vahid hipodamus 7044 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۸۹ اینجا هم قراره راجع به فضای شهری بحث بشه اینکه به چه فضایی فضای شهری گفته میشه؟ مشخصه های فضای شهری چی هست ؟ و....... البته مفهمو فضا همون طوری که میدوند خیلی گسترده است واسه همین اینجا بیشتر سعی میشه راجع به فضای شهری بحث بشه و اینکه دوستان نمونه هایی از فضای شهری رو میتونن بیان اینجا معرفی کنن و عکسهای هم از اونو بذارن تا بقیه هم ببینن. 10 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۸۹ وحید جان بهتره این تاپیک رو هم فعال کنیم. از نظر من بهتره که ابتدا در مورد خود فضا بحث بشه خیلی بهتره و ابهام ها و معانی مختلفی که توی فرهنگها و دوره های مختلف داشته و داره و حتی برای رشته های مختلف و تخصص ها مختلف تعاریف جداگانه ای وجود داره. 7 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۸۹ خب در مورد فضا: به نظرم هرچیزی که اطراف ما هست فضا به حساب میاد. حالا میتونه عمومی و خصوصی یا نیمه خصوصی باشه. یا اینکه فضای باز یا بسته باشه. میشه گفت هر چیزی تو فضا رخ میده. 8 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۸۹ تا اونجا كه فهميدم: هر فضايي فضاي شهري نيست. فضاي عمومي خواه باز يا بسته كه تعاملات و تقالب اجتماعي در آن رخ دهد فضاي شهري است. 7 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ میشه یه نفر یه تعریف دقیق از فضا(فضای شهری منظورم نیستا!) بده!؟ 7 لینک به دیدگاه
vahid hipodamus 7044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ خب تعاریفی از فضای شهری ü شهر یک رویداد هیجانانگیز در محیط است. شهر مکان زندگی مردمی است که تحرک،تشکل و توسعه و استمرار در آن است؛ تحرک در فضای اجتماعی، تحرک در فضای اقتصادی و تحرکدر فضای مکانی. در نتیجه برای اینکه بتوان چهرهای انسانیتر به ساخت شهر بخشید،ناگزیر باید به فضاهایی روی آورد که همگانیاند و زندهترین حرکتهای شهری در آنها رخ می دهد، در غیر این صورت شهر خستهکننده و بیروح جلوه كرده و ناتوان ازپاسخگویی به نیازهای کلیدی مردم آن، تجربهای شکستخورده است. ü هرگونه فضایی را در شهر نمیتوان فضای شهری دانست، بلکه ارتباطات ویژه بصری وحرکتی در فضایی با خصوصیاتی ویژه، موجد فضای شهری است، در غیر این صورت بيشتر ازحفرهای در میان ساختمانها نخواهیم داشت. کالن نویسنده کتاب منظر شهری و از نخستیننظریهپردازان نظم ساختاری بین اجزاء و محیط معتقد به هنری در شهر ورای معماری است،هنری مبتنی بر ارتباط. به گفته وی آمیختگی عناصری مانند بنا، طبیعت، ترافیک،تبلیغات و ... محصولی ایجاد میکند که تسلط بر طراحی این مجموعه (کل مرتبط) با تکیهبر مفهوم ارتباط امکانپذیر است. ü فضای شهری به مثابه یکی از ارکان اصلی ساخت کالبدی شهر دارای مفهومی عام واجتماعی است. فضای شهری فضایی است که به همه مردم اجازه میدهد به آن دسترسی داشتهباشند و در آن فعالیت کنند. ü فضای شهری به ترکیبی اطلاق میشود که از فعالیتها، بناهای مختلففرهنگی، اجتماعی، اداری، تجاری و مانند آن و عناصر و اجزاي شهری بهصورتی آراسته،هماهنگ و واجد نظم و بالطبع با ارزشهای بصری سازمان یافته است. ü فضای شهری جزئی جداییناپذیر از ساختار فضایی شهر در ادوار مختلف تاریخ شهر استو از این رو همچون ساخت کلی شهر تابع شرایط اجتماعی و اقتصادی متغیر بوده و در هرفرهنگی بهصورتهای گوناگون چون میدان، خیابان، تکیه، بازار، گذر و ... جلوه كردهاست. ü فضای شهری به مثابه یکی از ارکان اصلی ساخت کالبدی شهر دارای مفهومی عام واجتماعی است. فضای شهری فضایی است که به همه مردم اجازه میدهد به آن دسترسی داشتهباشند و در آن فعالیت کنند. ü در این فضا فرصت آن وجود دارد که برخوردهای از پیش تدوین نشده بهوقوع بپیوندندو افراد در یک محیط اجتماعی جدید با هم اختلاط كنند. بنابراین شرط اساسی برایاینکه یک فضای عمومی، فضای شهری باشد برقراری تعاملات اجتماعی در آن است. طبق آنچهبیان شد فضای شهری مصنوعی است سازمان یافته، آراسته و واجد نظم بهصورت بستری برایفعالیتها و رفتارهای انسانی. انسان جزئی از این فضا است و با ارزشها و هنجارهایخود به این فضا معنی و مفهوم میبخشد. و اما مینا چشم اونم سعی میکنم بیارم حتما تو پستام 6 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ خب تعاریفی از فضای شهریü شهر یک رویداد هیجانانگیز در محیط است. شهر مکان زندگی مردمی است که تحرک،تشکل و توسعه و استمرار در آن است؛ تحرک در فضای اجتماعی، تحرک در فضای اقتصادی و تحرکدر فضای مکانی. در نتیجه برای اینکه بتوان چهرهای انسانیتر به ساخت شهر بخشید،ناگزیر باید به فضاهایی روی آورد که همگانیاند و زندهترین حرکتهای شهری در آنها رخ می دهد، در غیر این صورت شهر خستهکننده و بیروح جلوه كرده و ناتوان ازپاسخگویی به نیازهای کلیدی مردم آن، تجربهای شکستخورده است. ü هرگونه فضایی را در شهر نمیتوان فضای شهری دانست، بلکه ارتباطات ویژه بصری وحرکتی در فضایی با خصوصیاتی ویژه، موجد فضای شهری است، در غیر این صورت بيشتر ازحفرهای در میان ساختمانها نخواهیم داشت. کالن نویسنده کتاب منظر شهری و از نخستیننظریهپردازان نظم ساختاری بین اجزاء و محیط معتقد به هنری در شهر ورای معماری است،هنری مبتنی بر ارتباط. به گفته وی آمیختگی عناصری مانند بنا، طبیعت، ترافیک،تبلیغات و ... محصولی ایجاد میکند که تسلط بر طراحی این مجموعه (کل مرتبط) با تکیهبر مفهوم ارتباط امکانپذیر است. ü فضای شهری به مثابه یکی از ارکان اصلی ساخت کالبدی شهر دارای مفهومی عام واجتماعی است. فضای شهری فضایی است که به همه مردم اجازه میدهد به آن دسترسی داشتهباشند و در آن فعالیت کنند. ü فضای شهری به ترکیبی اطلاق میشود که از فعالیتها، بناهای مختلففرهنگی، اجتماعی، اداری، تجاری و مانند آن و عناصر و اجزاي شهری بهصورتی آراسته،هماهنگ و واجد نظم و بالطبع با ارزشهای بصری سازمان یافته است. ü فضای شهری جزئی جداییناپذیر از ساختار فضایی شهر در ادوار مختلف تاریخ شهر استو از این رو همچون ساخت کلی شهر تابع شرایط اجتماعی و اقتصادی متغیر بوده و در هرفرهنگی بهصورتهای گوناگون چون میدان، خیابان، تکیه، بازار، گذر و ... جلوه كردهاست. ü فضای شهری به مثابه یکی از ارکان اصلی ساخت کالبدی شهر دارای مفهومی عام واجتماعی است. فضای شهری فضایی است که به همه مردم اجازه میدهد به آن دسترسی داشتهباشند و در آن فعالیت کنند. ü در این فضا فرصت آن وجود دارد که برخوردهای از پیش تدوین نشده بهوقوع بپیوندندو افراد در یک محیط اجتماعی جدید با هم اختلاط كنند. بنابراین شرط اساسی برایاینکه یک فضای عمومی، فضای شهری باشد برقراری تعاملات اجتماعی در آن است. طبق آنچهبیان شد فضای شهری مصنوعی است سازمان یافته، آراسته و واجد نظم بهصورت بستری برایفعالیتها و رفتارهای انسانی. انسان جزئی از این فضا است و با ارزشها و هنجارهایخود به این فضا معنی و مفهوم میبخشد. و اما مینا چشم اونم سعی میکنم بیارم حتما تو پستام تکراری تعریف نکن این تعاریفی که الان گفتی، هیچ کدوم به تنهایی تعریف فضای شهری نیستن دیگه درسته؟ مثلاً این قسمتی که سبز کردم بیشتر تعریف فضای عمومی هستش. 4 لینک به دیدگاه
vahid hipodamus 7044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ تکراری تعریف نکن این تعاریفی که الان گفتی، هیچ کدوم به تنهایی تعریف فضای شهری نیستن دیگه درسته؟ مثلاً این قسمتی که سبز کردم بیشتر تعریف فضای عمومی هستش. بله خب اینا یه مجوعه تعاریف عامیانه هستش که آوردم البته تو تاپیک شناخت فضای شهری از اینا اومده ولی اینجام گفتم بذارم بد نیست (راستی محمد جان شناخت فضای شهری رو میتونی برام انتقال بدی به اون آموزشگاه دروس شهرسازی که بود) 5 لینک به دیدگاه
vahid hipodamus 7044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ ü فضاي شهري مكان اصلي حيات واقعي است، جاي وقوع واقعه است، صحنه واقعي حادثه است و انباشت خاطره هاي جمعي و فردي.(حبيبي، 1378،ص 21) ü زوکر اعتقاد دارد که فضای شهری ساختاری است سازمان یافته، آراسته و واجد نظم، به صورت کالبدی برای فعالیت انسانی و بر قواعد معین و روشنی استوار است که عبارتند از : ارتباط میان شکل بدنه ساختمان های محصور کننده، همشکل و یکدست یا متنوع بودن آنها، ابعاد مطلق این بدنه ها نسبت به پهنا و درازای فضایی که در میان گرفته شده، زاویه گذر خیابان هایی که به میدان می رسند و سرانجام موقعیت و محل بناهای تاریخی، آبنماها، فواره ها یا عناطر سه بعدی دیگر. 4 لینک به دیدگاه
vahid hipodamus 7044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ فضای شهری و ابعاد آن فضاهای شهری ویژگیهای کالبدی و کارکردی متفاوتی در دوره های مختلف و بسترهای جغرافیایی و فرهنگی متفاوت به خود گرفته اند و از این روی تعاریف گوناگونی نیز از آنها به عمل آمده است. نگاهی به این تعاریف و دیدگاهها برای استخراج ابعاد مختلف یک فضای شهری نشان از دو عامل فرم (کالبد) و ماهیت (عملکرد) فضاهای شهری است. کالبد و فعالیت در دوره باستان یکی است، اما در اواخر قرن هجدهم متفاوت از یکدیگر است. در این دوره شهر و فضاهای شهری کانون اندیشه ها، عواطف و احساسات بشری است. و از اواسط قرن بیستم تاکنون مفهوم فضای شهری به گونه دیگری است. "فضای شهری به ترکیبی اطلاق می شود که از فعالیت ها، بناهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اداری، تجاری و مانند آن و عناصر و اجزای شهری به صورتی آراسته، هماهنگ و واجد نظم و زیبایی و بالطبع با ارزش های بصری تشکیل می گردد و از نظر فیزیکی دارای بدنه ای محصور کننده می باشد. بعبارتی فضای شهری جزئی از یک شهر است که بعنوان عرصه عمومی، تجلی گاه فعالیتهای شهری است." بدین ترتیب در حال حاضر هرگونه فضایی را نمی توان فضای شهری قلمداد نمود؛ چرا که فضای شهری دارای ویژگیهایی ارتباطی بوده و بخشی از ارگانیسم زنده شهر است که با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فنی در حال تغییر، مرتبط است و در غیر این صورت بجز حفره ای در میان ساختمانها و سایر اجزای شهری نخواهد بود. با این تعاریف فضای شهری امروزی حاصل نگرش توام به هر دو بعد فرم (کالبد) و عملکرد (محتوا) ست و ضرورتاً "فضای شهری را نه فقط باید از طریق ویژگیهای زیبایی شناختی آن بلکه باید از طریق تحلیل مشخصه های محتوای آن مورد بازشناسی قرار داد." بنابراین در بررسی و تحلیل تاثیرات آن نیز این دو فاکتور ملاک عمل خواهد بود. 6 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۸۹ وحيد جان مينا گفته بود يه تعريف از فضا بدي! به نظر منم اول از فضا تعريف بده بعد انواع آن كه يكيش ميشه فضاي باز كه باشرايطي ميشه فضاي شهري. فك كنم اينطوري بحث بهتر بشه. 6 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۸۹ ببین در مورد فضا بین علما خیلی اختلافه. اما بهترین تعریفی که هم من قبولش دارم هم شیخمون قبول داره اینه: فضا در واقع یه مفهوم انتزاعیه. اون چیزی که توی یه ظرف قرار گرفته. چیزی میان اشیاء. که وقتی ادراک میشه یا یه معنی ای بهش الصاق میشه تبدیل میشه به مکان. ضمنا تعریفی که فلاسفه مثل سرتر یا لوفبور با تعریفی که طراحای شهری میدن یه ریزه متفاوته. فضا امری انتزاعی است اما مکان واقعی است. “فضا ، جایی میان چیزها و اشیاء (!!!Wow)” A space is a physical description of a piece of land, whereas a "place" connotes an emotional attachment to the piece of land.(PPS) مارک اوژه (1992) در کتاب نامکان ، درآمدی بر انسان شناسی مدرنیته فضاها را به دو قسمت مکان و نامکان تقسیم کرده و به جاههایی مثل بیمارستانها و فروشگاههای زنجیره ای و پمپ بنزین ها و ... را به خاطر اینکه به قول میشل سرتو انسان را دچار روزمرگی و ناملایمات دیرینه میکنند نامکان اطلاق میکند. مکان ، جا یا قسمتی از فضا است که از طریق عواملی که در آن قرار دارند صاحب هویت خاصی میشه. فضا رو می شه جابجا کرد اما جابجایی مکان امکان نداره. هر شیئی در یک مکان قرار دارد و طبعا نیازمند فضاست. میشل سرتو (Michel Certeau)از تفاوت میان فضا و مکان طوری حرف زده که تفاوت مکان و نامکان البته نه در مقابل هم. به نظرش فضا جون نداره و پویا نیست و هنگامی که توسط عناصر دیگر جون می گیره به مکان تبدیل می شه. هانری لوفبور (Henri Lefebvre) آمده فضا را از نظر انسان شناختی بررسی کرده و گفته ”فضا از یک طرف تجربه حافظه تاریخی ماست از یک طرف تجربه روزمرگی ما“. بعدش آمده یک مثلث رابطه(مثلث تقابل های فضایی) کشیده و فضای انسانی را به سه قسمت اجتماعی و ذهنی و طبیعی تقسیم کرده. یک تعریف فضا و تقسیم بندی که صورت گرفته رو راپوورت(Rapaport) انجام داده : " فضا بدیهی نیست و خیلی مبهم است و فراتر از یک کالبد صرف است بلکه مفهومی انتزاعی دارد. او بدین نکته اشاره دارد که در مورد فضا ممکن است باور های مردمی فرق کند. او تمایزی را تشخیص داده که بین فضای انسانی و غیر انسانی یا فضای طراحی شده و فضای غیر طراحی شده می باشد.سپس از یک سری فضاها و تقابل و شباهت هایشان صحبت کرده که این چند فضا در تقسیم بندیهایش به چشم میخورد: اجتماعی-نمادین-اقتصادی-رفتاری-اطلاعاتی-برداشتی-تجربی-حسی-روانشناختی-شناختی-ذهنی-فرهنگی-خیالین-الکترونیک و... " (انسان شناسی شهری- فکوهی) استفاده و از آن خود سازی Appropriration کاربران (چه بواسطه ی استفاده آنها چه بواسطه ی معنائی که به فضا الصاقAscribe میکنند) یک فضای شهری را به مکان تبدیل میکنه. در واقع کار ما طراحای شهری تبدیل فضا به مکانه. اگه میخوای بیشتر گیج بشی برو این کتاب رو بخون: انسان شناسی شهری - ناصر فکوهی که یه فصل در مورد فضا و مکان داره. ضمن اینکه میتونی مکان و بی مکانی آدولف رلف رو هم بخونی که ترجمه هم شده. اما من ترجمشو ندیدم هنوز و مطمئن نیستم. میتونی به سیراندیشه های 3 هم یه سری بزنی و قسمت رلف رو بخونی. ضمن اینکه دکتر میرغلامی هم توی وبلاگش ایرانشهر در مورد این مقوله یه مطلبی نوشته. موفق باشین. 8 لینک به دیدگاه
amirzahedi 956 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۸۹ فضاهاي شهري بخشي از فضاهاي باز و عمومي شهرها هستند كه به نوعي تبلور ماهيت زندگي جمعي مي باشند، يعني جايي كه شهروندان در آن حضور دارند. « فضاي شهري صحنه اي است كه داستان زندگي جمعي در آن گشوده مي شود.» فضايي است كه به همه مردم اجازه مي دهد كه به آن دسترسي داشته باشند و در آن فعاليت كنند. « در اين فضا فرصت آن وجود دارد كه برخي مرزهاي اجتماعي شكسته شوند و برخوردهاي از پيش تدوين نيافته به وقوع پيوندند افراد از يك محيط اجتماعي جديد با هم اختلاط يابند اين فضا مي بايستي توسط يك نهاد عمومي و اداره شود تا در جهت منافع عمومي و جامعه مدني اداره و نيازهاي آن تأمين شود. 6 لینک به دیدگاه
amirzahedi 956 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۸۹ فضاي شهري، مصنوعي است سازمان يافته، آراسته و واجد نظم كه به صورت بستري براي فعاليتها و رفتارهاي انساني عمل مي نمايد. انسان جزيي از فضاست و با ارزش ها و هنجارهاي خود به اين فضا معني مي بخشد. الگوهاي روابط اجتماعي ثابت نيستند و يك فضا با جايگزين شدن رابطه اجتماعي خاص، چهره متفاوتي به خود مي گيرد. 6 لینک به دیدگاه
amirzahedi 956 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۸۹ مفهوم فضاي شهري با رجعت به كاميلوسيته، گدس، مامفورد و ساير فرهنگ گرايان و طرفداران آمايش انساني در شهر كه در زنده نگه داشتن مفهوم و اثر فضاي شهري جزيي خدمت بزرگي كرده بودند، متكي به اين استنباط است كه : فضاي شهري جزيي از ساخت شهر است كه از كليت هماهنگ و پيوسته برخوردار بوده از حيث فيزيكي «داراي بدنه محصور كننده» مي باشد. اين فضا بايد واجد نظم و زيبايي بوده و براي فعاليت هاي شهر سازمان پيدا كند از سوي ديگر «فضاي شهري بخشي از ارگانيسم زنده شهر» است كه با شرايط اجتماعي و اقتصادي و فني در حال تغيير مرتبط است محيطي اجتماعي دارد كه« در بردارنده مجموعه اي از روابط ميان مردم» است كه به مبادله« انرژي، اطلاعات، كالا، مواد و شايعات و ... دست مي زنند، با هم ملاقات مي كنند، گرد هم مي آيند» و اشكال مختلف انسجام اجتماعي را در فضا متبلور مي سازند بنابراين فضاي شهري عنصر اساسي ساخت شهر است كه با قلب و كانون راهبردهاي اجتماعي مربوط مي شود. 6 لینک به دیدگاه
amirzahedi 956 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۸۹ انواع فضاهاي شهري 1-ورودي ها 2- ميدان ها و فلكه ها 3- مسيرها 4- لبه آب 5- پله ها اجزاء كالبدي تشكيل دهنده فضاي شهري 1-كف 2- بدنه 3- سقف اجزاء مستقر در فضا 1- اثاثه شهري: 2- پوشش گياهي: 6 لینک به دیدگاه
*Cloudy sky* 22513 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۸۹ مفهوم فضا با اینکه بسیاری از معماران، فضا را ذات و ماهیت معماری میدانند و با وجود مطالب زیادی که در باب اهمیت فضا در معماری عنوان شده و میشود، در فرهنگها و دائرهالمعارفها تعریفی از مفهوم فضا در معماری به چشم نمیخورد. فقدان واژه فضا در کتابهای مرجع معماری نیز کاملاً قابل توجه و تعجبانگیز است. دلیل این امر شاید این باشد که تلقی و کاربرد معماران از واژه فضا چنان واضح است که نیازی به توضیح واژهای کاملاً مشخص، احساس نمیکنند. اما این برهان ساده، آنجا که درمییابیم این واژه در متن تاریخ طولانی معماری نسبتاً جدید میباشد و در دهههای اخیر مفهومی بحثانگیز بودهاست، اعتبار خود را از دست میدهد. با توجه به کمبود منابع جامع درباره فضای معماری و جدید بودن این مبحث، برای تبیین مفهوم فضا در تئوری معماری، بایستی به دیدگاههای معماران و نظریهپردازان در مورد مفهوم فضای معماری استناد نماییم. در میان نظریهپردازان معماری مدرن، برونو زوی و زیگفرید گیدئون از جمله افرادی هستند که به شکل نسبتاً جامعی مفهوم فضای معماری را مورد کنکاش قرار داده و سعی نمودهاند اهمیت آن را در معماری بازنمایانند. برونو زوی معماری را هنر فضا و فضا را ذات معماری معرفی میکند، ولی او طبیعت فضای مورد بحث را مشخص نمینماید. برداشت او از فضا صورت واقعگرایانه دارد. به اعتقاد او، نماها و دیوارهای یک خانه، کلیسا یا کاخ مهم نیست که چقدر زیبا باشند، آنها تنها ظرفاند و به جعبه شکل میدهند، نهاد و مظروف فضای داخلی است. ذات معماری برای زوی، سازماندهی معنادار فضا از طریق فرایند محدودسازی است. بنابراین از این دیدگاه، فضا مادهای با گسترش یکسان است که میتوان از طریق تعیین محدودهها در آن، به شیوههای مختلف به آن شکل داد. برونو زوی با تعمیم مفهوم فضای معماری، فضای جدیدی با عنوان فضای شهری را نیز تعریف مینماید. او بر این عقیدهاست که تجربه فضایی معماری در شهر تداوم مییابد، در خیابانها، میدانها، کوچهها، پارکها، استادیومهای ورزشی، حیاط خانهها و در هر جایی که ساخته دست انسان خلاءها را محدود کرده و فضاهای بستهای بوجود آوردهاست. اگر در داخل بنایی فضا محدود به شش سطح باشد (کف، سقف و چهار دیوار)، بدین مفهوم نیست که خلاء بسته شده در پنج سطح (مانند یک حیاط یا یک میدان) به جای شش سطح، فضا به شمار نمیآید. اما آیا میتوان حرکت در فضای بزرگراه مستقیمالخط و یکنواختی را که کیلومترها در دشتی غیرمسکونی پیش رفتهاست، به عنوان یک تجربه فضایی مطرح ساخت؟ مسلم است آنچه در جهت دید بهوسیله یک سطح چه از طریق دیوارسازی و یا از طریق کاشتن درخت و یا بهوسیله عناصری که فضاهای معماری را متمایز میکنند، محدود شده باشد، فضای شهری محسوب میشود. زوی با استناد به توضیحات فوق، چنین نتیجهگیری میکند که هر بنا همزمان دو فضا را بوجود میآورد: فضای داخلی که بهوسیله اثر معماری معین شدهاست و فضای خارجی یا شهری که بهوسیله آن اثر معماری و آثار نزدیک به آن ایجاد شدهاست. مفهومی که برونو زوی از فضای معماری مطرح مینماید، هنوز مقبولیت عام دارد و مورد استناد بسیاری از نظریهپردازان میباشد. برای مثال به گفته وان درلان، فضای معماری با برافراشتن دو دیوار پا به عرصه وجود مینهد، دو دیوار فضایی جدید میان خود پدید میآورند که از فضای طبیعی پیرامون آنها مجزا میشود. در واژهنامه تخصصی معماری واژه فضا در حوزه معماری و هنرهای دیداری این گونه تعریف شدهاست فضا: حوزههای گسترش یابنده و در عین حال فراگیرنده بوده و جایگاهی یا محیطی را در ابعاد جسمانی یا فیزیکی و روانشناختی تعریف مینماید. از کل روابط شکل، رنگ و حرکت شکل گرفته، گاه خالی یا منفی است و گاه فاصله میان عناصر را مشخص مینماید، خواه این فاصله در سطح باشد یا در عمق که توسط قواعد پرسپکتیو مجسم میشود. فضای دو بعدی فقط طول و عرض داشته، فضای تزئینی نیز به طول و عرض محدود میباشد. اجزاء و مثل اتاقها و تالار و حیاط، جای تهی، حجم پر نشده و توخالی، کیفیت و بیان معماری. فضای سه بعدی: شامل عمق، طول و عرض. فضای چهار بعدی، علاوه بر ابعاد سه گانه بعد زمان را میرساند که به آن، فضای لایتناهی میگویند. تصویری است که توهم فضا در آن معادل بی کرانگی در محیط است. فضای کنترل شدهٔ ساختمان: بخشهایی از فضای داخلی ساختمان که مورد استفادهٔ انسانها قرار میگیرد و در طول اوقات سرد سال، گرم شده و طی اوقات گرم سال خنک میشود. شرایط حرارتی این فضاها در ساختمان باید در محدودهٔ آسایش باشد. فضای کنترل شدهٔ ساختمان: بخشهایی از فضای داخلی ساختمان که در اوقات گرم یا سرد سال ضروری نیست خنک یا سرد شوند. م. انبارها، پارکینگهایی که از سه طرف با دیوار محصورند، دالانها و مانند آنها. فضای معماری: فضایی که توسط سطوح: به شکلهای مختلف محدود گشته و به عملکردهای تعیین شده پاسخ میگوید که موضوع و جوهر اصلی معماری است. فضای معماری: معماری عبارت است از علم و هنر شکل بخش فضای زیست انسان، به عبارت دیگر: معماری به وجود آورندهٔ فضایی است که انسان را از عوامل طبیعی مصون داشته و فعالیت زندگی فردی و اجتماعی او را در برگرفته و به نیازهای مادی و معنوی انسان پاسخگو خواهد بود. پس میتوان گفت: فضایی که توسط سطوح عمودی و افقی به وجود میآید، موضوع و جوهر اصلی معماری ست به عبارت دیگر موضوع اصلی و در حقیقت جوهر معماری فضا است. یک ساختمان، فقط مجموعهای از طول، عرض و عمق نیست بلکه مجموعهای است از اندازههای مختلف فضاهای خالی که انسان میتواند در آن حرکت و زندگی کند. به طور کلی مفهوم فضایکی ازمفاهیم بنیادی درمعماری است.درباره این مفهوم معماران واندسشمندان جهان معماری ازدیربازبرداشتهای گوناگونی ارائه کرده اند.برای نشان دادن اهمیت فضادرمعماری شایدهمین بس باشدکه یاداورشویم یکی ازتعاریف مورد پذیرش بیشتراندیشمندان درباره معماری((ساماندهی فضا))است.بحث وکنکاش درباره مفهوم فضاازسوی نویسندگان ونظریه پردازان به طورکلی امری سودمنداست.چراکه ابعادگوناگون فضاو ویژگیهای آن وچگونگی تاثیرآن برآدمی،مطرح شده وشکافته میشودواین مارا دردرک عمیقترازفضا می تواند یاری کند.اماازسوی دیگربایدتوجه داشت که بحث وگفتگوکه با هدف درک عمیقتروچیرگی ذهنی برمفاهیم آن انجام میشود،به آشفتگی وپریشانیبیشترنیانجامد.این آشفتگی باارائه انواع تعاریف ناسازگارباهم ویکسونگری و........بیشترمیشود.بناباین بحث درموردفضارا با کلی ترین جنبه ها که مورد پذیرش بیشتراندیشمندان وقابل انطباق با بیشتر برداشت ها می تواند باشد،پیش می بریم وبه تدریج به مفهوم فضادرمعماری وتاثیران برانسان نزدیک میشویم.درفرهنگ معین ((فضا))چنین معنا شده است: - مکان وسیع،زمین فراخ،ساحت. - مکانی که کره زمین درمنظومه شمسی اشغال میکند.درهردوتعریف،واژه((مکان))به کاررفته واین نشان میدهدکه فضا،دارای مکان است،یاهمان مکانی است که می توان به درون آن رفت،پس فضا قطعا یک جای تهی است.درزبان پهلوی به جای((درفضا))که واژه ای عربی است،واژه پهلوی((اندروای))به کاربرده شده است.درفرهنگ ها،واژه((اندروای))را((واژگون))هم معنی کرده اند.ولی دهخدا می گوید)) اندروای،برابرواژگون نیست وگویابرابردر فضاست ونه هوا)).بهرام فره وشی درفرهنگ خودواژه ((اسپاش))رابرابر((فلک))و((جهان))آورده است.هم آوایی این واژه کهن پهلوی باواژه ((space))که به معنی فضاست،جالب توجه است.از این بحث لغوی میتوان چنین نتیجه گرفت که گسترده فضا،همه هستی است وفضا،همان جای تهی است که میتواند پرشود""معماری هنری است که بیانش از طریق فضااست،پس جنبه صوری وعینی معماری،صفتهای ویژه فضا میباشد.همه صفت های ویژه فضابه طبیعت تعلق داردوازقوانین عینی طبیعی وفیزیکی تبعیت میکند.محتوادرمعماری،عملکرد یافونکسیون فضا است.فونکسیون،تاثیرفضابرانسان است.این جنبه (فونکسیون)ذهنی بوده وبه انسان تعلق دارد. به عبارتی فرم،صفت های فضاوفونکسیون بیانگرومعرف فضاهستند. یکی از پرسش های تئوری معماری غرب،این است که مفهوم فضا ازچه زمانی یکی ازمشغولیهای معماری شده است.قبل از اواخرقرن19درهیچ یک ازمتون،بحث مشخصی راجع به فضا نداریم.اماهدف معماری همیشه یافتن فضایی منظم است که وقایعی ازپیش تعیین نشده را بپروراند.((برورنو زوی))،معماری راهنرساختن فضامعرفی میکند.((گیدئون))از فضابه عنوان بحث اصلی معماری سخن میگوید.لاسدن میگوی()فضابغرنج ترین جنبه معماری ولکن عصاره آن است وسرمنزلی است که معماری بایدبه سوی آن حرکت کند)).مهمترین ویژگی معماری مدرن پس ازبه ارمغان آوردن آهن وشیشه و تحولات سخت افزاری-به یمن شیوه های تازه بسری که امپرسیو نیست ها وکوبیست ها منادی آن بودند- کشف جدید از مفهوم فضاست وفضابه عنوان کیفیتی مثبت در کنارمثلث ویتریویوس قوام تازه ای را ازمعماری مدرن پی ریخت.فضازمینه ای سه بعدی است که اشیا در آن قرار میگیرند ودارای جهت وموقعیت نسبی میباشد.فضاماده جوهری معماری است ومنبعی لایتناهی که بون بعد سوم معناوحضورمعمارانه ندارد.فضا ماهیتابی شکل است،شکل بصری وکیفیت نوری وابعاد آن بستگی کامل به حدودش دارد که توسط عناصر تشکیل دهنده فرم تعریف میشود.وقتی فضاتوسط این عناصرشروع به محصورشدن وسازماندهی شدن می کند،معماری ایجاد می شودوشخصیت فضاتابع نظم حاکم بین این عناصراست.چالزمورمی گوید:((وقتی ازیک کف ویک سقف وچهاردیواراتاق ساخته می شود،درکنارشش عنصر،عنصرهفتمی به نام ((فضا))وجوددارد،که این عنصراثری بیش ازعناصرفیزیکی ای دارد که فضا توسط آنان ساخته شده است)).فضابوسیله اشخاص مختلف به گونه های مختلف احساس می شود،حتی درموردناظرثابت هم بنابرتاثیرعوامل اجتماعی-روانی درتغییرمی باشدواینجاست که می توان گفت مسئولیت ووظیفه ای که معماری فارغ ازعملکرددارداین است که فضارابه سمت هنرسوق دهد.معماری خودنوعی زبان است که ازطریق سازماندهی فضابیان می شود.زبان معماری شباهت زیادی به موسیقی دارد.زیرافهم آن کمتربه مکانوزبان وبیشتربه فضاوابسته است.درمجموع بایدگفت فضابه عنوان ظرف یامکانی که فعالیتهای بشری درآن صورت می گیردرابطه ای ناگسستنی بازندگی داردولحظه ای اززندگی روزمره آدمیان جدانبوده است." "اگرفضاراخلائی درنظربگیریم می تواندشیئی رادرخودجای دهدویاازچیزی آکنده شود.ارسطو،فضاراباظرف قیاس می کندوآن راجایی خالی می داندکه بایستی پیرامون آن بسته باشدتابتواندوجودداشته باشدودرنتیجه همواره برای آن نهایتی وجوددارد.جیوردانوبرونودرتعریفی ازفضابیان ارسطوراموردنقدقرارمی دهد ومی گوید:((فضاازطریق آنچه درآن قراردارددرک می شودوبه فضای پیرامون یافضای مابین تبدیل میگردد.فضامجموعه ای است ازروابط میان اشیاوآنگونه که ارسطوبیان کرده حتمانمی بایست که ازهمه سمت محسورباشدوبدین سان اجباری نیست که همواره نهایتی داشته باشد همواره بین فضاوناظرارتباطی وجوددارد.واین موقعیت مکانی شخص است که فضاراتعریف می کندوبنابه نقطه دیدوی به صورمختلف قابل درک است.معماری مجموعه ایست کم وبیش پیچیده ازسیستم های فضایی که بریکدیگرتاثیرمی گذارند،یکدیگررامی پوشانند،دریکدیگرتداخل می کنندویابایکدیگربه رقابت می پردازند.فضای کلی یک شهرمجموعه ای است متشکل ازچنین روابط فضایی؛رابطه بین فضاهای مختلف هرخیابان نسبت به یکدیگر،نسبت به میدانها ونسبت به خیابانها.درساختمان نیزفضاهاازطریق ارتباطی که نسبت به یکدیگردارند(درجمع نسبت به فضای کلی ساختمان)قابل تشخیص هستند.درنهایت هرفضاباوسایل ومبلمان به فضاهای خردتقسیم میشود.فضامی تواندبشررادرمقابل تاثیرات محیط محافظت نماید،این فضای محافظ دارای ارزشی خاص است،چراکه نقطه شروع انسان برای شناخت محیط است.ساخت وپرداخت این فضاازیک سووابسته به امکانات فنی انسان وازسوی دیگرگویای حالات وروحیات سازنده آن می باشد.لویی کان دراین زمینه می گوید:((درذات فضانه تنهاروح زنده است،بلکه فضانمودی است ازنیازبشرنسبت به وجود((."فلاسفه وریاضی دانان شرق وغرب ازدیربازبه مفهوم فضاتوجه کرده وازآن تعریفی به دست داده اند.افلاطون وابن سینا ودکارت واینشتین هرکدام تعریفی ازفضاکرده ومشخصاتی برای آن قائل شده اند.لیکن به نظرنمی رسدتعبیرایشان ازفضابامعنایی که معماران ازآن ارائه می کنند،اشتراک وانطباقچندانی داشته باشد.به عبارت دیگرفضای معماران وفضای فلاسفه وریاضی دانان بیشترمشترک لفظی است تامعنوی واگرچه ممکن است تامل درتلقی وتعریف ایشان درفضابه تعمق بیشتردرمفهوم معمارانه فضاکمک کند،ارتباط مستقیمی باآن ندارندوشایدپرداختن به آن درمحدوده این گفتارکوتاه،موجب اشفتگی مطلب ودوری ازمطلوب گردد.ازطرف دیگربه نظرمی رسدآنچه فارسی زبانان وعربی زبانان عرفا ازواژهفضاارائه می کند،نیزربط مستقیمی به فضای معماران ندارد....تاجایی که می دانیم درمتون معتبرفارسی هم این واژه درمعنای معمارانه اش به کارنرفته است)). 9 لینک به دیدگاه
vahid hipodamus 7044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۸۹ فضا همیشه وجود ما را احاطه کرده است. در درون فضاما حرکت میکنیم، فرم هارا و اشیاء را میبینیم،صداهارا میشنویم،نسیم را احساس میکنیم و عطر شکوفایی باغ گل رل میبوئیم. فضا ماده ای مانند چوب یا سنگ است،اما ماهیتا بی شکل میباشد شکل بصری ،کیفیت نوریابعاد و مقیاس آن بستگی کامل به حدودش دارد که توسط عناصر تشکیل دهنده ی فرم تعریف می شوند. معماری:فرم فضا و نظم(فرانسیس دی کی چینگ) 7 لینک به دیدگاه
amirzahedi 956 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ نمادها و المان های شهری از جمله بناهای مهم در طراحی معماری و طراحی شهری محسوب می شوند، به نحوی که گاه حتی از خود شهر پراهمیت تر جلوه می نمایند؛ چراکه بیانگر هویت، شخصیت و عصاره شهر در یک ساختار نمایان هستند. بررسی و مطالعه در خصوص این نمادها نشان میدهد که بنیان این نوع بناها برپایه مفاهیم، سنت ها، فرهنگ، هویت و تاریخ شهر استوار شدهاست. از المان های شهری مهم می توان به «طاق نصرت» در فرانسه اشاره نمود که یادگاری از متن تاریخ است و یا «برج ایفل» که یادگار عصر صنعت و آهن در فرانسه است. این بنیان ها بدلیل دارا بودن ساختاری استوار بر بینش ها و مفاهیم عمیق، هنوز هم باشکوه و ارزشمند بوده و گذر سالیان چیزی از ارزش آنها نکاسته است. همینطور، در دهه های اخیر، پس از فروپاشی دیوار برلین غربی- شرقی، نمادی از آن بصورت نوار موبیوس با مفاهیم خاص خود و با فضاهای فعالیتی و عملکردی چند منظوره سر به فلک کشید تا یادگاری از سالهای دوری و نفاق باشد (طراح: "پیتر آیزمن"). برج آزادی در ایران، نمونه ای از این ساختارها به طراحی و اجرای حسین امانت است که معماری شاخص آن تلفیق طاق های معماری قبل و بعد از اسلام و تبدیل آن به نمادی زیبا به لحاظ معماری است. در این طرح معمار حتی به جزئیات اجرای بنا و نحوه چیدمان سنگ های نماد دقت وافری مبذول داشته تا در نهایت جز جز اجزا به کل واحدی بدل گردند. ساخت المان ها و نمادهای شهری و محله ای همواره ادامه خواهد یافت چراکه نیاز بشر به این نمادهای شاخص برای نشانه گذاری شهری و زیبایی شناسی همواره مستدام خواهد بود. در طرح پارک "لاولایت" کاری از معمار معاصر "برنارد چومی"، نمادهای مکعبی قرمز رنگ به منظور قفل و بست طرح بکار گرفته شده اند. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که المان های محله ای با المان های شهری به لحاظ انتقال مفاهیم، محتوا و ابعاد تفاوت اندکی دارند. المان های محله ای از نظر ابعاد و اندازه کوچکتر بوده و توسط خصوصیات و نقش کالبدی تعریف شده برای آنها (که به عنوان مثال، طبق نظر معمار در محور فرهنگی- تاریخی شهر طراحی و مطابق مفاهیمی خاص تکرار گردیده)، می توان بافت و کالبد قدیم و جدید را به هم دوخت و دوز کرد و انسجام و یکپارچگی شهر را به نمایش گذارد. از مفاد فوق چنین استنباط می گردد که به لحاظ زیبایی شناسی بصری و انتقال مفاهیم و جاذبه های شهری نمی توان به سادگی از این مبحث گذر کرد و صرف سرهم بندی کردن تعدادی پاره سنگ و آجر (که البته اگر به جا و طبق الگو مورد استفاده قرار گیرند، حرفهای بسیاری برای گفتن دارند)، نمی توان مدعی حفظ و نمایش ارزشها و باورهای شهری شد. 6 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۸۹ ای ول بچه ها خیلی خوب دارن میان. از فاطمه 7 هم ممنون که توی این تاپیک حضور پیدا کردند. من هم در مورد فضا و تعاریف مختلفش از دیدگاههای مختلف ترم 2 یه ارائه داشتم که نمی دونم چطور شد پیداش کردم اونو براتون میزارم تا یه مطالعه ای بشه. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده