Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۹۰ يک جوريست اين روزها. اينهمه حرف بود و گوش نبود و وقتي گوشي بود، حوصله حرف نبود. فکرکن... چه زود گذشت اينهمه روز و ثانيه و.... اينهمه ثانيه هاي بيخيال که تنها کارشان همين گذشتنشان بود، که همين «گذشت» را هم از ثانيه ها ياد نگرفتيم. برزخ مسخره ايست... اينکه تصميم بگيري که مديون اين ثانيه هاي زودگذر باشي يا نفرينشان کني. لعنت به اين ثانيه هاي عزيز! 19 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۹۰ نمیدونم این شماره من چی داره که هرکی افسردهُ شکست خوردهُ تنهاو.... میاد بهم اس میده و منم دلسوووز، میشینم آرومشون میکنم ...!:JC_thinking: از ساعت 9 شب تا 10 شب یکی با یه شماره ناشناس یه سره بهم اس میداد و اخرش بهش جوابیدم و نوشتم شما؟ ولی باز همچنون اس میداد و دیگه اهمیت ندادم که یه اسِ دیگه اومد نوشت فرهاد جان منم سیما! منم جوابیدم سیما جان من فرهاد جان نیستم! و قبول نمیکرد که من فرهاد جان نیستم و از من انکار از اون اصرار و آخرش بهش گفتم من فرهاد جان نیستم توام هرجور راحتی بفکر و بشین هی شارژتو مصرف کن!:vahidrk: و اونم سر دلش باز شد و نشست دردودل کرد و منم نشستم بهش مشاوره دادم و آرومش کردم و هیچی دیگه الان داریم هم چنون آرومش میکنم و بهش میگم که قدر خودشو بدونه!:5c6ipag2mnshmsf5ju3 چن شب پیشم یه بنده خدایی که از رفیقاش خنجر از پشت خورده و بهم اس میداد! و الانم این دختره! بهتره دفتر مشاوره بزنم، آینده شغلیمم که تکمیل شد بالحمدالله! 17 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۰ نمیدونم تفاوت ف.ب با جامعه واقعی چیه؟! خیلی برام جای سواله! تو ف.ب چه امنیتی و چه چیزی هست که آدما راحت تر میتونن برخورد کنن تا تو محیط های واقعی مثل دانشگاه، شرکت و.... آخه چن روز پیش یکی از همکلاسیای پسر بهم درخواستِ دوستی داد و من کلی تعجبیدم که بهم درخواست داد و اصن باورم نمیشد که اسمو فامیلیم بلد باشه، آخه اون اصن توی کلاسا سلام نمیده و اصن به آدم نگاه نمیکنه!!! و خیلی ساده منم درخواستشو رد کردم!!! چون وقتی ما هیچ برخوردی باهم نداریم چجور اینجا باهم دوست شیم؟!:ydm47612zsesgift969 13 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۹۰ به کسی اعتماد کن که بتواند سه چیز تو را تشخیص دهد: اندوه پنهان شده در لبخندت را، عشق نهان در عصبانیتت را و معنای حقیقی سکوتت را 19 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ تنها که باشی... خیلی چیزا آرزو میکنی! آرزوهایی که به نظرت دور میرسن ولی داشتنش آسانه! مثلِ نشستن تو صندلی گهواره ای در کنار پنجره و شومینه! و گرمای شومینه به صورتت میشینه و یه لیوان بزرگ چای دستته! همینطور که به برفایی که آروم آروم میبارن نگاه میکنیُ به صدای سوختنِ چوب ها گوش میدی آروم آروم فک میکنی... به چیزهای خوب ... و به حس خوبی که الان داری! 18 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مهر، ۱۳۹۰ برای اولین بار، بعد مدت ها خوابشو دیدم اونم زمانی که دیگه منتظرش نیستم!!! 18 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ سکانس اول موقعیت: سر سفره شام نشستیم و همه در آرامش مشغول خوردنن! من:(با ذوقِ زیاد) من چاق شدما، نه؟ دیگران::ydm47612zsesgift969 تو؟ آره خیلییییییی (با مسخرگی کامل) من: ---------------------------------------------------------------------------------- سکانس دوم موقعیت: در مهمانی نشستیم و دو بچه در حال شیطونی کردنن! میزبان: بچه ها شلوغ نکینین این(اشاره به من!) دکتره ها! آمپول بهتون میزنه ها! یکی از بچه ها: این؟:ydm47612zsesgift969:ws47: دروغ نگو ! این که بچه ست! من: --------------------------------------------------------------------------------- سکانس سوم موقعیت: در کلاس زبان نشستیم و داریم بیوگرافی بغل دستیمونو میپرسیم بغل دستی: هو اُلد آر یو؟ من :آیم 20! بغل دستی::ydm47612zsesgift969 جدی؟؟؟؟؟ من فک میکردم تو مثِ من دبیرستانیی! من: --------------------------------------------------------------------------------- نتیجه : لاغری خوب نیست و به نفعتونِ که چاق باشید! 18 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آبان، ۱۳۹۰ کاش الان تهران بودم و میرفتم آجیل فروشی تواضع و انواعِ اقسامِ آلبالو خشکه ، آلو جنگلی ، لواشک و..... رو میچشیدم!!!! من دلم اینارو میخواد به همراهِ بستنی یخی! 14 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آبان، ۱۳۹۰ چن ساله در بالای پیشانیم زیر موهام یه چیزی* پیدا کردم گاهی اوقات بزرگ میشه و گاهی اوقات هم سطح با پوستم میشه وقتایی بزرگ میشه و بهش دست میزنم یجور میشم و حسِ نگرانی میکنم به خودم میگم:اگه بزرگ شه چیکار کنم؟ و وقتی بیشترتر نگران میشم یه روز که صبح از خواب بلند میشم میبینم هم سطح پوستم شده و دوباره خوشحال میشم و تمام نگرانیام از بین میره و الانم ازون روزاس که اون چیز بزرگ شده و من زانوی غم بغل کردم که چه کنمُ چه نکنم!!! و اصلا نمیدونم تکلیف این چیز با ما چیه!!! این چیز همان خال سیه است!!! 17 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آبان، ۱۳۹۰ امروز برای اولین بار تو عمرم استاد بهم منفی داد اونم به ناحق!!! هـــــــــــــــــــــــــــی روزگار هی دنیا چقد نامردی تو!!! پ.ن1:خدا کنه تا همیشه بزرگترین غمم نمره باشه! پ.ن2:من لـــــــوس نیستم!!!:164: 11 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ چقد دلم تنگه!!! دلم برای کسی تنگه که با تمام وجودش منو میفهمه و درکم میکنه! و حرفامو گوش میده و هیچ وقت نمی پرسه چرا! کاش اینجا بود، کنارم نشسته بود و با حرفاش و گوش کردنش بهم آرامش میداد!!! کاش میشد یه روزی بهش بگم خیلی دوستت دارم داداشم!!! 21 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ اي دوست اين روزها با هركه دوست مي شوم احساس مي كنم آنقدر دوست بوده ايم كه ديگر وقت خيانت است... و من کاملا این حسُ دارم! چون بیشتر از این ادامه بدیم حس میکنم دیگه دارم به خودم و احساسم خیانت میکنم!!! فقط کاش بفهمی! 19 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۰ دلم یک شبِ پر ستاره میخواد! 14 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۰ یه وقتایی...یه حرفایی... یه آدمایی...بدجوری از چشمم می اندازد!!! 14 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۰ وااااااااای خدا!!! آخه چرا؟ چراااااا؟ چرا منو در این وضعیت قرار میدی؟! درست این موقع و این هفته من باید سرما بخورم؟! آخه چرا؟ نمیشد من یه هفته زودتر می سرماییدم یا یه هفته دیرتر!!! من چرا سرما میخورم؟! سرماخوردگی منم که مثِ آدم نیس که!!! وقتی سرما میخورم انگار تو بینیم یه سیل اومده! من چقد منتظر این هفته بودم! مامان هم که طبق معمول تا فهمید سرما خوردم دعوام کرد! و الان من همش تو اتاقمم و اصن بیرون نمیامتا بلکه این سرماخوردگیم خوب شه! اتاق گرمه گرمه! انگار سوناست!...(کم لاغرم ، با این سوناییم که نشستم که دیگه هیچی نمیمونه ازم!:icon_pf (34):) و بجز این یه عالمه لباس پوشیدم الان منو اینجور تصور کنین: دخترکی مظلوم با صورت رنگ پریده و بینی قرمز که دور سرش یه شال کاموایی سبز رنگ ضخیم پیچونده و به همراهِ یه لباس کاموایی مشکی رنگ و باز به همراهِ یه ژاکت ضخیم سفید رنگ و باز به همراهِ یه شلوار کاهویی رنگ و با جوراب کف پوش گل گلی که رنگ هاش شامل بنفش نارنجی صورتی و ....!!! ولی با اینحال از تیپم خیلی خوشم میاد الان رنگای ضدُ شلخته مد شده!!! وقتیم میرم بیرون از اتاق شالُ جلوی بینیم میگیرم که مبادا سیل راه بیوفته! من الان تو اتاق حبسم!!! پ.ن 1:خدایا همه مریضا رو سلامتی بده! همینطور به من! پ.ن 2: با اینکه حالم بده امروز که از دانشگاه برمیگشتیم با دوستم بستنی خوردیم و همینطور دستامون میلرزید و سرخِ سرخ شده بود و مغزمون همش یخ میزد! ولی با اینحال خیلی مزه داد! چون واقعا دلم بستنی میخواست! و ما که در حالِ خوردن بودیم ملت اینجور شده بودن! 18 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۰ 1: امروز توییز داشتیم و استاد همون لحظه تصحیح کردُ برگه رو به ما برگردوند و من نمره کامل گرفتم و استاد زیر امضاش اینو نوشته برام! و من با دیدنِ امضاش کلی ذوق کردم! درست مثلِ دوران کودکیم که وقتی معلمم بهم کارت صد آفرین میداد!!! خیلی وقت بود اینجور برای نمره ذوق نکرده بودم !!! البته شاید نصفِ دلیل ذوق زدگیم اینه ازین استاد بعیده اینجور چیز بنویسه و دلیل دیگش اینه فقط واسه من اینُ نوشته بخاطر اینکه از بس همیشه بهش میگفتم استاد برام بنویس آفرین و اونم فقط لبخند میزد و بالاخره امروز اینو نوشت تا من آرزو به دل نمونم!!!! 2: یه شلوار جینی داشتم خیلی دوسش دارم ولی کمرش کمی تا قسمتی گشاده واسم و امشب پوشیدمش و دیدم بالاخره کمرش اندازم شده!.... اشک ذوق 3: خیلی ذوق زده ام واسه فردا.....دارم وسایلامو جمع میکنم! 4: چه روز خوبیه امروز.....خدایا ازت ممنونم....بوس 15 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۹۰ خیلی چیزا میخواستم در موردت بنویسم! از بی معرفتیت! از بی اعتمادیت! از یه طرفه به قاضی رفتنت! ازینکه منو به گناهِ نکردم محکوم کردی!و....! ولی....حالا میگم بی خیال! تو که واسه دوستیمون ارزش قائل نشدی و همه این سال دوستی مونُ بخاطر یه سوءِتفاهم از یاد بردی ! پس ارزش نداره ازت چیزی بنویسم یا حتی بهت فک کنم !!! فقط کاش میفهمیدی دوستی از همه چیز بالاتره و خیلیا لیاقتشو ندارن! که تو هم جزءِ اونایی! 12 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۹۰ مکالمه منُ دوستم در مورد ازدواج! -ما تصمیم گرفتیم تابستون عقد کنیم! - خوشحالی؟ - آره خب! - ولی فک کن! متوسط عمر در ایران 65 ساله ! و تو میخوای 44 سال با یکی زندگی کنی؟!زمان زیادی نیس؟!:icon_pf (34): - 14 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ گاهی باید آدمای اطرافت رو کنار بذاری! بعضیارو برای یک ساعت و بعضیارو برای همیشه... 11 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۹۰ من نمیخوام برم دکتر!!! لطفا گیر ندید!!! 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده