رفتن به مطلب

من باب نپو


am in

ارسال های توصیه شده

meditationf.gif

چقدر آرامش درون دارین

 

آرامش فکری منظورمه

آرامش یعنی داشتن کمترین میزان تشنج و هیجان و تغییر

گفتم داشتن چون نداشتنشون میشه یه چیز آنرمال و باعث صدمه دیدن ذهن و جسم میشه

اگه تغییر نباشه انسان پیشرفت نمیکنه و هی درجا میزنه و درجا زدن نوعی پسرفته علاوه بر اینکه باعث استهلاک هم میشه

 

یه آرامش طبیعی داریم یه آرامش مصنوعی

مصنوعی که با دوا و درمون و طبق شرایط خاص هستش به کنار

یکی طبیعیه

بازخورد و برگشت فعالیتهای شخصه

یکی با کمک به دیگران آرامش پیدا میکنه

یکی با کسب پول

یکی با تحصیل شهرت

یکی با گرفتن مدرک

.

.

.

آرامشی خوبه که باعث نشه آرامش شخص ثالثی که باهامون در ارتباطه خدشه دار بشه

 

نوع آخر آرامش آرامش جمعیه

یعنی چار نفر که تو یه خونه باهم زندگی میکنن با هم تفاهم داشته باشن

زن و شوهر مثل کماندوهای اسرائیل و لبنان همدیگرو درو نکنن

بچه ها ورژن جدید تام و جری رو اکران نکنن

 

آرامش درونی و بیرونی (جمعی) باهم ارتباط مستقیم دارن

نمیشه یکی درونش عملیات والفجر به پا باشه و بیرون گلستان

 

حالا همه این چرت و پرتا رو گفتم تا بپرسم

توی جامعه پر تشنجی که ما داریم

چقدر آرامش درونیتون سر جاش مونده؟؟؟؟؟؟؟؟

 

میخوام ببینم درست نتیجه گیری کردم که درون و بیرون در تعاملن یا نه

 

 

 

 

 

 

 

 

I,m nepo

لینک به دیدگاه

من همیشه سعی میکنم که از لحظه لحظه عمرم با لذت استفاده کنم و اینو منوط به رفتار دیگران با من و با محیط نمیکنم. من سرم به کار خودمه و کاری بکار کسی ندارم و همیشه هم آرامش دارم . حتی خیلی ها با دیدن من آروم میشن. میدونم که هر رفتاری که هر کس نشون میده یه علتی داره که مربوط به همان لحظه نمیشه و من هم نمیتونم کاری براش بکنم جز اینکه سعی میکنم خودمو درگیر نکنم و اونم آروم میشه.

لینک به دیدگاه

حالا چرا من باب نپو؟ :w58:

 

راستش من دیدم کسایی که تو دلشون هیچ آرامشی نیست ولی این بی آرامشی رو به بیرون منتقل نمی کنن و شاید وقتی تو یه جمع هستن، کسی فکرش رو نمیکنه که الان اون شخص چه حالی داره.

البته برعکسش هم هست. :w58: طرف هیچ دغدغه ای نداره ولی همچین رفتار میکنه انگار هرچی مصیبته رو سر اون خالی شده :icon_pf (34):

به نظرم؛ خودم هیچ کدوم از این دو حالت نیستم.

لینک به دیدگاه

اوووممم میشه گفت ما کمی تا قسمتی اصن ارامش نراریممم

به مسائل سیاسی کشورمون هم کاری ندارم.. ما تو کوچکترین چیزاهای اطراافمون هم با هم جنگ و دعوا داریممم و نمیتونیم باهم حرف بزنیم انتقاد کنیم و شایدم میشه گفت محبت کنیم

لینک به دیدگاه
من همیشه سعی میکنم که از لحظه لحظه عمرم با لذت استفاده کنم و اینو منوط به رفتار دیگران با من و با محیط نمیکنم. من سرم به کار خودمه و کاری بکار کسی ندارم و همیشه هم آرامش دارم . حتی خیلی ها با دیدن من آروم میشن. میدونم که هر رفتاری که هر کس نشون میده یه علتی داره که مربوط به همان لحظه نمیشه و من هم نمیتونم کاری براش بکنم جز اینکه سعی میکنم خودمو درگیر نکنم و اونم آروم میشه.

خب این آرامش یعنی با بیرون و جامعه و خانواده و محل کار و همکارا و اینا در ارتباط نیست؟؟؟؟؟؟

یعنی یه محیط پر تشنج باشه

تو خونه شب تا صب دعوا باشه

تو محل کار صب تا شب بازم آرامش درونی سر جاشه؟؟؟؟؟؟؟

لینک به دیدگاه
حالا چرا من باب نپو؟ :w58:

 

راستش من دیدم کسایی که تو دلشون هیچ آرامشی نیست ولی این بی آرامشی رو به بیرون منتقل نمی کنن و شاید وقتی تو یه جمع هستن، کسی فکرش رو نمیکنه که الان اون شخص چه حالی داره.

البته برعکسش هم هست. :w58: طرف هیچ دغدغه ای نداره ولی همچین رفتار میکنه انگار هرچی مصیبته رو سر اون خالی شده :icon_pf (34):

به نظرم؛ خودم هیچ کدوم از این دو حالت نیستم.

طبق اصل آزادی بیان من حق دارم حرفم رو بدون هیچگونه بایکوت بگم، دی:

 

 

خب یعنی چی؟؟؟؟؟؟

یعنی میگی این دو بعد آرامش باهم در ارتباط نیستن؟؟؟؟؟

لینک به دیدگاه
خب این آرامش یعنی با بیرون و جامعه و خانواده و محل کار و همکارا و اینا در ارتباط نیست؟؟؟؟؟؟

یعنی یه محیط پر تشنج باشه

تو خونه شب تا صب دعوا باشه

تو محل کار صب تا شب بازم آرامش درونی سر جاشه؟؟؟؟؟؟؟

همینطوره. باید ببینی و باور کنی. من برای حفظ ارامش از کودکان یاد میگیرم و از اونا تقلید میکنم. یکم راجع به رفتار کودکان فکر کنی متوجه منظورم میشی. اونا سرشون بکار خودشون گرمه و همیشه هم آرومند.

لینک به دیدگاه
اوووممم میشه گفت ما کمی تا قسمتی اصن ارامش نراریممم

به مسائل سیاسی کشورمون هم کاری ندارم.. ما تو کوچکترین چیزاهای اطراافمون هم با هم جنگ و دعوا داریممم و نمیتونیم باهم حرف بزنیم انتقاد کنیم و شایدم میشه گفت محبت کنیم

اینم حرفیه

اما این فک کنم زیاد چیز غیر عادی نباشه در بخش سیاسی

مثلا اگه کسی پیگیر خبرهای سیاسی باشه میبینه که روزی نیست که توی یکی از مجالس دنیا و کشورهای مختلف نماینده ها باهم درگیر نباشن و حتی کارشون به بزن بزن میکشه

 

اما توی جامعه عادی به نظرم فرق باید باشه

اولا چون جامعه اسم عادی روشه باید رفتارهای عادی هم بروز بده از خودش

حالا ممکنه کمی تلرانس داشته باشه

یکم زیاد و کم بشه

که اونم بازخورد رفتار افراد آنرمال موجود در یه جامعه نرمال هستش

لینک به دیدگاه

من که خیلیییییییییییییییییی بی خیالم یه بمب اتمیم کنار گوشم بندازم باز بی خیالم و اطرافیانم ازین خونسردیم بسیار بسیار حرص میخورن:ws3:

درسته بعضی وقتا حرص میخورم ولی سعی میکنم زودی فراموشش کنم

لینک به دیدگاه
همینطوره. باید ببینی و باور کنی. من برای حفظ ارامش از کودکان یاد میگیرم و از اونا تقلید میکنم. یکم راجع به رفتار کودکان فکر کنی متوجه منظورم میشی. اونا سرشون بکار خودشون گرمه و همیشه هم آرومند.

خب چرا با افزایش سن این تغییرات ایجاد شدن؟؟؟؟؟؟

یه سری تغییرات ناگزیره با افزاریش سن

اما بعضیا رو خودمون ایجاد میکنیم

طرف میاد میگه پیر شدیم رفت

تو این سن و سال به ما نمیاد این کارا یا این رفتار و گفتار و اینا

 

اما بازهم میگم

درون و بیرون تابع همدیگه هستن

هرچقدر هم بتونیم بینشون یه دیوار و سد محکم بکشیم یه روز فشار از درون یا بیرون این سدو میشکونه

لینک به دیدگاه
من که خیلیییییییییییییییییی بی خیالم یه بمب اتمیم کنار گوشم بندازم باز بی خیالم و اطرافیانم ازین خونسردیم بسیار بسیار حرص میخورن:ws3:

درسته بعضی وقتا حرص میخورم ولی سعی میکنم زودی فراموشش کنم

ایول

راز این خونسردی در چیه؟؟؟؟؟؟؟؟

شاید ذهنت جوری عادت کرده و اهلی شده که یه ترمز داشته باشه و عکس العمل نشون نده در برابر فشارهای بیرونی

لینک به دیدگاه
خب این آرامش یعنی با بیرون و جامعه و خانواده و محل کار و همکارا و اینا در ارتباط نیست؟؟؟؟؟؟

یعنی یه محیط پر تشنج باشه

تو خونه شب تا صب دعوا باشه

تو محل کار صب تا شب بازم آرامش درونی سر جاشه؟؟؟؟؟؟؟

بذار یه مثال زنده برات بزنم. همین چند دقیقه پیش مدیر کل سایت اومد تو تالار و از یکی دو تا از بچه ها هم تشکر کرد و یه نظر هم داد و رفت. اما هیچ توجهی به اون دو تا تاپیک من و این نظریه هام نکرد و تشکر هم نکرد. من این رفتار اونو میبینم ولی قبول میکنم که اونجوری باشه و فرقی هم برام نداره که از زحمات من تشکر بکنه یا نکنه. میل خودشه. اصلا من برای این نوع مسائل اینجا نمیام. میام و مطالب خوب رو میخونم و یکی دو تا تاپیک هم میزنم و میرم. نه اینکه رفتار ها رو نبینم و یا بد معنی کنم. پیش خودم میگم منو از خودش دونسته و تشکر هم نکرده چون فکر کرده خیلی خودی ام. و تموم میشه. بقیه قضایا رو هم به همین شکل معنی میکنم. دید مثبت.

لینک به دیدگاه
اینم حرفیه

اما این فک کنم زیاد چیز غیر عادی نباشه در بخش سیاسی

مثلا اگه کسی پیگیر خبرهای سیاسی باشه میبینه که روزی نیست که توی یکی از مجالس دنیا و کشورهای مختلف نماینده ها باهم درگیر نباشن و حتی کارشون به بزن بزن میکشه

 

اما توی جامعه عادی به نظرم فرق باید باشه

اولا چون جامعه اسم عادی روشه باید رفتارهای عادی هم بروز بده از خودش

حالا ممکنه کمی تلرانس داشته باشه

یکم زیاد و کم بشه

که اونم بازخورد رفتار افراد آنرمال موجود در یه جامعه نرمال هستش

 

نه منظورم مردم و مسائل سیاسی هست وگرنه همه جا در مجلساشون همدیگرو میزنن

 

اما منظور از ارامشی که تو جامعه و مابین خود مردم نداریمو میگم که تا اونجایی که من دیدم نتونستیم با هم کنار بیایم ...

و این که نمیخوایم قبول کنیم فرهنگهای اشتباهمون داره خیلی زیاد میشه و کمک کم داریم بی فرهنگ میشیم

همین بی فرهنگیمون ارامشو میگیره

لینک به دیدگاه

درون و بیرون که به شدت با هم تعامل دارن من فکر می کنم .

 

خب وقتی اوضاع درون به شدت به هم ریختس چطوری میشه بیرون رو آروم نگه داشت ؟ ؟ ؟

 

وقتی چیزایی رو از درون آدم میگیرن که با گرفتن اونا بقای زندگی به خطر میفته ! درون و بیرونی نمی مونه که آروم بشه نگهشون داشت .

 

و اما داریم افراد بسیار خوبی که اگه اون داخل اوضاع به شدت کشمشی هست ولی بیرونشون رو عالی نگه میدارن ( همونطور که محمد ادمین گفت ) ولی این فقط یکمی برای دیگران خوبه و در جمع ( که باید جمع رو با تشنجات و یا هر چیز شخصیی خراب نکرد ) ( یه جوری ادب تو جمع بودن رو رعایت کرد ) ولی این موضوع در آخر جایی دیگه سر باز می کنه ، ینی می خوام بگم آدم همیشه هم نمی تونه اون نابسامانی درون رو به بیرون بروز نده ، آخرش یه جا خراب میشه !

 

به هر حال این دو تا به هم ربط دارن . و باید تعادلش حفظ بشه .

 

بازم تکرار می کنم که گاهی چیزی از درون نمی مونه که بخوای حداقل بیرون رو آروم نشون بدی .

 

میشه واقع بین بود .

لینک به دیدگاه
بذار یه مثال زنده برات بزنم. همین چند دقیقه پیش مدیر کل سایت اومد تو تالار و از یکی دو تا از بچه ها هم تشکر کرد و یه نظر هم داد و رفت. اما هیچ توجهی به اون دو تا تاپیک من و این نظریه هام نکرد و تشکر هم نکرد. من این رفتار اونو میبینم ولی قبول میکنم که اونجوری باشه و فرقی هم برام نداره که از زحمات من تشکر بکنه یا نکنه. میل خودشه. اصلا من برای این نوع مسائل اینجا نمیام. میام و مطالب خوب رو میخونم و یکی دو تا تاپیک هم میزنم و میرم. نه اینکه رفتار ها رو نبینم و یا بد معنی کنم. پیش خودم میگم منو از خودش دونسته و تشکر هم نکرده چون فکر کرده خیلی خودی ام. و تموم میشه. بقیه قضایا رو هم به همین شکل معنی میکنم. دید مثبت.

خب این هم یه نظریه

اما منظور من این نیست

شاید چون ساکن ایران نیستی رفتارهای جامعه ایرانی برات رفته رفته کمرنگ شدن

شایدم من در اشتباهم

 

من میگم

من و همسرم

بعد از روز کاری (حالا یونی یا اداره یا هرجای دیگه ای) برگشتیم خونه

یه روز خسته کننده

تو خونه طرف مقابلم به یه رفتار من عکس العمل نشون میده

من آرامش فکریم رو عملا از دست میدم

با اینکه سعی میکنم خودم رو ریلکس نشون بدم

اما

اگه سعی کنی مطالبی رو که از صبح توی ذهنت مرور میکردی رو روی کاغذ پپیاده کنی

میبینی که محتویات و عقایدت رنگشون عوض شده

این بازخورد اون تشنج هرچند چند دقیقه ایه

لینک به دیدگاه
درون و بیرون که به شدت با هم تعامل دارن من فکر می کنم .

 

خب وقتی اوضاع درون به شدت به هم ریختس چطوری میشه بیرون رو آروم نگه داشت ؟ ؟ ؟

 

وقتی چیزایی رو از درون آدم میگیرن که با گرفتن اونا بقای زندگی به خطر میفته ! درون و بیرونی نمی مونه که آروم بشه نگهشون داشت .

 

و اما داریم افراد بسیار خوبی که اگه اون داخل اوضاع به شدت کشمشی هست ولی بیرونشون رو عالی نگه میدارن ( همونطور که محمد ادمین گفت ) ولی این فقط یکمی برای دیگران خوبه و در جمع ( که باید جمع رو با تشنجات و یا هر چیز شخصیی خراب نکرد ) ( یه جوری ادب تو جمع بودن رو رعایت کرد ) ولی این موضوع در آخر جایی دیگه سر باز می کنه ، ینی می خوام بگم آدم همیشه هم نمی تونه اون نابسامانی درون رو به بیرون بروز نده ، آخرش یه جا خراب میشه !

 

به هر حال این دو تا به هم ربط دارن . و باید تعادلش حفظ بشه .

 

بازم تکرار می کنم که گاهی چیزی از درون نمی مونه که بخوای حداقل بیرون رو آروم نشون بدی .

 

میشه واقع بین بود .

اگه فکر کنیم اونجایی که مجبوریم خراب بشیم , فرقی به حال کسی نخواهد کرد مگه اینکه خودمونو ناراحت کنیم اونوقت چی؟

لینک به دیدگاه
خب این هم یه نظریه

اما منظور من این نیست

شاید چون ساکن ایران نیستی رفتارهای جامعه ایرانی برات رفته رفته کمرنگ شدن

شایدم من در اشتباهم

 

من میگم

من و همسرم

بعد از روز کاری (حالا یونی یا اداره یا هرجای دیگه ای) برگشتیم خونه

یه روز خسته کننده

تو خونه طرف مقابلم به یه رفتار من عکس العمل نشون میده

من آرامش فکریم رو عملا از دست میدم

با اینکه سعی میکنم خودم رو ریلکس نشون بدم

اما

اگه سعی کنی مطالبی رو که از صبح توی ذهنت مرور میکردی رو روی کاغذ پپیاده کنی

میبینی که محتویات و عقایدت رنگشون عوض شده

این بازخورد اون تشنج هرچند چند دقیقه ایه

دقیقا همینطوره. :icon_gol:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...