baraan 1186 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۸۹ برای اینکه به نتیجه قابل قبول برسیم ابتدا باید راهی پیدا کنیم. انتخاب راه، یک جریان پیچیده است ولی بر اثر تکراربه نوعی برایمان عادت شده اصولاما انسانها در زندگی خودمان به شکلهای مختلفی فکر میکنیم ، تصمیم میگیریم و عمل میکنیم. چیزی که باعث میشود به فکر و رفتارمان نمره خوبی بدهیم و به خودمان بگوییم "آفرین، گل کاشتی " ؛ نتیجه مثبتی است که از اقدام خود به دست آورده ایم. برای اینکه به نتیجه قابل قبول برسیم ابتدا باید راهی پیدا کنیم. انتخاب راه، یک جریان پیچیده است ولی بر اثر تکراربه نوعی برایمان عادت شده و فقط در برخی مواقع که موضوع بزرگ و حساس است متوجه پیچیدگی پدیده انتخاب میشویم؛ انتخاب راه، شاید هم چاه ! اینکه هر کدام از ما چگونه راه خود را انتخاب میکنیم و از چه شیوههایی در انتخاب راه کمک میگیریم به عوامل مختلفی بستگی دارد. مثلابه ذهنیت ، طرز فکر و نوع نگاه ما، به شیوه تربیت در خانواده و شاید به شکل مختصر و مفید بتوانیم بگوییم به "فرد و محیط پیرامونش" بستگی دارد. محیط پیرامون یعنی آنچه در اطراف ماست و میتواند بر ما تاثیر بگذارد. خانواده ، فامیل ، دوست و آشنا، مدرسه ، معلمها و همکلاسیها، محیط کار، همکاران و غیره. معمولاهمه ما سعی میکنیم کوتاه ترین راه را انتخاب کنیم چون با این کار، هم در وقت، انرژی و هزینه صرفه جویی میشود و هم سرعت ما در رسیدن به نتیجه بالاتر میرود. به مرحله مهمی رسیده ایم همان چیزی که دنیای ما به شدت درگیر آن است؛ سرعت. مانند تحولات سریع علمی ، پیشرفتهای شتابان صنعتی و غیره. پس میتوانیم بگوییم سرعت در کارها و رسیدن به مقصد خیلی اهمیت دارد. مراحلی که در مورد آن گفتیم؛ 1 - انتخاب هدف 2- انتخاب راه 3- پیمودن راه با سرعت 4- رسیدن به هدف. به عنوان مثال، ترافیک خیابان وحشتناک است. حسن در تاکسی پشت ترافیک و چراغ قرمز مانده . ساعت 15:40 بعدازظهر است. ساعت 16 جلسه مهمی دارد. باید به موقع خود را به جلسه برساند(هدف: به موقع در جلسه حاضر شدن.) باید زودتر آماده میشد و به راه میافتاد، اما خواب دلچسب بعد از ظهر نگذاشت. راننده حوصله اش از ترافیک سر رفته. حسن از او خواهش میکند از خیابان نزدیک چهار راه برود. راننده : "آقا، ورود ممنوعه"! حسن : "داداش ، خواهش میکنم، خیلی دیرم شده. " راننده به سرعت وارد خیابان ورود ممنوع میشود (انتخاب راه.) با چراغ زدن سریع خیابان را میرود (پیمودن راه با سرعت.) حسن پیاده میشود. ساعت 16:05 حسن در اتاق جلسه است (رسیدن به هدف.) در این مثال به راحتی میتوان مراحل رسیدن از مقصد به هدف را مشخص کرد، همین طور عوامل موثر در طی شدن مسیر از خانه تا محل جلسه را که شامل "خواب بعد از ظهر"، "اصرار حسن بر ورود ممنوع رفتن راننده" و" بی حوصلگی راننده از ماندن در ترافیک" است. نکته مهمی که در تمام این مراحل نقش بازی میکند ذهنیت و هنجارهایی است که هر کدام از ما برای خودمان داریم و در انتخاب مراحل کار، فعالیت و زندگی ما نقش بسیار موثری را بازی میکند که به علت درونی بودن آنها در ما، وجودشان را احساس نمی کنیم. ریشههای ذهنیت چیست؟ بخش مهمی که همیشه در انتخاب راه و رسیدن به اهداف به ما کمک میکند، ذهنیت ، حافظه تاریخی و در کل، تجربیات ماست. یعنی در انتخابهایمان به دانستهها و تجربیات مان، آنچه در ذهنمان است، مراجعه میکنیم ، منافع و ضررهای حرکت و انتخاب خود را میسنجیم، بعد راهی که به نظرمان برای رسیدن به هدف بهتر است را انتخاب میکنیم. نقطه دیگر تجربه و دانستههای ذهنی ما، ریسک کردن است، اینکه ما بر خلاف دانستهها، ذهنیت، تجربه و شناختمان عمل کرده و راه پر خطر را برای رسیدن به هدف انتخاب کنیم. شاید به طور فرضی بتوانیم چنین منابعی را برای انتخاب راهها نام ببریم: 1- براساس تجربههای شخصی 2 - بر اساس سنتهای جامعه 3 - براساس ریسک . موارد فوق، برخی از منابعی هستند که به ما کمک میکنند بهترین راه را برای رسیدن به هدف انتخاب کنیم. حال ببینیم تعریف هر کدام از این منابع ذهنی چیست. 1- تجربههای شخصی: آنچه که در طول زندگی و بر اثر تکرار برایمان مسجل و قطعی شده است. مثلا" وقتی در کودکی دستمان به اتو خورده یا کبریت آتش زدیم و فرش یا لباسمان را سوزانده ایم یعنی بر اثر تکرار ، آزمون و خطا برایمان قطعی شده که در صورت انجام این کارها، به خودمان و اثاثیه زندگی آسیب میزنیم. 2- سنتهای جامعه: آنچه که در طول سالیان دراز و تجربههای نسلهای قبلی برای ما به جا مانده. این نوع شیوههای انتخاب راه از آداب ، رسوم و ارزشهای جوامع به دست آمده است. "سنتها شامل مجموعه آداب و سنن، اعتقادات، ارزشها و تمامی تجربیات مردمند و راههای آزموده حیات اجتماعی به حساب میآیند." در اکثر جوامع، اعتقادات مذهبی تاثیر زیادی بر سنتها گذاشته،به طوری که عقاید دینی ، جزئی از سنتها و آداب و رسوم شده است. در جامعه ما، همین قضیه مشاهده میشود و سنتهای ما بسیار با معتقدات مذهبی عجین شده است. 3- ریسک: معمولا" اقدامات و کارهای غیر متعارف و معمول ما جزء موارد ریسک دار و پرخطر حساب میشوند. غیرمعمول بودن این کارها از آن جهت است که افراد خیلی کمی را دیده ایم که چنین کاری را انجام دهند. در مورد انتخاب راه هم همین طور است. در انتخاب راه براساس ریسک، افراد کمی بودهاند که چنین راهی را انتخاب کردهاند. غیر متعارف بودن کار، به خاطر آن است که باسنتهای جامعه، مغایرت و با تجربیات و ذهنیت فرد نیز سازگاری و مطابقت کمی دارد. در واقع، راهی که انتخاب کرده ایم تا حدود زیادی برایمان ناشناخته و مبهم است. اگر فرد در حالت عادی ، در زمان انتخاب راه ، دچار شک و تردید، اضطراب، نگرانی و دلهره شود، این حالات نشان میدهد که در انتخاب راه تا حدودی دچار ریسک شده است.. 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده