود:flowerysmile: 3 لینک به دیدگاه
شـاهین 8068 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ نکنه خودتو میگی نا قلا وحید اجازه هست زندانیش کنم؟ 2 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ وحید اجازه هست زندانیش کنم؟ حتما بکنش تو سلول 300 1 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ معلم داشت جریان خون در بدن را به بچهها درس مىداد. براى این که موضوع براى بچهها روشنتر شود گفت بچهها! اگر من روى سرم بایستم، همان طور که مىدانید خون در سرم جمع مىشود و صورتم قرمز مىشود. بچهها گفتند: بله معلم ادامه داد: پس چرا الان که ایستادهام خون در پاهایم جمع نمىشود؟ یکى از بچهها گفت: براى این که پاهاتون خالى نیست. 4 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ عالی یعنی همون great:ws3: آقا وحید نکنه پسرای خودتم اینجوری تشریف دارن؟ 3 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ بعضی هاشون گاهی خیلی بد جوابت رو میدن! دلت میخواد بزنیش!!!! 1 لینک به دیدگاه
rezanassimi 9036 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ بعضی هاشون گاهی خیلی بد جوابت رو میدن! دلت میخواد بزنیش!!!! :w00: 3 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۸۹ مرسی ،یاد برادر زاده هام افتادم . 3 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۸۹ منم یه پسر خاله دارم بدتر از اینها نباشه بهتر نیست معلمشون اومده بود پیش مادرش از دستش گریه کرد خیلی پر روئه و جوابایی میده که میمونی چی بهش بگی 2 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۸۹ عالی یعنی همون great:ws3:آقا وحید نکنه پسرای خودتم اینجوری تشریف دارن؟ من پسر بزرگم همچین حاضر جواب هستش که اساتید سخن رو هم از پا در میاره:icon_redface: اگه ببینیش اون وقت دستت میاد 3 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۸۹ :w00: نگفت بچه تو رو میخواد بزنه که!! 3 لینک به دیدگاه
rezanassimi 9036 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۸۹ نگفت بچه تو رو میخواد بزنه که!! هیچ کس هیچ بچه ای رو حق نداره بزنه :w00: 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده