مشاعره واژه ای

[AFARIN 7196]

سنگ بدگوهر اگر كاسه زرين بشكست

قيمت سنگ نيفزايد و زر كم نشود

[sam arch 55879]

ایا رسم و اطلال معشوق وافی

شدی زیر سنگ زمانه سحیقا

[AFARIN 7196]

ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست

تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز

[sam arch 55879]

تا ملک را در حجاب آسمان باشد سکون

تا فلک را در غبار آسمان باشد مدار

[AFARIN 7196]

بيا تا گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم

فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو دراندازيم

[sam arch 55879]

شرابی کان شراب عاشقان است

ندارد جام و در ساغر نگنجد

[AFARIN 7196]

در حلقه فقيران قيصر چه كار دارد؟

در دست بحرنوشان ساغر چه كار دارد؟

[sam arch 55879]

سرنگون غواص خود پیش آیدت

تو ز فقر بحر در هامون میا

[aminaaaaaa 31]

[h=1]چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش

[/h]چون رنده ز کار خویش بی بهره مبــاش

تعلیم زارّه گــیر در امـــــر معـــاش

نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش

(ابو سعید ابوالخیر)

[Astraea 25351]

آن نفسی که باخودی يار چوخار آيدت

وان نفسی که بيخودی يار چه کار آيدت

[moein.s 18984]

ایا لهف نفسی که این عشق بامن

چنین خانگی گشت و چونین عتیقا

 

[ارتادخت 25]

چو عشق آمد از عقل دیگر مگوی

که در دست چوگان اسیر است گوی

[moein2020 64]

هر که در عشق تو گم شد از تو پیدا می شود

قطره ناقابل دل از تو دریا می شود

[*lotus* 20275]

دلم در هر تپش صد بار آواز تو میخواند

تو هم یاد دل ما میکنی یا نه؟

[moein.s 18984]

در رزمگاه تیره‌ی آلودگان نفس

روشندل آنکه نیکی و پاکیش مغفر است

[moein2020 64]

در دل شب دعای من گریه بی صدای من

بانگ خدا خدای من بخاطر تو بود و بس

پاکی لحظه های من گریه های های من

گوهر اشکهای من به خاطر تو بود و بس

[ارتادخت 25]

تو را با خیر می بینم صدایم در نمی آید

دلم می سوزد و کاری زدستم بر نمی آید

[moein.s 18984]

در بوستان عهد شنیدم که میوهاست

جستم به چند سال و گیایی نیافتم

زان طبخ‌ها که دیگ سلامت همی پزد

خوش‌خوارتر ز فقر ابایی نیافتم

[moein2020 64]

عهدی که با تو بستم هرگز شکستنی نیست

این عشق تا دم مرگ هرگز گسستنی نیست

[moein.s 18984]

کودکی ام رابه دست من بسپار

در وسط این همیشه هیا سیاه

حرف بزن خواهر تکامل خوشرنگ

خون مرا پر کن از ملایمت هوش

نبض مرا روی زبری نفس عشق

فاش کن