SH E I KH 18713 ارسال شده در 2 بهمن، 2010 سلام شهرسازا هر كس بعد از سلام يك جمله در رابطه با شهر بگين. توجه كنيد كه از مفاهيم ديگر چون شهرسازي/شهرنشيني/برنامه ريزي شهري/طراحي شهري/مديريت شهري/.............. نگين. فقط يك جمله در خصوص مفهوم شهر بگين. 4
SH E I KH 18713 مالک ارسال شده در 2 بهمن، 2010 پول زياد قاتل شهر است. (زندگي و مرگ شهرهاي آمريكا/نوشته...) 1
گـنـجـشـک 24371 ارسال شده در 2 بهمن، 2010 شهر ،ثروت ،مهارت ،دانش و بشر دوستی را در خود جای می دهد.در همان حال دارای بیگانه ی بیشتر ،میزان طلاق بیشتر ،فقرای بیشتر ،تصادفات بیشتر و سرانجام احمق های بیشتر است. (دیدگا ههای نو در جغرافیای شهری،خیلی این جمله رو دوس دارم.) 3
گـنـجـشـک 24371 ارسال شده در 3 بهمن، 2010 من یه شعر میگم: در شهر زشت ما ؛ اینجا که فکر کوتاه و دیواره ی بلند افکنده سایه بر سر و بر سرنوشت ما ! ما سالهای سال ؛ در دود و خاک و آجر و آهن دویده ایم ! (مشیری) 2
SH E I KH 18713 مالک ارسال شده در 3 بهمن، 2010 شهر مثل آب كه مايع حيات است، اگر ساكن بماند، ميگندد. 3
vahid hipodamus 7044 ارسال شده در 13 بهمن، 2010 تاریخ هر شهر در نقشه ها و معماری هایش نوشته شده است 3
omid vakili 6395 ارسال شده در 14 بهمن، 2010 شهر از مجموع ساختمان هایش بوجود نمی آید شهر را شهروندان بوجود می آورند. 3
SH E I KH 18713 مالک ارسال شده در 14 بهمن، 2010 شهر از مجموع ساختمان هایش بوجود نمی آید شهر را شهروندان بوجود می آورند. شهر مجموعه اي از كالبد و غيركالبد(شهروندان و كنشها و واكنشهايشان، اقتصا، سياست، فضاها و ...) است. 3
SH E I KH 18713 مالک ارسال شده در 14 بهمن، 2010 شهر از مجموع ساختمان هایش بوجود نمی آید شهر را شهروندان بوجود می آورند. شهر را كارشناسان، سياستمداران و سايرين هم بوجود ميآورند كه الزاما شهروندان آن شهر نيستند. 2
SH E I KH 18713 مالک ارسال شده در 15 بهمن، 2010 یه کارشناس، سیاستمدار و سایرین در درجه ی اول شهروند هستند در ضمن گفتم که شهر را شهروندان بوجود می آورند (منظورم اینه که بیشتر بعد اجتماعی قضیه رو ببین تا کالبدی) اميد جان شهروند بايد ساكن اون شهر باشه نه ساكن اون كشور. از همه مهمتر، در زمان رضا شاه كه چنتا كارشناس خارجي اومدن و با خيابان كشي شهرهاي مارو پاره پاره كردن، چي؟ اونها اصلا شهروند نبودن. كاملا مخالفم كه يك بعد را بر ديگري ارجع دانست. البته به قول خيلي از بزرگان شهرسازي: شهر كالبد است كه اين كالبد ساير ابعاد چون اجتماعي، اقتصادي و غيره را در خود جاي داده است. 3
omid vakili 6395 ارسال شده در 19 بهمن، 2010 اميد جان شهروند بايد ساكن اون شهر باشه نه ساكن اون كشور. از همه مهمتر، در زمان رضا شاه كه چنتا كارشناس خارجي اومدن و با خيابان كشي شهرهاي مارو پاره پاره كردن، چي؟ اونها اصلا شهروند نبودن.كاملا مخالفم كه يك بعد را بر ديگري ارجع دانست. البته به قول خيلي از بزرگان شهرسازي: شهر كالبد است كه اين كالبد ساير ابعاد چون اجتماعي، اقتصادي و غيره را در خود جاي داده است. مهدی می دونی مشکل چیه. چندتا کلمه ی کلیدی تو متن بالا هستش که من و تو فکر می کنیم چیزی رو میگیم که دیگه ای نمی دونه یا متوجه نیست. یکیش شهروند: خودت خیلی بهتر از من می دونی کسی که ساکن یه شهر هستش لزوماً شهروند شهر نیست یه ی آیتم ها رو برای شهروند شدن لازم داره. دومیش خود شهر: تعریف من از شهر اینه که شهروند توی اون زندگی کنه حال اینکه تعداد شهروندان اصلاً مهم نیست شاید 100 نفر شاید 2000 نفر شاید 4000000000 نفر. اون زمان رضاخان هم چند نفر خارجی یه سری ایده و طرح رو می دن ولی شهر رو نمی سازند. یه سری عوامل داخلی اونو اجرا کردند. در ضمن من حرف تو رو نمی تونم کاملاً رد کنم. تا حدی درسته و من اینو می پذیرم. 2
Afsaneh.M 19632 ارسال شده در 19 بهمن، 2010 سلام ، معمارها رو هم راه میدین ؟ منم یه شعر راجع به شهر خودم مینویسم : شهره شهری که تجلی گه انوار خداست / شهر شیراز ، همان شهر هنرپرور ماست حافظش نغمه سرا در پس آئینه غیب / سعدی اش افصح معروفترین فصحاست 4
ارسال های توصیه شده