Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ راهکار؟ :JC_thinking: خب یه نقش و کارکرد خاصی رو برای اون شهر در نظر بگیرن. یه پیش بینی درست از افرادی که تو اون شهر ساکن میشن داشته باشن که چه قشری هستن و با چه فرهنگی و چه نیازهایی و .... توجه به ارزش های اون منطقه. مثلاً در مورد هشتگرد میشد از خصوصیات و ارزش های هشتگرد قدیم استفاده کرد برای شهر جدید. عدم یکسان سازی. چیزی که تقریباً تو اکثر شهرهای جدیدمون هست و واسه سادگی کار، خیلی مهندسی به قضیه نگاه میشه و طرح های خیلی شبیه بهمی رو می بینیم. 3 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ راهکار؟ :JC_thinking:بله سخته خب یه نقش و کارکرد خاصی رو برای اون شهر در نظر بگیرن. سعی کردن این کار و بکنن اما خب ... اغلب این شهرها خوابگاهی شدن متاسفانه!!! یه پیش بینی درست از افرادی که تو اون شهر ساکن میشن داشته باشن که چه قشری هستن و با چه فرهنگی و چه نیازهایی و .... فکر میکنی چقدر بشه در مورد حرکات مردم پیشبینی کرد فکر کنم دست بالا کمتر از 50% خب بازم فایده داره. اگر هم گروهی رو مجبور کنیم...!!! حقوق شهروندی؟ توجه به ارزش های اون منطقه. منظور از منطقه چیه؟ شهرستان؟ مثلاً در مورد هشتگرد میشد از خصوصیات و ارزش های هشتگرد قدیم استفاده کرد برای شهر جدید. من هم همینو میگم اما اون جاده که وسط این دوتا هست!!!! لبه بسیار قوی!!! عدم یکسان سازی. چیزی که تقریباً تو اکثر شهرهای جدیدمون هست و واسه سادگی کار، خیلی مهندسی به قضیه نگاه میشه و طرح های خیلی شبیه بهمی رو می بینیم. با این قسمت آخر که شدید موافقم اما اگه یکسان نبود بازم قضیه میلنگید(که هر دو قبول داریم) اما این راه حل آخری ناقصه. شاید مجموع راهکارهایی که دادیم بشه یه چیزی. 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ منظورم از منطقه الزاماً شهرستان نیست. بستگی به اون استفاده ای که داریم منطقه بندی فرق میکنه. یه منطقه بندی سیاسی هستش، منطقه اقلیمی، منطقه اقتصادی، منطقه فرهنگی (البته اگه درست بگم اسمشو. منظورم فرهنگ های خاصی که تو مناطق مختلف ایران هستش)، حتی منطقه کشاورزی و ... خصوصیات شهرها و شهرستان های اطراف. به نظرم همه اینا می تونه تأثیر بذاره. آره اون اتوبان یه لبه خیلی قوی هستش، اما فکر نکنم مانع کاملی برای تأثیر پذیری از شهر قدیم باشه. در مورد پیش بینی از ساکنان آینده هم 50 درصد به نظرم خیلی خوبه. اما متأسفانه هیچ توجهی نمیشه. اون در نظر گرفتن هدف شهر و کارکردش خیلی میتونه تأثیرگذار باشه روی این پیش بینی. 3 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ آره اون اتوبان یه لبه خیلی قوی هستش، اما فکر نکنم مانع کاملی برای تأثیر پذیری از شهر قدیم باشه. قطعا هست. در مورد پیش بینی از ساکنان آینده هم 50 درصد به نظرم خیلی خوبه. پس هر دو معتقدیم که در همین حدم نمیشه تازه اگه بشه فکر نکنم فایده داشته باشه. اما متأسفانه هیچ توجهی نمیشه. اون در نظر گرفتن هدف شهر و کارکردش خیلی میتونه تأثیرگذار باشه روی این پیش بینی. درسته. اما غالبا دلیل اصلی سرریز جمعیته و بس. شاید چیزای دیگه گفته بشه اما فقط گفته میشه. خب من و محمد تقریبا به اجماع رسیدیم دوستان دیگه نمیخوان نظری بدن؟ 3 لینک به دیدگاه
مهراوه 22 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ هویت پاسخی است به سوال من کیستم؟مردم و فرهنگشان سازنده شهر و فضاهای آن هستند.هویت فرهنگی در بستر تاریخ شکل میگیرد و فضاهای شهری انعکاس ارزش ها و باورهای مردم شهر هستند.این هویت با ما رشد کرده و بالیده.اگر امروز هنگام قدم زدن در کوچه های زند شیراز سرشار از شوق سکرآوری میشویم این گذشته حال و آینده ماست.انگار امروز به قول احمد محمود بر مداری صفر درجه ایستاده ایم که توسعه را به لقای نابودی خود بخشیده ایم.که در آینه جهان از همه ناشناس تر بر ما خود ماست. 4 لینک به دیدگاه
vahid hipodamus 7044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۰ سلام به دوستان من یه جا دیگه اینارو گفته بودم ولی اینجا هم میگم شاید اولین مرحله از شناخت هر مفهوم به ویژه مفهوم پیچیده ای مانند هویت ، تحقیق در معنی آن پدیده از دیدگاه واژه شناختی باشد. در خصوص معنی و ریشه ی واژه ی هویت نیکسون معتقد است که هویت در اصل واژه ای عربی از مصدر هو که ضمیر مفرد غایب است. به عقیده ی گیدنز هویت در واقع همان چیزی است که فرد به آن آگاهی دارد. مهمترین شرط هویت مندی قابل تشخیص بودن آن است. بی گمان هویت داشتن به معنای خاص و متمایز بودن ثبات و پایدار ماندن و به جمع تعلق داشتن است.هر فرد هنگامی خود را دارای هویت میداند که از تمایز پایدار ماندن و در جمع بودن خود اطمینان حاصل کند.مکان و فضا مهمترین عواملی هستند که این نیاز های هویتی انسان را تامین میکنند. به بیان روشنتر مرزپذیری و قابل تحدید بودن مکان و به تبع آن فضا این امکان را برای آنها فراهم میکند که انسان با احساس متمایز بودن ثبات داشتن و تعلق به گروه آرامش و امنیت لازم برای زندگی را کسب کنند 3 لینک به دیدگاه
vahid hipodamus 7044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۰ بچه توجه داشته باشن که همونجوری که هویت از تاریخ سر چشمه میگیره طرحی هم که ما میدیم یا کارکردی که واسه هویت مندی ارائه میکنیم بعد از چند وقت(حداقل 1 نسل)باید ببینیم خودشو نشون داده یا نه اینکه شهرای جدید هویت مندیو دارن یا نه الان معلوم نمیشه چون کارکرد مشخصی ندارن مثلا خوابگاهین خب شاید وقتی میری اونجا این کارکردو که نشونه ی هویت اون شهر هستشو نبینی هویت آنی نیست که تداعی تعلق و پایداری و ثبات و آرامش و امنیته 3 لینک به دیدگاه
vahid hipodamus 7044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۰ نخستین گام در راه تشخیص هویت امکان بازشناسی پدیده بر اساس شباهت های آن با پدیده های هم سنج و تفاوت آن با پدیده های غیر همسنج در ذهن است برای هر شخصیت دو رکن است:یکی وحدت و دیگری هویت. منبع گفته هامم (هویت شهر-بهزادفر-22-23) 3 لینک به دیدگاه
ho0da 2321 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۰ بچه توجه داشته باشن که همونجوری که هویت از تاریخ سر چشمه میگیره طرحی هم که ما میدیم یا کارکردی که واسه هویت مندی ارائه میکنیم بعد از چند وقت(حداقل 1 نسل)باید ببینیم خودشو نشون داده یا نهاینکه شهرای جدید هویت مندیو دارن یا نه الان معلوم نمیشه چون کارکرد مشخصی ندارن مثلا خوابگاهین خب شاید وقتی میری اونجا این کارکردو که نشونه ی هویت اون شهر هستشو نبینی هویت آنی نیست که تداعی تعلق و پایداری و ثبات و آرامش و امنیته منم اینو به گفته هات اضافه کنم، که از مهم ترین مسائلی که به ساخت هویت شهری کمک می کنه بحث خاطره سازی و خاطره ست، که بخش اولش تقریبا به عهده شهرسازیه... طراحی و برنامه ریزی فضایی و کالبدی شهر به نحوی که امکان بروز رفتار های شهری و در نتیجه شکل گیری خاطره های شهری رو به شهروندا بده...بخش دوم هم که با حضور مداوم مردم تو فضاهای شهری شکل می گیره و باعث می شه تا یکی از مهم ترین اضلاع هویت شهری شکل بگیره:icon_gol: 3 لینک به دیدگاه
p.r 15 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۰ سلام دوستان . من یکم روی شهرهای جدید مطالعه کردم. راستش چیزی که به نظرم می رسه اینه که (علاوه بر صحبتهای شما) هویت و حس تعلق خاطر دو موضوع خیلی نزدیم بهم هستند.البته درباره شهرهای جدید بیشتر. حالا حس تعلق هم خودش با حس رضایتمندی ارتباط تاگاتنگی داره. پس بهتره برای شهرهای جدید بویژه در برنامه کوتاه مدت به موضوع رضایت توجه بشه. حالا برای شهری که عموم ساکنینش به دلایل عمده اقتصادی مثل مسکن ارزان، اشتغال، و ... قبول کردند به این مکان مهاجرت کنند باید موضوعاتی تامین شود که حس رضایت رو در اونها تقویت کنه. یکی از مهمترین چیزها عملکردها، طراحی مناسب، تامین نیازها در شرایط بالا می تونه باشه. چیزی که در شهرهای انگلستان به این موضوع توجه می شه و جواب هم داده 5 لینک به دیدگاه
raypuor 1027 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۰ با سلام به همه هویت با وجود همه پیچیدگیها، واژه بسیار روشنی است. این واژه در درون خود پیشینه تاریخی و منحصر به فرد بودن و فاکتورهایی دیگری را با هم داره. هویت اون چیزیه که وقتی اسم اصفهان، تبریز، تهران و... میاد فورا تصویر ذهنی، پیشینه و خصوصیات منحصر اونها نیز در ذهن ما مجسم میشه. شخصیت، اصالت شاید ترجمان دیگری از اصل هویت باشند. 6 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۰ منم به همه سلام می کنم نمی دونم چی جوری شد که بحث ما از هویت شهری به هویت شهر جدید کشیده شد . اینکه شهر جدید یک نمود بارز شهر بی هویته شک نباید داشت ولی به نظر من مشکل هویت مشکل بسیاری از شهر های دارای قدمت ما هم هست . اینکه بسیاری از شهرهای ما فاقد یک نماد مناسب و شاخص هستند و یا در سیمای شهری بسیار اشفته هستند و هیچ تصویر ذهنی خاصی رو توی ذهن ما ثبت نمی کنند و بسیاری از این قبیل مشکلات و ایراداتی که شهرهای دارای قدمت ما هم دارا می باشند بیشتر جای تامل داره تا یک شهر جدید می خواستم نظر بقیه بچه ها رو در این باره بدونم ؟ 3 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۹۰ مطلب فوق کمک شایانی به بحث فوق خواهد کرد شهر باهویت پيام فروتن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام «ژان بودریار» در كتاب «آمریكا» دست به مقایسه جالبی میان شهرهای اروپایی و نیویورك میزند. معتقد است شهرهای عمده اروپایی بار معنایی بسیاری دارند، در حالی كه نیویورك و جلوههای شهری آن از هرگونه معنا تهی به نظر میرسد. «خسرو خورشیدی» از طراحان صحنه و معماران داخلی بنام نیز شهرهایی چون رم، پاریس و لندن را همچون موزههایی میداند كه هنوز هویت تاریخی خود را حفظ كردهاند. در این میان، جایگاه ابرشهری چون تهران كجاست و این شهر را در كدام رده میتوان دستهبندی كرد؟ بسیاری معتقدند با آغاز حكومت پهلوی ـ بخصوص پهلوی دوم ـ در ایران، شاكله اصیل و ناب معماری ایرانی و منظر مناسب شهری از بین رفت. تلاشی كه در اواخر دوره قاجار برای احیای این معماری صورت گرفته بود و نزدیك بود به نتایج پرباری برسد اسیر نوعی انگاره شد كه اتفاقاً از سمت معماری و شهرسازی بیهویت بینالمللی آمده بود؛ نوعی معماری كه از بطن مكتب معماری شیكاگو و بعدتر، تجربهگردیهای كسانی چون «لوكوبوزیه» بوجود آمده بود، در حالی كه این شیوه معماری و شهرسازی در بسیاری از نقاط دنیا ـ همچون هند ـ نتایجی وارونه و نامطلوب به جای گذاشته بود. بدینترتیب، بلایی بر سر معماری تهران آمد كه نتیجهاش شهری فاقد هویت و معنا بود. با این حال، مدتی است شهرداری تهران طرحی را تصویب و اجرا كرده است. صرف نظر از جزئیات این طرح، تمامی ابنیهای كه از این پس ساخته میشوند باید از نظر نما با ساختمانهای مجاور خود هماهنگی داشته باشند. در غیر این صورت پایان كار این ساختمانها صادر نخواهد شد. این طرح از 2 منظر قابل توجه و بررسی است: ـ در همه شهرهای تاریخی شهرداریها توجه عمدهای به نمای بناها از خود نشان میدهند و به ساخت و سازها بسیار حساسند. در اینگونه شهرها نمای بناها، بدون تعارف، به شهرداری و قوانین سفت و سخت آن تعلق دارد. بدینترتیب، هرگونه نوسازی یا بازسازی باید بر مبنای آنچه بوده است صورت گیرد. در این شرایط، داخل بنا به شهروندان و سلایق آنها و خارج آن به تاریخ و هویت اصیل شعر تعلق دارد. در اینگونه شهرها مناطقی نیز برای طرحهای امروزین معماری اختصاص مییابد. این در حالی است كه تاكنون شهرداری تهران توجه خاصی به نماهای شهری از خود نشان داده است و این طرح میتواند سرآغاز هویتبخشی به شهری چون تهران باشد. در این طرح، به هماهنگی بناهای مجاور توجه شده است. این در حالی است كه میتوان روی طرحهایی مبتنی بر معماری ایرانی همواره با مواد و مصالح بومی نیز تأكید كرد و تسهیلات ویژهای برای كسانی كه از این امر تبعیت میكنند در نظر گرفت. ضمن آنكه شهرداری میتواند با مشاورههای تخصصی راه را برای گسترش معماری ایرانی در بطن شهر بگشاید. تنها كافی است نگاهی به بازسازی یكی از مجموعه بناهای واقع در خیابان منوچهری بیندازیم تا راز معماری ایرانی و سهولت انجام گرفتن این مهم بیش از پیش آشكار شود. بیتردید، معماری ایرانی چنان قدرت و زیباییای دارد كه در تركیب آن با مؤلفههای مدرن میتواند شهری زیبا و جذاب بوجود آورد. 2 لینک به دیدگاه
asghar67 39 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ منظور از هویت، خاصیتی است که توسط قیاس یک پدیده با تصویری از گونه های مشابه آن در ذهن بسته است، پدید می آید. حافظه جمعی و خاطرات جامعه نقش مهمی در قیاسی که آن را تشخیص هویت مینامند ایفاء می کند. انسان حتی با یک شیء رویداد و فضا «احساس این همانی» کرده، آن را بخشی از "من" خود یا " ما"ی جمعی که بدان تعلق دارد می پندارد. امکان بازشناسی خاطرات، و پاسخگویی به انتظارات شهروندان از یک فضا، خاصیتی را می طلبد که به آن هویت می گوییم. بنابراین مردم به واحدهای فضایی هویت دار در شهر نیاز دارند تا به آن ها تعلق داشته باشند. تا جایی که مطالعه کردم در این مورد چند عامل رو در هویت شهری دخیل می دونم: خاطره،رفتار،زمان،فرهنگ،طراحی خاطره حافظه تاریخی شهر، یعنی اینکه شهر، دارای خاطره است. خاطره به عنوان بخشی از زندگی گذشته که در زمان حال خود را داخل می کند، عنوان می شود. اگر شهری فاقد حافظه تاریخی باشد نمی توان گفت که آن شهر با هویت است. به همین ترتیب اگر انسان چیزی را یاد نیاورد، می گوییم دچار فراموشی و آشفتگی شده است. رفتار بخش کالبدی محیط می تواند بر رفتار او اثر گذار و نسبت به رفتار نقش کنترل کننده داشته باشد. یعنی رفتارهایی را تضعیف و رفتارهایی را تشویق نماید. اگر شهری داشته باشیم که فاقد ایمنی باشد، آن شهر دارای رفتار نا بهنجار نیز خواهد بود. ما از اینکه در آن شهر راه برویم نگران هستیم و امنیت خاطر نداریم. شهر باید سر زنده و با نشاط باشد. مکان های شهر باید این نشاط را در افراد ایجاد کنند. اینها رفتار و هنجار شهر است. زمان فضا باید همراه مخاطبین خود تغییر کرده و به جلو رود تا همواره احساس تعلق و راحتی که نتیجۀ آن ایجاد ارتباط عمیق با فضاست ایجاد کند. بدین ترتیب فضا، فضایی مملوس و آشنا برای افراد خواهد بود که تداوم این روند باعث تثبیت هویت می گردد. فرهنگ گذشته انسان رکن اساسی وجود انسان است نه چیزی مرده و از دست رفته، انسان بدون گذشته و تاریخ وجود ندارد حتی اگر بخواهد مانند مدرنیست ها آن را انکار کند. انسان با حضور در جمع و رابطه با دیگری است که به هستی خود و انسانهای دیگر و چیزهای جزئی و کلی واقف می شود و با این وقوف دارای گذشته و تاریخ می گردد. فرد با حضور و رشد یافتن در جمع علاوه بر آنکه دارای هویت فردی می گردد یعنی نام، منزلت اجتماعی و روابط مشخص با دیگران می یابد، بلکه با گرفتن عناصر مشترکی که فرهنگ خوانده می شود هویت جمعی یافته و با دیگران دارای تاریخ می گردد. این فرهنگ تشکیل دهنده هویت اوست. از این رو، شهر بدون فرهنگ، شهر بدون هویت است . طراحی هر جامعه ای دارای اهداف و ایده آلهایی است و فرهنگ آن جامعه وظیفه نشان دادن ایده آلهای ذهنی را از طریق نمود اشکال عینی بر عهده دارد. در فرآیند این استحاله معماری نقش اساسی بازی می کند. هر بنا به عنوان جزئی از فرهنگ معماری، این وظیفه را دارد که یک اندیشه ذهنی را از طریق فرم خود عینیت بخشد و بنابراین نمودی است برای سنجش فرهنگ 3 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی، ۱۳۹۰ درود اول تفاوت بين شهر هاي پيشين و شهر هاي نوساز را بايد جستجو كرد: شهر هاي داراي قدمت در ايران چند دسته اند: - روستاهايي هستند كه بنا به دلايلي رو به گسترش نهاده اند و بزرگ شده اند . -روستاهايي هستند كه در مجاورت هم قرار داشته اند و با گشترش آن و به هم پيوستنشان تشكيل شهر را داده اند -شهر هايي هستند كه از ابتدا به منظور شهر ساخته شده اند همه ي اينها داراي نوعي فرهنگ و هويت قومي و قبيله اي هستند كه بر خاسته از قدمتشان و آيين و رسومشان هستند حتي در مواقعي كه يك شهر از ابتدا به منظور شهر بودن ساخته مي شد با كوچ اجباري مردمي خاص از منطقه اي به آن جا در واقع فرهنگ را هم به آنجا منتقل مي كردند اما شهر هاي جديد با اينكه از ابتدا به منظور شهر بودن و پذيرا بودن جمعيتي مشخص ساخته مي شود(كه همين يك معضل است) اما چون به مانند قديم نمي توان به اجبار مردمي را در آنجا سكني داد و مردم مختار به انتخاب هستند از هر گروه و فرهنگي در مجاورت هم قرار مي گيرند كه اين باعث تضاد فرهنگي و گاه (بخوانيد اغلب) موجب رواج بي فرهنگي مي شود.چرا كه انسان ها در مجاورت هم معمولا نقاط مثبت فرهنگي را در هم كمرنگ مي كنند و نقاط بي فرهنگي را تشديد. مشكلاتي كه دوستان اشاره كردن همه و همه پا بر جاست اما از نظر من عامل اصلي طراحي است شهر هاي جديد اغلب بصورت اقماري در حاشيه ي شهر هاي بزرگ و صنعتي ساخته مي شد كه همين امر باعث تبديل شدن آن شهر ها به خوابگاه هاي نيروي كار شهر هاي بزرگ مي شود. اگر ما شهر جديد را به منظوري خاص بنا كنيم و هم زمان با توصعه ي شهر امكانات شغلي و آموزشي را نيز (حد اقل در حد زير ساخت هاي مناسب) فراهم كنيم و نيز امكانات رفاهي از قبيل سينما پارك موزه فرهنگسرا پاساژ مغازه و.... در طراحي هاي خود لحاظ كنيم ااز تبديل اين شهر ها به خوابگاه جلوگيري مي كنيم. ايجاد فضاي شهري با توجه به معماري سنتي ايران و به كار بردن نماد هاي قومي ملي در جاي جاي شهر باعث مي شود كه مردماني كه از نظر تعلق خاطر به هم نزديكي بيشتري دارند در مكان هاي نزديك به هم گرد بيايند و همين باعث ايجاد نوعي حس تعلق جديد مي شود. شهر هاي جديد ظاهري جديد دارند .ظاهري كه هيچگاه براي فرهنگ ايران يك ظاهر پذيرفته شده نمي شوند.اغلب ساختمان ها هم شكل و به مانند لانه هاي زنبور است.همين امر باعث مي شود كه ارتباط معني داري بين ساكنين و فضاي شهري پديد نيايد. در شهر هاي جديد مي بايست محله ها را طراحي كرد مثلا بر اساس تعداد طبقات ساختمان ها مي بايست نماد آفريني كرد مي بايست نما سازي كرد مثلا چه عيبي داشت در ساخت شهر جديد مانند هشتگرد ما به هنر مجسمه سازي روي مي آورديم و اين شهر را شهر مجسمه ها مي كرديم؟ بر سر خانه ها و يا ورودي ساختمان ها يا حاشيه ي خيابان ها و... از مجسمه هاي زيبا و مقاوم استفاده مي شد؟(البه با رويكرد به سنت ها مثلا در حاشيه ي ورودي اصلي شهر در دو سوي خيابان سربازان با نقش و نگار هخامنشي با نيزه هاي در دست با قامتي افراشته پاسبار هاي ورودي شهر مي بودند) مشكل ديگر بي روحي است بي روحي از نظر فضاي سبز فرهنگ ايراني فرهنگ گياه پسندي است و همه ما دوست داريم در حداقل فضاي ممكن هم يك درخت يا درختچه داشته باشيم شهر هاي جديد ابتدا ساخته مي شود و سپس شروع مي كنند به كاشت نهال هاي 1-2 ساله اين فضاي سبز تا بيايد رشد كند و شكل و شمايل بگيرد زمان مي برد.مي بايست قبل از اينكه كلنگ اولين ساختمان را زد طراحي فضاي سبز صورت بگيرد و نهال ها كاشته شود تا بعد 4-5 سال كه شهر به بهره برداري مي رسد ما روحي سبز را در شهر داشته باشيم كه طراوت را به مردم هديه كند از ديد من غير كارشناس راهكار زياد است منتهي برنامه مي خواهد و همت شادمان باشيد 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده