Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ شاید قسمتی از فکرش اشتباه باشه ولی مگه اشکالی داره مطرح کنه بقیه هم کمکش کنن؟؟؟ اتفاقاً خیلی خوبه. من خودم خوشم اومده از این بحش که توش شرکت کردم. منظور من این بود که وقتی هم میایم بحثی رو راه میندازیم، فکر خودمونو باز کنیم و اونو نبندیم که هیچ چیز جدیدی واردش نشه. اون موقع بحث به جز تلف کردن وقت حاصلی رو نداره. ما بحث می کنیم که افکار خودمون رو بازتر کنیم. 3 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ عجیبه که قوانین تو جامعه رو برابر با تحجر میدونیم. متأسفانه مسائل مختلف رو با هم قاطی میکنید و بعدش ذهنتون رو با همون مسائل می بندین و میاین بحثی رو راه میندازین و هر نوع صحبتی رو تو قالب همون مسائلی می برین که تو ذهنتون هست. نه برادر منظورم جو اینجا نیست در مورد قوانین اینجا حرفی ندارم چون شما مجبورید برای فیل تر نشدن یه سری مسایل رو رعایت کنید خفقان و فشار از جای دیگه است و اثرتش هم به مروز زمان و به سرعت در همه بخش های جامعه نمایان میشه و همین باعث پس رفت فرهنگیمون میشه به طوری که الان ارزوی بودن ادم های 2500 سال پیش رو می کنیم 2 لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ اتفاقاً خیلی خوبه. من خودم خوشم اومده از این بحش که توش شرکت کردم.منظور من این بود که وقتی هم میایم بحثی رو راه میندازیم، فکر خودمونو باز کنیم و اونو نبندیم که هیچ چیز جدیدی واردش نشه. اون موقع بحث به جز تلف کردن وقت حاصلی رو نداره. ما بحث می کنیم که افکار خودمون رو بازتر کنیم. کاملا درسته . ما خود از قالب های ذهنی که دیگران برای ما ایجاد کرده اند نگرانیم ولی مستقیم وغیر مستقیم خود قالب ذهنی برای دیگران طرح میکنیم ما به دیگران میگوییم اونگونه نباشید اما بلافصله بهشون خط میدهیم پس اینگونه باشیم . ما به دیگران می گوییم فکر کنید !!و با فکر خود طرحی نو بسازید اما بلافاصله طرح های دیگران را کلیشه وار بخورد مردم میدهیم .. ما میگوییم بیایید افکار هم را به چالش بکشیم تا شاهد شوفایی ذهن باشیم اما زود قالب ذهنی خاصی طرح میکنیم تا ذهن مخاطب در ان شکل گیرد .. ما عادت کرده ایم که بگوییم انچه تو داری بد است قدیمی است ارتجاعی است و اینگونه شروع میکنیم , هر گز به اینکه مخاطب ما هم دارای جریان ذهنی است فکر نمیکنیم لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ نه برادر منظورم جو اینجا نیست در مورد قوانین اینجا حرفی ندارم چون شما مجبورید برای فیل تر نشدن یه سری مسایل رو رعایت کنید خفقان و فشار از جای دیگه است و اثرتش هم به مروز زمان و به سرعت در همه بخش های جامعه نمایان میشه و همین باعث پس رفت فرهنگیمون میشه به طوری که الان ارزوی بودن ادم های 2500 سال پیش رو می کنیم البته آرش جان منم بحثم اصلاً انجمن و قوانین انجمن نیست. حتی در مورد ایرانم نیست. در مورد هر جامعه ای گفتم. هر جامعه ای که توش قوانین باشه. قوانین تو همه جا و تو همه زمینه ها هست. و همونطور که اسی هم اون اوایل تاپیک اشاره کرد دو دسته هستن. یکسری منافع خاص رو در نظر دارن که همینا بیشتر تو چشم میاد و بزرگ نشون داده میشه و باعث میشه این مسئله تعمیم داده بشه به کل قوانین. مثل اینه که بریم تو یه کلاس یه دانشجوی خیلی ضعیف رو ببینیم و بعدش بگیم همه دانشجوهای این کلاس ضعیفن 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ البته آرش جان منم بحثم اصلاً انجمن و قوانین انجمن نیست. حتی در مورد ایرانم نیست. در مورد هر جامعه ای گفتم. هر جامعه ای که توش قوانین باشه. قوانین تو همه جا و تو همه زمینه ها هست. و همونطور که اسی هم اون اوایل تاپیک اشاره کرد دو دسته هستن. یکسری منافع خاص رو در نظر دارن که همینا بیشتر تو چشم میاد و بزرگ نشون داده میشه و باعث میشه این مسئله تعمیم داده بشه به کل قوانین. مثل اینه که بریم تو یه کلاس یه دانشجوی خیلی ضعیف رو ببینیم و بعدش بگیم همه دانشجوهای این کلاس ضعیفن من نکته نظرات شما رو صد در صد قبول دارم. فکر میکنم منظور شما اینه که ما تو این بحث ها همش نیمه خالی لیوان رو نبینیم. زشت و زیبای قوانین را با یک چشم ببینیم و در موردشان بحث کنیم. اینو قبول دارم. اما نکاتی از موارد بحث داره فراموش میشه و ان اجرای عادلانه قوانین و روشهای اجرای صحیح قانون هست. مورد دوم را آقای دکتر شوان بخوبی تعریف کردند. لازمست نظرات قشنگ ایشون رو چند بار مرور کنیم چون خیلی حرفهای خوب توش هست. مورد سوم هم که داره فراموش میشه اینه که ما از قدیم الایام طوری آدابته شدیم که به کودکان بچشم مذکر و مونث نگاه میکنیم و اونا رو همینجوری بار میاریم که این مطلب را هم در ذیل تاپیک شرح دادم ولی هنوز روش بحث نمیشه. با تشکر از کلیه شرکت کنندگان اگر این موارد را هم بخوبی بشکافیم نتایج خوبی میتونیم بگیریم. 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ ما از همان ابتدا به كودكان مي گوييم ... اگر پسر بچه اي بخواهد با عروسك بازي كند، بلافاصله او را باز مي داريم : \" خجالت بكش‘ تو يك پسر هستي، يك مردي، مثل دخترها رفتار نكن.\" و اگر دختري بخواهد از درخت بالا برود، ما بي درنگ او را باز مي داريم و مي گوييم، \"اين كار خانم ها نيست. بالارفتن از درخت كار پسرهاست. فوراً بيا پايين.\" ما از همان ابتدا بين زن و مرد تمايز قايل شده و آن ها را به دو بخش تقسيم مي كنيم. در این شرایط هردو رنج خواهند برد ،_ زيرا بالارفتن از درخت لذت خودش را دارد و هيچ زني نبايد آن را از دست بدهد. بودن در بالاي يك درخت وقتي كه باد قوي مي وزد، زير آفتاب..... با پرندگاني كه آواز مي خوانند... اگر در آن موقعيت قرار نگرفته باشي، چيزي رااز كف داده اي. آن هم فقط به اين خاطر كه يك زن هستي. عجيب است... هيچ زني نبايد از ماجراجويي ، كوهنوردي يا شناكردن در اقيانوس ، فقط به اين سبب كه زن است محروم باشد. زيرا اين هيجان امري روحاني است. وقتي مردي بخواهد گريه كند نبايد از آن منع شود. وقتی او را منع مي كنند، او نمي تواند اشك به چشمانش بياورد ، اشك مختص زنان است! \" تو مردي، همچون مردان رفتار كن!\" آیا این نوع قانونی که ما از خودمان میسازیم فقط به درد سرکوب کردن انسان میخورد و بس ؟ قانونی که بتونه انسان فهیم و خوب بسازه باید چه جور قانونی باشه؟ لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ تمایز زن و مرد در بایدها و نبایدهایی نیست که تعریف شده، در ماهیت آنهاست. من این گفته شما رو نمیفهمم . لطفآ بیشتر توضیح بدهید. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ من نکته نظرات شما رو صد در صد قبول دارم. فکر میکنم منظور شما اینه که ما تو این بحث ها همش نیمه خالی لیوان رو نبینیم. زشت و زیبای قوانین را با یک چشم ببینیم و در موردشان بحث کنیم. اینو قبول دارم. اما نکاتی از موارد بحث داره فراموش میشه و ان اجرای عادلانه قوانین و روشهای اجرای صحیح قانون هست. مورد دوم را آقای دکتر شوان بخوبی تعریف کردند. لازمست نظرات قشنگ ایشون رو چند بار مرور کنیم چون خیلی حرفهای خوب توش هست. مورد سوم هم که داره فراموش میشه اینه که ما از قدیم الایام طوری آدابته شدیم که به کودکان بچشم مذکر و مونث نگاه میکنیم و اونا رو همینجوری بار میاریم که این مطلب را هم در ذیل تاپیک شرح دادم ولی هنوز روش بحث نمیشه. با تشکر از کلیه شرکت کنندگان اگر این موارد را هم بخوبی بشکافیم نتایج خوبی میتونیم بگیریم. خب این یه بحث جداس. همونطور که گفتین اجرای عادلانه قوانین خیلی مهمه و اگر عادلانه نباشه اون قوانین ارزش خودشون رو از دست میدن. این هم باز شامل اون دو دسته میشه. که اینجا باز هم اون دسته دوم باعث ایجاد مشکلات بیشتر در جامعه میشه. اما در مورد بحث مذکر و مونث. اینکه از کودکی میخوایم اینها رو جدا کنیم. این همونطور که گفتم تو ذات دختر و پسر هستش. یه پسر ذاتاً کمتر سمت عروسک بازی میره ولی هستن کسایی که اینطورین. تو اکثر مسائل دیگران فقط در حد راهنمایی به ما میگن اینکار خوبه بکن، اینکار بده نکن، ولی تو اکثر اونها اجباری نیست. همه گفته میشه سراغ مواد مخدر و این چیزا نرین عاقبتش هم ایناس. ولی باز هم عده ای میخوان خودشون هرچیزی رو تجربه کنن. به نظرتون استفاده از تجربیات دیگران میشه ایجاد محدودیت؟ همیشه هر چیزی رو آدم باید خودش مستقیم تجربه کنه؟ 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ به نظر شما احساسات زن و مرد یکسانه؟ اگر یکسانه پس تفاوت اونا فقط تو ظاهره؟ این قضیه نبود تمایزها با عقل و منطق هم اصلاً همخونی نداره. حتی علم هم اون رو رد میکنه. قانون که ربا یا زنا یا ... رو جرم میدونه، واسه سرکوب کردنه؟ به نظرت نبود قوانین باعث هرج و مرج و بی بند و باری تو جامعه نمیشه؟ عدم رعایت قوانین تو اکثر موارد نه فقط به خود فرد بلکه به کل جامعه آسیبش رو میرسونه. زن و مردی که ما ساختیم و شرطی اش کرده ایم , همانی است که داریم میبینیمشون. قضیه وجود تمایز مورد نظر منه. یعنی این تمایز ها دلیل میشه که ما نذاریم یه پسر بچه با یه عروسک بازی بکنه؟ حرف من اینه که ماداریم با رفتار هایمان شورشو در میاریم. آنقدر تمایز تمایز کردیم که حالا به یک دختر کوچولو اجازه نمیدیم لباسی رو که دوست داره بپوشه. حتما باید دخترانه بپوشه اونم تو سن دو سه سالگیش. و مواردی نظیر این . در کشور های مترقی کسی درگیر ربا یا زنا نیست. تعریفی که از زندگی براشون شده به اونا اجازه میده که بتونن بشکل نرمال و بدون خطا زندگی کننند. در حالی که در خیلی از کشور ها قانون منع زنا هست ولی راههایی که انسان مجبور به زنا نشه , تعریف و نهادینه نشده . آیا قوانین بدون بستر سازی جوابگوی انسان هست؟ لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ خب این یه بحث جداس. همونطور که گفتین اجرای عادلانه قوانین خیلی مهمه و اگر عادلانه نباشه اون قوانین ارزش خودشون رو از دست میدن. این هم باز شامل اون دو دسته میشه. که اینجا باز هم اون دسته دوم باعث ایجاد مشکلات بیشتر در جامعه میشه. اما در مورد بحث مذکر و مونث. اینکه از کودکی میخوایم اینها رو جدا کنیم. این همونطور که گفتم تو ذات دختر و پسر هستش. یه پسر ذاتاً کمتر سمت عروسک بازی میره ولی هستن کسایی که اینطورین. تو اکثر مسائل دیگران فقط در حد راهنمایی به ما میگن اینکار خوبه بکن، اینکار بده نکن، ولی تو اکثر اونها اجباری نیست. همه گفته میشه سراغ مواد مخدر و این چیزا نرین عاقبتش هم ایناس. ولی باز هم عده ای میخوان خودشون هرچیزی رو تجربه کنن. به نظرتون استفاده از تجربیات دیگران میشه ایجاد محدودیت؟ همیشه هر چیزی رو آدم باید خودش مستقیم تجربه کنه؟ تجربیات دیگران اگر به روز باشه , استفاده از اون مانعی نداره. اما من دارم از تجربیات کهن و تاریخ مصرف گذشته ای سخن میگویم که نمیذارن انسانهای قرن 21 برابر نیاز ها و اندیشه های این قرن رشد کنند. به همین دلیل هست که انسانها مجبور میشوند قوانین را پشت سر بگذارند و کاری را بکنند که میدانند شدنی و لازم هست. البته منظور من تجربه در حوزه مواد مخدر و این چیزا نیست. مواردی که انسان را با حق حیاتش پیوند میدهد و استفاده از آن مواهب حق مسلم اوست. نمونه هاشو نمیشه بیان کرد. به همان دلیلی که میدانیم که نباید بیان کنیم. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ اگر بعضی از قوانین قدیمی کاربرد ندارن، ولی دلیلی نیست که همه اونها اینطور باشن. حتی قوانین جدید هم ریشه در اون قوانین قدیمی دارن. برخی قوانین و شرایط که وضع میشه دائمی هستن. ولی بعضی قوانین فقط واسه یه برهه و دوران خاص هستند، که البته بعضی مواقع بعد از گذر از اون برهه، فراموش میشه که قانون هم برداشته بشه یا تغییر کنه. نمیشه از اشتباها و خطاهای انسانی گذشت. چون مسائلی هستن که اتفاق میفته. 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ قوانین کهن بزرگترین سد در مقابل اندیشه های انسانهای وارسته بودند و هستند. بزرگترين فيلسوفان ، ژان پل سارتر، جاسپر، مارتين هايدگر، سورن كي يركارد، مارسل... تقريباً تمامي انديشمندان والاي معاصر برسر يك چيز توافق داشته اند ،_ آنان در خيلي چيزها توافق ندارند، ولي در يك چيز همگي مطلقاً باهم توافق دارند ، كه زندگي با وجود قوانین دست ساز انسان سخت یا بی معنی است. لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ تنها پدیده ای که براش قانونی تعریف نشده عشق است. به همین دلیل همیشه برای انسان محبوب و دوست داشتنی است. آیا این موهبت را میشود به دیگر ابعاد انسان هم تعمیم داد؟ چه چیز هایی وجود دارند که اگر قانونی برایش نباشه مثل عشق دوست داشتنی تر میشه ؟ انسان باعشق، ديگران را، همانطور كه هستند مي پذيرد‘ بدون انتظار هيچگونه تغيير. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ قوانین برای مسائل ظاهریست نه باطنی 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ قوانین برای مسائل ظاهریست نه باطنی یعنی قانونی برای اندیشه انسان وضع نشده؟ اگه اینجوری باشه که باید فاتحه خیلی از باور ها رو بخونیم. گمان نمیکنم این نظر شما صحیح باشه. البته خیلی خوب میشه که اینجوری باشه ولی نیست. اگه خواستین میتونم مثال بزنم. لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ اگر بعضی از قوانین قدیمی کاربرد ندارن، ولی دلیلی نیست که همه اونها اینطور باشن.حتی قوانین جدید هم ریشه در اون قوانین قدیمی دارن. برخی قوانین و شرایط که وضع میشه دائمی هستن. ولی بعضی قوانین فقط واسه یه برهه و دوران خاص هستند، که البته بعضی مواقع بعد از گذر از اون برهه، فراموش میشه که قانون هم برداشته بشه یا تغییر کنه. نمیشه از اشتباها و خطاهای انسانی گذشت. چون مسائلی هستن که اتفاق میفته. اگر در هر مورد از موارد بالا مثالی هم بزنید , میشه اونا رو فهمید. کلی گوئی در این مورد باعث میشه که من نمیتونم منظور شما را بدرستی بفهمم. کدام قوانین قدیمی کاربرد ندارند؟ قوانین دائمی کدامها هستند؟ قوانین موردی کدامهایند؟ آیا جبران خطا های انسانی فقط با تنبه او ممکن است؟ مثال میزنم. گاهی از اوقات میبینیم که وانت سایپا اقدام به بارگیری و حمل تیر آهن های 12 متری میکنه که بسیار خطرناک هست. پلیس با مشاهده اون وانت بار فقط جریمه میکنه و وانت هم براهش ادامه میده با همان بار تیر اهن. آیا این نوع اعمال قانون خطرات ناشی از حمل تیر آهن 12 متری با وانت را کم کرد یا اینکه فقط قانون بشکل ناقص اجرا شد؟ اگر میخواست او را تنبیه کند چرا اجازه داد باز هم با همان شیوه به راهش ادامه بدهد؟ آیا میتوان نتیجه گرفت که اون پلیس از خطای آن راننده نگذشته و قانون بکمک ما اومده که از شر خطرات اون وانت رها بشیم؟ ما که رها نشدیم. فقط پلیس به پولش رسید و راننده هم به مقصدش. آیا این قانون به درد انسان میخوره؟ نمیشه گفت که قانون در واقع مجور تخلف رو صادر میکنه و اونو ممکن میکنه؟ لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۸۹ قانون میگوید : خوردن مشروبات الکلی حرام است . قانون میگوید : کشیدن مواد مخدر حرام نیست. نتیجه؟ لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۸۹ اگر در هر مورد از موارد بالا مثالی هم بزنید , میشه اونا رو فهمید. کلی گوئی در این مورد باعث میشه که من نمیتونم منظور شما را بدرستی بفهمم. کدام قوانین قدیمی کاربرد ندارند؟ قوانین دائمی کدامها هستند؟ قوانین موردی کدامهایند؟ آیا جبران خطا های انسانی فقط با تنبه او ممکن است؟ مثال میزنم. گاهی از اوقات میبینیم که وانت سایپا اقدام به بارگیری و حمل تیر آهن های 12 متری میکنه که بسیار خطرناک هست. پلیس با مشاهده اون وانت بار فقط جریمه میکنه و وانت هم براهش ادامه میده با همان بار تیر اهن. آیا این نوع اعمال قانون خطرات ناشی از حمل تیر آهن 12 متری با وانت را کم کرد یا اینکه فقط قانون بشکل ناقص اجرا شد؟ اگر میخواست او را تنبیه کند چرا اجازه داد باز هم با همان شیوه به راهش ادامه بدهد؟ آیا میتوان نتیجه گرفت که اون پلیس از خطای آن راننده نگذشته و قانون بکمک ما اومده که از شر خطرات اون وانت رها بشیم؟ ما که رها نشدیم. فقط پلیس به پولش رسید و راننده هم به مقصدش. آیا این قانون به درد انسان میخوره؟ نمیشه گفت که قانون در واقع مجور تخلف رو صادر میکنه و اونو ممکن میکنه؟ گفتم اینکه قانون چطور اجرا میشه مهمه. هیچی 0 و 100 نیست. مثال از قوانین دائمی، خیلی واضحه مسائلیه که اونایی که انسانیت رو زیر سوال میبرن. دزدی، ربا و ... ولی اجراش شاید تو دوران های مختلف فرق کنه. یا اینکه سرعت بیش از حد مجاز همیشه خلاف قوانینه. قراردادی ها هم که مشخصه. مثلاً به خاطر یه سری عملیات شهرسازی، پارک ماشین تو یه خیابون ممنوع میشه، ولی بعد از تموم شدن کار، این ممنوعیت دیگه لزومی بهش نیست. تو مثالی هم که شما زدی، نباید اجازه ادامه حرکت به اون وانت داده بشه. غلط یا درست اجرا شدن مسئله دیگه ای هستش. قانون میگوید : خوردن مشروبات الکلی حرام است . قانون میگوید : کشیدن مواد مخدر حرام نیست. نتیجه؟ این نشون میده شما مشکلتون با قوانینه ایرانه و احتمالاً هم بخواین بحث رو بکشونین به قوانین اسلام. اولین صحبتی هم که شده بود این بود که همه قوانین کاملاً درست نیست. اینکه کشیدن مواد مخدر خلاف قوانین نیست دلیل بر درستی اون قانون نیست و همینطور سندی هم نیست که بگیم بقیه قوانین اشتباهه. 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۸۹ گفتم اینکه قانون چطور اجرا میشه مهمه. هیچی 0 و 100 نیست.مثال از قوانین دائمی، خیلی واضحه مسائلیه که اونایی که انسانیت رو زیر سوال میبرن. دزدی، ربا و ... ولی اجراش شاید تو دوران های مختلف فرق کنه. یا اینکه سرعت بیش از حد مجاز همیشه خلاف قوانینه. قراردادی ها هم که مشخصه. مثلاً به خاطر یه سری عملیات شهرسازی، پارک ماشین تو یه خیابون ممنوع میشه، ولی بعد از تموم شدن کار، این ممنوعیت دیگه لزومی بهش نیست. تو مثالی هم که شما زدی، نباید اجازه ادامه حرکت به اون وانت داده بشه. غلط یا درست اجرا شدن مسئله دیگه ای هستش. این نشون میده شما مشکلتون با قوانینه ایرانه و احتمالاً هم بخواین بحث رو بکشونین به قوانین اسلام. اولین صحبتی هم که شده بود این بود که همه قوانین کاملاً درست نیست. اینکه کشیدن مواد مخدر خلاف قوانین نیست دلیل بر درستی اون قانون نیست و همینطور سندی هم نیست که بگیم بقیه قوانین اشتباهه. با همه صحبت های شما بجز اون قسمتی که درشتنمایی کردم موافقم.اگر من چنین قصدی میداشتم همان اول بحث را به همان شکل مطرح میکردم. ولی قصد من بحث روی همه قوانین هست که در دنیا اجرا میشه.قوانین ذهنی , فقهی , مدنی , درون گروهی , سازمانی , ملی , جهانی , مالی , تجاری و بسیاری از قوانین دیگر که همه شان دارای ضعف های بسیار بزرگ هستند و داریم در این موارد بصورت گام به گام ولی کلی بحث میکنیم. در مورد جواب بخش آخر فرمایشات شما عرض میکنم که : چیزی بنام مشکل در ذهنیت من وجود نداره. شاید روی سخن من با قوانین ایرانی هم باشه ولی همانطور که شما هم بخوبی بحث رو پی گیری میکنید بحث حالت کلی داره و آنچه که بعنوان نمونه گفته میشه بعنوان مصداق هست و بس. شما فرمودید: مثال از قوانین دائمی، خیلی واضحه مسائلیه که اونایی که انسانیت رو زیر سوال میبرن. دزدی، ربا و ... همه قوانینی که انسانیت رو زیر سئوال میبرند به رفتار های منع شده فیزیکی انسان خلاصه نمیشه. مثالی که در این مورد میزنم اینه: اگر من نتوانم از اوان کودکی در حوزه اندیشه آزاد باشم میتوان گفت ظلمی که به من میشود از ارتکاب دادن و سوق دادن من به دزدی و ربا هم فراتر هست. انسان امروزی قادر نیست تا بتونه اندیشه آزاد داشته باشه. ما انسانها همه اندیشه هایمان را از دیگران وام گرفته ایم و به همین خاطر هست که همسان عمل میکنیم و رشد نمیکنیم. همه تخلفات انسانی به دلیل تجارب غلطی است که در ذهنشان انبار شده و الان ما داریم تشعشعات اونو در رفتار هایمان بعینه میبینیم. در بدو امر هم عرض کردم که هدف انسان سازی است . اگر انسان بدرستی ساخته و پرداخته نشه نیاز به اعمال قانون خواهد داشت. دوست دارم در این مورد بیشتر بحث کنیم که چگونه میتوان انسانها را رشد داد که نیازی به اینهمه قوانین پیشگیری کننده و بازدارنده و جزادهنده نباشه. مثالی عرض میکنم. بنده اگر بعنوان برادر و دوست صمیمی شما در این سایت همکاری بکنم طبیعی است که به احترام همان حس برادری و دوستی هیچوقت خلاف نمیکنم و قوانین سایت را بی اثر میکنم و از کارایی میاندازم. حال بحث اینه که من انسان باید از اوان کودکی چه جوری تربیت و بزرگ بشوم تا هیچگاه نیاز به قانون نداشته باشم. نه اون بی قانونی محض . اون بخش از قانون که با توسل به آن مرا کنترل کنند و سر جایم بنشانند و یا تطمیعم کنند. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۸۹ برای فکر کردن و اندیشیدن تو مسائل جهان فکر نمیکنم محدودیتی وجود داشته باشه. اگر فکرها آزاد نبود و نمیشد آزادنه به همه چی فکر کرد هیچ وقت شاهد این همه پیشرفت تو جهان تو همه زمینه ها نبودیم. این محدودیتی که شما میگی تو بیان ازادانه برخی اندیشه ها هستش. گالیله اندیشید گفت زمین گرده. ولی وقتی اون رو بیان کرد عکس العمل بقیه چی بود؟ دانشمندا اگر فقط رو تجربیات قدیمی ها می موندن پس این پیشرفتا از کجاس؟ دیدیم هرساله نظریات زیادی داده میشه که نظریات دانشمندان قدیمی رو رد میکنن. از تجربیات باید استفاده کرد. اما نه اینکه عیناً مثل همونا عمل کرد. تو تخصص خودم مثال میزنم، طرح جامع شهری که مدتی تو کشورهای توسعه یافته اجرا شد، به این نتیجه رسیدن که طرح مفیدی نیست. ولی 40 سال قبل وقتی این طرح رد شده بود تازه تو ایران اجرا شد. در حالیکه می تونستن از اون تجربه استفاده کنن و سراغ اون طرح نرن. پس هر انسانی تو اندیشیدن آزاده و فقط تو بیان برخی اندیشه ها محدودیت داره که این محدودیت یا به دلیل جلوگیری از هرج و مرج در جامعه هستش که این محدودیت منطقی هستش. (میشه واسه بیان اون اندیشه از طریقی اینکار رو انجام داد که باعث هرج و مرج در جامعه هم نشد) یا به خاطر برخی عرف ها و باورهای غلط، موقع بیان اون اندیشه سرکوب میشه که به نظر من این اون قسمتی هست که اشتباهه. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده