SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۸۹ بافت تاريخي قاهره قاهره از نظر معماري هويت ممتازي برخوردار و بيشترين تراكم يادگارهاي دوران اسلامي را در جهان، چه از لحاظ كمي و چه كيفي، در خود جاي داده است. عناصر تاريخي ثبت شدة آن در خدمت ميراث يونسكو با آثار تاريخي «ونيز» برابري ميكند. قاهرة كهن، محدودهاي كه به پيش از اسلام بازميگردد، در جنوب و به فاصلهاي نه چندان دور از رود نيل قرار گرفته است. اين مكان به جايگاه «برج و باروي» رومي حافظ گذرگاه نيل مربوط ميشود. با رواج مسيحيت به عنوان دين رسمي امپراطوري روم، كليساهاي بسياري در اين محدوده بنا شد. يادمانهاي قبطي زيادي تا به امروز بر جاي ماندهاند. فسطاط (پادگان)، مركز عمدهاي بود كه همزمان با عبور نيروهاي مسلمان از صحراي سينا، در سال 611 ميلادي، براي ترويج اسلام در قارة افريقا در نزديكي قلعة مسيحيان احداث شد. در اينجا، عمروبنعاص فاتح عرب اولين مسجد افريقا را بنا كرد كه اكنون بر اثر بازسازيهاي مكرر، شكل اولية خود را كاملاً از دست داده است. تا سال 974 ميلادي، شهر باشكوهي با نام القاهره به دست فاتحان جديد يا سلسلة فاطمي بنا شده بود، كه در آنجا، ديوار و دروازههايي مقر حاكمان را از ساكنان فسطاط جدا ميكرد. تنها ساختمانهاي بازمانده از اين دوران، مسجدالزهرا (كه بعدها در آن تغييراتي داده شد) و حوزة عمليهاي است كه به سال 989 ميلادي بنيان گذارده شده. طرح امروزي خيابانها و جهت معابر عمومي شهر، مثل محورالمفرالدين و نيز الجماليه ـ خياباني تقريباً شرقي ـ غربي يادگارهاي دوران فاطمياند كه تزئينات بسيار زيبا و سنگي نماي بناهاي آن مثل مسجد باشكوه القمار (ديور ديدني شمالي،دروازة پرصلابت آن و باب زويله در جنوب)، نخستين بار در اين شهر تاريخي معيار چنان گران سنگي در شيوة معماري به وجود آورد، كه در قرون بعد جز تقليد از آن چارهاي براي ساير سازندگان نماند. ارگ ارگ اولين گسترة عمدهاي بود كه خارج از ناحية فاطميه گسترش يافت. پس از آن كه شهر بيدفاع فسطاط در سال 1168 ميلادي ـ براي جلوگيري از اشغال آن به دست صليبيون ـ طعمة حريق و ويران شد، كل جمعيتش در شهر قاهره اسكان يافت كه داراي حصار بود و ارگ آن از سال 1176 ميلادي به تدريج به دستور فاتح جديد، «صلاحالدين ايوبي»، در پاي تپههاي «مقطم» بنا، و به مركز قدرت و حكومت جديد بدل شد. اكثر جانشينان صالحالدين ايوبي تا قرن نوزدهم در ارگ ميزيستند. در اين هنگام بود كه با ساخته شدن يك مسجد و كاخ به سبك معماري عثماني اهميت ارگ به عنوان يك قلعة نظامي زايل شد. اين ارگ با مساحتي معادل 23 هكتار هنوز هم بزرگترين و سالمترين استحكامات خاورميانه به شمار ميرود و از آنجا كه در دشت قرار گرفته است، هنوز هم با اشراف بر شهر قاهره تا محل اهرام در جيزه، چشماندازي بسيار زيبا دارد. توسعة شهري قاهره ناپلئون در سال 1798 تا قاهره پيشروي كرد و بالاخره با ارتش مدرن خود بر مماليك كه از تسليحات لباسهاي سنگين و ناكارآمد استفاده ميكردند، چيره شد. در سال 1811، محمدعلي، افسري آلبانيايي تبار در ارتش تركيه مماليك صاحب نفوذ بازمانده در ارگ را به قتل رساند و مصر را ملك خصوصي خود اعلام كرد. در سال 1852 گروه كارشناسان ناپلئون بررسي معروف توصيف مصر را ارائه كردند و خيابانهاي مستقيم و ميدانهاي باز را از نو در قاهره ايجاد كردند. محمدعلي قاهره را به سمت شمالغربي توسعه داد. جانشينان او، و سپس از سال 1882 بريتانياييها با كشيدن بلوارهاي جديد و ساختن محلههاي نو و ادغام شهر جديد هليوپوليس با قاهره، در سال 1906 از آن پايتختي اروپايي ساختند. در اين ميان، شهر سنتي قاهره با تراكم جمعيتي رو به افزايش و شرايط زيستي نامناسب مورد بيتوجهي قرار گرفت و بر آن چشم پوشيدند. وضعيت كنوني شهر تاريخي شهر تاريخي با مساحتي حدود 4 كيلومتر مربع، در قلب منطقة شهري قرار گرفته و تحت فشارهاي بسيار براي ايجاد تغيير، هويت سنتي آن كمرنگ شده است. خيابان الزهرا يكي از مسيرهاي اصلي شرقي ـ غربي قاهره است كه شهر تاريخي را به دو بخش تقسيم كرده كه رابطة آنها تنها با يك پل فلزي برقرار ميشود. ساختمانهاي بزرگ نوساز در هر دو طرف در حال تغيير دادن الگوي كاربري زمين و بلعيدن بافت سنتي شهرياند. به دليل فشردگي ساخت و سازها، كمتر از يك درصد مساحت كل شهر تاريخي به فضاهاي باز تاريخي اختصاص يافته است، در حاليكه راهها بيست و پنج درصد آن را تشكيل ميدهند. به همين ترتيب، فضاهاي دافع هم كوچكاند. از اينرو، محيط خيابان (مغازهها و خانهها) در نقش كانون فعاليت و براي تعامل اجتماعي به جايگزين قابل توجهي براي فضاي باز تبديل ميشوند. واقعيت اين است كه مردم محلي حق سنتي استفاده از فضاي عمومي را براي خود قائلاند. مفهوم «الفينه» در شكلگيري محيط خيابان، نقشي اساسي ايفا ميكند. الفينه متضمن رابطهاي است كه مابين فضاي داخلي، بر ساختمان و بخشي از پيادهرو برقرار ميشود. خيابانهاي مسكوني هم به همين ترتيب در وقايع اجتماعي و خانوادگي مانند آيينهاي عروسي و مراسم تشييع جنازه مورد استفاده قرار ميگيرند. حفاظت از ميراث تاريخي منابع قابل حصول براي حفاظت از ميراث ارزشمند تاريخي در مقايسه با وسعت كار ناكافياند. با وجود برنامههاي بيشمار و مطالعات بيپايان، هنوز محدودهاي قانوني براي حفاظت و احياء، در چارچوب برنامهاي سازمان يافته از سوي دولت و ساير نهادها مشخص نشده است. به خصوص، از آنجا كه بهرهبرداري از تواناييها (و زمينهها)ي جهانگردي كامل نيست، فرصتهاي شغلي و مشاركت اجتماعي در اينجا به چشم نميخورد. وضعيت نامناسب زيرساختهاي شهري، بخصوص حل نشده ماندن معضل آبهاي سطحي يكي از مهمترين عوامل ويراني سريع يادمانها و بناها بوده است. زمين لرزة سال 1992، به تخريب بيشتر بناهاي تاريخي انجاميده، ديوارها ترك برداشته، منارهها كج شده و گرداگرد بسياري از يادمانها همچنان داربست برپاست. با تمركز قدرت و ثروت در خارج از شهر تاريخي، به وضعيت آن توجه كافي نميشود. اجتماعات محلي كه استطاعت مالي چنداني ندارند، عامل فرسودگي شديد شهر تاريخي شناخته شدهاند. در نتيجه، مقامهايي مسؤل بر اين باورند كه جابهجايي ساكنان بيبضاعت، ميتواند شرايط را بهبود بخشد. اما نميتوان درهاي شهر تاريخي را به روي مردماني كه در آن به كار و زندگي مشغولاند، بست. كاركردن با اجتماعات محلي ميتواند به نتايج پرباري انجامد. از سوي ديگر، همپوشاني و تداخل مسئوليتها و سردرگمي مقامات گوناگون در مورد يادمانها و در زمينة مديريت شهر تاريخي به چشم ميخورد. تخريبها، آسيبها، و از شكل افتادگيهايي كه به شهر تاريخي وارد آمدهاند، پيامد ساخت و سازهاي مجازياند كه بر پاية ضوابط و مقررات قانوني احداث شدهاند. قانون، بازسازي ساختمانهاي همجوار يادمانها را منع كرده تا با فرو ريختن آنها فضايي خالي براي محافظت يادمان در مقابل ساخت و ساز فراهم آيد. پايين بودن نرخ اجاره هم موجب بيتوجهي به نگهداري ساختمان ميشود. مجوزهاي رسمي براي فعاليت صنايع گوناگون (از تصفية مس، انبارهاي الوار و كارگاه برش سنگ مرمر گرفته تا تعمير اتومبيل) در ساختمانهاي تاريخي يا در كنار آنها، آلودگي صوتي و بصري ايجاد كرده، تأثير منفي بر بناها به جاي ميگذارند. از 313 باب ساختمان فهرست شده در خود شهر تاريخي، بيش از 95درصدشان به وزارت اوقاف تعلق دارد. اما شوراي عالي ميراث باستاني وظيفة حفاظت از يادمانها را برعهده دارد كه اعتبار سالانة آن تنها براي مرمت پنج يا شش بنا كفايت ميكند. علاوه بر اين، فقدان مديريت شهري به فلج شدن سازمان و ناتواني در هدايت منابع ميانجامد. در نتيجه، به نظر ميرسد جامعة بينالمللي از مشاركت مؤثر (فني و مالي) در اين زمينه ناتوان است. فوريت موضوع، آن را شايستة توجه عاليترين ردههاي دولت و پيريزي و پشتيباني سياستي مطمئن براي احياء ميكند. چنين حركت قاطعي، جامعة بينالمللي را به مشاركت فني و مالي در مقياس وسيع ترغيب ميكند. برنامههاي بهسازي براي حل اين مشكلات، طرح «پروژة بهسازي قاهرة تاريخي» ظرف يك سال از سوي برنامة توسعة سازمان ملل و شوراي عالي ميراث باستاني در دستور كار قرار گرفت. هدف اين طرح حفاظت ميراث شهري و توجه به آن و ارتقاي كيفي سطح زندگي ساكنان شهر تاريخي بود. به اين دو مؤلفه به صورتي همسنگ و جداناپذير نگريسته شد. سه جزء اصلي طرح از اين قرارند: اول، طرح راهبردي؛ دوم بازشناسي محدودههاي اقدام ويژه و سرمايهگذاري بينالمللي؛ سوم، ايجاد نهادهاي دولتي و ساختاري سازماني براي نظارت عملياتي كه نيازمند قدرت اجرايي لازم براي از ميان برداشتن سريع موانع بسياري است كه موجب كندي اقدامات ميشوند. يازده محدوده براي حمايت مالي خارجي شناسايي شدند. بررسي دقيق گستره نشان ميدهد كه يادمانهاي عمده در نزديكي يكديگر واقع شدهاند، و گردآمدن طبيعي آنها به صورت گروه، بر ارزششان ميافزايد. به طور كلي، نُه مجموعة يادماني شناسايي شدند كه هر يك كانوني براي بازسازي، بهسازي و حفاظت به شمار ميآيند. اين مجموعهها در طول خيابان المعز قرار ميگيرند كه ستون فقرات شهر تاريخي (و قسمتي از خيابان الجماليه) است و تا گذر خيامان (خيمهدوزان) در جنوب ادامه مييابند، در امتداد ربالاحمر هم جهت با مسجد سلطان حسن به مسجد ابن طولون راه ميبرند. خيابانهاي واصل گروههاي ساخماني نيز كه پيوستگي ميان گسترة وسيعي از اماكن را فراهم ميكنند، اهميتي كمتر از خود مجموعة يادمانها ندارند. گسترهاي كه اين گروهها در آن گنجيدهاند، دالان ميراث نام گرفته و هستة اصلي جذب جهانگردان است و در امر بازسازي، بهسازي و حفاظت اولويت نخست را به خود اختصاص داده است. زمينة حفاظت تمركز يادمانهاي تاريخي در قاهره نيازمند اقدام سريع براي بهبود وضعيت و نگهداري ميراث شهري است. حفظ متن كالبدي موجود و پراكندگي يادمانها، اهميتي اساسي دارد. هر گونه سياستگذاري بايد براي احياء، بهسازي و حفاظت تدوين شود تا به ارتقاي كيفيت زندگي ساكنان انجامد. هر گونه تلاشي در زمينة حفظ و احياي بافت تاريخي قاهره، نوسازي پاية اقتصادي، افزايش سرمايهگذاري و بهسازي ساختار مالي براي گردآوري سرمايه و پشتيباني از روند احياء به كمك قدرتي كارآمد را دربرگيرند. مشاركت فعال مردم محلي عامل اساسي در موفقيت هر يك از اقدامات پيشنهادي در هستة تاريخي محسوب ميشود. وضعيت فعلي منطقه چندان بحراني است كه بايد براي نجات بافت تاريخي قاهره و يادمانهاي بيشمار آن اقدامات فوري و كلان صورت گيرد. شيوة برخورد ديگر، رها كردن هستة تاريخي در دست منافع شخصي و تمركز بر حفظ چند يادمان مستقل است. چنين اقدامي براي مصر و تمام جهان ضايعهاي جبرانناپذير به بار خواهد آورد. بافتهاي كهن دربردارندة ويژگيهايي همچون محرميت، امنيت، مقياس انساني، هماهنگي در طراحي، استفاده از مصالح بومي و تنوع ارگانيكاند و مرمت، احيا و نگهداري آنها نه تنها موجب طراوت و شادابي دروني شهرها ميشود بلكه ميراث و هويت فرهنگي جامعه را نيز حفظ ميكند. 8 لینک به دیدگاه
elham ch 23 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۹۲ Salaaaaaaaaaam b hamegimohandesaye aziz ki matn kamel tarjome in maqalaro dare,man shadid bhesh niaz daram,mamnon misham lotf konin 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده