Navid Traxix 1581 ارسال شده در 19 اردیبهشت، 2012 رهایم کن میان ابرها رهایم کن کسی نشسته است میان چشمهایم دعای باران میخواند... 10
*Polaris* 19606 ارسال شده در 19 اردیبهشت، 2012 خوش به حال وجدان بعضیا درد که نداره هیچی آسوده خوابیده بیدار هم نمیشه ...! 12
Navid Traxix 1581 ارسال شده در 19 اردیبهشت، 2012 مرا به تختـــم ببنــدید... و سیگـــاری برایم روشــن کنید.. و تنهــــایم بگـــذارید! هــــرچقدر هم نــــالیدم و فریـــاد زدم به سراغــ ـــم نیاییـــد... من دارم او را تــــرک میکنـــم!... 12
MEMOLI 8954 ارسال شده در 19 اردیبهشت، 2012 خدا مُرد وقتی ... کودک کارتن خواب، زیر باران چَکمه هایش سوراخ بود ... 10
*Polaris* 19606 ارسال شده در 20 اردیبهشت، 2012 عجیب است دریا ، همین که غرقش می شوی پس میزند تو را مثل " تــو " 9
Navid Traxix 1581 ارسال شده در 21 اردیبهشت، 2012 روزهاست از سقف لحظه هايم ياد تو چکه مي کند . . . اگر باران بند بيايد از اين خانه مي روم ... ... 8
Mahsa.Gha 6571 ارسال شده در 21 اردیبهشت، 2012 از میان کوچه ها نمناک گریه هایم گذر کردی... و ندانستی که هق هق گریه هایم برای آن است که صدای شکستن غرورم را نشنوم... 8
from_hell 10964 ارسال شده در 21 اردیبهشت، 2012 من به اندازهی یک ابــر دلـم میگیرد وقتی از پنجره بر پوچی افکـار جهان مینگـرم .. 5
*Polaris* 19606 ارسال شده در 21 اردیبهشت، 2012 اگر مي خواهيد بازی كنيد دنبال يك همبازی خوب باشيد! كسی كه عاشق شماست قطعاً گزينه مناسبی نيست...! 9
کهربا 18089 ارسال شده در 2 خرداد، 2012 من به کسانی که از مذهب خود با دیگران سخن می گویند و تبلیغ می کنند مخصوصاً وقتی که منظورشان این است که آنها را به دین خود در آورند هیچ اعتقاد ندارم. مذهب و اعتقاد با گفتار نیست بلکه در کردار است و در این صورت عمل هر کس عامل تبلیغ خواهد بود . ماهاتما گاندی 8
*Polaris* 19606 ارسال شده در 10 خرداد، 2012 نقابم کو؟! اينجا همه نقابی بر چهره دارند می خواهم همرنگ جماعت شوم اينجا صداقت تاوان دارد اينجا بوی يکرنگی نمیدهد...! 9
*Polaris* 19606 ارسال شده در 11 خرداد، 2012 مردم شهری که همه در آن می لنگند به کسی که راست راه می رود می خندند...! 7
سیندخت 18786 ارسال شده در 11 خرداد، 2012 دو خدا وجود دارد، خدایی که استادان دانشگاه درباره او به ما می آموزند و خدایی که خود به ما می آموزد. خدایی که مردم همیشه درباره اش صحبت می کنند و خدایی که خود با ما سخن می گوید. خدایی که هراسیدن از او را به ما آموخته اند و خدایی که از عطوفت با ما سخن می گوید. دو خدا وجود دارد، خدایی که در بلنداست و خدایی که در زندگی روزمره ما حضور دارد. خدایی که از ما می طلبد و خدایی که قرض های ما را می بخشد. خدایی که ما را با آتش دوزخ تهدید می کند و خدایی که بهترین راه را نشان ما می دهد. دو خدا وجود دارد، خدایی که ما را زیر بار گناهان مان خرد می کند و خدایی که با عشق خویش ما را آزاد می سازد. 8
spow 44198 مالک ارسال شده در 12 خرداد، 2012 عادت به بدبختی از خود بدبختی بدتر است مثل عادت به زندگی کردن...مثل عادتی بودن... 7
spow 44198 مالک ارسال شده در 12 خرداد، 2012 مفهوم واژه روشنفکری چیست؟ و آیا میتوان مقولهای به نام روشنفکری دینی را جدی گرفت؟ آیا روشنفکران دینی شخصیت و تشخص هویتیشان را از جامعهی عقلمحور گرفتهاند؟ از همه مهمتر، آیا ما باید برای رسیدن به مدرنیتهای ایرانی «روشنفکری»ای از نوع ایرانی داشته باشیم؟ و آیا لازمهی این روشنفکری، سکولار بودن است؟ (مقصود از سکولار بودن اینجا به معنی قوی کلمه است، نه به معنی ضعیف آن. سکولار ضعیف یعنی خواهان جدایی نهاد دین از نهاد سیاست و به این مفهوم، خود من سکولار هستم. اما سکولاریته به این مفهوم که انسان ذهنش را از هر گونه موضوع مقدس پاکسازی کند، سکولاریته به مفهوم قوی است.) پرسشی هم که در پیاش میآید این است که آیا روشنفکر باید ذهنش را از دین پاکسازی کند؟ که در این صورت مفهوم روشنفکری دینی مفهومی پارادوکسیکال میشود. بهتر است اول ببینیم اصلا تعریف مفهوم روشنفکری چیست؟ 5
*Polaris* 19606 ارسال شده در 12 خرداد، 2012 سـایـه هــا انـگــار حـرف مـی زنـنــد ایـن روزهــا ســایــه مــن هــمــدم تــنــهــایــی ام شــده اســت...! 5
captain 9274 ارسال شده در 13 خرداد، 2012 زنده بودن را به بيداري بگذرانيم که سالها به اجبار خواهيم خفت 3
captain 9274 ارسال شده در 13 خرداد، 2012 در عجبم از مردمي که خود زير شلاق ظلم و ستم زندگي مي کنند و بر حسيني مي گريند که آزادانه زيست و آزادانه مرد. 3
captain 9274 ارسال شده در 13 خرداد، 2012 انسان مجبور نيست حقايق را بگويد ولي مجبور است چيزي را که مي گويد حقيقت داشته باشد 4
ارسال های توصیه شده