رفتن به مطلب

فاشیسم


ارسال های توصیه شده

:femenist::femenist::femenist::femenist::femenist::femenist::femenist::femenist::femenist:

 

آقایون خانوما...فیمنیسم یعنی چه؟؟؟

موافقید یا مخالف؟؟؟

 

:femenist::femenist::femenist::femenist::femenist::femenist::femenist::femenist::femenist:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 54
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

[یه ضرب المثل معروف میگه(فکر کنم اونم مثل بازار ایران چینیه):

مردا میدونن فمینیسم چیه واعتراض میکنن ولی زنان نمیدونن برا همین طرفدارشن!!!]

:ws3:

لینک به دیدگاه
[یه ضرب المثل معروف میگه(فکر کنم اونم مثل بازار ایران چینیه):

مردا میدونن فاشیسم چیه واعتراض میکنن ولی زنان نمیدونن برا همین طرفدارشن!!!]

:ws3:

 

فاشیسم چه ربطی به جنسیت داره اون وقت؟:banel_smiley_4:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
منظورش فمنیسم بوده :ws47:

 

:icon_gol:

خب این بحث جدا میشه

خب دوستانی هستند که از این مقوله دفاع میکنند

کاش بیان ونظرشونو بنویسند

دی:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
:icon_gol:

خب این بحث جدا میشه

خب دوستانی هستند که از این مقوله دفاع میکنند

کاش بیان ونظرشونو بنویسند

دی:

فمنیسم چیزی واسه دفاع نداره

خانوما اگه بفهمن فمنیسم بزرگترین دشمن زندگی اجتماعیشونه

حتی زندگی خصوصی

  • Like 2
لینک به دیدگاه
از دوستان کسی هست معنی فاشیست رو دقیق بگه ؟ آیا فاشیست همون دیکتاتوری هست ؟
معنای واژه فاشیسم یعنی نظام دیکتاتوری متکی به اعمال زور و ترور آشکار.
  • Like 1
لینک به دیدگاه
معنای واژه فاشیسم یعنی نظام دیکتاتوری متکی به اعمال زور و ترور آشکار.

خوبه .....چطور بوجود میاد؟

  • Like 2
لینک به دیدگاه
از دوستان کسی هست معنی فاشیست رو دقیق بگه ؟ آیا فاشیست همون دیکتاتوری هست ؟

 

بله فاشیست یک نوع حکومت خود کامه ، از لحاظ نظری محصول توسعة نظری نژادباوری و امپریالیسم اروپایی بود، که در ایتالیا توسط موسیلینی پایه گذاری شد

فاشیسم، از لحاظ نظری مصول توسعة نظری نژادباوری و امپریالیسم اروپایی بود، :ws52:

 

 

اما عزیزم منظور من فمینسمه :ws44:

اون روز عجله داشتم نتونستم درست تایپ کنم:icon_pf (34):

  • Like 1
لینک به دیدگاه
خوبه .....چطور بوجود میاد؟
اونو اولین بار موسولینی بوجود اورد.

به نظر "موسولینی"، فاشیسم یک مفهوم مذهبی است که انسان در آن وابسته به قانونی اعلی و اراده‌ای واقعی است که از فرد تجاوز می‌کند و به عضویت یک جامعهٔ روحانی ارتقا می‌یابد. به نظر می‌رسد کسانی که در سیاست‌های مذهبی فاشیسم، چیزی جز فرصت‌طلبی ندیده‌اند، این معنی را نفهمیده‌اند که فاشیسم علاوه بر آنکه یک سیستم حکومتی است، بالاتر از همه، یک سیستم فکری نیز هست.

"فاشیسم" با همهٔ تجربه‌های فردی دارای طبیعت مادی – مانند آنچه در سده هجدهم رواج داشت – مخالفت می‌کند. فاشیسم مخالف استقلال فردی، و طرفدار دولت است و برای فرد تا آنجا ارزش قایل است که با دولت، یعنی وجدان و ارادهٔ عمومی انسان در وجود تاریخی وی، منطبق شود. اصول آزادی دولت را در مقابل مصالح فرد انکار می‌کند. اما فاشیسم، دولت را به عنوان یک واقعیت حقیقی مبنا قرار می‌دهد. اصول اساسی فاشیسم که موسولینی برخی از آن ها را در دانشنامه ایتالیا در سال ۱۹۳۲ میلادی ابراز داشته بود عبارت‌اند از:

  • ۱) عدم اعتقاد به سودمند بودن صلح
  • ۲) مخالفت با اندیشه‌های سوسیالیستی
  • ۳) مخالفت با لیبرالیسم
  • ۴) تبعیت زندگی همهٔ گروهها از دولت (توتالیتر بودن)
  • ۵) تقدس پیشوا تا سرحد امکان
  • ۶) مخالفت با دموکراسی (دموکراسی را بوالهوسی و خودپرستی می‌نامند)
  • ۷) اعتقاد شدید به قهرمان‌پرستی
  • ۸) تبلیغ روح رزم‌جویی
  • ۹) نظام تک‌حزبی

  • Like 3
لینک به دیدگاه
فمنیسم چیزی واسه دفاع نداره

خانوما اگه بفهمن فمنیسم بزرگترین دشمن زندگی اجتماعیشونه

حتی زندگی خصوصی

 

ممنونم عزیزم

دقیقا...

ولی میخوام بهتر موشکافی کنیم که چرا فیمنیسم بوجود اومد و اثرات اونو تو حال حاضر

لینک به دیدگاه
اونو اولین بار موسولینی بوجود اورد.

به نظر "موسولینی"، فاشیسم یک مفهوم مذهبی است که انسان در آن وابسته به قانونی اعلی و اراده‌ای واقعی است که از فرد تجاوز می‌کند و به عضویت یک جامعهٔ روحانی ارتقا می‌یابد. به نظر می‌رسد کسانی که در سیاست‌های مذهبی فاشیسم، چیزی جز فرصت‌طلبی ندیده‌اند، این معنی را نفهمیده‌اند که فاشیسم علاوه بر آنکه یک سیستم حکومتی است، بالاتر از همه، یک سیستم فکری نیز هست.

"فاشیسم" با همهٔ تجربه‌های فردی دارای طبیعت مادی – مانند آنچه در سده هجدهم رواج داشت – مخالفت می‌کند. فاشیسم مخالف استقلال فردی، و طرفدار دولت است و برای فرد تا آنجا ارزش قایل است که با دولت، یعنی وجدان و ارادهٔ عمومی انسان در وجود تاریخی وی، منطبق شود. اصول آزادی دولت را در مقابل مصالح فرد انکار می‌کند. اما فاشیسم، دولت را به عنوان یک واقعیت حقیقی مبنا قرار می‌دهد. اصول اساسی فاشیسم که موسولینی برخی از آن ها را در دانشنامه ایتالیا در سال ۱۹۳۲ میلادی ابراز داشته بود عبارت‌اند از:

  • ۱) عدم اعتقاد به سودمند بودن صلح
  • ۲) مخالفت با اندیشه‌های سوسیالیستی
  • ۳) مخالفت با لیبرالیسم
  • ۴) تبعیت زندگی همهٔ گروهها از دولت (توتالیتر بودن)
  • ۵) تقدس پیشوا تا سرحد امکان
  • ۶) مخالفت با دموکراسی (دموکراسی را بوالهوسی و خودپرستی می‌نامند)
  • ۷) اعتقاد شدید به قهرمان‌پرستی
  • ۸) تبلیغ روح رزم‌جویی
  • ۹) نظام تک‌حزبی

البته سوسیالیستی هم در این زمونه آخرش به فاشیستی کشیده...

بس بگو همون دیکتاتوری دیگه...

  • Like 1
لینک به دیدگاه
فیمینیست؟ تو ایران برعکس شده معنی اش...فیمینیست یعنی جبهه گیری مرد و زن مقابل هم...

لغت فمینسم متعلق به ما و فرهنگ ما نیست و مثل بسیاری ازجنبش های فکری سده های اخیر از فرهنگ دیگری به عاریت گرفته شده. معنی لغوی فمینیسم در فرهنگ لغت انگلیسی یعنی باوری که بر اساس آن زنان باید از حقوق و فرصتهای یکسانی همچون مردان بر خوردار باشند. برای من این لغت یاد آور تلاش زنان بریتانیایی در جهت گرفتن حق رأی است. خیلی ساده که به داستان نگاه کنیم؛ به نظر می رسد که با توسعهٔ فرهنگی و تکنولوژی در جوامع بشری و بوجود آمدن انواع جدید ساختارهای اجتماعی و اداری؛ زنان در جوامع پیشرفتهٔ اروپایی که از دیر باز به آنان به عنوان جنس کهتر در مقابل مردان نگاه میشده لزوم ابراز وجود و رسمیت بخشیدن به حضور خود در جامعه را احساس کردند و اولین قدم برای آنان دستیابی به حق رأی و دخالت مستقیم در سرنوشت کشورشان تعریف شد.بسیاری از ما می دانیم که زنان همواره در طول تاریخ و پیش از راه اندازی جنبشهایی همچون فمینیسم نقش های تأثیر گذاری را در سمت و سو دادن به حوادث زندگی فردی و اجتماعی خود و دیگران مستقیم و یا غیر مستقیم بازی کرده اند و بسیاری از حوادث تاریخی نوشته و نانوشته در ظاهر توسط مردان اما در باطن بدست زنان رقم خورده است. اما به نظر میرسد که در طول سالیان و با افزایش قدرت مردانه و سوء استفاده از این قدرت؛ نقش مکمل و قابل احترام زنان در ادارهٔ امور در حد یک زیر دست قابل ترحم و موجودی که صرفاً برای فراهم آوردن رفاه و آسایش مردان افریده شده تنزل پیدا کرده است.و اگر چه درتمام این مدت بعضی از مردان با توسل به انواع و اقسام دلایل و مدارک و از جمله سوء استفاده از دین سعی در تثبیت این شرایط داشته اند اما

 

برای بسیاری فمینسم معادل زن سالاری؛ مرد ستیزی؛ رقابت با مردان و یا واداشتن زنان به کارهایی است که به واسطهٔ ساختار فیزیکی مردان سالهاست که جزو لاینفک قلمروی مردانهٔ انهاست.این مثل آن می ماند که به مردی بگویی از این به بعد برای داشتن حقوق یکسان با یکدیگر وظیفهٔ بچه دار شدن یکی در میان به عهدهٔ توست!

اما برای من فمینسم معنی دیگری دارد و شاید بخاطر همین است که معتقدم وقت آن رسیده معادلی مناسب برای این لغت به عاریت گرفته شده پیدا کنیم.به نظر من این کلی گویی در مورد داشتن حقوق یکسان با مردان است که بسیاری را به اشتباه می اندازد.

 

مسألهٔ حضور زنان در تجارت و بازار کارو در کشور ما مسألهٔ تازه ای نیست. در شهر سوخته مهری با نام زنی بر روی آن متعلق به هفت هزار سال پیش یافت شده که نشان دهندهٔ حضور فعال زنان در عرصهٔ تجارت بوده.از این نمونه ها بسیار بوده اند پس این غوغای قرن معاصر بر سر چیست. پس چرا زنان امروز چنان حرف از استقلال مالی می زنند که گویی حرف کاملاً تازه ای است!؟

از طرفی دیگر واقعیت این است که حتی امروز هم با وجود حضور فعال زنان در جامعه؛ همچون گذشته همچنان مسئولیت فرزندان بر عهدهٔ آنهاست پس این چگونه برابری است که تنها حدود وظایف زنان را بیشتر کرده و بر مشکلات آنان افزوده!؟

 

مادر بودن جزو لاینفک زندگی ما زنان است و برای بیشتر ما حتی اگر همسرانی متعهد هم داشته باشیم باز هم مادر بودن به مراتب مهمتر از جلسهٔ کاری؛مأموریت و غیر الذالک است. حتی در یک موقعیت یکسان شغلی در اکثریت موارد این مادر خانواده است که برای مریضی فرزند یک جلسهٔ کاری را منحل می کند نه پدر خانواده!

هدف من از گفتن این سخنان بیان این نکته است که ما مردان و زنان هر کدام برای هدف و منظور خاصی آفریده شده ایم و به نظر میرسد که برای داشتن یک زندگی ایده آل لازم است به تواناییها و وظایف پایه ای خود آشنا بوده و برای اثبات خود و احقاق حقوق راهی به جز تقلید کور کورانه از یکدیگر را انتخاب کنیم.

 

ولی از طرفی هم به نظر میرسد که دور بودن زنان از مسئولیتهای کلیدی باعث می شود تا این مردان باشند که قوانین را یکسره به نفع خود وضع کنند و از زنان تنها رعیت هایی مطیع بسازند.پس در چنین شرایطی است که لزوم وجود جنبشهایی در جهت احقاق حقوق زنان نه به عنوان جنس مؤنث بلکه به عنوان فردی از جامعه بیشتر احساس می شود.حقوقی که بواسطهٔ آن شهادت آنها در دادگاه نه نصف یک مرد بلکه به اندازهٔ یک مرد ارزشگذاری شود؛ حقوقی که در آن دیهٔ یک زن نه فقط در تصادف رانندگی بلکه در تمام شرایط برابر یک مرد باشد؛ حقوقی که بواسطهٔ آن به یک زن هم مثل یک مرد حق طلاق داده شود؛ قانونی که به زن هم اجازه بدهد مثل یک مرد ارث ببرد و

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...