بيتاب 388 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۸۹ وستايش خدايى را كه بجز او اميد ندارم و اگر به غير او اميدى داشتم نااميدم مى كرد و ستايش خدايى را كهمرا به حضرت خود واگذار كرده و از اين رو به من اكرام كرده و به مردم واگذارم نكرده كه مراخواركنند و ستايش خدايى را كه با من دوستى كند در صورتى كه از من بى نياز است و ستايش خدايى را كه نسبت به من بردبارى كند تا به جايى كه گويا گناهى ندارم پس پروردگار من ستوده ترين چيزها است نزد من و به ستايش منسزاوارتر است خدايا من همه راههاى مقاصد را به سوى تو باز مى بينم و چشمه هاى اميد را بسويت سرشار مى يابم و يارى جستن به فضل تو براى آرزومندانت مباح و بى مانع است و درهاى دعاى بسوىتو براى فريادكنندگان باز است و به خوبى مى دانم كه تو براى اجابت شخص اميدوار آماده اىو براى فريادرسى اندوهگينان مهياى فريادرسى هستى و براستى مى دانم كه در پناهندگى به جود و كرمت و خوشنودىبه قضا و قدرت عوضى است از جلوگيرى كردن بخيلان و گشايشى است از احتياج بدانچه در دست دنياطلبان است وبراستى كوچ كننده به درگاهت راهش نزديك است و مسلما تو از خلق خود در حجاب نشوى مگرآنكه كردارشان ميان آنها و تو حاجب شود و من با مطلبى كه دارم قصد تو راكرده و با حاجت خود رو به درگاه تو آوردم و استغاثه ام را به درگاه تو قرار دادم ودعاى تو را دست آويز خود كردم بى آنكه من استحقاق داشته باشم كه تو از من بشنوى و نه مستوجب آنم كه از من بگذرى بلكهبدان اعتمادى كه من به كرم تو دارم و آن اطمينانى كه به درستى وعده ات دارم و به خاطر پناهندگيم بهايمان و اعتقادى كه بر يگانگى تو دارم و يقينى كه به معرفت و شناسايى تو دارم كه مىدانم پروردگارى غير تو نيست و معبودى جز تو وجود ندارد لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۸۹ خدایا! تو دانی چرا به خواست خودت دوباره سفره دل گشودم دلم را شاد گردان، خود دانی چگونه، پس کمکم کن.... 1 لینک به دیدگاه
Mitra 1723 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۸۹ مخاطب دست نوشته یا متن ها، هر کسی می تونه باشه، نه لزوما خدا _____________________ خدايم! اگر از آن سو به تو روي مي آورم که مرا از وجود جهنم نجات دهي؛ از شعله هاي آن مرا رهايي دهي؛ همان بهتر که در آن شعله ها مرا بسوزاني. و اگر از آن سو به تو روي مي آورم که مرا به بهشت فراخواني و در آن جاي دهي؛ درهاي بهشت را برويم بسته نگهدارِ؛ ولي اگر براي خاطر تو به سويت مي آيم … خدايم! مرا از خودت مران. تو گرانبهاترين دارايي من در اين دنيا هستي، بگذار تا ابد در کنارت لانه کنم... 1 لینک به دیدگاه
Mitra 1723 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۸۹ الهی ... تو آنــــــی که آنی نرانی، من آنـم که آنـــــــــــی نمـــــــانم، که جــز تــــو دگـــــر هیــــچ نخوانم .... 1 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۸۹ انگار تصور من از خوشبختی با تصور خدای من متفاوت است خدایا ... شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم! 1 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۸۹ ای خدا اه ای خدا از توی اسمونا گوش بده به درد من که می خوام حرف بزنم واسه یک روزم شده سکوتم رو بشکنم ای خدا خودت بگو واسه چی ساختی منو تویه این زندون غم چرا انداختی منو چرا هرجا که میرم در به روم باز نمی شه چرا هرجا دلیه میشکنه مثل شیشه ای خدا حرفی بزن اگه گوشت با منه اون کیه که قلبم رو داره اتیش میزنه 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده