maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ نمیام...نمیخوام به 77 تا حوری خوشگلی که بهت میدن فکر کن.... انقدر خوشگلن که بیان رو زمین مردم دیوانه میشن...بازم نمیخوای بری بهشت؟ 3 لینک به دیدگاه
farfaraway 223 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ افذین بهترین کار همینه اگه کمک خواستی منم هستم :dancegirl2: دستت درست آبجی شوما خودتو درگیر این بازی کثیف حق و باطل نکن 1 لینک به دیدگاه
farfaraway 223 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ به 77 تا حوری خوشگلی که بهت میدن فکر کن.... انقدر خوشگلن که بیان رو زمین مردم دیوانه میشن...بازم نمیخوای بری بهشت؟ اونجا مسجدم داره؟ اگه نداره میخوام 2 لینک به دیدگاه
baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ اتفاقاااا خوبه فیض هم میبریم..چی میشه...می فهمیم امام حسین چه زجرهایی کشیده.... ولی یک می گفت اگر ساعت 1 شب بری جلوی دره خونه امام حسین طبل بزنب میاد بیرون خار مادر آدم رو((....))...((حالا شما فکر کنید نصیحت می کنه)):banel_smiley_90: 3 لینک به دیدگاه
Atishpare_Shahi 1736 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ دستت درست آبجیشوما خودتو درگیر این بازی کثیف حق و باطل نکن نه من میخوام شهید شم برم بهشت اونجا بهم حوری بدن :viannen_38: لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ اونجا مسجدم داره؟اگه نداره میخوام نه دیگه تو بهشت مسجد نیست..خیالت راحت 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ چند سالیه در همسایگی مسجدی زندگی میکنیم که یک مردم آزار واقعیهبرای هرنوع مراسمی از ختم و سوم و هفتم و چهلم و سالگرد افراد عادی گرفته تا یادواره شهدا و جشن و اعیاد اسلامی و رمضان و محرم و صفر و... متصدیان محترم پیچ بلندگورو تا ته میپیچونن تا همه فیض اجباری ببرن از 365 روز سال بیش از نصف رو ما مجبور به تحمل صدای ناهنجار مداحی و نوحه و ادعیه اذکار و سخنرانی هستیم... هربار هم که اعتراضی کردیم با جوابای حق بجانب و رفتارهای تهاجمی و زننده روبرو شدیم امروز دیگه با بیهودگی اعتراضاتمون مطمئنم؛از یک مشت عقب مونده که فکر میکنن به نام دین و قرآن حق دارن از مردم سلب آسایش کنن و اعتراض امثال ما به مصابه کفرگویی به حساب میاد توقعی جز این نمی شه داشت نمیدونم با این همسایه آزاری ها به خیال خودشون تابحال چند متر از بهشت برین رو خریدن,چند نهر و چند حوری رو صاحب شدن؛با صدای ناهنجار ذکر و دعا چند تن مصالح واسه کاخهاشون به آسمون فرستادن؟ به ازای اینها چندنفر مثل من از حس خنثی نسبت به صدای قرآن و دعا به بیزاری رسیدن؟ چند نفر از دینی که از همسایگی با نماد و مظهرش جز آزار ندیدن زده شدن؟ حالام که ماه محرمه و فبها صدای هررزوه تمرین طبل و سنج و مداحی تا قریب به چهل روز دیگه،که احتمالا هرکه اعتراض کرد به عناد با ولایت و امامت برخواست و مفسد فی الارض است از این مردم خستم,ازین اجبار و اصرار برای شریک کردن مردم تو عزای دیگران,از صدای صوت شمس و ضحی،از انالله هر هفته,از جو مرگ,از صدای فوت توی بلندگو که اعلان یه جنگ اعصاب جدیده،از بیفکری,از عقب موندگی... من خستم! لابد یه جورائی هم خوشتون میاد که اذیت بشید و گرنه میتونید اون خونه رو بفروشید و یه جای دنج یه خونه تازه بخرید. لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ اتفاقاااا خوبه فیض هم میبریم..چی میشه...می فهمیم امام حسین چه زجرهایی کشیده....ولی یک می گفت اگر ساعت 1 شب بری جلوی دره خونه امام حسین طبل بزنب میاد بیرون خار مادر آدم رو((....))...((حالا شما فکر کنید نصیحت می کنه)):banel_smiley_90: :ws28::ws28: عجب حرفی زده اون آقاهه... 2 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ من نظر بدم اخراجم میکنند... از این رو نظر نمیدهیم تا اخراجمان نکنند... 3 لینک به دیدگاه
farfaraway 223 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ لابد یه جورائی هم خوشتون میاد که اذیت بشید و گرنه میتونید اون خونه رو بفروشید و یه جای دنج یه خونه تازه بخرید. شما فکر کن پول نداریم محترم جان میگم خیلی وقت نیست اومدیم اینجا,هرچند با این اوضاع به صرافتش افتادیم و داریم رفتنی میشیم بدبختی اینه که خونه ایو که توش همه جوره راحتیم باید ول کنیم به خاطر یه مشت ابله که مثل شما به ما میگن ناراحتی برو! 1 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ و حال گوش جان میسپاریم به شعری بس زیبا خسته ام میفهمید؟ خسته از آمدن و رفتن و آوار شدن. خسته از منحنی بودن و عشق. خسته از حس غریبانۀ این تنهایی. بخدا خسته ام از اینهمه تکرار سکوت. بخدا خسته ام از اینهمه لبخند دروغ. بخدا خسته ام از حادثۀ ساعقه بودن در باد. همۀ عمر دروغ، گفته ام من به همه. گفته ام: عاشق پروانه شدم! واله و مست شدم از ضربان دل گل! شمع را میفهمم! کذب محض است، دروغ است، دروغ!! من چه میدانم از، حس پروانه شدن؟! من چه میدانم گل، عشق را میفهمد؟ یا فقط دلبریش را بلد است؟! من چه میدانم شمع، واپسین لحظۀ مرگ، حسرت زندگیش پروانه است؟ یا هراسان شده از فاجعۀ نیست شدن؟! به خدا من همه را لاف زدم!! بخدا من همۀ عمر به عشاق حسادت کردم!! باختم من همۀ عمر دلم را، به سراب !! باختم من همۀ عمر دلم را، به حراس تر یک بوسه به لبهای خزان!! بخدا لاف زدم، من نمیدانم عشق، رنگ سرخ است؟! آبیست؟! یا که مهتاب هر شب، واقعاً مهتابیست؟! عشق را در طرف کودکیم، خواب دیدم یکبار! خواستم صادق و عاشق باشم! خواستم مست شقایق باشم! خواستم غرق شوم، در شط مهر و وفا اما حیف، حس من کوچک بود. یا که شاید مغلوب، پیش زیبایی ها!! بخدا خسته شدم، میشود قلب مرا عفو کنید؟ و رهایم بکنید، تا تراویدن از پنجره را درک کنم!؟ تا دلم باز شود؟! خسته ام درک کنید. میروم زندگیم را بکنم، میروم مثل شما، پی احساس غریبم تا باز، شاید عاشق بشوم 3 لینک به دیدگاه
farfaraway 223 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ و حال گوش جان میسپاریم به شعری بس زیبا خسته ام میفهمید؟ خسته از آمدن و رفتن و آوار شدن. خسته از منحنی بودن و عشق. خسته از حس غریبانۀ این تنهایی. بخدا خسته ام از اینهمه تکرار سکوت. بخدا خسته ام از اینهمه لبخند دروغ. بخدا خسته ام از حادثۀ ساعقه بودن در باد. همۀ عمر دروغ، گفته ام من به همه. گفته ام: عاشق پروانه شدم! واله و مست شدم از ضربان دل گل! شمع را میفهمم! کذب محض است، دروغ است، دروغ!! من چه میدانم از، حس پروانه شدن؟! من چه میدانم گل، عشق را میفهمد؟ یا فقط دلبریش را بلد است؟! من چه میدانم شمع، واپسین لحظۀ مرگ، حسرت زندگیش پروانه است؟ یا هراسان شده از فاجعۀ نیست شدن؟! به خدا من همه را لاف زدم!! بخدا من همۀ عمر به عشاق حسادت کردم!! باختم من همۀ عمر دلم را، به سراب !! باختم من همۀ عمر دلم را، به حراس تر یک بوسه به لبهای خزان!! بخدا لاف زدم، من نمیدانم عشق، رنگ سرخ است؟! آبیست؟! یا که مهتاب هر شب، واقعاً مهتابیست؟! عشق را در طرف کودکیم، خواب دیدم یکبار! خواستم صادق و عاشق باشم! خواستم مست شقایق باشم! خواستم غرق شوم، در شط مهر و وفا اما حیف، حس من کوچک بود. یا که شاید مغلوب، پیش زیبایی ها!! بخدا خسته شدم، میشود قلب مرا عفو کنید؟ و رهایم بکنید، تا تراویدن از پنجره را درک کنم!؟ تا دلم باز شود؟! خسته ام درک کنید. میروم زندگیم را بکنم، میروم مثل شما، پی احساس غریبم تا باز، شاید عاشق بشوم لینک به دیدگاه
farfaraway 223 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ منم خستم.سرم درد میکنه تو چرا؟! زیاد درس میخونی؟ خب نخون دیگه 1 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ چرا؟!زیاد درس میخونی؟ خب نخون دیگه نه بابا 1 لینک به دیدگاه
farfaraway 223 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ نه بابا پس چته؟ بگو باباجون بگو دختر گلم 1 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ پس چته؟بگو باباجون بگو دختر گلم _______________ راستیییییییییییچرا درخواست دوستی منو قبول نکردی!:167: 1 لینک به دیدگاه
farfaraway 223 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ راستیییییییییییچرا درخواست دوستی منو قبول نکردی!:167: ببخشید :banel_smiley_52: نزن..الان توضیح میدم یه دقه هولم نکن کی گفته اون لیست یعنی سند دوستی من اصلا به رسمیت نمیشناسم ابزارای اینجارو مثلا همین چراغم که خاموشه و میگه من نیستم,ولی هستم حالا ما از همین لحظه با هم دوستیم ولی دوستیمون محدود به اون لیست مسخره نیست باشه؟ اسمت چیه دوست؟ 1 لینک به دیدگاه
farfaraway 223 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ فرشید یه سوال مینا! هدفت ازون درخواست دوستی چی بود؟ آخه من یادم نمی اومد ما باهم هم صحبت شده باشیم برام عجیب بود یهو... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده