lilac 5892 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۹۰ آنكه مي خواهد روزي پريدن آموزد، نخست مي بايد ايستادن، راه رفتن، دويدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمي كنند. 5 لینک به دیدگاه
lilac 5892 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۹۰ نگاهت رنج عظيمي است، وقتي به يادم مي آورد كه چه چيزهاي فراواني را هنوز به تو نگفته ام. 6 لینک به دیدگاه
lilac 5892 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۹۰ در بين تمامي مردم تنها عقل است كه به عدالت تقسيم شده، زيرا همه فكر مي كنند به اندازه كافي عاقلند. 7 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۹۰ آدم برفي مي خواهد بزرگ شود ... آدم برفي مي خواهد هميشه ي هميشه بماند ... آدم برفي هِي دارد كوچك مي شود ... آدم برفي معجزه مي خواهد ... شايد خدا نمي داند وقت دارد تمام مي شود ... . . . شايد آدم ها نمي دانند همه برفي هستند ... 8 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۰ بوشوگ ، خنگ ترین سگ دنیا تو کارتون لوک خوش شانس یه جمله ی معروفی داشت : "نمی دونم من باید از این بترسم یا اون باید از من بترسه ؟" 6 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۰ پایانی برای قصه نیست چرا که نه گوسفندان عاقل میشوند و نه گرگها سیر . . 4 لینک به دیدگاه
lilac 5892 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۰ بجاست دوستي بخواهي که به روزهايت تلاش و به شبهايت آرامش بخشد. 3 لینک به دیدگاه
lilac 5892 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۰ به زيبائي بيانديش ، نه براي انگيزش ، که در جهت تعالي . زيبائي به هر جا آرامش مي آورد ، چه دست ساز انسان چه طبيعي. 3 لینک به دیدگاه
lilac 5892 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۰ آرامش مدام نيز کسل کننده است. گاهي طوفان هم لازم است . 3 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۰ دیشب خدا را دیدم آن گوشه می گریست ... من نیز گریستم ... هر دو یک درد داشتیم ... آدم ها !!! 1 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۳۹۰ گاهی فقط باید لبخند بزنی و رد شوی ... بگذار فکر کنند نفهمیدی ! 6 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۰ زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد... اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفتای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود! دوم مستی دیدم که... افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی. گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کردهای؟ سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اوردهای؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟ چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن. گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شدهام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟ 4 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۰ ای شب تار غمگين پس کی به پایان می رسی شکوفه چشم به راه نسیم است کوتاه کن غمت را اینجا زمین است ...آرزو ها کوتاه و دل ها دل تنگ امید است ... 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۰ هر چه افتاب عمرم بالاتر می اید دیوار زندگی ام کوتاه تر می شود تا تو برای دوستت دارم نگفتن هايت دیواری کوتاه تر از من پیدا نکنی . . . ... 3 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۰ ساحل سياه ! زير آسمان شب ! ستاره ها آنجا ! نسيم سرد بدن را مي لرزاند ! من آنجا تنها، خيره به آينده تاريك هر آن انگار دست گرمي گيسوانم را لمس مي كند تا بر مي گردم باز ساحل تاريكيست ... 2 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۰ « به رمز زيبايی ها که سفر می کني، نيمه راه، سرشاری خود را تاب نمی آوری، باز می گردی تا از ديده های راه بگويی: و هنر پيدا می شود...» سهراب 1 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۰ درویشی را پرسیدند این "دریاچه ارومیه" چیست که بر سر آن بلواست؟ گفت: دیگر هیچ ... مکانی بود در جغرافیا که دیگر به تاریخ پیوست و مریدان همه سخت بگریستند.. 1 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۰ هرگز هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مهم مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافیست. چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آنها به مردم ظلم کنند و استفاده نا مشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری رعایت دوستی را بنمایی.. (وصیت نامه داریوش هخامنشی) 1 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۰ توصیه دیگر من این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه مده چون هر دوی آنها افت سلطنت هستند.. (وصیت نامه داریوش هخامنشی) 1 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۰ زنهار زنهار هرگز هم مدعی و هم قاضی مشو.. و اگر نسبت به کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن را بررسی و حکم نماید زیرا مدعی اگر قاضی شود ظلم خواهد کرد.. (وصیت نامه داریوش هخامنشی) 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده