yasi * m 5032 این ارسال پرطرفدار است. اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ گاهی توی فیلم یه حرف یه جمله یه دیالوگ آدم و به فکر فرو میبره همین دیالوگ ها هستند که یه فیلم رو به یاد موندنی و ماندگار میکنن.... میخوایم اینجا یه آرشیو از دیالوگ های به یاد موندنی فیلم ها داشته باشیم. 51 لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ شب های روشن: همون استاده!: همش حرف حرف حرف....حرفای قشنگ به درد نخور 26 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۹ در اثر فاخر امام علی (ع) عمار به جمع مردم : علی اگر خلیفه باشد ، اموال غصبی را ولو کابین زنان کرده باشید باز میستاند . . . . . 28 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۸۹ دیالوگهای ماندگار فیلم مخمصه "هميشه آماده باش تا هر چيزي رو كه داري بتوني تو 30 ثانيه ترك كني" **** قيصر اگه پير شدن به اينه كه دل آدم كوچيك شه خدايا منو پير نكن كه اصلا حوصله شو ندارم ***** اعتراض شادروان مهدي فتحي : ما کاری به حکم نداریم حکم رو کاغذ مال محکمه ست اصلیت حکم مال خداست که ما و منش ریخته و گلریزون می کنیم واسه کسی که آزاد میشه از این چاردیواری که همه ی دنیا چاردیواریه کرم مرتضی علی یه مرد که واسه ی شرف و ناموسش دوازده سال رو کشیده وجدانش بالاتر از این پولهاس که کاغذیه سلامتی سه تن، ناموس و رفیق و وطن سلامتی سه کس، زندونی و سرباز و بی کس سلامتی باغبونی که زمستونشو از باهار بیشتر دوست داره سلامتی آزادی، سلامتی زندونیای بی ملاقاتی..." ***** متولد ماه مهر محمد رضا فروتن بيا قسم بخوريم كه ديگه قسم نخوريم ***** مدار صفر درجه شهاب حسینی تو را به جاي همه کساني که که نشناخته ام دوست مي دارم. تو را به جاي همه روزگاراني که نمي زيسته ام دوست مي دارم. براي خاطر عطر نان گرم و برفي که آب مي شود و براي خاطر نخستين گلها. تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم. تو را به جاي همه کساني که دوست نميدارم دوست مي دارم. ***** Sin City جهنم اینه که هر روز صبح که از خواب پا میشی ندونی برای چی زنده ای **** رامسس در فیلم ده فرمان خطاب به نفرتیتی : تو مال من خواهی شد همچون سگ ام .....اسب ام ....و شاهین ام جز اینکه من تو رو را بیشتر از آنان دوست خواهم داشت و کمتر از آنها به تو اعتماد دارم ! **** اجاره نشينها :داريوش مهرجويي عباس آقا (عزت الله انتظامي) : اكبر ، بيا بپر برو دكون پيش عسگري ، بهش بگو واسه سي چهل نفر ، چرخ كرده و راسته جور كنه . خس مسشو ، رگ و ريششو قشنگ بگيره صافش كنه . شيشلیك آجري باشه ها . سوسه موسه بهت نده ! ***** سوته دلان :علي حاتمي مجيد (بهروز وثوقي) : خوش به سعادتتون كه ميرين روضه ، جاتون وسط بهشته ، ما كه دنيامون شده آخرت يزيد . كيه ما رو ببره روضه ؟ آقا مجيد تو رو چه به روضه ، روضه خودتي ، گريه كن نداري ، وگرنه خودت مصيبتي ، دلت كربلاس مجيد : آخ كه چقدر دشمن داري خدا ، دوستاتم كه ماييم ، يه مشت عاجز عليل ناقص عقل كه در حقشون دشمني كردي . ***** سگ کشی :بهرام بیضایی گلرخ کمالی (مژده شمسایی) : با زخم باید ساخت ؛ طول میکشه ولی خوب میشه ! ***** مترجم : سیدنی پولاک هرکی یک نفر رو از دست می ده می خواد از یک کسی انتقام بگیره اگرم کسی رو پیدا نکنه می خواد از خدا انتقام بگیره! ***** حاجيواشنگتن : علي حاتمي فكر و ذكرمان شد كسب آبرو، چه آبرويي، مملكترو تعطيل كنيد، دارالايتام داير كنيد درستتره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه ميآيد، قحطي است، دوا نيست، مرض بيداد ميكند، نفوس حقالنفس ميدهند، باران رحمت از دولتي سرقبله عالم است و سيل و زلزله از معصيت مردم. ميرغضب بيشتر داريم تا سلماني. سر بريدن از ختنه سهلتر. ريخت مردم از آدميزاد برگشته، سالك بر پيشاني همه مهر نكبت زده، چشمها خمار از تراخم است، چهرهها تكيده از ترياك. ***** داریوش ارجمند در نقش امیرکبیر فیلم ناصر الدین شاه آکتور سینما : اگر نیت یکساله دارید؛برنج بکارید اگر نیت 10 ساله دارید ؛درخت غرس کنید اگر نیت 100 ساله دارید ؛آدم تربیت کنید, سینما تو گراف آدم تربیت میکند... ***** پدرخوانده : آل پاچينو : پدرم پيشنهادي بهش داد كه نتونست رد كنه.لوكا براتسي يه اسلحه گذاشت روي سرش و پدرم بهش گفت يا امضاش بايد پاي قرارداد باشه يا مغزش ***** پدرخوانده : آلن دلون: پدرم هميشه ميگفت:دوستانتو به خودت نزديك كن و دشمنانتو نزديك تر ***** وكيل مدافع شيطان: آل پاچينو : نگاه كن ولي دست نزن دست بزن ولي امتحان نكن امتحان كن ولي مزمزه نكن ***** بوي خوش زن : آل پاچينو : زن ها ... تا حالا به زن ها فكر كردي؟ كي خلقشون كرده؟ خدا بايد يه نابغه بوده باشه ***** پدرخوانده: جايي كه آل پاچينو جلوي پدر دختر محبوبش مي ايسته و ميگه : اسم من مايكل كورليونه ... يه آمريكايي ام كه تو سيسيل مخفي شدم ... خيليا ممكنه واسه اين اطلاعات بهت پول بدن اما بدون كه دخترت بي پدر ميشه ... عوض اينكه صاحب شوهر بشه ***** صورت زخمی: آل پاچینو : من همیشه راست میگم حتی موقعی که دروغ میگم ***** city hall آل پاچینو : اهمیت یک مرد از دشمنانش معلوم میشه نه از دوستانش.. **** مادر: علي حاتمي محمدابراهيم (محمدعلي كشاورز) : خورشيد دم غروب ، آفتاب صلات ظهر نميشه ، مهتابيش اضطراريه ، دوساعته باتريش سهست ، بذارين حال كنه اين دماي آخر ، حال و وضع ترنجبين بانو عينهو وقت اضافيه بازيه فيناله ، آجيل مشگل گشاشم پنالتيه ، گيرم اينجور وجودا ، موتورشون رولز رويسه ، تخته گازم نرفتن سربالايي زندگي رو ، دينامشون هم وصله به برق توكل ، اينه كه حكمتش پنالتيه ، يه شوت سنگين گله ، گلشم تاج گله ! ***** اعتراض : مسعود كيميايي اميرعلي (داريوش ارجمند) : اين دفعه مثل هميشه نيست ، گوشاتو باز كن ... فقط يه دفعه بياي تو حرفم ، جنازهتم پشيمون ميشه ... به رديف از اول ميگم ... ***** كمال الملك : علي حاتمي عضدالملك (هوشنگ بهشتي) : ان شاالله كه سال آينده اين باغبان پير خدمتگزار ، توفيق تقديم نهال بومندي ديگري داشته باشد . ناصرالدين شاه (عزت الله انتظامي) : اميدوار نباش ، مدرسهي هنر مزرعهي بلال نيست آقا ، كه هر سال محصول بهتري داشته باشد . در كواكب آسمان هم يكي ميشود ستارهي درخشان ، الباقي سوسو ميزنند . ***** گاوخوني : بهروز افخمي راوي (بهرام رادان) : بابا ! راس ميگن كه مادر از دست تو دق كرد و مرد ؟ پدر (عزت الله انتظامي) : نه . من از دست مادرت دق كردم . راوي : ولي وقتي كه تو مردي مادرم زنده نبود . پدر : زنده نبود ، ولي من هر شب خوابشو ميديدم . رواي : منم هر شب خواب تو رو ميبينم . پدر : پس بپا دق نكني . ***** مارمولك : كمال تبريزي رضا (پرويز پرستويي) : تو عزيز دلمي دل انگيز ... اگر اسلام دست و بال ما را نبسته بود . ***** مسافران بهرام بیضایی لعنت به جاده ها، اگه معنی شون جدایی یه! **** هامون داریوش مهرجویی اگه من اونی باشم که تو می خوای، که دیگه من من نیست. یعنی من خودم نیستم. **** شب ها روشن فرزاد موتمن حرفای خوب همیشه مال ادمای خوب نیست **** چه كسی امیر را كشت مهدی كرم پور دوست خیالی كه واقعا دوستت باشه خیلی بهتر از یه دوست واقعیه كه خیال میكنی دوستته **** دندان مار مسعود كیمیایی یك جا هست كه باید وایستی.یك جا هم هست كه باید درری اما خدا نكنه جای این دوتا با هم عوض شه كه دیگه تا اخر عمر بدهكار خودتی ***** رنگ خدا مجید مجیدی میدونی چیه ?هیچ كی منو دوس نداره ..من میدونم چون نمیبینم همه از دست من میخوان فرار كنن .....معلمون میگه خدا شما نابیناهارو بیشتر دوست داره چون نمیبینید .ولی من گفتم خانم اگه مارو دوست داشت چرا مارو نابینا كرد تا اونو نبینیم بعد گفت خدا دیدنی نیست ولی همه جا هست میتونید اونو حس كنید . گفت شما با دستاتون میبینید .حالا من همه جارو میگردم تا یه روزی بالاخره دستم به خدا بخوره اون وقت بهش میگم... هرچی تو دلم هست... بهش میگم. ***** باغ های کندلوس : ایرج کریمی مادرا هر وقت بمیرن، زوده. **** سوته دلان ـ زنده یاد استاد علی حاتمی ساعت زنگ زده دیگه زنگ نمی زنه ... چون زنگاشو زده. **** کمال الملک ـ زنده یاد استاد علی حاتمی برای آمدن به چشم نقاش، باید در چشم انداز بود . ***** خانه ای روی آب ـ بهمن فرمان آرا از قدیم گفتن مواظب باش چی آرزو میکنی، چون ممکنه برآورده بشه. **** آدم برفی ـ داوود میر باقری تو این دیار برد با اوناییه که از مخشون کار میکشن. بخوای از دلت مایه بذاری سوختی. ***** کالیفرنیا به کارگردانی دومنیک سنا وقتی برای اولین بار آدم ها را می بینی دنبال تفاوت هایی که بینتون هست می گردین... اما یکم که زمان گذشت دنبال تشابهات می گردین..... فکر کنم به همین دلیله که رفاقت ها به وجود می یان. ***** قیصر بهمن مفید من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد، علی فرصت، آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامونم بود. کریم آبمنگل. میشناسیش آره، از ما نه، از اونا آره، که بریم دوا خوری. تو نمیری، به موت قسم اصلا ما تو نخش نبودیم. آره، نه، گاز، دنده، دم هتل کوهپایۀ دربند اومدیم پایین. یکی چپ، یکی راست، یکی بالا، یکی پایین، عرق و آبجو جور شد؛ رو تخت نشسته بودیم داشتیم میخوردیم. اولی رو رفتیم بالا به سلامتی رفقا، لولِ لول شدیم. دومی رو رفتیم بالا به سلامتی جمع، پاتیل پاتیل شدیم. سومی رو، اومدیم بریم بالا، آشیخ علی نامرد ساقی شد. گفت: برین بالا؛ مام رفتیم بالا. گفت: به سلامتی میتی [مهدی]، تو نمیری، به موت قسم خیلی تو لب شدم. این جیب نه، اون جیب نه، تو جیب ساعتی، ضامندار اومد بیرون. رفتم و اومدم، دیدم کسی رو زمین خوابیدهاس. پریدم تو اُتول. اومدم دم کوچه مهران، بغل این نُرقهفروشیه. [نقرهفروشی] اومدم پایین، یه پسره هیکل میزونه ـ اینجوریه ـ زد بههم، افتادم تو جوب. گفتم: هتهته گفت: عفت. یکی گذاشت تو گوشم. گفتم نامردا. دومیشم زد؛ از اولیش قایمتر زد. دست کردم جیبم که برم و بیام؛ چشامو وا کردم دیدم مریضخونه روسام. حالا ما به همه گفتیم زدیم. شومام بگین زده. آره! خوبیت نداره؛ واردی که. . . **** سوتهدلان بهروز وثوقی داداش حبیب! ما داداشیم، از یه خمیریم، اما تنورمون علیحدهاس. تنورِ شما عقدی بود، مالِ ما تیغهای ـ صیغهای. کلّه شماها شد عینهو نون تافتون، گرد و تُلمبه قلمبه، کلّه ما شد عینهو نون سنگک. (خوب شد که بربری نشدیم.) داداش حبیبم یه نفره تو اونا. غُربتیا یه لشگرن. جَخ سرِ داداش حبیبم مثل اونا تافتونیه، نه سنگکی. با اونا تنییه، با من ناتنییه. با من ناتنییه، با اونا تنییه. ناتن تنتنییه، تنتن تنییه، ناتنتنییه، ناتنتنی، ناتنتنی، دنگ. . . آقا مجید! اگر غُربتیا برگشتن گفتن: جوبچی، لجن جمعکُنه. بگو: دامادتون که دواتچییه، لیقۀ دوات جمع میکنه. و از اینم بدترِ آدمِ دورغگو دشمنِ خداست. ***** مادر محمدعلی کشاورز: «آبلیموی حالبُرت رفت پیشواز بهارنارنج کیجا، آبجی خانوم مُرباش. ترنجبین بانو! هِلوگلابم میزاییدی حریفِ هَفتِبیجارت نمیشد. لُولُو خُورخُوره . . . لُولُو خُورخُوره، منو میخُوره، لُولُو خُور . . . سِهره مِهره یه دوجین بچه میزاد یکیش میشه بُلبُل. ننۀ ما کَت سهرهرو بست و زایید گُل و بُلبُل. . . بَهبَه! چه تخم و ترکهای! ترنجبین بانو. مام دولتی سر داییمون شدیم روده پاککُن. واَلا یه هَلههولهای میشدیم از این قماش. قرهقورتی، بامیهای؛ کُمپوتمُمپوت. 39 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۸۹ گاهی توی فیلم یه حرف یه جمله یه دیالوگ آدم و به فکر فرو میبره همین دیالوگ ها هستند که یه فیلم رو به یاد موندنی و ماندگار میکنن.... میخوایم اینجا یه آرشیو از دیالوگ های به یاد موندنی فیلم ها داشته باشیم. دو ساعت داشتم دنبال یه جا می گشتم که این دیالوگ ها رو بذارم اینجا و با تو یافتی امش! 7 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۸۹ این دیالوگ ماندگار ترین دیالوگی بوده که تا حالا تو هر فیلمی تو زندگیم دیدم: فیلم درباره الی: گاهی وقتا یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه(!!!) 31 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۰ فیلم مستند تبلیغاتی یک بنده خدایی بود که امروز در بند است: در این فیلم،یک پیرزنی میره پیش کارگری که سقف خانه اش را درست کنه. کارگر میگه،ننه جون من یک عمله ام و فقط میتونم خراب کنم،اگه میخواهی سقفتو از نو بسازی برو پیش یک مهندس اینکاره... 17 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۰ خب این فیلمه خیلی دیالوگ موندگار موندگار داره برا من. مارمولك : كمال تبريزي رضا (پرويز پرستويي) : شما که دیگه نیازی به دعای ما ندارین. میدونی حاجاقا اگه جهنمیم درکار باشه جای ما ته متور خونشه. محرم و صفر و رمضون سرقت تعطیل گلاب به روتون نجسی حروم. اینهو سگ زندگی میکنیم نه محبتی نه احترامی, همینجوری چپ و راست میزنن تو سرمون, اونوقتم میگن به خدا توکل کن. خیلی ببخشیدا حرفتونو قطع میکنم این جهنم و بهشت و این حرفا همش کشکه باسه خر کردن منو شماست اینارو تو گوش منو شما میخونن که مارو خاممون کنن. خوباشو گرون خرید داشتن گذاشتن به فصلش بدن بیرون. قربون هیکل کافه ایت برم من. خیلی باس ببخشیدا, شما آخوندا مث که روضه نخونین اموراتتون نمیگزره ها. عجب پس همه جای دنیا روضه خون داره. انشاء الله تعالی یه همچنین مالی(پت پت کردن) ینی چنین خانوم وجیهه فهمیده ای روی زمین نمیمونه. اصلا لطف عبادت به جماعتشه, شما که ما آخوندا رو میشناسین دوست داریم دورهم باشیمو اختلاطی بکنینم. همونجایی که رستم کشید عزیز برادر, بجم بکش که دیر شد. این کار انده حرامه و در روایت آمده است که هر کس اینکار را بکند فرشتگان به اون توف میکنن و مرگ بسیار بدی هم دارد و شیطان شخصا دهن او را مورد عنایت قرار میدهد, سفر خوشی داشته باشین بهتر است. انشاء الله در مسابقات قهرمان بشه و بره برای تیم ملی. تمام شد و رفت, شما ماستت رو بخور. امروزه با 1000 تومن هم آدم فحشم نمیدهن چه برسه به زن, خب این جوان ننه مرده چه کند, آخه همه که امکانات فضانوردی ندارن, باور بفرمایین بنده خودم گاها .... وسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. هیچی گفتم تو عزیز دلمی دلانگیز اگر اسلام دستو بال مارو نبسته بود. ننویس برو آب بکش, برو. برمجه خریت خودتو گردن خدا ننداز. برو حالتو بکن اما اصراف نکن. هواست باشه به روحانیت توهین نکن و به روی اون هم قیمت نگذار. حالا برو اوسداتو بتکون. .....شاید درهای زندان بر روی شما بسته باشد اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما بازه, انقدر به فکر راه های درو نباشین. خب خدا که فقط متعلق به آدمهای خوب نیست, خدا خدای آدمهای خلافکار هم هست و فقط خود خدا هست که بین بندگانش فرقی نمیگذارد. فلواقع خداوند اند لطافت اند بخشش اند بیخیال شدن اند چشم پوشی و اند رفاقت است. رفیق خوب و بامرام همه چیزش را پای رفاقت میدهد. اگر آدمها مرام داشته باشن, هیچ وقت دزدی نمیکنن, ولی متاسفانه بعضا آدمها تک خوری میکنن و این بد روزگار است. بایستی ما یه فکری برای اهلی شدن آدمها بکنیم. اهلی کردن, اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها رسید به خداست که بسیارم مهم است...... این لباسا باید آدمو اهلی کنه...(کمی مکث) خوبه که آدم اهلی بشه نه؟ اصلا به این حرفا نیست, آدم باید ذاتش درست باشه. رضا-روحانی: آخه آخوندی شغل من نیست. 17 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۰ این دیالوگ ماندگار ترین دیالوگی بوده که تا حالا تو هر فیلمی تو زندگیم دیدم: فیلم درباره الی: گاهی وقتا یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایانه(!!!) "بی" رو جا گذاشتی گاهی وقتا یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه(!!!) 15 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۰ خب این فیلمه خیلی دیالوگ موندگار موندگار داره برا من.مارمولك : كمال تبريزي رضا (پرويز پرستويي) : . از این فیلم همیشه یه دیالوگش رو خیلی استفاده می کنم اینکه می گفت: به عدد آدمای دنیا راه هست برای رسیدن به خدا "بی" رو جا گذاشتی گاهی وقتا یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه(!!!) جو گیر گشته بیدم درست شد 7 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۰ جو گیر گشته بیدم درست شد :D ------------------------------------------------------------- مرد عنکبوتی: من نمیخوام منو ببخشید ،فقط میخوام بفهمید 11 لینک به دیدگاه
میلاد 24047 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۰ انیمیشن Megamind اینو از ترجمه ی زیر نویسش نوشتم...یکم ترجمش بده:JC_thinking: Megamind- از اونجا که شاید متوجه نشده باشی....میبینی دقیقا افتادی توی تله ی من Metroman-تو نمیتونی عدالت رو توی تله بندازی....این یه فکره...یک اعتقاد! - حتی بی ریا ترین اعتقاد و باور هم در طول زمان از بین میره - ولی عدالت یه فلز هست که از بین نمیره - اما فلز هم با گرمای انتقام ذوب میشه - ولی باز سرد میشه و استفاده میشه -اما راحت میتونه دوباره گرم شه ، در ماکرویوِ شیطان! -خوب فکر کنم ضمانتت دیگه داره تموم میشه -شاید ضمانتم رو تمدید کرده باشم -ضمانت ها اعتباری ندارند...اگه محصول رو به شکل صحیح استفاده نکنی Roxanne- دخترا ، دخترا ، شما جفتتون خوشگلید...من میتونم برم خونه؟ 16 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۰ مادر مُرد، از بس که جان ندارد. مادر (علي حاتمي) وسواس الدوله (صادق بهرامي): خب، دفعهي قبل به كجا رسيديم؟ خاوري (پرويز صياد): عرض كردم معلم خطم و شما فرموديد بهبه! خواستگار (علي حاتمي) سعيد (علي دهكردي): خدايا... من شكايت دارم. من شاكيام. پس كو رحمانت؟ پس كو رحيمت؟ آخه چرا اينجا؟ چرا حالا؟ چرا اينطوري؟ من شكايتمو پيش كي ببرم؟ به كي بگم؟ از كرخه تا راين (ابراهيم حاتمي كيا) مستر فرهان (علي نصيريان): يعني تو به من هم ديگه اعتماد نداري، ناخدا؟ خورشيد (داريوش ارجمند): تو تنها كلاهبرداري هستي كه به اون اعتماد دارم ! ناخدا خورشيد (ناصر تقوايي) سرهنگ (اكبر مكشين): يه وقتي بود قدم تو ميدون سربازخونه كه ميذاشتم، شيپور پادگان نعره ميكشيد. چي بود؟ چه خبر بود؟ جناب سرهنگ وارد شده بودن. ايست خبردار. من داد مي زدم، آزاد! آرامش در حضور ديگران (ناصر تقوايي) خانم بزرگ (جميله شيخي): ما همه روياي هميم! مسافران (بهرام بيضايي) حاج كاظم (پرويز پرستويي): تو ميدوني گردان بره خط گروهان برگرده يعني چي؟ تو ميدوني گروهان بره خط دسته برگرده يعني چي؟ تو ميدوني دسته بره خط نفر برگرده يعني چي؟ آژانس شيشهاي (ابراهيم حاتمي کيا) منشي (رضا سعيدي): جناب قاضي، اين بدبخت بچهاش كجا بود؟! وقت جنگ كه خودش هنوز بچه بود، وقتيام برگشت كه ديگه بازنشسته شده بود. ديوانهاي از قفس پريد (احمدرضا معتمدي) مجيد (بهروز وثوقي): آخ كه چقدر دشمن داري خدا، دوستتاتم كه ماييم، يه مشت عاجز عليل ناقص عقل كه در حقشون دشمني كردي . سوته دلان (علي حاتمي) مش حسن (عزت الله انتظامي): من مش حسن نيستم. من گاو مش حسنم ! گاو (داريوش مهرجويي) عباس آقا (عزت الله انتظامي): اكبر، بيا بپر برو دكون پيش عسگري، بهش بگو واسه سي چهل نفر، چرخ كرده و راسته جور كنه. خس مسشو، رگ و ريششو قشنگ بگيره صافش كنه. شيشك آجري باشه ها. سوسه موسه بهت نده! اجاره نشينها (داريوش مهرجويي) مجيد (بهروز وثوقي): خوش به سعادتتون كه ميرين روضه، جاتون وسط بهشته، ما كه دنيامون شده آخرت يزيد. كيه ما رو ببره روضه؟ آقا مجيد تو رو چه به روضه، روضه خودتي، گريه كن نداري، وگرنه خودت مصيبتي، دلت كربلاس! سوته دلان (علي حاتمي) علي (مير فرخ هاشميان): آقا ما باغبون هستيم... شاخه هاي درخت ها رو کوتاه مي کنيم... خاک باغچه رو درست مي کنيم... سمپاشي مي کنيم. پدر (رضا ناجي): ماشاء الله شما... خيلي بلدي! بچه هاي آسمان (مجيد مجيدي) اميرو (مجيد نيرومند): مي خواستم بدونم که خودم چقدر مي تونم بدوم. دونده (امير نادري) سلحشور (رضا كيانيان): دورهات گذشته مربي! آژانس شيشهاي (ابراهيم حاتمي كيا) دکتر سپيد بخت (رضا کيانيان): من فکر مي کردم اين ماييم که بي اعتقاديم... ولي نسل شما واقعا دست همه ما رو از پشت بسته. مژگان (بهناز جعفري): وقتي آينده اي نداري مثل اينه که خانه ات را روي آب بسازي... ما ياد گرفتيم که شناگرهاي خوبي باشيم. خانه اي روي آب (بهمن فرمان آرا) سليمان (فرهاد قائميان): چرا اومدي اينجا؟ اينجا كه جاي عاقلا نيست. دومان (جمشيد هاشم پور): ميخوام ديوونه باشم. سليمان: شيشه بايد بشكني! قارچ سمي (رسول ملاقليپور) لطيف (حسين عابديني): بابا چي كار ميكني؟ اون سنگينه! پشت كن، پشت كن، خم شو، يه كم عقب بيا... چند روز بار بكشي عادت مي كني، اونوقت از قاطر هم بهتر ميتوني بار ببري. باران (مجيد مجيدي) رضا (پرويز پرستويي): تو عزيز دلمي دل انگيز... اگر اسلام دست و بال ما را نبسته بود. مارمولک (كمال تبريزي) گيلانه ( فاطمه معتمد آريا ): خدايا همه جوون ها رو سالم نگه دار... از صدقه سر همه اسماعيل منم شفا بده. گيلانه (رخشان بني اعتماد، محسن عبدالوهاب) دانيال (محمدرضا فروتن): تو متولد چه سالي هستي؟ مهتاب (ميترا حجار): مهر پنجاه و هفت. دانيال: پس دو سال از من بزرگتري. شناسنامهي من اول جنگ سوخت... هفت سالم بود. تاريخ تولدمو از شروع جنگ نوشتن. متولد ماه مهر (احمدرضا درويش) راننده (پيام دهكردي): مرگ... مثل يه بوس كوچولو ميمونه. يه بوس كوچولو (بهمن فرمانآرا) نايري (احمد نجفي): صحبت يه پكيج بود تو لاين ايمپورت اكسپورت. يه باكس خونگي با پرافيت آوريج نود درصد گارانتي. ميتونست راحت هندلش كنه. اما خب، تو فيلد ما نبود. گلرخ كمالي (مژده شمسايي): ببخشيد از ناصر معاصر حرف ميزنيد؟ نايري: اين پسر كيس خاصي بود تو بيزنس خودش. خيلي اكتيو و نان استاپ. تو رنج خودش. لوكش هم بد نبود. اما نميفهمم چرا آن و آف بود؟ سگ كشي (بهرام بيضايي) اصغر (اصغر نقيزاده): كجا رفتي دلاور؟ سعيد (علي دهكردي): تو آكواريومم. چرا نميآييد تماشا؟ اصغر: كفر نگو، اين كاخ سلطنته، دلم ميخواست تو ركابت باشم... بگي بخون، ميخونم، بگي برقص، ميرقصم، بگي بمير... به خدا ميميرم. از كرخه تا راين (ابراهيم حاتمي كيا) سلطان (فريبرز عربنيا): خونهمون... اينجا بود... اينجا پنج تا اتاق... دو تا باغچه و يه حوض بود... بزرگ نبود... اما بود. سلطان (مسعود كيميايي) عمرو (سعيد نيكپور): مسلماني ما سه نسل است و از او هيچ. زيد (عزت الله انتظامي): آري، اما من از اسلام او بوي تازگي ميشنوم و از مسلماني تو تنها بوي غرور جاهلي ميآيد. عمرو: ما شصت ساله مسلمانيم. زيد: اين چه تفاخري است كه به ايمان خويش ميكني؟ كه تو اگر مسلماني از پدر داري، او اين گنج به رنج خويش يافته است. روز واقعه (شهرام اسدي) داشت خوابم ميبرد... ديدم اگه اين خواب باشه... و توي اين خواب خوابم ببره... تازه وقتي از اون خواب دومي... بيدار بشم توي اين اولي ام... و تازه بايد از اين يکي... هم بيدار بشم. گاو خوني (بهروز افخمي) آزمودم عقـل دورانديش را... بعد از اين ديوانه سازم خويش را.. آي دکتر! هامون (داريوش مهرجويي) قيصر: اين نظام روزگاره... يعني اين روزگاره دايي. نزني ميزننت. قيصر(مسعود كيميايي) فكر و ذكرمان شد كسب آبرو، چه آبرويي، مملكترو تعطيل كنيد، دارالايتام داير كنيد درستتره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه ميآيد، قحطي است، دوا نيست، مرض بيداد ميكند، نفوس حقالنفس ميدهند، باران رحمت از دولتي سرقبله عالم است و سيل و زلزله از معصيت مردم. ميرغضب بيشتر داريم تا سلماني. سر بريدن از ختنه سهلتر. ريخت مردم از آدميزاد برگشته، سالك بر پيشاني همه مهر نكبت زده، چشمها خمار از تراخم است، چهرهها تكيده از ترياك. حاجيواشنگتن (علي حاتمي) امير کبير: مرگ حق است ولي به دست شما بسي مشكل، اما شوق از ميان شما رفتن مرگ را آسان ميكند. سلطان صاحبقران (علي حاتمي) چي ميگي پسر؟ استاديوم يه چيز ديگه ست. داد مي زني. هورا مي کشي. موج مي خوري عين دريا. همه اينا به کنار، فحش ميدي آقا فحش! فحش به عالم و آدم! هرچي که دلت مي خواد ميگي. هيچ کي هم باهات کاري نداره. آفسايد (جعفر پناهي) مي خواي واسه دوست دخترت نامه بنويسي؟... تلفن نداره مگه؟... دوست دختري که تلفن نداره يه شاهي نمي ارزه!... مخصوصا واسه کسي که تو زندانه... شهر زيبا (اصغر فرهادي) دبيري: ... و نظريه ي دکتر روانکاو، سماواتي. حميد هامون: که چي؟ دبيري: ...که حميد کيس سايکوتيک حادِ، خله... که نه تنها از نظر جسماني، بلکه از نظر رواني هم مريضه هامون: من مريضم؟! من؟... بريم دادگاه! هامون (داريوش مهرجويي) براي نوشتن، بيخودي دنبال موضوع خوب نگرديد. همه موضوعها خوبن. موضوع بد اصلا وجود نداره نويسنده بد زياده... كاغذ بي خط (ناصر تقوايي) تکراریاشو دیگه ندید بگیرید 13 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۰ از این فیلم همیشه یه دیالوگش رو خیلی استفاده می کنم اینکه می گفت: به عدد آدمای دنیا راه هست برای رسیدن به خدا که همین لباس زیباست نشان آدمیت 2 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۰ دیالوگای خوبی از این فیلم دادن بچه ها اما انقده این حاتمی دیالوگ در کرده تو فیلم که نگو :rose: سوته دلان(علی حاتمی) مجید(بهروز وثوقی): من که شول خدایی هستم. ماچت کنم, ماچت میکنما. انار میوه بهشتیه خونو صاف میکنه الا خون نا پاکونو. تو سرم مث بازار آهنگرا صدا میکنه مثل پیت حلبی خورده ریزه هاش توش جا به جا میشه. خدا هم که نرو نیست با عاشقیت. بازار زرگرات چی شد؟ اندفه جای جنا نکیر و منکر اومدن با گرزشون میکوبن تو سرم. داداشی منو شبونه برسون امامزاده داوود. بلا روزگاریه عاشقیت. حبیب(جمشد مشایخی): تنهایی تو و اون توفیر داره مثل تنهایی منو خدا, خدا هم تنهاست. میگه به هر چمن که رسیدی گلی بچینو برو. من میخواستم جای باباهرو بگیرم, میخواستم مرد خونه باشم, همرو خونه خراب کردم. سرخو سفید بودی مثل برفو خون. زنک عشرتی بود نسخه دواچی بود میگفت باسه حالت خوبه. همه عمر دیر رسیدیم. 9 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ فرق تو و اريک چي بود ؟ -اون مثل پرنده بود و من مثل ملخ -فرق بين ملخ و پرنده چيه؟ -خوب ملخا مي پرن ولي پرنده ها پرواز مي کنن -خوب فرق بين پريدن و پرواز کردن چيه؟ -خوب اوني که پرواز مي کنه مي دونه به کجا ميره و کجا مي خواد فرود بياد .ولي اوني که مي پره بايد منتظر بشه ببينه نيروي پرش کي تموم ميشه و همونجا بيفته يا سقوط کنه -اونوقت فرق فرود اومدن با سقوط کردن چيه ؟ -خوب سقوط...... / The Phantom of the Opera Joel Schumacher 14 لینک به دیدگاه
kish62 34 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۹۰ این جمله واقعأ تاریخی و با مفهومه :گاهی وقتا یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایان : 7 لینک به دیدگاه
lazha 106 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ سکانس شروع پدرخوانده1 اثر ماندگار فرانسیس فورد کاپولا دون کورلیونه تو دفتر کارش نشسته و به حرفهای مردی که برای کمک سروقتش اومده گوش میده و در همون حالت با انگشت هاش با صورتش بازی میکنه... حرکت براندو تو اون صحنه و جنس بازیش بخصوص تو اون سکانس به بهترین شکل قدرت اجتماعی و روحی دون کورلیونه رو به تصویر کشید پایان این صحنه ی بیاد موندنی اون سکانسه که مرد درخواستش رو در گوش دون کورلیونه مطرح میکنه.... با هم ببینیم 8 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۹۰ فقط خاطره نیســـتـ که دلمو سوزونده ، مصلحت بعضیــ ا کمرمو شکونده! سیزده 59 - سامان سالور 10 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده