Matin H-d 18145 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ روابط دختر و پسر در مناطق بالاشهر تهران به سوژه خبری شبکه فرانس 24 تبدیل شد. این شبکه گزارشهاي مردمي خود را به گزارشي درباره نحوه اشنا شدن و قرار گذاشتن پسرها و دخترها در بين خانواده هاي ثروتمند تهراني اختصاص داد . در این گزارش شخصی بنام السيو رستاني ساکن لندن که براي ملاقات باخانواده اش به ايران سفر کرده از پدیده نادری در روابط دختر و پسر در تهران صحبت می کند رستانی در اخرين سفرش به تهران ؛از طریق پسر عموي خود با این پديده جالب که فقط در تهران و از طريق خودرو امکان پذير است، آشنا شد. این شهروند درباره مشاهداتش از خیابان های شمال شهر تهران گفت:من در خانه پسرعمويم بودم. به او گفتم ايا مي تواني مرا به خياباني ببري که در ان پسرها و دخترها باهم ملاقات مي کنند؟ او مرا به خيابان ايران زمين در شهرک غرب برد. من با دوربينم مي خواستم از اين روش عجيب ملاقات فيلمبرداري کنم. رستانی افزود :انجا خودروها کنار هم رانندگي مي کنند، سرنشينان يکي از خودروها پسر و سرنشين ديگر دختر. ناگهان انها در وسط خيابان متوقف مي شوند و من خودم شاهد رد و بدل کردن شماره تلفن بين آنها بودم. اين واقعا عجيب است و هيچ جاي ديگر در جهان مشاهده نمي شود. اين خودروها در بين خياباني پرتردد متوقف مي شوند تا با هم شماره تلفن رد و بدل کنند و حتي چند دقيقه مانع تردد خودروهاي ديگر مي شوند. وي افزود نمي دانم پس از ان چه مي گذرد اما تصور مي کنم جايي باهم قرار مي گذارند و با هم حرف مي زنند. اين پديده عمدتا به قشر متوسط جامعه تهران مربوط مي شود و بيشتر بين انهايي رواج دارد که براي خودنمايي ثروت زيادي دارند. به نظر من اين پديده فقط به اين علت شکل گرفته زيرا جاي ديگري براي ديدار بين جوانان در شهر وجود ندارد. منبع-خردنیوز تهیه و تنظیم : سامانه اینترنتی نیک سایت 20 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ اتفاقا دیروز عصر تو اتوبوس واحد منم یه صحنه دیدم با دیدنش اینطوری شدم:jawdrop::jawdrop: اتوبوس خیلی شلوغ و پراذحام بود دستگاه پرس طبیعی یهویی یه دختر به مامانم گفت خانوم بی زحمت اینا (اشاره به وسایل دستش ) بدین اون پشت مامان هم داد به زنی که پشت به دختره رو صندلی نشسته بود اولش دختره مثل همه وسط اوتوبوس مابین قسمت زنا و مردا ایستاده بود کنار من و مامان دو قدم اون طرف تر هم چن تا پسر از اونا که شبیه جوجه فوکول بسر هستن استاده بودن چندی نگذشت دیدم دختره با پسره دارن حرف میزنن و میخندن بعد گوشیا بیرون اومد و شماره رد و بدل شد:jawdrop: 10 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ منم یه روز داشتم از یونی برمیگشتم و سوار ون شدم و اون عقب نشستم و کنارمم یه پسری نشسته بود و چن دقه بعد یه دختری کاملا معمولی اومد نشست کنار پسره و از یونی تا شهر حدود یه رب راهه و رسیده بودیم شهر و نزدیک بود پیاده شیم یهو سرمو برگردوندم با یه صحنه بسیار عجیبی مواجه شدم دختر پسره دست در دست ِ هم با هم دوس شده بودن :jawdrop::jawdrop::jawdrop: و اینقد شوک زده شده بودم که تو این یه ربه چجور اینا با هم دوس شدنو ......که دستاشونم تو دستِ هم بود که پسره فهمید من خشکم زده و دارم نگاشون میکنم سریع دستشو از دختره جدا کرد و یه ذره مودب نشست 10 لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ منم یه روز داشتم از یونی برمیگشتم و سوار ون شدم و اون عقب نشستم و کنارمم یه پسری نشسته بود و چن دقه بعد یه دختری کاملا معمولی اومد نشست کنار پسره و از یونی تا شهر حدود یه رب راهه و رسیده بودیم شهر و نزدیک بود پیاده شیم یهو سرمو برگردوندم با یه صحنه بسیار عجیبی مواجه شدم دختر پسره دست در دست ِ هم با هم دوس شده بودن :jawdrop::jawdrop::jawdrop:و اینقد شوک زده شده بودم که تو این یه ربه چجور اینا با هم دوس شدنو ......که دستاشونم تو دستِ هم بود که پسره فهمید من خشکم زده و دارم نگاشون میکنم سریع دستشو از دختره جدا کرد و یه ذره مودب نشست خو یه بار دربست بگیر چی میشه؟ تو اون تاپیک بغلی هم خاطره از ون گفتی 2 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ خو یه بار دربست بگیر چی میشه؟تو اون تاپیک بغلی هم خاطره از ون گفتی اخه ماشین شخصین و خطرناکه:45645: 2 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ ای بابا اینا که الان عجیب نیست... الان دختر پسرای 13 14 ساله با هم همچین دوست میشن که دسته همه بچه هارو از پشت بستن 4 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ ای بابا اینا که الان عجیب نیست... الان دختر پسرای 13 14 ساله با هم همچین دوست میشن که دسته همه بچه هارو از پشت بستن دقیقا :girl_in_dreams: بعضی وقتا فک میکنم وای خدا ما چقد بچه مثبت بودیم :smiley (18): 2 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ دقیقا :girl_in_dreams: بعضی وقتا فک میکنم وای خدا ما چقد بچه مثبت بودیم :smiley (18): اون موقعه که ما راهنمایی بودیم به قوله بچه ها چونه مقنعه مون رو فرق سرمون بود نمی دونستیم پسر دوست پسر .. چیه؟ ... سرمونو مینداختیم می رفتیم خونه الان که همه یه پا ارایشگرو فشن شدن 7 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ بچه ها از اتوبوسای تهران قزوین خبر نداریم،فجایعی رخ میده که نگووووو! من یه بار با تاکسی رفتم قزوین،کنارم یه دختر و پسر نشسته بودم ،در تمام طول راه من و نفر کنار راننده و خود راننده شاهد حرکات عشقولانه ی این بودیم،بعد وسط راه پسره خواست با گوشی دختره به یکی زنگ بزنه،دختره چنان سیلی زد تو گوش پسره که ما یه متر از جا پریدیم،بعد اینا دعواشوووون شد چجوری:banel_smiley_52::banel_smiley_52: 14 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ بچه ها از اتوبوسای تهران قزوین خبر نداریم،فجایعی رخ میده که نگووووو!من یه بار با تاکسی رفتم قزوین،کنارم یه دختر و پسر نشسته بودم ،در تمام طول راه من و نفر کنار راننده و خود راننده شاهد حرکات عشقولانه ی این بودیم،بعد وسط راه پسره خواست با گوشی دختره به یکی زنگ بزنه،دختره چنان سیلی زد تو گوش پسره که ما یه متر از جا پریدیم،بعد اینا دعواشوووون شد چجوری:banel_smiley_52::banel_smiley_52: :ws28: 1 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ آره قبلنا خیلی بیشتر بود الان کمتر شده منم چیزایی دیدم که اگه تعریف کنم انجمن ***** میشه!! :jawdrop: 4 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ یعنی فکر میکنید اینا باسه محدودیتاس؟ لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ این اتفاقات نه عجیب هستند و نه غیر منتظره. شما چطور به این اتفاقات با این دید نگاه میکنید؟ بعضی وقتا یاد طالبان و اندیشه هاشون میفتم. 3 لینک به دیدگاه
vahid321 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ این اتفاقات نه عجیب هستند و نه غیر منتظره. شما چطور به این اتفاقات با این دید نگاه میکنید؟ بعضی وقتا یاد طالبان و اندیشه هاشون میفتم. هر کاری کنیم با اون وضع و شرایطی که ما بزرگ شدیم بالاخره ته فکرمون از این افکار و اندیشه های طالبها هست! 2 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ هر کاری کنیم با اون وضع و شرایطی که ما بزرگ شدیم بالاخره ته فکرمون از این افکار و اندیشه های طالبها هست! بخدا راست میگی وحید جان. بعد از مدتی اگه بزور هم بخوان از ما روشنفکر بسازند نخواهند تونست. 3 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ بخدا راست میگی وحید جان. بعد از مدتی اگه بزور هم بخوان از ما روشنفکر بسازند نخواهند تونست. شما به خدا اعتقاد داشتین؟ 1 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ این اتفاقات نه عجیب هستند و نه غیر منتظره. شما چطور به این اتفاقات با این دید نگاه میکنید؟ بعضی وقتا یاد طالبان و اندیشه هاشون میفتم. متاسفم که با حرفامون شما رو یاد طالبان انداختیم. اما توی خاطره ایی که من تعریف کردم ،یه نکته برای خودم خیلی جالب بود و اون اینکه اون دختر خانوم از اینکه دوست پسرش جلوی چشم 3 نفر آدم غریبه این طور از بدنش استفاده کنه ناراحت نشد ،اما از هزینه ی چند صد تومنی شارژ تلفنش انقدر ناراحت شد که کسی رو که انقدر دوسش داشته که اجازه ی چنین کاری بهش داده بو کتک زد و کارشون به فحش رسید . قیمت کدوم بالاتره؟ 6 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ متاسفم که با حرفامون شما رو یاد طالبان انداختیم.اما توی خاطره ایی که من تعریف کردم ،یه نکته برای خودم خیلی جالب بود و اون اینکه اون دختر خانوم از اینکه دوست پسرش جلوی چشم 3 نفر آدم غریبه این طور از بدنش استفاده کنه ناراحت نشد ،اما از هزینه ی چند صد تومنی شارژ تلفنش انقدر ناراحت شد که کسی رو که انقدر دوسش داشته که اجازه ی چنین کاری بهش داده بو کتک زد و کارشون به فحش رسید . قیمت کدوم بالاتره؟ ما همیشه اشتباهاته خودمونو با چیزای دیگه می پوشونیم لینک به دیدگاه
vahid321 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ شما به خدا اعتقاد داشتین؟ :jawdrop: لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده