spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۸۹ اول دبستان که بودم روز بعد ازاینکه اعداد يک تا نه رو ياد گرفتم خانم معلم یه صفر گذاشت جلوی یک و گفت به این میگن ده. ولی هیچ توضیحی در مورد صفر نداد .اون اولين روزي بود که با مظلومیت صفر آشنا شدم .تا قبل از کلاس اول راهنمايي مفهوم صفر واقعا برام مجهول بود . مفهوم بستن صفر تلفن رو ميفهميدم ولي مفهوم جمله ي : حميد صفر تا سيب دارد يه معماي بزرگ بود . اول راهنمايي يه روز آقا معلم گفت بچه ها اعداد منفي هم داريم . اونجا بود که مفهوم حميد منفي دو تا سيب دارد رو فهميدم :يعني حميد دو تا سيب خواهر کوچيکش رو کش رفته و بايد از سهم ميوه فرداش دو تا سيب به خواهرش پس بده . ولي هرکاري ميکردم صفر مغزم رو باز کنم ، نميشد . بعد ها فهميدم که اين صفر خيلي دردسر سازه مثلا نميشه عددي رو بهش تقسيم کرد .بعد ها معلم هاي رياضي سوم دبيرستان خيلي تلاش کردند که مرا مجاب کنند حد صفر مثبت با صفر اصلي تومني صنار فرق داره. وارد دانشگاه هم که شدم همون روز اول سر کلاس مباني برنامه سازي استاد گفت : منطق شما ها صفر و يکه .راستش خيلي خوشحال شدم که فرصت بيشتري براي معاشرت با اين مجهول نازنين رو دارم . اما دو سال بعد سر کلاس مدار فهميدم که اين يک يعني ولتاژ بالا و صفر يعني يه ولتاژ نزديک صفر . و اين ابهام کماکان ادامه دارد 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۸۹ .اگر عدد دو رو به توان شش برسوني ميشه سال تولدم .از کنار گذاشتن صفر ها و يک ها نون در ميارم .مهندس نرم افزارم ولي معماري رو ترجيح ميدادم .بعضي وقتا شعر ميخونم بعضي وقتا نميخونم .عکس يه سري دانشمند معروف و غير معروف و يه سري فيلسوف ديوانه و غير ديوانه روي در اتاقمه . عکاسي رو دوست دارم اما فقط دوست دارم.يه زماني اگه ازم غافل ميشدي کوله پشتيمو برميداشتم ميرفتم تو دل کوه هاي شمرون روز و شبم نميشناختم. عاشق پياده روي هاي طولانيم .معتقدم بهترين شغل دنيا رو معلم هاي انشا دارن به شرط اينکه اگه يه دانش آموز به جاي نوشتن بديهيات تکراري يه مطلب از سروش کودکان رو جاي انشا تحويل داد به روش نيارن .برنامه نويسي با کامپايلر هاي عهد بوق رو دوست دارم .از نوشتن خسته نميشم ولي بعضي وقتا از تايپ کردن چرا .سالهاست سعي ميکنم سنتور ياد بگيرم ولي اگه حسني جمعه رفت مکتب منم سنتور ياد ميگيرم .از پيچيدگي متنفرم . دلم ميخواد همه چي ساده باشه تا بتونم خودم پيچيدش کنم اون موقع از اون پيچيدگي خوشم مياد .سعي ميکنم دچار عوام زدگي نشم ولي بعضي وقتا مجبورم مثل همه باشم .مادرم رو خيلي دوست دارم . خوشبختانه برادر ندارم . متاسفانه خواهري هم ندارم که تو بچگي موهاشو کشيده باشم . البته خواهري که تو بچگي موهاشو نکشيده باشم هم ندارم . تک فرزندي خيلي بده و عمرا هيچوقت دوستان آدم جاي خواهر برادر رو پر نميکنن .دلم ميخواد حداقل تا سال دو هزار و پنجاه زنده باشم تا مسابقه فوتبال ربات ها و انسانها رو تو فينال جام جهاني ببينم . هميشه دلم ميخواست يه دانشمند معروف بشم . از اونا که اسمشون ميره تو تاريخ علم . حالا اگه نشد حداقل تو کتاب تاريخ دوم دبيرستان بره.اگه اونم نشد حداقل صفحه دوم کتاب درسي تو ليست مولفين اسمم باشه .به فلسفه ي وجودي هر مفهوم منطقي واقعا علاقه دارم . مثلا همين صفر مذکور .آخر يکي نيست يه من بگويد "حميد صفر تا سيب دارد" يعني چي ؟ صفر و نيم نام رندانه ایست براي پاسخ به اون دانشجويان صنايع و عمران که تو دانشگاه تا مارو ميديدن ميگفتن: اينا جز صفر و يک هيچي سرشون نميشه . البته بندگان خدا یه جورایی حق داشتن مثلا همین آدرس وبلاگ رو ببین . تو نگاه اول یه مشت صفر و یکه ولی اگه بشینی حساب کنی معادل باینری سال تولدمه . سفر رو دوست دارم منتها ، با رفيق خوش سفر و جيب پر و دل خوش و چند تا چيز ديگه.به خودم قول دادم که دهه آخر عمرم رو صرف ايرانگردي و جهان گردي کنم اما يکي از بزرگترين دغدغه هام محاسبه دهه آخر عمرمه. معتقدم اساتید مدار منطقی اشتباه میکنند که فاصله بین گذار از صفر به یک رو هیچ در نظر میگیرند در حالیکه زمان مفهومی پیوسته است و حتی منطق صفر و نیم هم در جهان هستی جای خودش را دارد حتی اگر در مرحله گذار باشد و کسری از کسر های ثانیه هم دوام نیاورد .در باره بودن يا نبودن با مرحوم مغفور رنه دکارت موافقم و از طرفي به قول اميلي ديکنسون "I am NOBODY" اما من معتقدم صفر بودن خيلي سخته . هيچکس بودن از آدم سلب مسئوليت ميکنه ولي کسي بودن مسئوليت زاست . من ترجيح ميدهم تمام مسئوليت ها را قبول کنم ولي هيچوقت صفر نباشم .حتي اگر صفر و نيم باشم . 5 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۸۹ اما دو سال بعد سر کلاس مدار فهميدم که اين يک يعني ولتاژ بالا و صفر يعني يه ولتاژ نزديک صفر . و اين ابهام کماکان ادامه دارد یک سال بعد معتقدم اساتید مدار منطقی اشتباه میکنند که فاصله بین گذار از صفر به یک رو هیچ در نظر میگیرند در حالیکه زمان مفهومی پیوسته است و حتی منطق صفر و نیم هم در جهان هستی جای خودش را دارد حتی اگر در مرحله گذار باشد و کسری از کسر های ثانیه هم دوام نیاورد .. به احتمال زیاد کسی که اینو نوشته رشته اش کامپیوتر نبوده 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۸۹ این سایتشه اینم که گذاشتم سرگذشتش بود دی: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۸۹ چقدر بد بود كسر صفر صفرم ميشد و رفع ابهام:icon_pf (34): لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۸۹ چقدر بد بود كسر صفر صفرم ميشد و رفع ابهام:icon_pf (34): حالا باز این حالت خوبی بود رفع ابهامهای توانی بی نهایت اعصاب خورد کن بودن لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۸۹ اینو گفتی یاد یه حرف استاد مبانی نظریمون افتادم! می گفت تو یونان باستان صفر وجود نداشت چیزی که وجود نداشته باشه اصلا براشون معنی نداشت چیزی که از جریان می رافتاد می گفتن این صفره !!!!!!صفر از هند وارد شد..... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده