SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۸۹ · چکیده: هرگونه تلاش جهت حفاظت از بناها و بافتهای تاریخی معمولا در غالب دو مقوله متفاوت قرار داده میشوند که عبارتند از صیانت (protection) و حفاظت (conservation) که از آنها به پیشگیری و درمان میتوان تعبیر کرد. ایده صیانت از محیط مصنوع و اینکه آدمیان در کدام مکان و برابر چه محدودیتهایی میتوانند حضور یابند را میتوان همزمان با شکلگیری نخستین اجتماعات انسانی دانست. اما ایده صیانت از آثار باقی مانده از گذشته موضوعی جدید و مربوط به جوامع اروپای غربی در اواخر قرن 18م میباشد. شکل گیری این مقوله ناشی از دو تحول عمده در این جوامع میباشد که عبارتند از تغییر نگرش به محیط پیرامون و شکلگیری مفهوم اثر تاریخی در دوره رنسانس و واکنش به تخریب شهرها و بناهای تاریخی ناشی از مواجهه این جوامع با عصر جدیدی که با انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتی در انگلستان آغاز گردید. آشنایی ایرانیان با مفهوم اثر تاریخی به اواسط دوره قاجار و حضور باستان شناسان اروپایی در کشور برمی گردد. با وقوع انقلاب مشروطه و آشنایی هر چه بیشتر ایرانیان با اندیشههای غربی نهادها و انجمنهایی جهت صیانت از آثار تاریخی تشکیل شد، اما نقطه عطف در صیانت از آثارتاریخی در ایران قانون حفاظت از آثار ملی مصوب 1309ه.ش می باشد. این قانون بعنوان زیر ساخت کلیه قوانین صیانتی در ایران تنها رونوشتی از قوانین شکل گرفته از تجربیات سایر کشورها به دور از هرگونه تلاش جهت تطبیق آن با ارزشها و باورهای جامعه ایران بود که از نظر تطابق با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران جای تامل بسیار دارد. آنچه که در تدوین قوانین صیانتی در ایران مورد توجه قرار نگرفته این موضوع است که چه عواملی بقای بسیاری از آثار را علیرغم تغییر حکومت ها و تحولات اجتماعی تا زمان حاضر بدون وجود این قوانین تضمین نموده است. توجه به این موضوع می تواند بستری جهت طرح ایده صیانت در ایران باشد. · مقدمه: كليه نظريه ها و اقداماتی كه مرتبط با حفاظت از بناها و بافتهای تاريخی می باشند معمولاً در غالب دو مقوله متفاوت طبقه بندی می شوند؛ كه عبارتند از صيانت (protection) و حفاظت (conservation) كه از آنها می توان به پيشگيری و درمان تعبير كرد. صيانت به معنای تلاش در يكپارچه و به دور از دگرگونی نگه داشتن اثر تاريخی می باشد و بيش از آنكه اقدامی عملی محسوب شود، در برگيرندة مجموعه اقداماتی نظير تهيه و تدوين قوانين، جلب حمايتهای مردمی و دولتی و تعيين حوزههای حفاظتی میباشد. در مقابل حفاظت كليه اقدامات عملی و مداخلاتی را كه براینجات دادن يك اثر تاريخیانجام می شود را در بر می گيرد. 1 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۸۹ · شكل گيری قوانين صيانتی نسبت به محيط مصنوع: شكل گيری قوانين صيانتی را می توان نتيجه تجربه اجتماعی _ مدنی انسان در برخورد با محيط پيرامون و حرمت قائل شدن به محيط جهت استمرار در بهره وری از آن دانست. صيانت از محيط مصنوع يا به عبارت ديگر حريم قائل شدن بر يك مكان را می توان همزمان با شكل گيری نخستين اجتماعات انسانی دانست. با آغاز دوره يكجا نشينی، آدميانی كه سازمان يافته و شبه سازمان يافته زيستن را پذيرفته اند، در اين باب كه در كدام مكان و برابر كدام قيد و شرطها می توانند حضور يابند، پذيرای محدوديتهايی می شوند. در اين مورد كوشش بشر در جهت حفظ و تحديد فضای زيست جمعی و حفظ سرپناه خود را میتوان نخستين كوشش در راه صيانت از محيط مصنوع پيرامون دانست . اين موضوع به تدريج با پيشرفت زندگی بشر و رشد مصنوعات محيط پيرامون كه آدميان با آن روبرو می شدند، به جهت نگه داری و استمرار بهره وری شاخ و برگ بيشتری پيدا كرده و با آوردن ضابطه هايي هر روز بيشتر بار فنی پيدا می كرد. · چگونگی شكل گيری و تکامل ایده صيانت از آثار تاريخی در كشورهای اروپای غربی : تغيير نگرش به آثار هنری باقی مانده از گذشتگان را می توان به حدود قرن 14 م. مربوط دانست، دوره ای كه از آن بعنوان رنسانس نام برده می شود . اين دوره زمانی است كه ديدگاه بشر نسبت به خود و نقش وی در محيط پيرامونش تغيير كرده و روايت او از هستی و نظام ارزشهايش تغيير يافت. از اين دوره است كه انسان مبنا را بر آن قرارداد كه عالی ترين منشاء هستی خود اوست و شروع به ستايش اين آگاهی و فراورده های آن كرد. هنر و فرهنگ يكی از مهمترين عرصه های بود كه چهارچوب ارزشگذاری آن تغيير كرد. برای اولین بار در اين دوره به اثر هنری بعنوان محمل و قالبی جهت ارائه تصاوير ذهنی انسان به عالم محسوسات نگريسته شد. مفهوم اثر تاريخی و هنری زادة همين دوره است كه در آن بشر وجوهی از فكر و انديشة خود را در قالب هر آنچه مصنوع بوده از نسلی به نسل ديگر انتقال داده است. پس از شكل گيری مفهوم اثر تاريخی و نقش آن در زندگی آدميان در قرن 18 و 19.م به دنبال اتفاقاتی از قبيل انقلاب فرانسه در قرن 18.م و انقلاب صنعتی در انگلستان در قرن 19 و وحدت ايتاليا و آغاز رشد اين كشور در اواخر اين قرن ادامة زندگی و حفظ يكپارچگی آثار تاريخی بعنوان قالبی جهت ابراز تصاوير ذهنی گذشتگان مورد تهديد قرار گرفت و برای نخستين بار مسئله صيانت از آثار تاريخی مطرح شد. انقلاب فرانسه و تحولات ناشی از آن را میتوان مبدا شکل گیری قوانین صیانتی به شمار آورد. در اين دوره آثار حكومت سلطنتی از قبیل کاخها، خانههای اشرافی و کلیساها بدلیل ارتباط نزدیک با دربار آسيب بسيار ديدند، در مقابل اين موضوع در سال 1837.م كميسيونی به نام«كميسيون ملی يادمانهای تاريخی» برای حمايت از اين آثار تشكيل شد. رويداد ديگری كه در شكل گيری جنبش صيانت در این کشور دارای نقش برجستهای میباشد، اقدامات بارون هوسمان در پاريس نیمهی قرن نوزدهم میباشد که مهمترین پیامد آن مداخله و تخريب بافت قديمی و قرون وسطايي پاريس برای پاسخگوئی به مسائل سياسی و اجتماعی و يا بهتر نشان دادن كاتدرالها و بناهای شاخص با تخريب و حذف ابنيه مكمل آنها آن بود. از ديگر عوامل بسيار موثر در شكل گيری جنبش صيانت در اروپای غربی وقوع انقلاب صنعتی در انگلستان در آغاز قرن نوزدهم میباشد. در اين كشور پس از وقوع انقلاب صنعتی، به ويژه در لندن، به دنبال تخريبهای گسترده در شهرها و از بين رفتن چشم اندازهای طبيعی، واكنشهايی در افكار عمومی برای جلوگيری از ويرانهای ناشی از رشد جمعيت و دگرگونی نظام شهر در پی افزایش حجم نيازها و پر شمار شدن کاربریها و بی توجهی به آثار هنری بروز كرد. جان راسكين توجه ويژه ای به موضوع« هنر وجايگاه آن » معطوف كرد و به دنبال آن ويليام موريس و ساير هنرمندان و صاحبنظران به تشكيل جمعيت حفاظت و حمايت بناهای تاريخی دست زدند. پس از آن انجمن « باغشهر» (1899م) كه بعدها به انجمن برنامه ريزی «شهر و روستا» تغيير نام داد برای حفاظت از فضاهای باز و پاركها تشكيل شد، سپس با ادغام دو انجمن ياد شدة بالا نهاد« امانت ملی » شكل گرفت كه تا امروز پيگيرترين و موثرترين نقش را در حفاظت از آثار تاريخی بريتانيا ايفا كرده است. در ایتالیا نیز رشد سريع و نيازمنديهای پس از اتحاد سراسری در سال 1870.م به مداخلهها و ساخت و سازهای گسترده در بافت شهرهای قديمی انجاميد. طبعاً آن شهرها كه توان تطبيق با عملكردهای جديد را نداشتند، خسارتهای بيشماری ديدند. پيامد اين موضوع منجر به وضع قوانين صيانتی برای جلوگيری از تخریب آثار تاريخی گرديد. قانون مصوب 22 ژوئيه 1902 مربوط به حفاظت از يادمانها و اشياء هنری از آن جمله است. در قانون 1089 مصوب 1939 علاوه بر صيانت از اشياء و ابنيه با ارزش تاريخی ، حفظ ويلاها ، پاركها و باغها كه قبلاً به آنها بی توجهی شده بود تاكيد شد. در قانونی كه با شمارة 1497 در همين سال جهت تكميل اين قانون تصويب شد، موضوع حفاظت از زيباييها و چشم اندازهای طبيعیاضافه گردید. پس از انقلاب صنعتی و نقش آن در طرح ایدهی صيانت، از جنبش معماری مدرن به عنوان يكی از مراحل اصلی و نقاط عطف در تکامل جنبش صيانت میتوان نام برد . در سال 1931م همزمان با اوج گيری نهضت معماری مدرن در آتن انجمنی از باستان شناسان و معماران اجتماع كردند و مقرراتی را برای حفظ آثار تاريخی تنظيم كردند، نتايج بحث های علمی اين كنگره كه بعداً توسط لوكوبوزيه در سال 1941 در فرانسه با عنوان منشور آتن انتشار يافت، تنها به حفاظت از بناهای تاريخی بصورت مستقل بدون توجه به بافت پيرامون آنها می پرداخت. همچنين استفاده از تكنولوژی مدرن برای حفاظت و مرمت از آثار تاريخی مجاز شمرده شد و از عدم حفاری به منظور تغيير شرايط برای آثار باستانی ، عدم اقدام به عمليات شهر سازی، خيابان كشی و عدم تغييرات محوطه سازی بدون مطالعه در اطراف بناهای تاريخی حمايت مینمود. از ديگر مراحل در تكامل جنبش صيانت وقوع جنگ جهانی دوم و تخريب بناها و بافتهای تاريخی شهرهای اروپائی بود، كه منجر به تغییر نگرش به بناها و بافتهای تاريخی در امان مانده از جنگ شد. كاهش منابع تاريخی شهرهای بزرگ مقامات شهرداری و معماران را ناگزير كرد تا بيش از پيش مواظب آثار تاريخی باقی مانده باشند. در كنار اين گرايش، تمايل افراطی برای حراست از آثار تاريخی پديد آمد كه حتی بازسازی و نوسازی ابنيه مرده و غير تاريخی را مانع می شد و مقررات شديدی برای نوسازی بناها وضع شد. -مرحله چهارم در تکامل جنبش صيانت كه نقطة عطف مهمی در سير تحول نظريات و روشهای صيانت از آثار تاريخیمی باشد، در سال 1960م آغاز گردید. اين دوره را میتوان نتيجة اقدامات بلند پروازانه و كاملاً عجولانه مدرنيستها و تخريبهای ناشی از آن به واسطه بی توجهی به بستر پیرامون و نگرش موزه ای به آثار تاریخی به شمار آورد. در این زمان جنبش صیانت از حفظ تك بناها بدون توجه به بافت پيرامون آن به عنوان موجودی زنده و عاملیهويت دهنده به بنای تاريخی به سمت حفظ و نگهداری بنا و بافت پیرامون اثر تغيير جهت داد. برای اولين بار در كنگره بين المللی ونيز در 1964م مرمت و بهسازی بافت تاريخی شهر و بنای تاريخی هر دو مورد تاكيد قرار گرفت. در اولين ماده قطعنامه اين كنگره آمده است: « مفهوم اثر تاريخیفقط ساخته های معماری منفرد را در بر نمی گيرد بلكه شامل فضاهای شهری و مناظر نيز هست .» در پايان اين بخش می توان اظهار داشت شكل گيری قوانين صيانتی از آثار تاريخیدر كشورهای غربی از دو منشاء متفاوت سرچشمه می گيرد . 1- توسعه دانشها و علوم انسانی 2- رسيدن به جمع بنديها و برداشتهایمنفی پس از انجام اقدامات تخريبی در مجموعه ها و بناهای تاريخی . 1 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۸۹ · شكل گيری قوانين صيانتی در ايران : نگرش صیانتی نسبت به آثار باقی مانده از گذشته را در ایران باید در دو دوره بررسی کرد. دوره اول مربوط به پیش از آشنایی جامعه ایران با اندشههای رایج در جوامع اروپای غربی بوده که دارای سهم بسیار بزرگی در حفظ بسیاری از تا زمان حاضر می باشد. دوره دوم صیانت از آثار تاریخی در ایران حاصل آشنایی جامعه با اندیشههای غربی بوده و شکلگیری مفهوم مفهوم اثر تاریخی و نگرش جدید به آثار باقی مانده از گذشته محصول این دوره است. در دوره اول و پيش از مطرح شدن مفهوم اثر تاريخی به معنای جدید آن و شكل گيری قوانين بازدارنده جهت صيانت از آنها نحوة مواجهه جامعه با آثار باقی مانده از گذشته به دو صورت بود : 1- آثاری كه دارای ارزش استفادهای و عملكرد مفيد اجتماعی بودند مانند سدها ، پلها، كاروانسراها ، آب انبارها كه در دوره ها و حكومتهای مختلف نگهداری می شدند. 2- آثاری كه دارای ارزش اعتقادی بوده و در ارتباط با ارزشهای و باورهای دينی مردم بوده و یا در ارتباط با اسطوره ها قرار می گرفتند. در این نوع نگرش علاوه بر اماکن متبرکه و مذهبی که بطور مستقیم در ارتباط با ارزشها و باورهای دینی جامعه قرار داشتند، ارتباط دادن برخی از آثار باقی مانده از گذشته با اسطورهها مانند مجموعه آتشکده آذرگشنسب به تخت سلیمان و یا مقبره کورش به قبر مادر سلیمان منجر به حفظ و حمایت جامعه و یا حداقل بی تفاوت نبودن نسبت به سرنوشت این آثار گردیده است. دوره دوم همانند اغلب كشورهای آسيايي و شمال آفریقا آشنايي با موضوع ميراث فرهنگی و اثر تاريخی و در پی آن شكل گيری انديشه حفاظت و صيانت از این آثار همزمان با كاوشهای باستانشناسی اروپائيان می باشد.البته بايد توجه داشت که سفرهای شاه و درباریان به کشورهای اروپایی و اعزام محصل به این کشورها در شکل گیری این دوره دارای سهم می باشد. نخستين آثار آشنائی و تماس ايرانيان با ايده های مربوط به ارزشمندی آثار و بناهای تاريخی به مفهوم جدید، اقدام برای مرمت برج طغرل در اواخر دورة ناصرالدين شاه و تشكيل نخستين موزة ايران در كاخ گلستان پس از بازگشت ناصرالدين شاه از سفر فرنگ می باشد. با وقوع انقلاب مشروطه و آشنايي هرچه بيشتر ايرانيان با انديشه های غربی در سال 1297 هجری شمسی ادارة عتيقات در وزارت معارف گشايش يافت. همچنين نخستين تلاشهای جمعی در جهت حفظ ميراث فرهنگی كشور با تشكيل انجمن آثار ملی در سال 1304 هجری شمسی آغاز شد، ليكن از همة اين اقدامات مهمتر كه آن را به عنوان نقطة عطف در روند صيانت از آثار تاريخی در ايران میتوان به شمار آورد، تصويب قانون حفظ آثار ملی در سال 1309ه.ش می باشد كه در آن كليه آثار صنعتی و ابنيه ای كه تا پايان دورة زنديه احداث شده اند تحت حفاظت و صيانت دولت قرار می گيرند. از آن تاريخ تا امروز قوانين زيادی جهت صيانت از آثار تاريخی وضع شده است كه در اينجا لازم است به اين نكته اشاره شود كه تا اواخر دهه 40شمسی كليه قوانين صيانتی وضع شده تحت تاثير نهضت معماری مدرن و منشور آتن منحصر به حفظ تك بناها و محوطه های باستان شناسی می شد. اما در سال 1350شمسی (1972 ميلادی) با برگزاری اولين سمينار در زمينة مرمت بافت شهرها با عنوان آيندة مراكز مسكونی – تاريخی، مقولة بافتهای تاريخیبا تاخيری نسبتاً كم نسبت به روند جهانی (1964 ونيز) براینخستين بار مورد توجه قرار می گيرد . در قسمت ذيل به تعدادی از قوانين وضع شده جهت صيانت آثار تاريخی اشاره می شود: 1309 – قانون حفظ آثار ملی 1314 – تصويب قانون اوقاف و اختصاص نيم عشر از عايدات حق النظاره اوقافی برای تعمير ابنيه تاريخی ، مدارس قديمی و اماكن مقدس 1323 – تجديد نظر در قانون 1309ه.ش و تحت حمايت قرار گرفتن آثار دورة قاجاريه 1344 – تشكيل سازمان حفاظت از آثار باستانی 1347 – تصويب قانون خريد اراضی ،ابنيه و تاسيسات برای حفظ آثار تاريخی و باستانی 1364 – تصويب قانون تشكيل سازمان ميراث فرهنگی ........... تشكيل دفتر بهسازی و نوسازی بافت قديم شهرها در وزارت مسكن ........... تشكيل شهرداريهای بافت قديم · نحوة برخورد جامعة ايران با قوانين صيانتی : تا پيش از مطرح شدن مقوله صیانت از آثار تاریخی در قانون مدنی ایران در سال 1309ه.ش نحوة برخورد جامعة ايران با آثار باقی مانده از گذشته به دو صورت بود. آثاری که برای آن جنبة استفادهای با كارکرد عمومی قائل بودند و يا جزء آثار و اماكن مقدس دينی شمرده می شدند.همين نگرش ضامن حفظ و بقای صدها ساله بسياری از آثار علی رغم تغيير حكومتها و متوليان مختلف تا به امروز گرديده است . قوانين وضع شده در سال 1309ه.ش برای اولين بار آثار باقی مانده از گذشته را بعنوان ميراث فرهنگی با مفهوم جديد آن ( شكل گرفته در جوامع غربی ) معرفی مینمود و آن را شايسته نگهداری و مراقبت می دانست و به دولت اختيارات ويژهای برای نگهداری اين آثار می داد. اين موضوع نه تنها فی نفسه بديع بود، بلكه از نظر تطابق با شرايط اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی ايران جای تامل بسيار داشت. شكل گيری قوانين صيانتی در اروپای غربی واکنشی به تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این جوامع بود که از جمله آنها میتوان به شکل گیری مفهوم اثر تاریخی در دوره رنسانس، وقوع انقلاب فرانسه و تخریب آثار حکومت سلطنتی و رخ دادن انقلاب صنعتی در انگلستان و تخریب آثار تاریخی و مناظر طبیعی اطراف شهرها اشاره کرد. ولی در ايران در آن زمان درکی از مفهوم اثر تاریخی و لزوم حفاظت از آنها وجود نداشت، همچنین مقوله صنعتی شدن و سرعت رشد و تحول شهرها و بوجود آمدن تخريبهایگسترده در اثر رشد صنعت و تمركز شديد در شهرها مطرح نبود كه نياز به وضع قوانين صيانت از آثار وجود داشته باشد و نیز قدرت مالی و اقتصادی ايران در اين دوره اقتضای سرمايه گذاریبر چنين برنامه هایی را نمینمود . از آن تاريخ تا امروز علیرغم وضع قوانين مختلف، صيانت از آثار تاريخی با آنچه مورد نظر قانونگذار بوده در اجرا فاصلة زيادی داشته است . اين موضوع را میتوان به عدم وجود ارتباط منطقی بين اين قوانين با شرايط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه و در نتيجه عدم دريافت عمومی از ضرورت حفظ و نقش آثار تاريخی در زندگی معاصر برگشت داد . آنچه در تدوين قوانين صيانتی در كشور ما در نظر گرفته شده اين تصور است كه وقتی قانونی وضع شد لازم الاجرا است و بررسی ميزان مقبوليت و تطابق آن با شرايط اجتماعی ضرورتی ندارد، اما در امور فرهنگی و اجتماعی وجود قوانين در جامعه كافی نيست و نياز به عواملیبرای توجيه آن وجود دارد. در برخی از قوانين يك ضرورت اجرائی وجود دارد مثلاً نياز دولت به درآمد های مالياتی يا وجود ذينفع در پرونده های قضايي كه اجرایآن را تضمين می كند، اما در قوانينی كه هدفی فرهنگی و اجتماعی را تعقيب میكنند وجدان عمومی جامعه بعنوان ذينفع میتواند مدافع اجرای قانون باشد. در كشور ايران به علت شكل گيری اين قوانين در بستری جدا از واقعيات موجود در جامعه و در نظر نگرفتن نيازها و باورهای مردم بعنوان مخاطبان قانون، نقش مردم بعنوان مدافعين اجرای اين قبيل قوانين كمرنگ شده است. علاوه بر این موضوع عدم توفيق قوانين صيانتی و حساس نبودن جامعه نسبت به اجرای آنها را از جنبة ديگر نيز میتوان بررسیكرد. آنچه در جوامع اروپايي همزمان تخريبهای ناشی از انقلاب صنعتی رخ داد و از آن بعنوان يكی از دلايل اصلیموفقيت جنبش صيانت تا به امروز میتوان نام برد، رشد اقتصادی، افزايش ثروت و رفاه نسبی در اين جوامع می باشد. آنچه زمينه ساز موفقيت قوانين صيانتی بعنوان بهترين تضمين جهت بقای اثر تاريخی میگردد، وجود ديد مثبت به اثر (بنا ،محوطه ويا بافت شهری ) و تعلق خاطر جامعه نسبت به آن می باشد، چرا كه اقدامات بازدارنده قانونی تنها در كوتاه مدت پاسخگوست و نمیتواند تداوم حيات اثر را برای مدت طولانی تضمين نمايد. بايد توجه داشت آنچه موجب ارزيابی مثبت و ايجاد دلبستگی جامعه نسبت به آثار تاريخی می شود تنها نمی تواند ناشی از ويژگيهای زيبا شناختی اثر يا بافت تاريخی باشد. طبق نظريه مازلو نيازهای فيزيو لوژيك و آسايش انسان در سلسله مراتب پايينتر و نيازهای احساسی و زيبا شناسانه انسان در سلسله مراتب بالاتر قرار دارد. از اين رو برای ايجاد نگاه مثبت نسبت به اثر تاريخی و ملتزم دانستن جامعه نسبت به حفظ اين آثار لازم است، نخست نيازهای اوليه جامعه تامين شود، تا پس از آن توجه جامعه به ارزشهای زيباشناسانه و فرهنگی و تاريخی مستتر در اثر جلب شود. توجه به اين موضوع می تواند یکی از علل اصلی ناكامی قوانين صيانتی در بافتهای تاريخی شهرها را توجیه نماید. پايين آمدن كيفيت زيست در بافتهای تاريخی شهرها و روستاها بدليل سياستهای شهری در طول زمان و عدم توجه به امكانات آسايش بخش ساكنين به لحاظ امكانات زيستی منجر به بی توجهی ساكنين نسبت به زيبائيها و ارزشهای تاريخی و فرهنگی اين بافتها گرديده است.حال آنكه بازديد كنندگان اين بافت- معماران ، شهر سازان، هنرمندان و گردشگران- بدليل آنكه نيازهای مادی خود را از فضای كالبدی ديگری تامين كرده اند، توان دريافت پيامهای ثبت شده در بافتها و آثار معماری كهن را دارند و آن را زيبا می بينند. بنابراین تا زمانی كه جامعه به طور عام و ساكنان بافتهای تاريخی بهطور خاص به يك رفاه نسبی نرسیده باشند، قوانين صيانتی از رسيدن به اهداف خود ناكام خواهند بود. 1 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۸۹ · نتیجه گیری: شکل گیری ایده صیانت از آثار تاریخی در جوامع اروپای غربی را باید واکنشی به تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این جوامع در طی قرن چهاردهم تا هجدهم میلادی دانست، که در اواخر قرن هجدهم منجر به ظهور قوانین صیانتی جهت حفظ یکپارچگی و بدور از دگرگونی نگهداشتن آثار تاریخی گردید. بر خلاف این روند آنچه در ایران تحت عنوان ایده صیانت از آثار تاریخی مطرح شد تنها رونوشتی از قوانین شکل گرفته از تجربیات سایر کشورها بدور از هرگونه تلاش جهت تطبیق آن با ارزشها و باورهای جامعه ایران بود که از نظر تطابق با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران جای تأمل بسیار داشت. آنچه که در تدوین این قوانین مورد توجه قرار نگرفت این موضوع است که چه عواملی بقای بسیاری از آثار را علیرغم تغییر حکومت ها و تحولات اجتماعی تا زمان تدوین این قوانین تضمین نموده است. توجه به این موضوع می تواند بستری جهت طرح ایده صیانت در ایران باشد. در تفکر ایرانی دوگونه نحوه مواجهه با آثار باقی مانده از گذشته وجود داشته که تضمین کننده بقای بسیاری از آثار تا به امروز بوده است. 1- آثاری که دارای عملکرد مفید اجتماعی بوده و باعث بالا رفتن کیفیت زیست در حوزه پیرامون خود میشدند. 2 - آثاری که در ارتباط با ارزشها و باورهای دینی و آیینی مردم قرار می گرفتند. این دو مورد به ترتیب زیر می تواند اساس هرگونه ایده ای جهت صیانت از آثار تاریخی قرار بگیرد. 1- وضع قوانین صیانت در جهت التزام به ایجاد کارکردهای جدید در بناهای تاریخی با توجه به نیازهای حوزه پیرامون باشد. در صورت عدم امکان تحقق این موضوع به لحاظ وضعیت کالبدی اثر، ایجاد راهکارهای قانونی برای کمک به معرفی و ایجاد زیر ساختهای مورد نیاز برای توسعه گردشگری و ورود سرمایه به حوزه پیرامون در جهت بالا رفتن سطح زندگی مردم مورد توجه قرار گیرد. باورهای دینی مردم علاوه بر حفظ اماکن مقدس می تواند در ایجاد ارتباط منطقی بین قوانین صیانتی با شرایط فرهنگی و اجتماعی و اتکا این قوانین به سیستم ارزشی جامعه بعنوان یکی از مهمترین عوامل در موفقیت این قوانین مورد توجه قرار گیرد. 1 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۸۹ 1- حجت،مهدی. میراث فرهنگی در ایران و سیاستها برای یک کشور اسلامی. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور (پژوهشگاه)، 1380 2- حبیبی،محسن - مقصودی،ملیحه. اصطلاحات و واژه شناسی مرمت. هفت شهر، س چهارم، 12و13 (تابستان و پاییز82) ص 4-9 3- رضازاده،راضیه – عباسزادگان،مصطفی. نگاهی به طرح حفظ، احیا و بازسازی بافت تاریخی سمنان. هفت شهر، س دوم، 4 (تابستان و پاییز 80) ص 47-59 4- صفامنش،کامران – منادی زاده،بهروز0 مبانی ارزشگذاری بناها و مجموعه های قدیمی. هفت شهر، س چهارم،ش12 و13 (تابستان و پاییز82) ص 31-45 5- صمدی رندی،یونس، گردآورنده. مجموعه قوانین، مقررات، آیین نامهها، بخشنامهها و معاهدات میراث فرهنگی کشور، ویرایش دوم. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، معاونت معرفی و آموزش،1376 6- فرزام،فریبا. میراث فرهنگی. دایرهالمعارف کتابداری و اطلاع رسانی، ج2، ص 1765-1769، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ج.ا.ا ، 1385 7- فلامکی،محمد منصور. نوسازی و بهسازی شهری. تهران: سمت، چاپ اول1384 8- فلامکی،محمد منصور.حریم گذاری بر ثروت فرنگی ایران. تهران: مؤسسه علمی و فرهنگی فضا،1384 9- فلامکی،محمد منصور.سیری در تجارب مرمت شهری از ونیز تا شیراز. تهران: مؤسسه علمی و فرهنگی فضا،1384 10- مرادی،اصغر محمد. مرمت و احیاء مدرسه قدسیه اصفهان از نظر تا عمل، تهران: سازمان عمران و بهسازی شهری،1383 11- مرادی،اصغر محمد. روند حفاظت در ایران از تأسیس اداره عتیقات تا قبل ازانقلاب اسلامی. هفت شهر، س چهارم، ش 11، (بهار82) ص 14تا29 12- کلانتری،حسین-پوراحمد،احمد. فنون و تجارب برنامه ریزی مرمت بافت تاریخی شهرها. تهران: جهاد دانشگاهی(پژوهشگاه علوم انسانی، فرهنگ و مطالعات اجتماعی)، پاییز 84 13- نراقی،فتانه. مجوعهها، مراکز تاریخی، سیر تحول جنبش حفاظت و صیانت از آثار تاریخی. هفت شهر، ش 2، (زمستان 79) ص77-85 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده