رفتن به مطلب

جزيره و شهر قشم


ارسال های توصیه شده

تاريخ جزيره قشم را بر جغرافياى خشکسالى نوشته‌اند با گرما و شرجى‌هاى بى‌امان درآميخته‌اند ردپاى مهاجمين، بيگانگان و غارتگران را بر آن نقش زده‌اند و با اين حال، اين تاريخ سراسر حادثه و ستيز را، به وجود زنان و مردانى آراسته‌اند که مانده‌اند و پايمردى کرده‌اند تا جزيره را همچنان ايرانى و شرفمند به امروز برسانند که ”“ نيست. مى‌شناسيمش و مى‌دانيم کجاست، چگونه است، با چه ويژگى‌هايى، چه مردمانى، چه گذشته‌اى و چه حالي.

امروز، هموطن جزيره نشين ما، اگر به هر آنچه در قشم شده است و مى‌شود قانع نيت اگر همچنان متقاضى است و خواهان اگر گاه زياده‌خواه به چشم مى‌آيد، به واقع مزد شايستگى خود و سهمى را که پيشينيانى از او دريغ داشته بودند مى‌طلبد نه بيش.

چنان نمى‌گذرد از سال‌هايى که از موضع تکبر به بوميان نگاه مى‌کردند، فاصله مى‌گرفتند و مى‌گفتند: کارى به کار ها نداشته باشيد و به طرفشان نرويد! بومى کس است که پسوند را کم دارد، تا بشود !

ولى، امروز، و از ديروز تا امروز بومى يک شهروند همطراز است. قشمى هدف بيشتر برنامه‌هاست و بومى قشمى نيز به سهم خود رويى گشاده دارد و آغوشى باز براى دوستي. او، پيش سلام است و دست پيش مى‌آرد تا رسم دوستى و برادرى به جاى آورد.

بومى قشم، يک شهروند ايرانى مرزدار است که مدرسه و دانشگاه مى‌خواهد بيمارستان و پزشک حاذق مى‌خواهد آب و برق و راه و مخابرات و فرودگاه مى‌خواهد امنيت و کار و توجه مى‌خواهد امروز و آينده مى‌خواهد و را در همه ابعاد و بايستگى‌هاى آن مى‌خواهد تا گذشته‌هاى دور و نزديک را از خاطر بزدايد و اميدوارانه چشم به آينده بدوزد.

آنچه در پى مى‌آيد، تصويرى است ناخوشايند از گذشته نه چندان دور جزيره قشم، با نگاهى به يادداشت‌هاى آقاى دکتر محمود زندمقدم (در کتاب آفاق جزيره قشم ـ انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگى) و برگرفته از بخش‌هاى کتاب. اين تصويرها را نه تنها سالمندان قشم بلکه ميانسالان جزيره نيز به خوبى مى‌شناسند به ياد دارند. بايد گفت حتى همين امروز هم که تقريباً همه آثار پيشرفت به جزيره راه برده است، اما اين نيست که ديگر با تصويرهاى مشابه گذشته روبه‌رو نباشيم.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

قشم نام امروزى جزيره و نام شهر بندرى جزيره‌اى است در آب‌هاى خليج فارس. اين جزيره در منابع اسلامى، تا حدود سده دهم هجرى، به نام‌هاى ديگرى مانند کاوان يا بنى‌کاوان و لافت شهرت داشته است. مسعودى در مروج‌الذهب، (نوشته‌اى از اوايل سده‌ى چهارم هجرى)، در شرح جزاير خليج فارس مى‌نويسد: «از آن جمله جزيره لافت است که آن را جزيره بنى‌کاوان گويند».

مؤلف کتاب حدودالعام نيز از اين جزيره به نام «لافت» نام مى‌برد و مى‌نويسد: «اندرو شهرى خرم است مراو را لافت خوانند» و «اين جزيره برابر پارس است».

دمشقى در نخبه‌الدهر، (از سده هشتم هجرى)، اين جزيره را «لافت» و «بنى‌کاوان» مى‌خواند و آن را از جزاير آباد آن زمان دانسته است.

از دوره صفوى (907-1148 ه‍. ق) به اين سو، از اين جزيره با نام «قِشْم»، يا به گويش سواحل‌نشينان «کِشم»، در منابع جغرافيايى و تاريخى ياد کرده‌اند. در ميان عرب‌هاى منطقه، اين جزيره به نام «جزيره‌الطويله» و در ميان فارس‌ها به نام «جزيره‌ى دراز» معروف بوده است.

برخى کيش را که اکنون نام جزيره ديگرى در خليج فارس است و آن را قيس مى‌ناميدند، نام جزيره قشم دانسته‌اند و گفته‌اند چون شکل اين جزيره شبيه تَرْکَش(يا تيردان) است آن را کيش که به اين معناست، خوانده‌اند.

در برهان قاطع، کيش نام شهرى در جزيره‌اى مشهور به هرمز آمده و در وجه تسميه آن چنين نوشته شده است: «چون بر بلندى‌هاى اطراف هرموز برمى‌آيند مانند کيش که ترکش باشد به نظر مى‌آيد». مؤلف برهان قاطع، ظاهراً جريزه هرمز را با قشم يکى گرفته است.

مؤلف آنندراج نام اين جزيره را کيش و آن را همان جزيره‌ى دراز خوانده است و مى‌نويسد چون از دور به آن نظر کنند به ترکيب کيش ـ يعنى جاى تير ـ نمايد.

اعتمادالسلطنه نيز در مرآه‌البلدان مى‌نويسد: «جزيره‌ى قشم يا کيش که آن را باسعيدو (نام خور و بندرى در بن غربى جزيره) هم مى‌گويند. چون شبيه به ترکش، يعنى جعبه‌ى تير است. آن را به فارسى کيش گفته‌اند.»

قشم در لغت‌نامه دهخدا به معانى زير آمده است: «سرشت که مردم بر آن آفريده، طبيعت، آبراهه‌ى تنگ در رودبار يا در زمين يا آبراهه‌ى مطلق، تن و پيکر، جسم، گوشت پخته، سرخ‌شده، پيه، بن و نژاد، اصل، حال و هيأت.»

در ميان معانى فوق «طبيعت» به خاطر زيبايى‌هاى طبيعى، خدادادى و بهشت‌گونه جزيره قشم و نيز «آبراهه» به سبب وجود مسيل و آبراهه‌هاى بسيار که بر اثر ريزش باران‌هاى سيل‌آسا و کوتاه مدت و يا در نتيجه دخالت انسان‌ها در جزيره به وجود آمده است، بيشتر مناسب جزيره قشم امروزى است.

لینک به دیدگاه

به شهادت ژئولوژى و سنگواره‌هاى کشف شده در سواحل ايران، آغاز زندگى در خيلج‌فارس به حدود 400هزار سال قبل بازمى‌گردد. وسايل اوليه زندگى انسان، که ساخته و پرداخته از سنگ و مربوط به دوران پس از سنگ است، در بوشهر يافت شده. حتى از دوره چوب و صدف که انسان اوليه ابزار تنازع بقاى خود را از اين دو وسيله مى‌ساخته از قبل از دوران سنگ، در سواحل خليج فارس شواهد و قرائنى به جاى مانده است. در اين دوران است که انسان اوليه به آرام‌ترين آبراه ـ يعنى تنگه خوران امروزى ـ عبور مى‌کند و خود را به طبيعت غنى و امن قشم مى‌رساند که داراى شکارگاه‌هاى بکر و آب شيرين بوده است. زيستگاه‌هاى کوچک و منفرد اوليه در اين جزيره به تدريج شکل گرفته و کم‌کم تبديل به اجتماعات انسانى مى‌شود. انسان مهاجر از صيدگاه‌هاى طبيعى قشم، اولين تجربه‌هاى ماهيگيرى را کسب مى‌کند.

در همين زمان، ژئواستراتژى قشم به دليل گسترده بودن جزيره و محصور بودن به‌وسيله مانع طبيعى آب، به مردمان ساکن در جزيره قشم کمک مى‌کرد که در مقابل تهاجم ساير گروه‌هاى انسانى پايدارى کنند.

لینک به دیدگاه

قشم در گروه سرزمين‌هاى گرم و خشک قرار مى‌گيرد و اين در حالى است که رطوبت نسبى هوا در قشم بالاست. فشار هوا در قشم بين 1015 تا 1018 ميلى‌بار جيوه است که در تابستان به دليل گرماى زياد، فشار هوا به کمتر از 1000 ميلى‌بار مى‌رسد.

دماى متوسط ساليانه جزيره قشم حدود 26 درجه سانتى‌گراد، با متوسط حداکثر و حداقل دماى روزانه به ترتيب 33 و 18 درجه سانتى‌گراد است. اختلاف درجه حرارت فصلى اين جزيره بسيار زياد است. گرم‌ترين زمان‌ها 10 تير تا 10 شهريور و سردترين ماه‌ها دى و بهمن است. در جزيره قشم حداکثر و حداقل دماى مطلق 46 و صفر درجه سانتى‌گراد به ثبت رسيده است.

درجه حرارت آب دريا در سطح، از حداقل 22 درجه سانتى‌گراد در زمستان تا حداکثر 32 درجه سانتى‌گراد در تابستان تغيير مى‌کند. درجه حرارت آب به ازاى هر پنج متر افزايش عمق، يک درجه سانتى‌گراد کاهش مى‌يابد.

دو جزر و دو مد در مدت شبانه‌روز در اطراف جزيره قشم رخ مى‌دهد که اختلاف ارتفاع متوسط آنها 2 تا 3 متر است. امواج دريا در اطراف قشم اغلب کمتر از يک متر ارتفاع دارند و از اين‌رو مى‌توان درياى اطراف قشم را يک درياى آرام خواند. اما در سواحل جنوبى و شرقى گاه امواج بلندتر از 3 متر نيز قابل مشاهده است.

جريان‌هاى دريايى اصلى اطراف جزيره حاصل جزر و مد بوده و سريع‌ترين آن در محدوده بين پل و لافت کهنه قابل مشاهده است و سرعت آن به 3 گره دريايى مى‌رسد. جهت جريان در هنگام مد به طرف غرب و در هنگام جزر به طرف شرق است.

ميزان شورى آب دريا در اطراف قشم 35 در هزار و رنگ آب دريا بيشتر سبز مغز پسته‌اى و در برخى موارد آبى رنگ است.

لینک به دیدگاه

مساحت اين جزيره حدود 1491 كيلومتر مربع برآورد شده‌است. اين جزيره در 20 كيلومتري بندرعباس و 41 كيلومتري بندر لنگه واقع است. اين جزيره از شمال به شهر بندرعباس، مرکز بخش خمير و قسمتى از شهرستان بندر لنگه، از شمال‌شرقى به جزيره‌ى هرمز، از شرق به جزيره‌ى لارک، از جنوب به جزيره‌ى هنگام و از جنوب غربى به جزاير تنب بزرگ و کوچک و بوموسى محدود مى‌گردد. فاصله جزيره‌ى قشم (از بندر قشم) تا بندرعباس 8/10 مايل (20 کيلومتر)، تا بندر هرمز 72/9 مايل (18 کيلومتر)، جزيره لارک (تا مرکز دهستان لارک) 85/4 مايل (9 کيلومتر)، تا جزيره بوموسى 01/88 مايل (163 کيلومتر) و جزيره تنب بزرگ 55/61 مايل (114 کيلومتر) است.

نزديک‌ترين بندر در ساحل اصلى کشور به جزيره‌ى قشم، بندرعباس است که فاصله آن تا محل سربندر قشم 8/10 مايل دريايى (20 کيلومتر) است. نزديک‌ترين فاصله اين جزيره به ساحل اصلى کشور، در دماغه‌ى شمالى جزيره، در محل بندر لافت (در جزيره‌ى قشم) تا آبادى پل، مرکز دهستان خمير (در ساحل اصلى کشور) که فاصله آن در حدود يک مايل دريايى (1800 متر) بوده و در آينده محل احداث پل خليج فارس خواهد بود. جزيره‌ى قشم در شمال داراى دماغه‌هاى قشم، لافت و باسعيدو و در جنوب دماغه ديرستان است.

لینک به دیدگاه

در سال 1325 ه‍.ق/ 1278 ه‍.ش مجلس شوراى ملى، قانون تشکيل ايالت‌ها و و لايت‌ها را تصويب کرد و بندرعباس و نواحى تابع آن جزء محدوده ايالت فارس و بنادر شد. اين تقسيمات تا سال 1316 ه‍.ش معتبر بود، ولى در آبان‌ماه 1316 ه‍.ش مجلس شوراى ملى تقسيمات جديد کشور را تصويب کرد و بر اساس آن بندرعباس عنوان استان هشتم را به خود گرفت و شهرستان بندرعباس بر اساس تقسيمات فوق داراى 5 بخش به نام‌هاى مرکزى، جاسک، سعادت‌آباد، قشم و ميناب شد.

در سال 1339 ه‍.ش طبق قانونى در مجلس، کشور به 14 استان، 6 فرماندارى کل و 449 بخشدارى تقسيم گرديد. در اين تقسيم‌بندى بندرعباس جزء فرماندارى کل بنادر و جزاير درياى عمان و خليج فارس محسوب مى‌شد.

در آبان ماه 1345 ه‍.ش کشور از نظر تقسيمات کشورى به 13 استان و 8 فرماندارى کل تقسيم شد و بندرعباس در وضع پيشين خود باقى ماند.

بنادر و جزاير بحر عمان با همان محدوده به استان تبديل شد و استان هرمزگان ناميده شد. در آن سال استان هرمزگان داراى 5 شهرستان بود که شهرستان آبان (قشم) با مرکزيت قشم جزء آن محسوب مى‌شد.

در سرشمارى سال 1365 شهرستان قشم داراى دو بخش به نام‌هاى مرکزى، شهاب و در مجموع شامل 5 دهستان بوده است.

در سال 1375 اين شهرستان داراى به دو بخش مرکزى و شهاب و 7 دهستان تقسيم شده بود.طبق آخرين تقسيمات کشورى امروزه شهرستان قشم 64 شهر و روستا دارد که مهم‌ترين آنها عبارتند از:

1 ـ تولا 2 ـ دفارى 3 ـ حميرى 4 ـ جزيره لارک (جزء جزيره قشم) 5 ـ درگهان (در سال 85 تبديل به شهر شده است) 6 ـ هلر 7 ـ گياهدان 9 ـ رمچاه 10 ـ جى‌جيان 12 ـ باغ بالا 13 ـ توريان 14 ـ تُم‌سنتى 15 ـ زينبى 16 ـ پى‌پشت 17 ـ کوشه 18 ـ کاروان 19 ـ گربدان 20 ـ زيرانک 21 ـ کردوا 22 ـ مسدوم 23 ـ خالدين 24 ـ مسن 25 ـ شيب دراز 26 ـ ديرستان 27 ـ برکه خلف 28 ـ هنگام جديد 29 ـ هنگام قديم 30 ـ هنگام غيل (جزيره هنگام) 31 ـ ريگو 32 ـ بند حاج على 33 ـ قنديل 34 ـ نخل گل 35 ـ لافت 36 ـ طبل 37 ـ ملکى 38 ـ هفت رنگو 39 ـ سلخ 40 ـ گمبران 41 ـ سهيلى 42 ـ تنبان 43 ـ گورزين 44 ـ دهخدا (خور خران) 45 ـ گوران 46 ـ نقاشه 47 ـ دوربنى 48 ـ دولاب 49 ـ گورى 50 ـ مُرادى 51 ـ درکو 52 ـ دوستکو 53 ـ کانى 54 ـ چاهو شرقى 55 ـ تمکز 56 ـ کنار سياه 57 ـ چاهوغربى 58 ـ سرريگ 59 ـ باسعيدو. (سوزا، هرمز و قشم حوزه شهرى‌اند و در سال 85 بندر درگهان به حوزه شهرى اضافه شد.)

شهر قشم: در شرقى‌ترين نقطه جزيره واقع شده است و به رغم آنکه اين شهر نسبت به کل جزيره مرکزيت هندسى ندارد، اما به علت موقعيت مهم استراتژيک آن (ديد گسترده به جنوب، شمال و شرق، ديد به تنگه هرمز، نزديکى به بندرعباس و...) از قديم واجد اهميت بوده و عمده‌ترين سکونتگاه جزيره محسوب مى‌شده است. انتخاب شهر قشم به عنوان پايگاه اصلى توسعه منطقه آزاد تجارى-صنعتى قشم نيز بر اهميت اين شهر افزوده است.

لینک به دیدگاه

بى‌شک در دوران‌هاى قبل از تاريخ، آنچه امروز جزيره قشم خوانده مى‌شود در زير آب‌هاى خليج هميشه فارس قرار داشته است. اما بر اثر تحولات دورانى، سطح آب فروکش کرده و بخش‌هاى برآمده زيردريايى به‌صورت جزيره درآمده‌اند. در اين جزاير‌ ـ از جمله قشم ـ کوه‌هاى کم ارتفاع فراوان است. سطح اين کوه‌ها را لايه‌هاى مرجانى، اسفنجى و دوکفه‌اى‌ها پوشانده‌اند که خود موجب حفاظت خاک‌هاى نرم شيست و مارن نيز سطح مرجانى شده است. با وجود اين، بادها، باران‌ها و طوفان‌هاى باران‌زا که تقريباً موازى و با زاويه کمى از زمين مى‌وزند باعث فرسايش تنه کوه‌ها و فروريختن پوشش‌هاى مرجانى شده‌اند. در اثر اين فعل و انفعال طبيعى کوهسرها، نيم‌رخ‌هاى انسان و پرندگان، مخروط‌ها و هرم‌ها، نمادها و تنديس‌هاى ديدنى و زيبايى در سراسر جزيره پديد آمده که از همين حيث نيز جزيره قشم و جزاير اطراف آن از ديگر جزاير خليج فارس ممتاز و به راستى استثنايى است.

مجمسه‌هاى طبيعى و نقش برجسته‌هاى پراکنده در سرتاسر جزيره قشم که بر اثر عوامل فرسايش چون باد و باران طى قرن‌ها در چنين شکنج کوه‌ها، اعماق دره‌ها و بر ديواره کوه‌هاى قشم پديد آمده‌اند بخش بزرگى از جاذبه‌هاى طبيعت‌گردى قشم هستند. ستون‌ها و حجم‌هاى اعجاب‌انگيز از جمله چشم‌اندازهاى ديدنى جزيره قشم به شمار مى‌آيند و نشانگر ديرينه سالى و اهميت اين جزيره به لحاظ زيباشناختى هستند. نظير اين کوه‌ها در ديگر قاره‌ها و در بيابان‌هايى که توسعه شهرى کمترى دارند ممکن است به چشم آيد. اما دسترسى گردشگران به آنها دشوار است. کوه‌ها و دره‌هاى قشم به عنوان بازمانده دوران گذشته زمين‌شناختى به راحتى قابل دسترس و تماشا است و اين يکى از جاذبه‌هاى کم‌نظير اين خطه به شمار مى‌رود.

ژئوپارک قشم: در امتداد درازاى جزيره قشم، رشته کوهى قرار گرفته که ارتفاع آن به‌ندرت از سيصد متر تجاوز مى‌کند. طول اين رشته کوه که از شرق به غرب در سراسر جزيره کشيده شده است، تقريباً مساوى با طول قشم و درحدود يکصد و ده کيلومتر است.

کوه‌هاى قشم وضعيت و شکل کاملاً ويژه‌اى دارند. اين کوه‌ها از لايه‌هاى رسوبى افقى و موازى تشکيل شده‌اند به‌گونه‌اى که پى‌گيرى لايه‌هاى مختلف کوه در سراسر جزيره‌ کاملاً ممکن است. تنها در دو نقطه، به دليل حضور گنبدهاى نمک، ترتيب و شکل قرار گرفتن لايه‌ها از حالت افقى خارج شده است.

در بخش غربى جزيره که گنبد نمک (کوه نمکدان) قرار گرفته، ارتفاع اين لايه‌ها در اثر فشار گنبد افزايش يافته و به 395 متر رسيده است. در بقيه ارتفاعات جزيره بلندى کوه‌ها در حدود دويست متر است. در بلنداى اين ارتفاعات دشت‌هاى کاملاً مسطحى قرار دارند که پوشش گياهى بسيار خوب نيز دارند (مانند منطقه موسوم به بام قشم که درختان کهنسالى در آن وجود دارد). اطراف اين کوه‌ها را ديواره‌هاى بلند فرارگرفته‌اند که در اثر باد و باران و دريا فرسايش يافته و شکل‌هاى بديعى به‌وجود آورده‌اند.

نخستين ژئوپارک کشور در جزيره قشم: دشت‌ها، دره‌ها، سواحل و کوه‌هاى جزيره هم وضعيتى يگانه و کم‌نظير از نظر پوشش گياهى، حضور حيات وحش و وجود پديده‌هاى نادر زمين‌شناسى دارند.

بخش غربى جزيره قشم از بيشترين زيستگاه‌هاى با ارزش برخوردار است و پديده‌هاى زمين‌شناسى بسيار زيبا، بى‌نظير و عظيم در اين بخش جزيره به وفور ديده مى‌شود.

در اين بخش از جزيره علاوه بر گونه‌هاى گياهى و جانورى زيبا، کمياب و در خطر انقراض که در سطح ملى و همچنين جهانى از ارزش بسيارى برخوردارند، پديده‌هاى زمين‌شناسى نادر و بى‌مانندى نيز وجود دارند که هريک به تنهايى جذابيت و زيبايى خاص دارند.

مجسمه‌هاى طبيعى و نقش برجسته‌هاى پراکنده، چين‌خوردگى‌ها و کوه‌هاى شگفت‌آور، سطوح تخت و صفه‌ها در ارتفاعات، ستون‌هاى حاصل از عوامل فرسايش، برجستگى‌ها و فرورفتگى‌هاى به‌وجود آمده از هوازدگى، مخروط افکنه‌ها و قطعه‌هاى فروافتاده در پاى ارتفاعات، کوهسرها و هيکل‌هاى که دست هنرمند طبيعت به تازيانه باد و باران پديد آورده، تنديس‌هاى اعجاب‌آورى که در شکل‌هاى مختلف همچون لاک‌پشت، سگ، مارمولک، اسب آبى و يا حتى چهره‌ آدمى در حالت خشم و فرياد و ... همه و همه بخش بزرگى از طبيعت مسحور‌کننده قشم هستند و از جاذبه‌هاى کم‌نظير طبيعت‌گردى اين جزيره به‌شمار مى‌روند.

در سواحل جنوبى بخش غربى جزيره از بندر ماهيگيرى سلخ تا روستاى کانى ـ يعنى در فاصله سى‌کيلومتر از ساحل جزيره ـ روستا، مزرعه و هيچ نوع تمرکز و تجمع انسانى وجود ندارد. در بخش غربى جزيره حضور انسان و فعاليت‌هاى دامدارى و کشاورزى از زمان‌هاى قديم بسيار ناچيز بوده است و در حال حاضر نيز قابل توتجه نيست. در اين بخش از جزيره پديده‌هايى وجود دارند همچون: جنگل‌هاى حرا، گنبد نمک، غارهاى نمک، چشمه‌هاى آب معدنى، تنگه چاهکو، تنگ عالى، بام قشم، دره تنديس‌ها، کلات کشتاران و ده‌ها تخته سنگ و صخره با شکل‌هاى عجيب و غريب.

با توجه به غناى طبيعى و قابليت‌هاى تنوع زيستى جزيره و به‌ويژه بخش غربى آن است که نسبت به حفاظت اين بخش اقدام جدى به‌عمل آمد و نزديک به 500 کيلومتر مربع از آن براى يک منطقه حفاظت‌شده با عنوان ”ژئوپارک“ در نظر گرفته شد.

موقعيت و ويژگى‌هاى زمين‌شناسى جزيره قشم و وجود پديده‌هاى بسيارى از آثار نادر زمين‌شناسى دليل بسيار قانع‌کننده‌اى بود که حفاظت از بخش غربى جزيره به شکل ژئوپارک صورت گيرد. تعريف مصوب يونسکو از ژئوپارک به قرار زير است:

«ژئوپارک منطقه‌اى است با وسعت کافى که مرزهاى آن به وضوح مشخص شده و چندين پديده بارز زمين‌شناسى در محدوده آن قرار گرفته باشد. اين محدوده بايد بتواند در توسعه اقتصادى جوامع پيرامون خود نقش مؤثرى ايفا نمايد. ژئوپارک ممکن است علاوه بر پديده‌هاى زمين‌شناسى از آثار تاريخى، بوم‌شناسى، باستان‌شناسى و ميراث فرهنگى و طبيعى ديگر برخوردار باشد.»

براساس تعريف فوق از ژئوپارک و براساس تعريف فوق از ژئوپارک و براساس ارزيابى به‌عمل آمده از بخش غربى جزيره قشم و با توجه به وجود پديده‌هاى بارز زمين‌شناسى مانند گنبد نمک، غارهاى نمک، چشمه‌هاى گوگردى، دره‌هاى شگفت‌انگيز و باتوجه به قرار گرفتن 25 کيلومتر ساحل بکر و زيبا در بخش جنوبى منطقه و همچنين باتوجه به چشم‌اندازهاى زيبا وبيکران و حيات وحش فراوان در اين محدوده، جاى ترديد باقى نمى‌ماند که بهترين روش ممکن و مناسب‌ترين عنوان براى حفاظت و بهره‌بردارى از اين منطقه همانا عنوان جهانى ”ژئوپارک“ است که با تعريف دقيق يونسکو مشخص شده است.

موقعيت طبيعي- اقليمي و آب و هوايي و زمين‌هاي آهكي جزيره، خاك قشم را از داشتن پوشش گياهي كافي باز داشته‌است. زمين‌هاي اين جزيره يا سخت و عريانند و يا پوشش گياهي تنكي دارند، پوشش گياهي زمين‌هاي شمال و شمال خاوري و دشت توريان بين زمين‌هاي بخش‌هاي ديگر جزيره، چشمگير است.

پوشش جنگلي و مرتع جزيره تا قشم به تقريب مشابه وضعيت آن در دشتها و جلگه‌هاي ساحلي ساير نقاط استان مي‌باشد، عمده مراتع جزيره را مراتع ساحلي تشكيل داده‌اند و بعلت كمي ارتفاعات و كمبود بارندگي، مراتع كوهستاني مشجر و غير مشجر در آن قابل توجه نمي‌باشد.، به دليل چراي مفرط و بي رويه، اين مراتع دستخوش تخريب مداوم شده‌اند.

جنگلهاي حرا از ويژگيهاي مهم اكوسيستم قشم است كه در مناطق پراكنده‌اي از تنگه هرمز به سمت شرق و اقيانوس هند در سواحل درياي عمان گسترش يافته و محل امني براي پرندگان دريايي شده‌است. گياهان قشم خشکى پسند و حرارت‌خواه بوده و نياز به رطوبت زياد در تابستان دارند و بيشتر به شکل درختچه‌هاى نيم‌بيابانى کوتاه قد قابل مشاهده هستند.

اولين و مهم‌ترين جامعه گياهى جزيره در جنگل دريايى حرا مشاهده مى‌شود که گونه‌اى از مانگروها به نام Avicennia marina (به نام ابوعلى سينا، دانشمند پرآوازه ايران) است و گستره‌اى بيش از 2000 کيلومتر مربع از مساحت جزيره را به خود اختصاص داده‌اند. حرا درختی است آب شورزی که هنگام مد آب دریا تا گلوگاه در آب فرو می رود. با خاصیت تصفیه ای که در پوست این درخت وجود دارد، بخش شیرین آب دریا را جذب و نمک آن را دفع می کند . درخت حرا در حقیقت یک کارخانه آب شیرین کن طبیعی و خدادادی است .

در تنگه خوران ، بین جزیره قشم و بخشی از استان هرمزگان ( فاصله بین شمال جزیره قشم و بندر خمیر) جنگل دریایی حرا در گستره ای معادل 200 کیلومتر مربع پدید آمده که از تنوع زیستی بالایی برخوردار است .جنگل حرا به دلیل مساعد بودن شرایط اکولوژی ، زیستگاهی امن برای پرندگان مهاجر از مناطق گرمسیری است . پرندگانی همچون حواصیل بزرگ ، اگرت بزرگ ، اگرت ساحلی ، حواصیل هندی ، کفچه نوک تیز ، سلیم خاکستری ، گیلانشاه ، کاکائی و ..... ناحیه جزر و مدی حرا زیستگاه مناسبی برای نرم تنان ، سخت پوستان و ماهیان پدید آورده است که منبع غذایی مهمی برای ماهیان و پرندگان وحشی هستند . ارتباط میان تولید اولیه بوم سازگان ( اکوسیسم ) حرا و تولید ماهیان ارزشمند و صدف در دیگر نواحی حاره به خوبی مشخص شده است .

بستر مرطوب حرا، محل مناسبی برای پرورش مرغان ماهی خوار دریایی و به طور مشخص ماهی خوار دریایی سفید ( اگرات آلبا ) به وجود آورده و از میان دیگر گونه ها، مرغ باران یا آبچلیک ( کارادریده) در هنگام مهاجرت از میان این منطقه عبور می کنند . این سرزمین در زمستان زیستگاه مناسبی برای تغذیه آبچلیک ها و پلوه ها است. تعداد قابل توجهی از گونه های پرندگان اروپا آسیایی( حدود 43 گونه ماهی خوارند) که به آفریقا مهاجرت می کنند . یکی از مسیرهای مهاجرت از جنوب ایران و از میان خلیج فارس در نقطه باریک تنگه هرمز میان جزیره قشم و جزیره ابوموسی عبور می کند . مناطق جزر و مدی حفاظت شده حرا به مثابه سرزمین استراحت و تغذیه پرندگان ماهی خوار و گونه های دیگری از پرندگان مهاجر است. دیدار از جنگل حرا خاطره ای به یاد ماندنی در اذهان دوستداران طبیعت ، آب ، هوا ، درخت و پرندگان و سکوت استثنایی باقی می گذارد.

لینک به دیدگاه

بر اساس شواهد تکتونيکى و رسوب‌شناسى، مى‌توان قشم را بخشى از جنوب زاگرس در نظر گرفت. شباهت ظاهرى و همچنين هماهنگى در امتداد تاقديس‌هاى بزرگ جزيره قشم با تاقديس‌هاى زاگرس، خود شاهدى بر اين موضوع است. تأثير گنبد نمکى کوه نمکدان بر بخش غربى جزيره کاملاً هويدا بوده و تغييرات مورفولوژيکى و تکتونيکى عمده‌اى را بر اين بخش از جزيره ايجاد کرده است.

بخش شمالى خليج فارس قسمتى از بخش جنوب شرقى زون ساختارى زاگرس را تشکيل مى‌دهد که با روند کمربند چين‌خورده‌ ـ راندگى شمال غربى ـ جنوب‌ شرقى در اثر آخرين فاز کوه‌زايى آلپين در پليو ـ پليئستوسن چين‌خورده و دگرريخت شده است. سازندهاى زمين‌شناسى اين کمربند ممکن است محدوده سنى پالئوزوئيک پيشين تا ترشيرى داشته باشند و شامل دياپيرهاى منسوب به پالئوزوئيک پيشين به نام سرى هرمز بوده که تا عهد حاضر به طرف سازندهاى بالايى و تا روى زمين فعال بوده‌اند. بر اساس نظر اکثريت زمين‌شناسان اين منطقه از نظر تکتونيکى از زمان ترشيرى پسين به عنوان ناحيه فعال تکتونيکى بخش جنوبى پيشانى ديگر ريختى يا کمربند همگرايى (بين‌النهرين و حوزه خليج فارس) و همچنين حاشيه‌هاى صفحه فشارشى و برخوردى قاره ايران ـ عربى، فعال بوده است.

منطقه واقع در پايانه جنوب شرقى خليج فارس در امتداد جزاير هرمز، قشم توسط عوارض ساختمانى، رسوبى و زمين‌شناسى همانند خشکى مادر (main Land) مشخص مى‌شود که با 5/2 کيلومتر پهنا در باريک‌ترين جاها از آن فاصله دارد. دريابارهاى رسوبات ترشيرى در جزيره قشم به‌طور بخشى همراه با نهشته‌هاى کواترنرى بوده، بنابراين از نيروهاى تکتونيکى فشارشى در ارتباط با فاز کوه‌زايى آلپين منتج شده است.

پادگانه‌هاى دريايى کواترنرى اغلب به‌طور افقى با سطح پلکانى با اندکى شيب به طرف درياها به خوبى گسترش يافته‌اند. پادگانه‌هاى قديمى‌تر مخصوصاً آنهايى که بر روى ساختمان‌هاى تاقديسى قرار دارند شيب‌ تندترى داشته و به‌طور ملايم چين‌خوردگى دارند. پادگانه‌ها از مرجان‌ها، پوسته‌هاى جانورى و رسوبات دريايى نهشته شده در بخش‌هاى ساحلى قديمى ساخته شده و ضخامتشان از چندين متر تا حدود 10 متر متغير است.

از نظر ترکيب، آنها شامل نهشته‌هاى مرجان، لوماشل ماسه سنگى ـ آهکى (لوماشل گريت استون ـ آهکى) و ماسه سنگ بوده که معمولاً با يک سطح سفت (duricrusted)، به‌طور دگرشيب سازند سنگ بستر ضخيم‌تر اما ضعيف‌تر (معمولاً طبقات ماسه سنگ قرمز و مارن سيليتى ـ ميوسن ـ پليوسن، سازندهاى ميشان و بر روى آن آغاجارى) را مى‌پوشانند. گسترش داخلى خشکى پادگانه‌هاى دريايى حداکثر در حدود 10 کيلومتر از خط ساحلى عهد حاضر در جزيره قشم قابل مشاهده است.

چينه‌شناسى سازندهاى رخنمون يافته در جزيره قشم

1 ـ سرى هرمز:

اين سرى در گنبد نمکى نمکدان رخنمون يافته (در جاى خود به مکانيسم جايگيرى گنبدهاى نمکى اشاره خواهد شد). از سال 1851 ميلادى تاکنون درباره اين سرى بحث‌هاى زياد شده و آنها را به سن‌هاى مختلف با به‌هم‌ريختگى يا بدون به‌هم‌ريختگى نسبت داده‌اند (مجموعه مقالات سمپوزيوم دياپريسم با نگرشى ويژه به ايران دو جلد ـ 1369). پيلگريم معتقد است که اين سرى، مخصوصاً در استان هرمزگان، يک سرى نمکى در پايين و يک رديف رسوبى ـ آتشفشانى در بالاست که به چهار بخش قابل تقسيم است:

ـ سنگ نمک در پايين

ـ مجموعه قرمزى شامل مارن، انيدريت و سنگ‌هاى ماگمايى اسيدى و بازيک همزمان و جوان‌تر (باعث گرانيتينراسيون متاسوماتيزم و دگرگونى در ميان آنها).

ـ آهک‌هاى سياه‌رنگ جلبکى

ـ در هر گنبد نمکى بستگى به همان گنبد دارد بيشتر ماسه سنگ‌هاى قرمز خاکسترى و سبز رنگ با توفيت‌هاى ريزدانه سفيدرنگ، انيدريت‌هاى با ضخامت دسيمترى با سنگ‌هاى آهکى به همان رنگ.

تريلوبيت‌هاى گزارش شده توسط ليز (less 1929) که توسط کينگ (king 1930) شناسايى شده‌اند و نيز آکريتارک‌هاى شناسايى شده توسط قويدل (1369) در چاه دارنگ شماره 1 و شاه شيرين 1 سن‌سرى هرمز را کامبرين ميانى منسوب مى‌کند. بر اساس گزارش‌ها و نقشه‌هاى صمديان (1369، 1982) که سازندهاى ديگر موجود در جزيره و ويژگى‌هاى آنها عبارتند از:

2 ـ سازند ميشان:

اين سازند در هسته برخى از تاقديس‌هاى جزيره قشم (تاقديس‌هاى هلر، گورزين، سلخ و...) و نيز در قسمت کوچکى از ديوارهاى گنبد نمکى نمکدان قابل شناسايى است. بخش پى اين سازند آهک در روستاى گورى است که اين بخش در نزديکى گنبد نمکى نمکدان (از طرف تاقديس سلخ) پنهان بوده و به وسيله گمانه‌زنى ضخامت آن 100 متر برآورد شده است. سن سازند ميشان ميوسين پسين است.

3 ـ سازند آغاجارى:

اين سازند در ناحيه، تناوبى از لايه‌هاى ماسه سنگ آهکى و مارن بوده و با سازند زرين آن همبرى عادى داشته و همبرى آن با نهشته‌هاى جوان‌تر ناپيوستگى زاويه‌دار است. سازند فوق، بدنه اصلى ساخت تکتونيکى جزيره قشم را به وجود آورده و در تمامى تاقديس‌هاى هلر، سوزا، گورزين، نقاشه، سلخ، باسعيدو و... برونزد اصلى را دارد.

در نواحى قشم و بندرعباس اين سازند داراى ناپيوستگى‌هاى مرکب بين سازندى بوده و پى لايه‌هاى موجود در بين دو ناپيوستگى از يک لايه نازک کنگلومرايى تشکيل شده است. از نظر ديرينه‌شناسى، ريزسنگواره‌هاى روزن‌بران (فرامينيفرها) سن عمومى جوان‌ترين لايه‌هاى اين سازند را ميوسن پسين نشان مى‌دهد (James and wind, 1965) مطالعه چند نمونه از نانوپلانکتون بخش بالايى اين سازند در جزيره قشم (توسط خانم فاطمه هادوى) سن پليوسن پسين را به آنها مى‌دهد. سازندهاى محلى جزيره قشم (نامگذارى و شرح توسط صمديان 1369، 1982)

4 ـ آهک قشم:

نهشته‌هاى ساحلى فسيل شده به‌صورت پادگانه‌هاى دريايى که به حالت کلاهکى رسوبات کهن‌تر خود را پوشانده و در سمت ساحل عموماً پرتگاه‌هاى دريايى بى‌شمارى را به وجود مى‌آورد. به‌طور کلى آهک قشک يک آهک اليتى تخريبى و نسبتاً سفت است که داراى پوسته‌هاى فسيلى فراوان و کمى مواد تخريبى حمل شده و سيمان کلسيتى است. در برخى نواحى نزديک به ساحل اين آهک تغيير رخساره داده و با آهک‌هاى ريفى جايگزين مى‌شود. واحد قشم با ضخامت ميانگين 5-4 متر به روى بخش‌هاى ساحلى تاقديس‌هاى جزيره قشم نشسته است. سن‌راديومترى به روش کربن 14، سنى در حدود 25 تا 40هزار سال پيش با ميانگين 25 تا 30هزار سال پيش را براى اين سازند به دست مى‌دهد.

5 ـ کنگلومراى دولاب

اين واحد از منشاء آبرفتى و به شکل رسوبات مخروط‌افکنه است. رسوبات آن، در جزيره قشم، تنها در روى تلاقى دماغه‌هاى تاقديس سلخ و باسعيدو ديده مى‌شود که از يک کيلومترى شمال گنبد نمکى نمکدان شروع شده و به سمت شمال تا جنوب بلافصل روستاهاى دولاب و تمگس (در نزديکى تنگه خوران) ادامه دارد. بر اساس جايگاه چينه‌شناسى سن آن هولوسن پيشين در نظر گرفته شده است.

6 ـ ماسه سنگ سوزا

اين واحد منشاء دريايى داشته و در پاره‌اى از نقاط جزيره قشم با گسترش کم قابل مشاهده بوده و از ماسه سنگ آهکى شن‌دار و ريگ‌دار افقى همراه با سنگواره‌هاى بسيار ساخته شده است. اين واحد در پى کنگومرايى است و ضخامت آن 3 تا 4 متر و سن آن نيز به روش کربن 14 حدود چهار تا پنج‌هزار سال پيش تعيين شده است.

7 ـ رسوبات هولوسن پسين

برخى از نقاط ساحلى جزيره و نيز کل قسمت ميانى (از شمال تا جنوب جزيره) توسط اين رسوبات پوشيده شده‌اند.

چهار نمونه از سواحل شمالى و جنوبى طبل و سواحل شمالى و جنوبى کانى از عمق 3 سانتى‌مترى خاک توسط وزارت کشاورزى در رابطه با مطالعات جامع احياء و توسعه کشاورزى و منابع طبيعى حوزه‌هاى آبريز رودخانه‌هاى کشور برداشت شده و در سازمان زمين‌شناسى کشور مورد مطالعه رسوب‌شناسى قرار گرفته است. نتيجه‌گيرى اينکه رسوب هيچ‌کدام منشاء از رودخانه کل نداشته و به نظر مى‌رسد که کليه رسوبات از عمل تخريب حمل دريا و بازگشت حاصل از امواج به وجود آمده‌اند. البته تعداد نمونه‌هاى ارسالى براى اظهارنظر کافى نبوده و بررسى شرايط زمين‌شناسى و فيزيکوشيميايى حدفاصل هرمزگان و قشم اهميت زياد دارد.

علاوه بر مطالعات صمديان 1369 و 1982، رئيس و همکاران 1998 در مطالعاتشان 18 پادگانه دريايى جزيره قمش را تا ارتفاع 220 مترى شناسايى کرده‌اند که با روش‌هاى راديومترى از نهشته‌هاى صدف‌هاى دريايى و مرجان‌ها آزمايش به عمل آمد که اغلب کريستاليزه بودند ولى نمونه‌هاى زير ارتفاع 30 متر غيرکريستاليزه بوده و ميزان بالاآمدگى کلى را 2/0 ميلى‌متر در سال و در نزديکى گنبدنمکى قشم، اين بالاآدگى سريع‌تر بوده و براى پريود زمانى 5 تا 6هزار سال قبل در حود 6 ميلى‌متر در سال به دست آمد. البته اين اعداد تا حدودى با اندازه‌گيرى‌هاى قبلى اختلاف نشان مى‌دهد که بيشتر به علت روش‌هاى کار و کريستاليزاسيون و آلودگى فسيل‌ها مى‌تواند باشد.

در مطالعه اخير که توسط پروسر و همکاران (Preusser et al. 2001) براى جزيره کيش منتشر شده است ميزان بالاآمدگى تا حداکثر 32 ميلى‌متر در سال نيز تخمين زده شده است.

· تشکيل گنبدهاى نمکى: در تمام جزيره‌هاى چهارگانه (قشم، هرمز، لارک، هنگام) با گنبدهاى نمکى روبه‌رو هستيم و به غير از جزيره قشم پيدايش سه جزيره ديگر در ارتباط مستقيم با گنبدهاى نمکى است. بالا آمدن نمک را مى‌توان تحت‌تأثير گرانش واژگون، رفتار ويسکوپلاستيکى آن، نيروهاى تکتونيکى وارده، و وجود نقاط ضعف در مسير صعود نمک در نظر گرفت.

به علت مطالعات بيشتر و وجود کانسار قابل توجه گل اخرا جزيره هرمز از اهميت خاصى در توصيف گنبدهاى نمکى برخوردار است. که از نظر کانى‌شناسى و سنگ‌شناسى نيز براى مطالعه گنبدهاى نمکى راهنماى خوبى است. زمين‌شناسى گنبد نمکى جزيره هرمز توسط الياسى و همکاران، 1355 (توسط گروه زمين‌شناسى دانشگاه تربيت معلم) انجام گرفته است. در جزيره هرمز سنگ‌هاى آذرين ريوليت، تراکيت، بازالت‌هاى تجزيه شده، دياباز و مينراليزاسيون کانى‌هاى حرارت بالا از قبيل پيروکسن، آمفيبول و اليژيست (پولک‌هاى نازک شش گوش با سطوح رمبوئدرى و بيناکوئيدى)، کوارتز و پيريت در حفره‌ها و شکستگى‌هاى سنگ‌هاى آذرين قابل مشاهده است. همچنين در سنگ‌هاى رسوبى قديمى اين جزيره کانى‌ها درجازا نظير دولوميت، پيريت و کوارتز به وفور يافت مى‌شود.

يکى از کانسارهاى قابل توجه و مهم اين جزيره اخرا است که از طريق شستشوى سنگ‌هاى آهن‌دار توسط آب‌هاى نافذ و انتقال اکسيد آهن سه ظرفيتى به اعماق زمين حاصل شده است. ژيزمان اين کانسار به‌صورت توده‌هاى بزرگ عدسى شکل است که در حد فاصل سنگ‌هاى تبخيرى و برش هترروژن آهن‌دار قرار گرفته است.

ويژگى بارز جزيره پديده فرسايش است که تپه‌ها و کوه‌هاى به شدت فرسايش يافته را به وجود آورده و مناطق مسطحى نيز که مواد آبرفتى را باد و باران به همراه آورده و رسوب داده است. در جاى جاى جزيره ديده مى‌شود.

در جزيره قشم گستره‌هاى وسيعى نزديک به دريا و نيز تپه‌ها و کوه‌هايى با ارتفاع حداکثر 400 متر وجود دارد. نزديک به يک سوم مساحت جزيره نسبتاً مسطح و بقيه کم و بيش پستى و بلندى‌هاى قابل دسترسى است.

· پستى و بلندى‌هاى: جزيره قشم از ناهموارى‌هاى آهکى تشکيل شده است.

ـ در جنوب و پشت شهر قشم (منتهى‌اليه شرق جزيره)، زمين به تدريج ارتفاع مى‌يابد و به تپه‌هاى معروف به ”پرتگاه قشم“ ختم مى‌شود. بلندترين نقطه در پرتگاه قشم در 5 کيلومترى شهر قشم واقع شده و 170 متر ارتفاع دارد.

ـ ارتفاعات جزيره را غالباً تراس‌هايى تشکيل مى‌دهند که دامنه‌هاى آنها شيب تند دارند و اغلب مضرس (داندانه داندانه)اند.

ـ بلندترين نقطه جزيره «کيش کوه» است با ارتفاع 397 متر که در 35 کيلومترى شرق باسعيدو واقع شده. از آنجا که اين کوه از نمک تشکيل شده، به همين دليل به کوه نمکدان نيز معروف است.

ـ در 3 کيلومترى شمال شهر سوزا قله سفيدرنگ و مخروطى شکلى وجود دارد به ارتفاع 135 متر.

ـ ”قله فينگر“ به ارتفاع 280 متر و کوه ”بيسکو“ به ارتفاع 294 متر در غرب کوهستان مخروطى شکل سوزا قرار گرفته‌اند.

4 ـ زمين‌هاى باير

در قسمت مرکزى جزيره، يک منطقه مشخص زمين باير وجود دارد که به آسانى قابل مشاهده است. شرايط اقليمى کاملاً خشک همراه با خاک و صخره‌هاى اعجاب‌انگيزى اين منطقه، محيط را دشمن حيات ساخته است.

5 ـ مناطق عمده کشاورزى

دشت توريان مرکز کشاورزى جزيره است. منطقه‌اى در قسمت غربى جزيره، از طبل به بندر گورزين نيز از جمله مناطق کشاورزى قابل توجه جزيره را تشکيل مى‌دهد. به دليل بارندگى اندک و نامنظم و دماى زياد و ميزان بالاى تبخير، شرايط طبيعى قشم براى کشاورزى نامساعد است. منطقه تحت کشت و زرع جزيره تنها حدود 30 کيلومترمربع تخمين زده شده است، يعنى حدود 2 درصد کل مساحت جزيره.

6 ـ زمين‌هاى پست

جزيره قشم از جلگه‌هاى مسطح با ارتفاع کم تشکيل شده که پوشيده از بازمانده‌هاى آبرفتى نرم (آهک رس، ماسه و لجن) است. جابه‌جايى بازمانده‌هاى آبرفتى توسط باد موجب افزايش اين مواد به ويژه لجن و ماسه مى‌شد. در جزيره، توده‌هاى شن ساحلى نيز وجود دارد. مهاجرت پرندگان ممکن است از طريق کريدور زمين‌هاى پست بر فراز دشت ديرستان انجام شود. پرندگان آبى، به‌خصوص ممکن است توسط زمين‌هاى پست که به‌طور فصلى از سيلاب پر مى‌شوند و اغلب در کرانه‌هاى خليج ديرستان ديده مى‌شوند جلب شوند. در بازگشت پرندگان از آفريقا، اين نوع محل سکونت اولين توقفگاه طبيعى براى تغذيه و استراحت پرندگان پس از پرواز از فراز تنگه هرمز است.

7 ـ شوره‌زار

دشت‌هاى ساحى در منطقه جزر و مدى شامل مناطق وسيعى ”شوره‌زار“ با بقاياى حاصل از تبخير و بقاياى حاصل از جزر و مد و باد است. اين نوع دشت‌هاى بيشتر در غرب ناحيه جنگلى حرا ديده مى‌شوند.

لینک به دیدگاه

در سرشماري عمومي نفوس و مسكن مهر ماه سال 1375، شهرستان قشم داراي 72981 نفر جمعيت بوده‌است، كه از اين تعداد 18324 نفر ساكن در نقاط شهري و 54636 نفر ساكن در نقاط روستايي بوده و بقيه غير ساكن هستند. همچنين از اين آمارگيري نتيجه شده‌است كه از جعيت نقاط روستايي اين شهرستان 27921 نفر را مردان و 26715 نفر را زنان تشكيل مي‌داده‌اند.

در سرشماري مهر ماه 1375، شهرستان قشم داراي 10264 خانوار بوده كه از اين تعداد 3631 خانوار ساكن در شهر و 9977 خانوار ساكن روستا بوده و بقيه خانوارها غيرساكن هستند. اين سرشماري نشان مي‌دهد كه از 44713 نفر جمعيت 6 ساله نقاط روستايي فقط 51/71 درصد با سواد بوده‌اند. نسبت باسوادي براي مردان 23/78 درصد و براي زنان 24/64 درصد بوده‌است.

ترکيب جمعيتى جزيره قشم طبق سرشمارى آبان‌ماه سال 1385 به اين شرح مي­باشد. جمعيت كل جزيره قشم معادل 98829 نفر است كه از اين ميان 49742 نفر را مردان و 49087 نفر را زنان تشكيل مي­دهند. عده كودكان زير يك سال معادل 2268 نفر و كودكان زير 5 سال معادل 11800 نفر مي­باشند. همچنين تعداد زنان شوهردار 15 تا 49 سال معادل 16017 نفر است.

علاوه بر جمعيت بومى و ساکن، جزيره قشم داراى جمعيت غيربومى و مهاجر بسيارى است که به‌طور عمده در بخش‌هاى تجارت، بازرگانى، صنايع و معادن، ادارات و دواير دولتى و ارگان‌ها، بانک‌ها، تشکيلات سازمان منطقه آزاد قشم و ديگر بخش‌هاى خدماتى به فعاليت اشتغال دارند. ضمن آنکه شمار قابل توجهى گردشگر نيز ـ به‌ويژه در فصل‌هاى پاييز و زمستان و تعطيلات نوروزى ـ وارد جزيره مى‌شوند.

لینک به دیدگاه

زبان اصلى مردم قشم، مانند تمام مردم ساکن بنادر و سواحل جنوب کشور و ديگر جزاير، فارسى و براى همه مردم و مسافرانى که به جزيره مسافرت مى‌کنند قابل درک و فهم است. لهجه‌ى محلى و متداول مردم قشم در شهرها و روستاهاى آن تقريباً يکسان است، با اين تفاوت که اهالى شهر قشم و درگهان به سبب رفت و آمد و دادوستد با مردم ميناب، بندرعباس، پل، خمير، کنگ، لنگه و ديگر بنادر مجاور، با لهجه‌اى نزديک به لهجه بندرعباسى، مينابى (بندرى)، پلى (بندر پل خمير) صحبت مى‌کنند و ساکنان روستاى اعماق جزيره به سبب مسافرت به شيخ‌نشين‌ها و هندوستان به زبان عربى هندى نيز آشنايى دارند يا واژه‌هايى از اين زبان‌ها وارد لهجه آنها شده است. به‌طور کلى بايد گفت زبان محلى قشمى، آميخته‌اى از بان‌هاى فارسى، بندرى، هندى و انگليسى است.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...