رفتن به مطلب

مشاعره با اشعار حافظ


surgun

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز

هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد

  • Like 2
ارسال شده در

در بزم دور یک دو قدح درکش و برو

یعنی طمع مدار وصال دوام را

  • Like 2
ارسال شده در

اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد بخاک پای عزیزت که عهد نشکستم

  • Like 2
ارسال شده در

این چنین موسمی عجب باشد

که ببندند میکده به شتاب

  • Like 2
ارسال شده در

بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم

  • Like 2
ارسال شده در

ما نگوئیم بد و میل به ناحق نکنیم

جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

  • Like 2
ارسال شده در

مي شد آن كس كه جز او جان سخن كس نشناخت

 

من همي ديدم و از كالبدم جان مي رفت

  • Like 2
ارسال شده در

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده گزند مباد

  • Like 2
ارسال شده در

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 2
ارسال شده در

ابر آزاری برآمد باد نوروزی وزيد

وجه می می‌خواهم و مطرب که می‌گويد رسيد

  • Like 1
ارسال شده در

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

  • Like 3
ارسال شده در

آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند

آيا بود كه گوشه چشمي به ما كنند

  • Like 3
ارسال شده در

دلفریبان نباتی همه زیور بستند

دلبر ماست که با حسن خداداد آمد

  • Like 3
ارسال شده در

در شمار ارچه نياورد كسي حافظ را

شكر كان محنت بي حد و شمار آخر شد

  • Like 3
ارسال شده در

دل برگرفته بودم از ایام گل و می

کاری نکرد همت پاکان روزگار

  • Like 3
ارسال شده در

رونقِ عهدِ شباب است دگر بستان را

 

میرسد مژدۀ گل، بلبلِ خوش الحان را

  • Like 3
ارسال شده در

الا ای دولت طالع که قدر وقت میدانی

گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش

  • Like 2
ارسال شده در

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت

فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت

  • Like 2
ارسال شده در

ترسم این قوم که بر دردکشان می​خندند

در سر کار خرابات کنند ایمان را

  • Like 2
ارسال شده در

از بس که دست میگزم و اه میکشم

اتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش

  • Like 2
×
×
  • اضافه کردن...