سارا. 1380 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر 4
AFARIN 7196 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 اگر غم لشكر انگيزد كه خون عاشقان ريزد من و ساقي به هم سازيم و بنيادش براندازيم 3
سارا. 1380 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود 3
sam arch 55879 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست 3
ترانه18 8013 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 عاشق آن نیست که لب گرم فغانی دارد عاشق آنست که بر کف دو جهانی دارد 3
sam arch 55879 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد دلبر که در کف او موم است سنگ خارا 3
ترانه18 8013 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 شمع و پروانه به یک شعله سر و جان سوزند همه را بهرۀ یکسان رسد از محفلِ عشق 3
ترانه18 8013 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 شب کوته و تو ملول و افسانه دراز شمعی و رخِ خوبِ تو افسانه نواز 2
sam arch 55879 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 تازه کند ملول را مایه دهد فضول را آنک زند ز بیرهه راه هزار قافله 1
*lotus* 20275 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 راه دل عشاق زد آن چشم خماری پیداست ازین شیوه که مستست شرابت 2
sam arch 55879 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 ای بادهای خوش نفس عشاق را فریادرس ای پاکتر از جان و جا آخر کجا بودی کجا 1
*lotus* 20275 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشبست یارب این تاثیر دولت در کدامین کوکبست 2
*lotus* 20275 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 یا رب آن نوگل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو از چشم حسود چمنش 2
ترانه18 8013 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 چشمِ آسایش که دارد از سپهرِ تیز رو ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی 2
*lotus* 20275 ارسال شده در 29 خرداد، 2012 آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت ،با دشمنان مدارا 1
ارسال های توصیه شده