شـاهین 8068 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ خانه به مثابه یکی از مولفه های اساسی زندگی اجتماعی، نقش اساسی در فرهنگ انسانی دارد. این پدیده منطبق با کلیت نظام اجتماعی حاکم بر فرهنگ انسانی در هر قوم یا ملتی شکل می گیرد. در واقع با توجه به فرهنگ و ریشه هایی که بر ساختار فرهنگ یک جامعه حاکم است، شما در خانه با آیین های بسیاری روبرو می شویم؛ که باید هریک از این آیین ها معناشناسی و مفهوم سازی گردد. از منظر دیگر باید اشاره به این کنیم آنچه که خانه را به عنوان یک وجه فرهنگی و اجتماعی برای ما با اهمیت کرده است. این است که این پدیده نقش بسیار موثر و تأثیر گذاری بر شکل دادن هویت فردی و جمعی دارد. در واقع با توجه به اصل جامعیت، خانه جزئی از فرهنگ یک جامعه است که قابل مطالعه است.همچنین خانه به عنوان یک جزء سودمند در فرهنگ هر جامعه ای دارای ضرورت و فایده هایی است که در حوزه مطالعات اجتماعی و فرهنگی باید آن را مورد پژوهش و بررسی قرار داد، بر این اساس خانه مقوله ای از جنس فرهنگ است نه طبیعت و غریزه. فرهنگ خانه از منظر علوم اجتماعی مجموعه ای از ارزش ها و معانی را شامل می شود که یک گروه قومی یا یک ملت و خرده فرهنگ های موجود در یک جامعه آن را تعریف و تعیین می کنند. خانه باعث بوجود آمدن حریم خصوصی هم خواهد شد، حریم جایی است که انسان می تواند در آن آرامش داشته باشد و آنگونه که خود فردیت فرد ایجاب می کند درخانه خود زندگی کند. تجاوز به حریم فرد تجاوز به هویت و حیثیت اوست، پس خانه " حریم فرهنگی" است که ما را از دیگر افراد جدا می کند. با پیدایش معماری مدرن از قرن بیستم به بعد الگوهای تازه ای از خانه ها با کارکردهای جدید و مدرن بوجود آمد.در واقع معماری مدرن خانه ها را به سمت 1- کوچک بودن.2-ساده بودن.3-حداکثر از فضاء بهره بردن .4-فاقد نشانه و رنگ داشتن.5-تقسیم کار فضایی ایجاد کردن. و... سوق داده اند. مدرنیته امروزی رفته رفته ارزش های عرفی و دنیوی را در خانه و مساکن جدید تزریق کرده است. امروزه در جهان " شهروند جهانی" اهمیت بسیاری پیدا کرده است فرد در جهانی به دنیا می آید، در نقاطی از دنیا به تحصیل خود ادامه می دهد و در سرزمین دیگر کار پیدا می کند و مستقر می گردد. مقصود ازفردی شدن یا فردگرایی در دنیای مدرنیته این است که به خواسته های فردی در برابر خواسته ها، ارزش ها و ساختارهای کلی جمع اهمیت بسیاری بدهیم این مسأله کمک شایانی به کارکرد حریم خصوصی خانه می کند. تأثیر رسانه ها در فرایند مدرنیته در جوامع از جمله ایران باعث کاهش قلمرو حریم خصوصی شده است. در واقع اشاعه بستر سازی رشد فردیت گرایی به این مسئله کمک زیادی کرده است. امروزه در تمام دنیا خانه ها یک کالا محسوب می شوند، مسکن از یک ارزش سرمایه دارانه برخوردار شده است، در واقع خانه از دید اقتصادی مانند دیگر کالاها تابع قوانین عرضه و تقاضا بازار است در واقع سرمایه داری و رشد ارز شهای کمی و سلطه پول در جامعه امروزی و مدرنیته به خانه و مسکن اهمیت فراوانی داده است. امروزه در ساخت خانه دولت و سازمان های مدیریت شهری دارای معیارهایی خاص است که اگر رعایت نشود اجازه ساخت و ساز آن بنا نخواهد داده شد. امروزه در جهت نظم دهی و شکل دادن به فضاهای شهری مدیریت های شهری نقش نظارتی بارزی بر خانه سازی دارند. کلید واژه امروزی شدن - بروکراتیزه شدن - دموکراتیزه شدن- خانه- سنت- شهری شدن- عقلانی شدن- کارکرد گرایی- فرهنگ- مدرنیته مقدمه خانه به مثابه یکی از مؤلفه های اساسی سبک زندگی و زندگی روزمره در جهت فهم کلیت زندگی انسان نقش اساسی و بسیار با اهمیتی دارد. از دیگاه اقتصادی این مؤلفه یک کالای ارزشمند و کمیاب می باشد؛ که در جامعه امروز افراد در جامعه برای داشتن آن و برخورداری از آرامش و رفاه در آن با مشکلاتی که امروزه گریبانگیر افراد است 24 ساعته برای دستیابی به آن تلاش می کنند.از منظر هنری این پدیده یک مولفه نمادین محسوب می شود که می توان در آن نمادها، نشانه ها، هنرهای خلاقانه ای را به نمایش گذاشت.از زاویه مطالعات اجتماعی و فرهنگی ( جامعه شناسانه) این پدیده سبک زندگی همراه با شکل گیری نهاد اجتماعی خانواده و ازدواج شکل می گیرد که در دارای کارکردهای بسیار زیادی است، علاوه بر این به عنوان یک نیاز اجتماعی و اولیه در هرجامعه بشری مؤلفه اساسی تلقی شده است که با رفع این نیاز اولیه بخش دیگری از نیازهای اولیه چون امنیت، آرامش و احترام و حتی بخشی از نیازهای ثانویه را به سرانجام می رساند. از زاویه دیگر در مطالعات اجتماعی این مولفه می تواند در بروز تعاملات اجتماعی بین افراد، اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری افراد، ایجاد و تقویت سرمایه های اجتماعی؛ اشاعه صمیمیت و تحکیم پیوندها و شبکه های اجتماعی و تعاملات خانوادگی و خانواری و... بسیار موثر باشد؛ از نگاه (انسان شناسانه) خانه مؤلفه یا پدیده ای برای تولید فرهنگ است، که دارای جنبه های مادی و غیر مادی است که این جوانب توسط انسان در آن خلق می شود و آموخته می گردد و اشاعه و انتقال می یابد. از زاویه روانشناختی این پدیده فضای مناسبی برای رشد تربیت افراد و گسترش و تقویت آرامش،عاطفه،محبت و علایق و انگیزه ها می تواند باشد، از دیدگاه مهندسی و معماری این فضاء در قالب یک بنا شکل می گیرد که از ساخت و ساختار خاص و خلاقیت های ویژه در شکل گیری آن برخوردار است، از نگاه شهرسازی خانه فضایی است که دارای کارکردهای بسیار متنوع است و مسائل بسیاری در این فضاء بین افراد که در آن زندگی می کنند شکل می گیرد. با توجه به این دیدگاه ها که به طور مختصر به آن اشاره شد. خانه به عنوان یک پدیده یا مولفه Holism(کل گرا) نقش بسیار ارزنده ای در مطالعات علوم انسانی ،فنی و هنری دارد. بر اساس وجود نظام اجتماعی حاکم بر جامعه می توان وجوه نمادین- نهادینه شده، جوانب مادی ، زیبا شناختی و معنوی این پدیده را مورد تأمل و بررسی قرار داد. طرح مسأله خانه از مؤلفه های اساسی در جهت فهم کلیت زندگی فرهنگی و اجتماعی انسان نقش بسیار با اهمیتی دارد. این پدیده از ابعاد مختلف می تواند مورد مطالعه و پژوهش قرار گیرد این یا مؤلفه از دیدگاه کل گرایی در قالب جنبه های مختلف مورد تأمل و بررسی قرار می گیرد. مطالعه ابعاد فرهنگ خانه منطبق با کلیت نظام اجتماعی حاکم بر فرهنگ انسانی در هر قوم یا ملتی شکل می گیرد؛ همچنین با توجه به سنت و آداب و رسومی که بر ساختار فرهنگ یک قوم، قبیله یا ملت حاکم می باشد می توان به شکل گیری نحوه تعامل افراد در فضای خانه هم اشاره کرد. در مطالعه اجتماعی و فرهنگی خانه برای محقق این مسئله اهمیت دارد که این پدیده با توجه به فرهنگ حاکم بر نظام اجتماعی و عرفی منطقه چگونه ساخته می شود، از چه مواد، ابزار، نمادها، و نشانه هایی در ساخت آن به کار رفته است. از سوی دیگر مطالعات اجتماعی به نحوه تعامل افراد در خانه اهمیت می دهد. ریشه ها و آیین هایی که در خانه برگزار می شود را بررسی خواهد کرد. همچنین کارکردها و الگوهایی که خانه در ساختار گذشته و امروزی دست یافته اند در قالب تحولات سنت و مدرنیته بررسی میشود. حال در این مقاله سعی بر این خواهیم داشت 1- کارکرد فرهنگ خانه را بررسی کنیم که دارای چه الگوها و اصولی است ؟ 2- با توجه به امروزی شدن جامعه و تحولات مدرنیته ای که جامعه پیدا کرده است فرهنگ خانه از چه پارامترهای مدرنیته ای برخوردار شده است؟ و در گذشته این پارامترها چه کاربری هایی داشته است؟ با توجه به این مواردی که بیان کردیم براساس ملاحظات روش شناختی که در این مقاله دنبال کرده ایم از روش های اسنادی و تطبیقی و مقایسه ای به بررسی فرهنگ خانه و اصول و الگوهای آن در گذشته و حال پرداخته ایم و از سوی دیگر مقایسه تطبیقی خانه گذشته با خانه امروز را در بعد فرهنگ مورد تأمل و بررسی قرار خواهیم داد. اهمیت موضوع مطالعه ابعاد فرهنگ خانه در حوزه علوم اجتماعی و فرهنگی نقش بسیار مهمی در شیوه و سبک زندگی انسان و زندگی روزمره آن دارد. این پدیده دارای ابعاد معنوی و مادی در ساختار فرهنگ هرجامعه ای می شود. خانه پدیده ای است که منطبق با کلیت نظام اجتماعی حاکم بر فرهنگ انسانی در هر قوم یا ملتی شکل می گیرد؛ در واقع با توجه به مجموعه ای از ارزش ها،معانی و هنجارهایی که درفرهنگ رایج است همچنین با توجه به سنت و آداب و رسومی که بر ساختار فرهنگ یک قوم، قبیله یا ملت حاکم می باشد فرم مادی و معنوی آن در فضای زندگی بوجود می آید. بر اساس این ویژگی ها که بیان شده در این فرم می توان به شکل گیری نحوه تعامل افراد در فضای خانه هم اشاره کرد. مطالعه اجتماعی و فرهنگی خانه از این بعد اهمیت دارد که ما به دنبال این باشیم که بدانیم این خانه با توجه به فرهنگ حاکم بر نظام اجتماعی و عرفی منطقه چگونه ساخته می شود؟ موادی که در ساخت این خانه بکار رفته است چگونه تهیه شده؟ و برای ساخت خانه چه ابزار و تکنیکی به آن فرم و حالت داده است؟ در واقع در این نوع مطالعه برای پژوهشگر این مسئله حائز اهمیت است که چه نمادها و نشانه هایی را باید در ساخت و در ساختار خانه بکار برد؟ یا اینکه با توجه به فرهنگ و خرده فرهنگ های حاکم در منطقه باید این پدیده را تفسیر و تشریح کرد؛ ویا اینکه هر فردی چگونه خانه را توصیف و ترسیم می کند. از سوی دیگر مطالعات اجتماعی به نحوه تعامل افراد در خانه اهمیت می دهد، در واقع برای پژوهشگر این تعاملات اهمیت دارد که از چه محتوا و معنایی برخوردار است؟ با توجه به ساختار ارزشی و هنجاری که بر فرهنگ یک جامعه حاکم می باشد افراد برای بردن یا نبردن دیگران به خانه باید رفتارها و اعمالی را پیاده کنند، در واقع اینکه در خانه فضاهای متفاوتی وجود دارد که هریک از این فضاءها از کارکردهای متفاوتی اعم از قدسی بودن، عرفی بودن، خاص بودن،برخوردار است، مورد تفسیر و تشریح قرار می گیرد. در واقع با توجه به فرهنگ و ریشه هایی که بر ساختار فرهنگ یک جامعه حاکم است، شما در خانه با آیین های بسیاری روبرو می شویم که باید هریک از این آیین ها معناشناسی و مفهوم سازی گردد وهمچنین دیگر موارد که باید در خانه به آن توجه کرد؛ در واقع این موارد ذکر شده همگی از مقولاتی است که بواسطه فرهنگ خانه و شناخت آن پاسخ داده خواهد شد. « فرهنگ خانه زیر مجموعه ای از کلیت فرهنگ هر جامعه است از اینرو است که هر جامعه ایی فرهنگ خاصی خود را دارد،فرهنگ خانه متناسب با تاریخ و جغرافیا و تجربه های یک ملت و قوم شکل می گیرد و با تغییر فرهنگ و شرایط اجتماعی، فرهنگ خانه نیز تغییر می کند. » ( ر.ک برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ) از منظر دیگر باید اشاره به این کنیم آنچه که خانه را به عنوان یک وجه فرهنگی و اجتماعی برای ما با اهمیت کرده است. این است که این پدیده نقش بسیار موثر و تاثیر گذاری بر شکل دادن هویت فردی و جمعی دارد. خانه برای انسان علاوه بر اینکه نقطه تثبیت و قرار گرفتن انسان بر روی کره خاکی زمین است، دارای یک کلیت و هستی بخشی است. از اینرو اهمیت معنایی خانه در درجه اول نقش موثری در ایجاد " حس تثبیت" و " ثبات بخشی در کره خاکی و جهان" دارد. تلاش افراد برای صاحبخانه شدن و رهایی از استیجاری بدون بیش ازهر چیز ناشی از احساس نیاز معنوی به پیدا کردن نقطه اتکا در روی خاک و جهان هستی و برای نجات یافتن از معلق بودن و سرگشتگی پنهان است. خانه ما را متعلق به زمین می کند یا بهتر است بگوییم زمین را به ما متعلق می سازد.حس تعلق داشتن به جا و مکان، اگرچه ظاهری فردی دارد، اما گروه ها و اقوام نیز تنها از راه تثبیت و تعلق یافتن به جا و مکان مشخص است که می تواند هویت و قدرت خود را تثبیت کنند. وجه دیگر فرهنگی که در خانه اهمیت دارد این است که خانه و مسکن آدمی دارای جنبه های زیباشناختی ومعماری است. هر خانه ای موزه ای از نمادها و نشانه های تاریخی و فرهنگی است، همچنین می توان در خانه ها سرمایه های نمادین و فرهنگی بسیاری که افراد از آن ها بهره مند می شوند یافت، این سرمایه ها میراث تبار و خاندان مشخص افراد را بیان می کند و از سوی دیگر میراث اقوام و ملت ها را به نمایش می گذارد، خانه نه تنها مکانی برای پاسداری از بدن های آدمی، بلکه موزه حفاظت از نام ها و نشانه هایی است که بدون آن ها خانه انسانی چیزی جزء لانه نیست. خانه محل حفاظت و نگهداری از حافظه خانوادگی، قومی، ملی و انسانی است. به بیان دقیق تر خانه یکی از وجوه حافظه تاریخی فرهنگ هر جامعه ای است که خاطرات ما در آن شکل می گیرد و استمرار می یابد.در واقع عناصر زیبا شناختی، معماری خانه ها میراث تاریخی اقوام، ملت ها و انسان ها است.که ما خود را به آن ها متعلق می دانیم.در واقع اشیاء درون خانه چون فرش ها، گلیم ها،گلدان ها،ظروف و... همگی بیانگر هویت عینی ما را در خانه ها نشان می دهد. برای همین خانه پاسدار هویت فرهنگی، اجتماعی، و طبقاتی هر جامعه ای است. کارکرد فرهنگ خانه کارکرد "Function" در زبان فارسی وظیفه؛ عمل و عملکرد بیان شده است در واقع این پدیده دارای دو بعد " ریاضی و بیولوژیکی" است. معنای ریاضی آن در زبان فارسی در قالب عبارت " تابع" بکار می رود که در ریاضی مثلاً به این معنا بر می خوریم که "aتابعی از b است " در مفهوم بیولوژیکی یا زیستی این واژه اشاره به مفهوم و معنای "کل" است؛ که هر کل زیستی دارای حیات می باشد که این حیات بیولوژی مجموعه ای از عناصر کوچک را در بر می گیرد، هر عنصر کوچکی باید به نحو احسن کار خود را انجام دهد تا کل واحد به حیات خود ادامه دهد، خلل در هریک از عناصر کوچک و یا کل منجربه آسیب رسانی به جزء یا کل واحد زیستی می شود. « مفهوم کارکرد در علوم اجتماعی دقیقاً از هردو مفهوم فوق ناشی شده است، یعنی ریشه آن را می توان هم در یک منطق ریاضی (تابعیت) جست و هم در یک مکانیسم ارگانیک زیستی. در این چارچوب کارکرد، درون خود دو اصل اساسی را جای می دهد: اصل جامعیت (کل گرایی) و اصل سودمندی. منظور از اصل جامعیت آن است که هر پدیده اجتماعی به عنوان جزئی در نظر گرفته شود که درون یک محیط (کل) قرار می گیرد و در رابطه با این کل تحلیل شود. جزء و کل بودن مفاهیمی نسبی هستند به این معنی که اغلب پدیده ها در یک سطح، کل، و در سطح دیگری جزء به شمار می آیند. مثلاً خانواده از یکسو جزئی از جامعه ملی به عنوان یک کل است، ولی از سوی دیگر به نسبت اجزای خود یک کل به حساب می آید. در حالی که خود این جامعه ملی نیز،در سطحی دیگر،جزئی از جامعه جهانی است. نتیجه ای که از این بحث گرفته می شود آن است که اولاً در بررسی هر پدیده باید به همان اندازه به مشخصات آن پدیده توجه داشت که به مشخصات کلیتی که آن پدیده در درونش جای گرفته است باید توجه کرد و مشخصات اجزایی که آن پدیده را ساخته اند باید مد نظر داشت. ثانیاً این که در تحلیل پدیده های اجتماعی، لزوماً نیاز به تحلیلی پویا وجود دارد زیرا پدیده ها دائماً از سطحی به سطح دیگر در حرکت و نوسان هستند و نمی توان واقعاً پدیده ای را صرفاً در یک سطح ( جزء یا کل) در نظر گرفت. در این اصل، چندین نوع رابطه به وجود می آید که همه ترکیب ها را می توانند میان اجزاء با یکدیگر و با کل بوجود بیاورند. منظور از اصل سودمندی آن است که هر پدیده اجتماعی باید دارای نوعی تأثیر گذاری باشد و به نوعی نیاز در جامعه ای که در آن به وجود آمده است، پاسخ می گوید. اصل سودمندی پاسخی به این سؤال است: هر چیزی به چه کاری می آید؟ طبعاً در اینجا فرض بر آن است که هر چیزی که وجود دارد به کاری هم بیاید. این اصل را " ضرورت کارکردی" نام داده اند و...» ( فکوهی،1381،61-160) با توجه به این مطلب باید خانه یا مسکن در هر جامعه ای با توجه به فرهنگ حاکم بر روح جامعه پدیده ای دانست که دارای کلیتی است که از زوایایی مختلف همانطور که در سطور قبلی به آن اشاره شد، قابل بررسی دانست. در واقع با توجه به اصل جامعیت خانه جزئی از فرهنگ یک جامعه است قابل مطالعه است، از سوی دیگر خانه به عنوان یک کلیت دارای ابعاد متفاوت و زوایای مختلفی برای ساخت و زندگی کردن در آن بکار رفته است که باید مورد مطالعه قرار گیرد. همچنین خانه به عنوان یک جزء سودمند در فرهنگ هر جامعه ای دارای ضرورت و فایده هایی است که در حوزه مطالعات اجتماعی و فرهنگی باید آن را مورد پژوهش و بررسی قرار داد. علاوه بر این این مؤلفه فرهنگی و اجتماعی دارای ابعاد کارکردی آشکار و پنهان است که در ساخت مطالعه فرهنگی و اجتماعی از اهمیت بسیاری بر خوردار است فرهنگ خانه بیشتر در برگیرنده الگوها و اصول کارکردی پارامترهای فرهنگی و اجتماعی در هر جامعه ای است که آن جامعه از یک فرهنگ معین برخوردار است و تحت تأثیر آن فرهنگ " فرهنگ خانه " شکل می گیرد. مبحث خانه و فرهنگ خانه در مطالعات اجتماعی و فرهنگی در قالب وجه مشخصات فرهنگ مادی و فضاء بررسی می شود.خانه مقوله ای از جنس فرهنگ است نه طبیعت و غریزه. به زبان کارکردی و منطبق با اندیشه برانیسلاو مالینوفسکی خانه در واقع نوعی " نیاز زیستی" است که " فرهنگ خانه" برای پاسخگویی و پاسخ دادن به این نیاز زیستی که همان داشتن سرپناه است شکل می گیرد. بر این اساس«کارکرد گرایی بر این نکته استوار است که تمام خصوصیات فرهنگی برای برآوردن احتیاجات افراد جامعه به وجود آمده است را رفع کند. یعنی کارکرد یک خصوصیت فرهنگی، و قدرت آن برای برطرف کردن برخی از نیازهای اولیه اعضای گروه خلاصه می شود. نیازهای اولیه شامل ، تغذیه، تولید مثل، آسایش، تأمین سلامتی، احساس، لذت و خوشی تحرک و رشد می شو.د. بعضی از عناصر فرهنگ این نیازهای اولیه را رفع می کند.» ( عسگری خانقاه، شریف کمالی،1380: 260) در واقع خانه به عنوان یک نیاز اولیه که عنصربسیار موثری در زندگی اجتماعی است، یک عامل اساسی در برآوردن احتیاجات چون آسایش، امنیت، رشد، سرپناه، ایجاد سلامتی، لذت و خوشی، ارتباط متقابل، جامعه پذیری و ... می تواند باشد.در واقع خانه و داشتن سرپناه باعث این شده که تعاون و همکاری بین اعضاء گسترش یابد، مشارکت اجتماعی و همکاری بین اعضاء اشاعه یابد، نظارت بر رفتار و اعمال افراد شکل گیرد و... در فضای خانه رشد فرهنگی و اجتماعی از طریق بحث و گفتگو و تضاد و تعارض سلیقه ای منجربه پیشرفت و توسعه فکری افراد می شود، با توجه به این ویژگی های فرهنگی پدیده خانه در کلیت نظام اجتماعی و فرهنگی انسانی ادغام و سازگارشده است. فرهنگ خانه از منظر علوم اجتماعی علی الخصوص از دیدگاه انسان شناسی مجموعه ای از ارزش ها و معانی را شامل می شود که یک گروه قومی یا یک ملت و خرده فرهنگ های موجود در یک جامعه آن را تعریف و تعیین می کنند.در واقع انسان شناسی به دنبال این می باشد که چگونه خانه را بسازیم؟ از چه مصالحی و موادی بهره گیریم؟ چه نمادها و نشانه هایی در آن به کار می رود؟ درباره آن چه احساس و تلقی به ما دست می دهد؟ چه کارها و فعالیت هایی را باید در آن انجام دهیم و یا انجام ندهیم؟ چگونه این پدیده را توصیف و ترسیم کنیم؟چه کسانی را به آن را دهیم و از ورود چه کسانی اجتناب نمائیم؟ آیا باید خانه را امری مقدس بدانیم یا امری عرفی شده در نظر گیریم؟ چه آیین ها و مراسمی را می توان در درون فضای خانه و کدامیک از آن ها را در بیرون از خانه انجام دهیم؟ ودیگر سوالات. در واقع تمام این مقولات به واسطه " فرهنگ خانه" در قالب علم انسان شناسی و حتی جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی می توان به آن پاسخ داد. با توجه به این امر « فرهنگ خانه زیر مجموعه ای از کلیت فرهنگ جامعه است. از این رو هر جامعه ای فرهنگ خاص خود را دارد، فرهنگی که متناسب با تاریخ، جغرافیا و تجربه های یک ملت و قوم شکل می گیرد و باتغییر فرهنگ و شرایط اجتماعی، فرهنگ خانه نیز تغییر می کند و از این روست که دوره های مختلف تاریخی فرهنگ های مختلف را به وجود آورده است؛و همچنان به وجود خواهد آورد. از این منظر ما، در بحث فرهنگ و خانه با "فرهنگ خانه" به مثابه مقوله منفرد و انتزاعی و جهانشمول سروکار نداشته، بلکه با فرهنگ های خانه به مثابه مقوله ای تجربی، عینی، متکثر و متنوع سروکار داریم.» ( فاضلی،1386: 32) تاریخ ،فرهنگ و زندگی روزمره ما، همزمان با زندگی کردن در خانه و مسکن به هم تنیده شده است. در واقع خانه تنها سرپناه برای بقاء ماندن و زنده ماندن نیست بلکه الزامات و اقتضائاتی را به تمامیت هستی زندگی انسان تحمیل می نماید؛ همچنین شیوه زندگی بر انسان در این خانه تحمیل می شود. از سوی دیگر تمام عناصر و اجزاء فرهنگ چون مذهب، جهان شناسی، ایدئولوژی، هنر، خلاقیت، علم، تکنولوژی، اقتصاد، سیاست،اساطیر، ادبیات، زیباشناسی،همگی با خانه و مسکن درهم آمیخته شده است. از بعد دیگر شیوه های معیشتی که در طی تکامل زندگی انسان نقش بارزی در زندگی انسان دارد هریک در هر دوره زمانی و مکانی خاص تا به امروز نظام مسکونی خاصی را بوجود آورده است؛ حتی در روستاها و شهرها که هرکدام موقعیت خاصی از نظر روستانشینی و شهرنشینی به همراه دارد هر کدام نماینده نوعی خاص از نظام مسکونی و خانه سازی خاصی را با توجه به نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به نمایش می گذارد. باتوجه به تحول تاریخ جامعه انسانی و در نتیجه رشد و توسعه تکنولوژی، ازدیام جمعیت،توسعه فکری و معنوی انسان و ظهور نظام های معنایی و اعتقادی، تحول ساختار خانواده و خانوار، پیدایش اشکال پیچیده اجتماعات انسانی به صورت "دهکده- روستا- دهستان-بخش- شهرک –شهر- کلانشهر" و دیگر تحولات، انسان ناگزیر از ابداع الگوهای متفاوت و تازه تر از خانه شده است. و در هر دوره تاریخی مفهوم و فرم خانه متناسب با شرایطی که انسان در آن قرار داشته تغییر کرده است. این تحول را می توان از روی نمونه ها و بقایای موجود خانه های نخسین اقوام بشر تا به امروز که از طریق باستان شناسی کشف شده می توان مشاهده کرد. از زاویه دیگر فرهنگ خانه با طبیعت و محیط زیست انسان نزدیکی و پیوند خاصی دارد.در واقع خانه از هرنوعی که باشد هم بر طبیعت و هم از طبیعت تأثیرگرفته و تأثیر گذاشته است.در واقع با استفاده از مواد بدست آمده از طبیعت پدیده ساخته می شود.خانه در فرهنگ پایداراست که بتواند با طبیعت و محیط زیست خود را سازگار کند. بر این اساس فرهنگ خانه علاوه بر اینکه ریشه در تاریخ دارد در این جا رنگ و بوی جغرافیایی به خود می گیرد.در واقع انسان با توجه به خلاقیتی که ناشی از فرهنگ به طور اکتسابی بدست می آورد به تغییر محیط زیست و طبیعی خود می پردازد و خانه خود را بر محیط مسلط می کند، این تسلط با اعتقادات دینی، جهانشناختی، زیباشناسی و کلیت فرهنگ حاکم بر جامعه ای که در آن زندگی می کند، همراه است.با توجه به این نوع سازگاری اجتماعی و فرهنگی که با طبیعت در دسترس می باشد ما با تنوعی از الگوهای مسکن،معماری وخانه سازی در جهان روبرو هستیم. در واقع خانه حاصل تعامل طبیعت، تاریخ، جغرافیا،فلسفه،دین،هنر، و زیباشناسی های متعدد انسانی هایی است که در یک بستر تاریخی طولانی آن ها را ابداع و خلق باید کرد از اینرو خانه را باید بیش از هرچیز بر ساخته یا یک سازه اجتماعی و فرهنگی دانست. نه صرفاً سازه ای از مواد و مصالح از اینرو در فرهنگ های مختلف الگوهای فرهنگی متفاوتی از مفهوم و فرم خانه و مسکن ایجاد می شود. همانطور که در سطور قبل اشاره شد داشتن سرزمین و خانه از خود علاوه بر اینکه در تثبیت و رهایی از سرگشتگی بااهمیت است، خانه باعث بوجود آمدن حریم خصوصی هم خواهد شد، حریم جایی است که انسان می تواند در آن آرامش داشته باشد و آنگونه که خود فردیت فرد ایجاب می کند درخانه خود زندگی کند. حریم جایی است که انسان در آن حرمت داشته و آن را پاس نگه می دارد. خانه هم در فرهنگ هر جامعه ای حریم خصوصی افراد است که باید مورد رعایت و احترام قرار گیرد و به آن تجاوز نشود. تجاوز به حریم فرد تجاوز به هویت و حیثیت اوست. خانه " حریم فرهنگی" است که ما را از دیگر افراد جدا می کند. و در عین حال زندگی و همزیستی ما با دیگران را هم در یک حریم مشترک ممکن می سازد. که در حریم خانه زندگی و محلی سرزمین مادری این همزیستی مشاهده می گردد. در واقع برای اقوام و ملت ها هم سرزمین مادری نوعی خانه محسوب می شود که تجاوز به حریم سرزمین یا خانه پیامدهای سیاسی و فرهنگی بسیاری را برای ناقض حریم در بر خواهد داشت. در برخی از جوامع که فردگرایی از اهمیت بسیاری برخوردار است.مقوله حریم خصوصی هم در معنای مکانی و هم در معنای اجتماعی آن یکی از مفاهیم اساسی حیات اجتماعی افراد و جوامع صنعتی و کلانشهر هاست. حتی در خانه ها هم افراد دارای حریم خصوصی و فضاهای شخصی است که باید دیگر افراد در آن خانه این حریم ها را رعایت کنند.نقطه مقابل هم در جوامعی که جمع گرایی اهمیت بسیاری دارد حریم خصوصی چندان معنا پیدا نمی کند و بر اساس این مسئله برخی از پیامدهای دردسرساز برای افراد در جامعه به دلیل عدم حریم خصوصی ایجاد می شود که در ساختار روستاهای سنتی این نوع فضاها بسیار مشاهده می شود در صورتی که در شهرها این مسئله به سمت رعایت حریم های خصوصی شکل گرفته است. با توجه به این مسأله « در فرهنگ ایرانی خانه محلی برای تجلی بخشیدن به ارزش های سنتی دینی و حفظ خانواده است. از این رو خانه و خانواده آهنگ زبان شناسانۀ مشترک و معانی نزدیک به هم دارند. در فرهنگ سنتی ایرانی خانه باید حریم اندرونی و بیرونی داشته باشد تا بیگانه چشمش به ناموس خانه نیفتد؛ اما در این فرهنگ مرزی میان محرمان ساکن خانه وجود ندارد. از اینرو فرزندان خانه هر کدام اتاق خصوصی خود را ندارند. وضعیت امروزی خانه های ایرانی که فرزندان و والدین اتاق مخصوص دارند که متأثر از تحولات مدرن است و ریشه سنتی ندارد. همچنین پیوند خانه و مکان و سرزمین با هویت و هستی اجتماعی انسان به این مفاهیم ابعاد سیاسی گسترده ای می دهد و با قدرت در سطوح خرد و کلان آن لاجرم در می آمیزد. این که هرکس تلاش می کند تا "خانه ای بسازد در خورد پیل" بدان جهت است که می خواهد نمایشی از قدرت خود به دیگران ارائه کند. آسایش و امنیت و فراخی خانه و حتی زیبایی آن در پرتو مفهوم قدرت دستخوش تغییر اساسی می شود.» ( فاضلی،1385: 5) مدرنیته و تحول فرهنگی خانه پیشرفت های شگرفی که در علم پزشکی انجام شدکه پیامد افزایش و انفجار جمعیت را به همراه داشت، از سوی دیگر رشد شهرنشینی ناشی از صنعتی شدن و انقلاب صنعتی که هر روز سرعت روزافزونی از قرن 19 تا به امروز به خود گرفته است باعث شد که الگوهای سنتی خانه تغییر و تحول یابد. فرایند شهرنشینی مدرن الگوی اجتماعی متفاوتی از نظر مسکن و خانه سازی را پیش روی "انسان مدرن" و" انسان معاصر" قرار داد. این تحولات مدرنیته علاوه بر الگوی سکونت آدمی و افزایش خانه ها بر کیفییت خانه و مساکن انسان مدرن و معاصر به شدت اثر گذاشته است. شناخت اثرات مدرنیته بر الگوهای سکونت و فرهنگ خانه تمام جوامع معاصر علی الخصوص جوامع در حال پیشرفت فرایند بسیار پیچیده ای را به همراه آورده است. تحولات مدرن در این کشورها باعث این شده که فرایندهای ارتباطی پیچیده ای بین فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها از طریق فرایند ادغام و اشاعه فرهنگی بوجود آورد و به شکل گیری کلیت منسجم و یکپارچه ای فرهنگ جدیدی این خرده فرهنگ ها را سوق دهد. به خاطر همین است که آن تناسب تاریخی و سنتی بین خانه و فرهنگ از میان رفته است و فرهنگ جوامع به یک فرش " چل تکه ای" با سلایق گوناگون چون یک سوپر مارکت بزرگ تبدیل شده اند که همه چیز در آن یافت می شود. در واقع در خانواده های ایرانی بدون توجه به باورهای شرعی همگی به سمت داشتن آشپزخانه های اُپن ( باز) سوق یافته اند، دیگر در خانه های امروزی بخش اندرونی و بیرونی معنا ندارد و کمتر می توان در خانه و سبک های معماری فضاهای داخلی منازل مسکونی تحلیلی از نشانه های دینی و جهت گیری های مذهبی افراد یافت. با توجه به اینکه رشد فرد گرایی علاوه بر اینکه در کلانشهرها و شهرستان های ایران رشد یافته است و همچنین روستاهای ایران هم از این مسئله بی بهره نبوده اند مفهوم حریم خصوصی اهمیت بسیاری یافته است و جمع گرایی ها و ارزش های جمعی در خانه جای خود را به ارزش های فردی و فرهنگ فردگرایی داده است. در شهرها فرزندان اتاق های مخصوص به خود را دارند و ... این مسائل یبانگر این است که در فرهنگ خانه های ایرانی نمادها و نشانه های درون خانه ها و برون خانه کمتر بیانگر روح فرهنگ سنتی است. در واقع تحولات مدرنیته ای که در غرب مشاهده می کنیم به دلیل اینکه این پیامد خاستگاه اش در آن کشورهاست یک نوع فرایند یا روند طبیعی و تاریخی می باشد اما برای جوامع غیرغربی از جمله ایران در تمام عرصه ها و مولفه ها همچنین مؤلفه خانه این پیامد با تعارض گسترده و تغییرات بسیار فراوان در سبک زندگی مردم روبرو بوده است که این تحولات و تعارضات در تمام سطوح و وجوه زندگی و جامعه ایران مشاهده می شود. عقلانی گردیدن و امروزی بودن خانه یکی از پیامدهای مدرنیته که تأثیر بسیاری بر شکل، کارکردها و فضای درونی خانه سنتی اثر می گذارد و به نوعی سنت زدایی را در خانه بوجود می آورد در قالب امروزی شدن یا امروزی بودن خانه مورد مطالعه و پژوهش قرار می گیرد. مقصود ما از امروزی بودن یا امروزی گشتن خانه ، بریدن خانه از گذشته ( سنت) و تاریخ از یکسو و هماهنگ شدن با شرایط زمان حال از سوی دیگر مد نظر می باشد.در جامعه سنتی استفاده از مصالح و مواد ساخت خانه دارای هویت تاریخی است که امروزه می توان در ابناهای بسیار قدیمی که به عنوان میراث فرهنگی در جوامع به خصوص در ایران جنبه گردشگری و جهانگردی دارد و حتی قدیمی و بسیار کهن می باشد مورد مشاهده و مطالعه قرار داد؛ که چگونه بنا شده اند. در واقع این مواد و مصالح همراه با خود نوعی تاریخ و گذشته را حمل می کنند. خانه هایی که دارای شناسنامه و اصل و نسب دارند و حتی با خود هویت فرهنگی و تاریخی برای این مرزو بوم بوجود آورده اند؛ جزء خانه های سنتی است. در واقع چنین هویت و تباری به خانه منزلت و اعتبار می بخشد. در جامعه سنتی یا پیشامدرن خانه کمتر جنبه موقتی به خود می گیرد و خانواده اغلب در تمام طول عمر خود تا چند نسل هرگز جای خود را جا به جا نمی کند، و این خانه بین خانواده به عنوان میراث به ارث می رسد. درچنین موقعیت هایی خانه پایگاه نسبتاً ثابتی است که ممکن است چندین نسل را در خود جای دهد و استمرار این چند نسل در یک خانه آن را به حافظه عینی و مادی تبار خانواده و خاندان تبدیل کرده است و همراه با آن نوعی حافظه تاریخی را بوجود می آورد. بر اساس چنین ویژگی هایی که از خانه سنتی بیان کردیم حراست و حفظ خانه یعنی حراست از میراث خانوادگی است. اما با پیدایش معماری مدرن از قرن بیستم به بعد که جوامع به سرعت تحول یافته اند و خیز پرشتابی به سمت مدرنیته و فرامدرنیته بر داشته اند الگوهای تازه ای از خانه ها با کارکردهای جدید و مدرن بوجود آمد.در واقع معماری مدرن در خانه ها را به سمت 1- کوچک بودن.2-ساده بودن.3-حداکثر از فضاء بهره بردن .4-فاقد نشانه و رنگ داشتن.5-تقسیم کار فضایی ایجاد کردن. و... که مهمترین ویژگی های معماری مدرن سوق یافته است و به نوعی خانه امروزی بودن یا امروزی گشتن را شکل داده اند. در واقع چنین خصوصیاتی هم در شکل خانواده بوجود آمده است و خانواده هسته ای با ویژگی هایی که در بالا برای خانه های مدرن بیان کردیم در جامعه مدرنیته شکل روزافزونی به خود گرفته است. در واقع ویژگی هایی که برای معماری مدرن بیان شد بیانگر وجوه عقلانی شده مسکن و خانه می باشد. که این وجوه به معنای تلقی کردن ابزاری و مصرفی بودن خانه در عصر حاضر را می رساند که این وجوه براساس کارکردهای محاسبه پذیر و کمی سنجیده می شود. شهری شدن خانه شهری شدن فرآیندی است که به واسطه آن نسبت جمعیت شهرنشین همراه با بسط و گسترش شبکه های ارتباطی، فعالیت های اقتصادی، سازمان سیاسی و اداری در مناطق شهری افزایش می یابد. « شهری شدن فرآیندی تاریخی است که قدمت طولانی دارد.و همراه است با تغییراتی در مقیاس های خرد میانی و کلان، تغییرات و پیامدهایی که نه تنها در تمامی طول فرآیند شهری شدن از شکل و ماهیت همگون و یکسانی برخوردار نیستند بلکه این تغییرات و پیامدها در مناطق مختلف نیز تفاوت محسوس را از خود نشان داده اند.... به تعبیر جامعه شناسانی چون زیمل، ردفیلد، ویرث و دیگران شهری شدن شیوه زندگی جدیدی است که حیات ذهنی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی ویژه خود را دارد. در شهر اشکال جدیدی از سازمان و کنترل اجتماعی مطرح می شوند، اشکال قدیمی پیوستگی، اصلاح می شوند و یا حتی نامناسب تلقی می شوند، شبکه های خویشاوندی گستردگی و اهمیت قبلی خود را از دست می دهند، تقسیم کار و تفکیک اجتماعی روز به روز گسترده تر می شود، رقابت و ستیز اجتماعی ظهور تازه ای در عرصه های مختلف حیات اجتماعی می شود. با فراهم شدن فرصت های جدید برای تحرک اجتماعی نظام قشربندی اجتماعی تازه ای تجربه می شود و در نهایت سبک زندگی صورت جدید و متغیری را به خود می گیرد.» ( غفاری- ابراهیمی لویه،1384: 93-192) در واقع امروز در جوامع از جمله در ایران هویت یابی و جامعه پذیری فرزندان و کودکان ما در مکان ها و فضاهای مختلف شهر چون ( مدرسه-خیابان- سینما- پارکها- کافی شاپ ها و...) و حتی از طریق رسانه های تصویری و مجازی شکل می گیرد اما در گذشته چنین فرایندهایی در خانه بوجود می آمده است و با روش های بسیار سنتی و قدیمی شکل می گرفته است. اما امروزه این شیوه ها متفاوت و متنوع و متمایز گردیده است. در واقع خانه ها در شهر جزء کوچکی از شهر و در ارتباط با شهر معنا پیدا می کند. در واقع بر اساس ویژگی های شهر خانه های شهری شکل و هویت به خود می گیرد. این مسئله را امروزه می توان در نواحی مرکزی ایران در استان یزد یافت که به دلیل حفظ هویت سنتی و فرهنگی خانه ها از نمای بیرون با همان موقعیت تاریخی و بافت قدیمی شکل و بنا می گیرد اما اینچنین خانه هایی از درون کاملاً متحول شده و مدرنیته و شهری گردیده است. در واقع شهرها تعیین کننده هویت تاریخی خانه ها محسوب می شود، که می توان در مناطق و محلات قدیمی شهرها به اینچنین خانه هایی دست یافت. در بخش های بسار قدیمی و محلات سنتی شهرها هنوز خانه هایی یافت می شوند که دارای حافظه های ملی، فردی، و تاریخی است. اما در دنیای مدرن و شهرهایی که به سمت مدرنیته سوق یافته اند این ویژگی ها یافت نمی شود. توسعه شهرنشینی و شهری شدن، خانه ها را متحول کرده است و بسیاری از کارکردهای سنتی اش را مانند خانه به مثابه غذا خوردن، محل تفریح، و آسایش، محل ملاقات و میهمانی، محل جشن ها و برگزاری آیین ها و محل کار و البته تولید، همه چیز به جزء محل خواب را به سایر فضاهای شهری منتقل کرده است. در واقع رستوران ها و کافی شاپها، ییلاقات ، مجموعه های آبی و تفریحی، پارک ها، باغها و تالارها، ورزشگاه ها، سینماها، خیابان ها، پاساژها و سنترشاپ هاو.... همگی از فضاها و مکان هایی است که جایگزین کارکردهای سنتی خانه شده است و این مسئله تحت تأثیر شهرنشینی و افزایش روند شهری شدن جوامع از جمله ایران می باشد. در واقع شعاری که در جای جای فضاهای شهری ما با آن روبرو هستیم که " شهر ما خانه ما" جنبه واقعیتی امروزه پیدا کرده است.، بر این اساس بخش عمده ای از اوقات زندگی در شهر و فضاها و مکان های گوناگون شهری جایگزین خانه ما شده است. در نتیجه وقت بسیار کمی از اوقات خود را به درون خانه اختصاص می دهیم در حالی که در گذشته اکثر اوقات خود را در خانه سپری می کردیم، چنین زمانی هایی باعث شکل گیری خاطرات و تجربیات کودکی ما می شده است، اما در عصر حاضر خاطرات ما دیگر هیچگونه اختصاصی به خانه ندارد. عرفی شدن خانه مدرنیته با پیامد دیگری چون "عرفی شدن یا سکولار گردیدن" هم همراه است. گسترش مدرنیته روح متافیزیکی و قدسی حاکم بر ابعاد مختلف فرهنگ از جمله خانه را متحول کرده است. در واقع مدرنیته رفته رفته ارزش های عرفی و دنیوی را در خانه و مساکن جدید تزریق کرده است.در زمان های پیشامدرن ارزش های دینی و باورهای مذهبی و اسطوره ای و متافیزیکی از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است اما امروزه این خصایص و ویژگی های فرهنگ معنوی کمتر در خانه جای دارد. در شرایط مدرن و معماری مدرن خانه ها از هرگونه نمادها و نشانه های متافیزیکی خالی است و قواعد عقلانی که بر دانش معماری حاکم است ساخت و ساز خانه ها و ساخت بناهای فضاهای شهری را تعیین و ایجاب می کند. در گذشته در معماری ایران گنبد نمادی از آسمان و ملکوت بود و خانه صورتی از معماری مساجد و اماکن مذهبی و زیارت گاهی بنا می شد. حتی نشانه هایی چون رنگ فیروزه ای، روبه قبله ساختن، به کاربردن نمادهای دینی ماند نصب کاشی های مزین شده به آیات قرآنی و ادعیه های دینی و نمادهای دینی دیگر به کار می رفت، این مولفه ها به خانه روح اسلامی و دینی می داد، اما امروزه این ویژگی ها در جامعه ایران اختصاص به ساخت مساجد- حسینیه ها و بقاء متبرکه شده است و در مناطق و محلات مختلف شهری در خانه ها چنین ویژگی هایی کمتر مشاهده می شود. در فضای پست مدرن کنونی تغییرات دیگری رخ داده و در حال وقوع است. گرچه معماری پست مدرن به نوعی در تلاش برای استفاده مجدد از فرم، طرح، رنگها و الگوهای سنتی و تلفیق آن با مواد و دانش امروزی است که به نوعی تلفیق سنت و مدرنیته را رقم می زند و به نوعی مدرنیته ایرانی را تقویت می کند. جهانی شدن و محلی شدن خانه فرآیند های جهانی شدن بر تمام عرصه های زندگی انسان اثر گذاشته است.در واقع این پدیده نوعی فشردگی- در هم تنیدگی زمانی و مکانی را بوجود آورده است رفته رفته جهانی شدن از اهمیت مکان می کاهد و به فضاء " فضای مجازی ساخته شده، شبکه های اینترنتی و تکنولوژی های دیجیتالی و ارتباطی" اهمیت بسیاری می دهد. جهانی شدن از اهمیت سرزمین، وطن و زادگاه را کاهش می دهد. امروزه در جهان " شهروند جهانی" اهمیت بسیاری پیدا کرده است فرد در جهانی به دنیا می آید، در نقاطی از دنیا به تحصیل خود ادامه می دهد و در سرزمین دیگر کار پیدا می کند و مستقر می گردد. در واقع افراد در جهان امروز دارای خانه های سیال می باشند و به نوعی کوچ زیستی جهانی را همگانی و ابداع می کند. در این شرایط مفهوم خانه، خانه پدری،سرزمین آباء و اجدادی وطن و خانه خصوصی دیگر آن حس و حال سنتی را تداعی نمی کند. از طرف دیگر گسترش الگوهای معماری و خانه سازی که عمدتاً بیشتر در کشورهای غربی . متناسب با ارزش های آنها ظاهر می شود و سپس به دیگر کشورها سرایت می کند به نوعی " همگن سازی" فرهنگ خانه را بوجود آورده است. از سوی دیگر باید اشاره به این کرد که از نظر معماری ساختمان های کشورهای در حال پیشرفته و صنعتی کاملاً متمایز از هم می باشد که می توان آن ها را مشاهده کرد. اما آنچه که در کشورهای غربی از اهمیت فراوانی برخوردار است که اکثر کشورهای اروپایی و آمریکا که حرکت شتابنده ای به سوی غربی شدن یا آمریکایی شدن دارند، مهاجران این کشورها به دنبال احیای سنت های بومی و فرهنگی خود در این دنیا می باشند، به خاطر همین است که در شهرهای بزرگ آمریکا، لندن، پاریس اکثر مهاجران الگوهای بومی و محلی خود را در این شهرها گسترش داده اند، ساخت مساجد با حفظ معماری اسلامی، سبک معماری خانه های بومی و محلی در مناطق مهاجرنشین این کلانشهرها به طور کلی این کشورها را به سمت غیر غربی بودن می برند، وجود فروشگاه ها، کلاب ها و رستوران های بومی و محلی مهاجران باعث شده که نمادهای فرهنگ ملی و سنتی در این کشورها به حفظ محلی شدن خانه اهمیت دهد و موقعیت مناسبی را برای گردشگران و جهانگردانی که به این کشورها سفر می کند در جهت جذب توریست بوجود آورد. فردگرایی شدن خانه یکی از پیامدهای مدرنیته که در ایران هم همانند سایر کشورهای صنعتی و در حال توسعه از اهمیت بسیار برخور دار است "فردگرایی یا فردی شدن" می باشد. مراد از فردی شدن یا فردگرایی این است که به خواسته های فردی در برابر خواسته، ارزش ها و ساختارهای کلی جمع اهمیت بسیاری بدهیم. فردگرایی جنبه های سیاسی، اجتماعی و اخلاقی به خود می گیرد. در واقع رشد فردیت در عرصه های مختلف از جمله خانه اثر بسیاری می گذارد.میل داشتن به خانه شخصی، فضای اختصاصی، اتاق مخصوص، مستقل شدن و جدا زندگی کردن از خانواده و خانه پدری،اهمیت دادن به اختصاص داشتن هریک از فرزندان و والدین به اتاق جدا، وسایل جداو شخصی، توجه نکردن به ارتباطات شخصی در فضاهای خصوصی و...همگی بیانگر کارکرد حریم خصوصی در خانه است که در صفحات قبل به آن اشاره کردیم.تنوع یافتن سبک های دکوراسیون اتاق ها با توجه به علایق فردی،آرایش در منزل، نحوه پوشش، محدود شدن روابط همسایگی همگی از فرآیندهای فردی شدن و فردگرایی در خانه است.در واقع چنین ویژگی هایی در دوره پیشامدرن در خانه های ایرانی وجود نداشت و بیشتر ارزش ها جمعی حاکم بر جامعه و فضای خانه همه چیز را تعیین می کرد و حریم جمعی و عمومی از اهمیت بسیاری در دوره پیشامدرن در خانه های سنتی یافت می شد. اما با توجه به اینکه ما به سمت تحول مدرنیته حرکت کرده ایم اما برخی از خصوصیات و کارکردهای فردی شدن خانه هنوز در فرهنگ خانه ایرانی وجو ندارد بلکه این فرهنگ تلفیقی از دو ظرف سنت و مدرنیته است و یک نوع مدرنیته به اصطلاح ایرانی بوجود آورده است. دموکراتیک شدن خانه مفهوم خانه در جامعه سنتی بیشتر به مفهم " خانه پدری" یا "خصلت پدر سالارانه" سوق یافته است. خانه هم همانند دیگر مقولات این جامعه مذکر بودن در آن از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. در واقع خانه در جامعه سنتی مکان و فضایی است برای اینکه مرد هنگامی که از سر کار بر می گردد به استراحت و آسایش بپردازد و دیگران در جهت رفاه مرد شرایط خانه را برای او فراهم کنند، همچنین مدیریت و اقتدار پدر در خانه استوار است و تصمیم گیرنده اصلی فضای خانه پدر می باشد.خانه در مالکیت مرد است یعنی هم زمین، هم زن و فرزندانی که در آن زندگی می کنند در اختیار مرد است. خانه بخشی از دارایی های پدر به شمار می آید. تجاوز به ساکنان خانه نه تنها تجاوز به شرف و ناموس مرد است بلکه تجاوز به اموال و دارایی های پدر است. زن و فرزندان محافظان اصلی این اموال و مالکیت ها می باشد. در خانه سنتی زن نقش کدبانوی خانه را دارد که باید به پخت و پز، تربیت بچه ها، نظافت و رسیدگی به امور خانه بپردازد، از کارکردهای خانه این بوده که در گذشته خانه به محافظت از زنان و دختران می پرداخته است این مسئله نشات گرفته از همان حریم خصوصی و بخش اندرونی خانه ها گرفته شده است.در واقع خانه هم همانند لباس و پوشش به محافظت زنان می پرداخته است. در مقابل فمنیست ها معتقدند که باید زن را از چارچوب دیوارهای منازل باید رها کرد و وظیفه زن تربیت فرزندان،گرم نگه داشتن کانون خانه و کدبانوگری و خانه داری نیست؛ بلکه وظیف زن در جامعه امروزی این است که به بیرون از خانه راه یابد، به محیط جامعه کشانده شود تا از این طریق فرصت های بیشتری برای ارتقاء خود پیدا کند. از این دیدگاه می توان گفت که کارکرد جنسیتی خانه ایجاد حریم برای زنان است. رسانه ای شدن خانه تاثیر رسانه ها در فرایند مدرنیته در جوامع از جمله ایران باعث کاهش قلمرو حریم خصوصی شده است. در واقع اشاعه بستر سازی رشد فردیت گرایی به این مسئله کمک زیادی کرده است.در واقع پوشش رسانه ای در خانه برای این است که بتوان افراد خانه را با دنیای بیرون ارتباط داد و این ارتباط را تسریع و تسهیل کرد در واقع رسانه ها فاصله های بین خودی و غیر خودی را در خانه کمرنگ می کند از طریق همین رسانه ها افراد خانه می توانند خود را افشاء کنند و خودگشودگی داشته باشند و در معرض دیگران قرار دهند. پس رسانه ها چیزی را برای پنهان نگه داشتن باقی نگذاشته اند. رسانه ها در خانه ها روابط اجتماعی و معنوی ساکنان خانه را افزایش می دهند، آگاهی های جنسیتی، و رشد جنبش زنان و افزایش فرصت های شغلی و اجتماعی زنان و حضور آن ها در عرصه ای بیرون جامعه بسط می دهند. رسانه ها راه بازنمایی و توسعه و پیشرفت ارتباطات بین افراد خانه در درون و بیرون را تسریع می کند.تسریع گردش اطلاعات نقش مهمی در فرهنگ جامعه از جمله برای اعضای خانه دارد. مهمترین تأثیری که تکنولوژی های ارتباطی و رسانه ای در زمینه تقلیل خانه می گذارد این است که حریم سازی های خانه را تقلیل می دهد. در واقع کاهش حریم سازی باعث این می شود که رسانه ها از طریق فیلم ها و سریال های خانوادگی لحظه به لحظه و قایع پشت صحنه زندگی روزمره دیگران و شهروندان را از درون و بیرون خانه برای دیگران به نمایش می گذارند، تماشا کنند. در کشورهای غربی که این مسئله آزاد است این حریم ها در قالب جنبه های مسائل جنسی و زناشویی و روابط بین دو جنس را می توان دید. و حتی برنامه های آموزشی در این زمینه هم برای افراد گذاشته می شود. اما در برخی از کشورها از جمله ایران که حکومت و دولت به کنترل رسانه ها می پردازند این جنبه های خاص ممنوع و خلاف شئونات اسلامی برای نمایش تلقی می گردد. در کشورهای غربی و در حال توسعه رسانه تلویزیون از طریق نمایش های درون خانه های مردم مخاطبان را به سوی خود جلب می کند. قبل از رسانه های تصویری سایر رسانه های غیر بصری با انتشار زندگی نامه ها،رمان ها،بخشی از زندگی خانوادگی و روابط اجتماعی درو ن خانه را که از دید پنهان بود آشکار کرده است. با توجه به این موارد امروز رسانه ها در قالب ارتباطات بصری و غیر بصری در قالب ابزارهایی چون " کتاب، رمان، زندگی نامه ها،فیلم ها، سریال ها، سینماها، اینترنت و..." به نمایش اندرونی بخش های خانه و حریم های خصوصی پرداخته اند. با توجه به این موارد امروزه خانه ها حصاری خاص برای حفظ حریم خصوصی نخواهند داشت؟ تجاری گشتن خانه امروزه در تمام دنیا خانه ها یک کالا محسوب می شوند، مسکن از یک ارزش سرمایه دارانه برخوردار می شود، در واقع خانه از دید اقتصادی یک کالا است که این کالا مانند دیگر کالاها تابع قوانین عرضه و تقاضا بازار است در واقع سرمایه داری و رشد ارز شهای کمی و سلطه پول در جامعه امروزی و مدرنیته به خانه و مسکن اهمیت فراوانی داده است.در واقع در جامعه امروزی از جمله اینکه خانه ها توسط ساکنان آن ساخته شود و یا طراحی گردد، توسط بنگاه های اقتصادی، بسازبفروش ها و یا سازمان های دولتی و تعاونی های مسکن بفروش می رسد که این تجاری شدن خانه را به عنوان یک کالا از جمله در ایران می رساند. متأسفانه با رنگ و لعاب دادن ظاهری به اشکال و فرم های مساکن بنگاه های اقتصادی با توجه به سود و معیار به جذب و خام کردن مشتری پرداخته و بعد از خرید خانه ها مشکلاتی را در بروز ساخت خانه ها می توان بسیار عمیق یافت که این مسائل همگی بیانگر تجاری بودن و کالایی گشتن خانه در فرهنگ حاضر جامعه ایران گشته است. بوروکراتیک شدن خانه امروزه در ساخت خانه دولت و سازمان های مدیریت شهری در دارای معیارهایی خاص می باشند که اگر رعایت نشود اجازه ساخت و ساز آن بنا نخواهد داده شد. اما قبل از جامعه مدرن در دوره گذشته یا پیشامدرن دولت و شهرداری ها نقش بسیار عمده ای در خانه سازی نداشته اند. اما امروزه در جهت نظم دهی و شکل دادن به فضاهای شهری مدیریت های شهری نقش نظارتی بارزی بر خانه سازی دارند.لاجرم در هر منطقه یا محله ای باید طبق قوانین و مقرراتی که شهرداری آن منطقه برای آن محل تعیین کرده است به ساخت خانه پرداخت، این قوانین با توجه به سیاست های کلان ملی، شهری و نقشۀ جامعه شهری تعبیه و تصویب شده است. در واقع مردم در فضاهای درونی خانه حق هرگونه تغییر و طراحی را برای بهربرداری مناسب از فضاها دارند اما در بعد بیرونی و نمای بیرونی مساکن طبق قوانین شهری باید نمای منازل شکل گیرد. وجود اخذ مجوزهای لازم و استاندارهای لازم برای خانه همچنین عوارضی که سالیانه در جهت نوسازی فضاهای شهری از منازل اخذ می شود همگی بیانگر اهمیت بروکراتیک شدن خانه را در تحولات مدرنیته بیان می دارد. نتیجه گیری درک و معنای فهم خانه در بستر امروزی از مسائل مهمی است که رشته های علوم اجتماعی با گرایشات " جامعه شناسی- انسان شناسی - مطالعات فرهنگی – برنامه ریز رفاه اجتماعی و..." می تواند مورد بررسی قرار گیرد. خانه امروزه همچون گذشته یکی از مؤلفه های اساسی سبک زندگی و زندگی روزمره تلقی می شود. در واقع در این مقاله سعی بر این کرده ایم که با یک تلفیق سنت و مدرنیته به فهم کلیت سبک زندگی خانه در ساختار گذشته و امروز بپردازیم و برخی از پارامترهای این تقابل را که در طرح مساله بیان کرده بودیم در متن تشریح کنیم. در واقع توصیف فهم زندگی مدرن و گذشته خانه در ایران از اهمیت فراوانی برخوردار است همین اهمیت بیانگر این است که فرهنگ خانه در هر جامعه ای از یک اهتمام ویژه ای برخوردار است. در واقع با توجه به مطالعه سنت و مدرنیته ای که در زمینه فرهنگ خانه در مقاله به آن اشاره کرده ایم باید به یکسری از مواردی که در سطور ذیل آورده ایم و بیانگر سنتی بودن و مدرنیته بودن فرهنگ خانه را بیان می کند اشاره کنیم. • زندگی در خانه سنتی مبتنی بر پایه تولید سامان می گیرد در حالیکه در خانه مدرنیته آنچه که اساس می باشد مصرف می باشد. • زندگی در خانه سنتی بر پایه ارزش های سنتی و هنجارهای مشترک شکل می گیرد در حالیکه در خانه مدرنیته زندگی با تکیه بر ارزش های فردی و فردگرایی از اهمیت برخوردا است. • زندگدی و فضاهای خانه های سنتی بر مبنای کار پایه ریزی شده است در حالیکه در زندگی خانه مدرن رفاه و آسایش نسبت به کار اهمیت بسیاری دارد. • در فضاهای خانه سنتی هریک از فضاءها دارای ارزش کاربردی و و جمعی است در حالیکه در خانه مدرن و زندگی در آن ارزش های نمادین و نشانه های هنری و خلاق از اهمیت فراوانی برخوردار است. • خانه سنتی با توجه به اینکه روح جمعی بسیار قوی بر فضای ارتباطی بین افرادش حاکم است سرمایه های اجتماعی در حال تقویت است در حایکه زندگی در خانه مدرن به دلیل رشد فردگرایی و بی اعتمادی که ناشی از پیامدهای اجتماعی و فرهنگی و حتی اقتصادی در جامعه بوجود آمده است. سرمایه های اجتماعی افراد و عدم اعتماد بین افراد به سردی و افول کشانده شده است. • در خانه های سنتی به دلیل روح جمعی حریم خصوصی معنا ندارد و لی در خانه مدرن فضاهای اختصاصی و حریم خصوصی از اهمیت بسیاری برخوردار است. • وجود روحیه پدر سالاری و مردگرایی از نشانه های بارز خانه های سنتی است و زن و فرزند و حتی زمین و خانه در تملک پدر می باشد و او تصمیم گیرنده است. در حالیکه مدرنیته اشاره به حریم های خصوصی و مشارکت همه جانبه افراد در خانه برای مسائل می کند. • فمنیست ها معتقدند که باید زنان را از حریم خصوصی خانه به عرصه های عمومی کشاند ولی در خانه سنتی زن در چاردیواری باید بماند وبه آشپزی- تربیت بچه ها و نظافت و ایجاد رفاه و آسایش مرد خود بپردازد. و... با توجه به پیامدهایی عقلانی شدن- شهری شدن- عرفی گردیدن-بروکراتیزه شدن- تجاری گردیدن- رسانه ای شدن- فردگرایی شدن- عرفی شدن- دموکراتیک شدن و امروزی بودن و... که از موارد بسیار مهم تحولات مدرنیته فرهنگ خانه است در قالب مطالعات انسان شناسی و جامعه شناسی می توان پژوهش های بیشتری در این زمینه انجام داد. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده