afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ اشاره: مطلب پيش رو بخش چهارم از پروندهاي است كه با هدف مروري تحليلي بر وضعيت كسبوكار صنعت كامپيوتر و ارتباطات در خلال نخستين دهه از قرن 21 (از سال 2000 تا 2010 ميلادي) و نگاهي به فراز و نشيب شركتهاي بزرگ و فعالان اين صنعت در اين دوره تهيه شده است. اين پرونده بخشي از ويژهنامههاي شماره 110 و 111 ماهنامه شبكه است كه به بررسي جامع مهمترين رويدادها و دگرگونيهاي صنعت كامپيوتر در دهه گذشته ميلادي از جنبههاي مختلف (امنيت، برنامهنويسي، سرگرميهاي ديجيتال، شبكه و...) و نيم نگاهي به چشماندازها و تحولات آينده اختصاص دارد. به زودي بخشهاي ديگري از پرونده «الماسهاي ديجيتال» نيز در سايت ماهنامه منتشر خواهد شد. علاقهمندان به اين موضوعات ميتوانند نسخههاي الكترونيكي و كاغذي شمارههاي 110 و 111 ماهنامه را از بخش محصولات سايت تهيه كنند. كسبوكار IT در دهه گذشته آنها که رستگار شدند وقتی در سال 2000 استیو بالمر فلسفه پشتیباني از لینوکس را به کمونیسم تشبیه کرد، شاید هیچگاه تصور نميکرد اين جامعه بهگمان وی کمونیست، تا اين حد در درون مرزهای ضدکمونیستیترین کشور دنیا تا اين اندازه پیشرفت کند. قطعاً نرمافزار آزاد و لینوکس از اصلیترین موضوعات مورد بررسی در دهه اخیر هستند. البته، شروع هر دوی اين مفاهیم بهسالها قبل از شروع هزاره سوم برميگردد. اما درواقع از اواخر دهه نود و بهخصوص اوایل دهه اخیر بود که توانستند تا اين اندازه خود را در جامعه کاربران کامپیوتر وارد کنند. پیشرفتهاي انجام شده در زمینه نرمافزارهای آزاد و توزیعهاي مختلف لینوکس باعث شد تا در پایان دهه آنها دیگر سیستمعاملهايی سخت و غیرقابلاستفاده برای کارهای روزمره نباشند، بلکه بهنظر بعضی با 180 درجه چرخش لینوکس بهترین سیستمعامل برای انجام کارهای روزمره نیز محسوب ميشود. پذیرش نرمافزار آزاد درواقع دلایل متعددی را بهعنوان پشتیبان خود ميبیند. از طرفی با افزایش نرمافزارهای رایگانی که امروزه تقریبا در هر زمینهاي موجود است، افراد سعی ميکنند تا حدممکن برای خرید نرمافزار هزينه نکنند. درواقع، قیمت نازل و رایگان نرمافزارهای آزاد باعث شد تا جامعه کاربران جوان بهشدت به اين دسته از نرمافزارها روی خوش نشان دهند. با افزایش محبوبیت اين نرمافزارها توسعهگران جوان بسیاری نیز بهتوسعه آنها یا ساخت نرمافزارهای جدید ترغیبشدند. از طرفی جامعه آکادمیک نیز نقشی حیاتی در توسعه اپنسورس و نرمافزارهای آزاد ايفا کرد. بسیاری از نرمافزارهای موفقی که بهصورت آزاد و اپنسورس نوشته شدند، از یک محیط آکادمیک متولد شدند. به این ترتیب، جامعه نرمافزار آزاد روز به روز قویتر شد. امروز، درحقیقت شاید زمینهاي نباشد که نرمافزار آزاد مخصوص آن نوشته نشده باشد. البته، جامعه نرمافزار آزاد تنها علاقهمندانش را تحت تأثیر قرار نداد، بلکه بر شرکتهاي دیگری که از مدل نرمافزار اختصاصي استفاده ميکنند، نیز اثر گذاشت. نخستين اثر را ميتوان در تغییر سیاستهاي قیمتگذاری مشاهده کرد. شرکتهاي ارائهدهنده نرمافزار اختصاصي علاوه بر کاهش قیمت نرمافزارهایشان مجبور شدند تا آنها را بهشیوههاي مختلفی برای خریدار عرضه کنند تا هر کس به اندازه نیازش برای نرمافزار درخواستیاش پول پرداخت کند. گنجاندن عوامل مختلف در سیستم قیمتگذاری و البته ارائه بخشی از نرمافزارها بهصورت رایگان و در مواردی اپنسورس موضوعی بود که بهطور مستقیم از افزایش روزافزون سهم بازار شرکتهاي فعال در زمینه اپنسورس نشأت ميگرفت. بهعنوانمثال، به اپل و مایکروسافت نگاه کنید. اين دو شرکت برای سالها یکی از نمادهای «شخصیت منفی» برای جامعه اپنسورس محسوب ميشدند. البته، اين موضوع هنوز هم درباره اين دو شرکت صدق ميکند. اما تلاش آنها حقیقتاً قابلتوجه بوده است. اپل از سال 1999 بسیاری از سیستمعاملهايش را براساس يک سیستمعامل اپنسورس عرضه ميکند. مایکروسافت نیز در زمینه ارائه نرمافزارهای رایگان پیشرفت خوبی داشته است. آنها سایت CodePlex را نیز بهعنوان محیطی برای به اشتراک گذاشتن کدهای مختلف آماده کردهاند. روابط نزدیک مایکروسافت و ناول ممکن است باعث شود تا در آينده از محصولات اپنسورس مایکروسافت نیز اخبار خوبی بشنویم. ناول خود از اوایل دهه اخیر و با تصاحب شرکتهايی مانند Ximian و SuSE بهطور جدی وارد بازار نرمافزارهای اپنسورس شد. از طرف دیگر، شرکتهاي غول پیکری مانند آيبیام و اوراکل نیز رابطه مثبتی را با جامعه اپنسورس برقرار کردهاند. آيبيام هماکنون بهعنوان یکی از بزرگترين پشتیبانان جامعه اپنسورس شناخته ميشود. حتی سان نیز تحت فشار جامعه اپنسورس درنهایت کد جاوا را برای علاقهمندان منتشرکرد. گوگل نیز یکی دیگر از علاقهمندان اپنسورس محسوب ميشود و البته چه چیزی واضحتر از Google Codes اين موضوع را نشان ميدهد. ردهت در طول دهه اخیر از بازیگران اصلی صنعت نرمافزارهای اپنسورس بوده است. اما در سمت دیگر شرکتهاي بسیار دیگری نیز از بدو تولد با فلسفه اپنسورس و نرمافزار آزاد متولد شدند. البته همان طور که ذکر شد، بخش عمدهاي از پیشرفت اپنسورس و نرمافزار آزاد به جامعههاي مختلفی مانند بنیاد نرمافزار آزاد و گروههاي توسعهاي مانند گروه توسعه GNOME و KDE و البته جوامع آکادمیک مربوط ميشود. اما کسبوکارهای بسیاری نیز برپایه همین موضوع شکلگرفتند. از جمله موفقترین شرکتهاي فعال در زمینه اپنسورس ردهت است. اين شرکت که در سال 1993 تأسیس شد، یکی از بزرگترين فعالان حوزه نرمافزارهای اپنسورس محسوب ميشود. ردهت در يازدهم آگوست 1999، یعنی در بحبوحه حباب داتکام وارد بازار سهام شد و رکورد هشتمین میزان دریافت را در روز اول عرضه سهام کسب کرد. با عرضه سهام سرمایههاي جدیدی وارد شرکت شد که مقامات ردهت ترجیحدادند، از آن برای خرید شرکتهاي کوچکتر فعال در زمینه نرمافزار آزاد و اپنسورس استفاده کنند. اين موضوع باعث شد تا درخلال سالهاي 1999 تا 2001 اين شرکت بیش از چهار شرکت را خریداری کند. اين موارد باعث شدند تا گروه توسعه ردهت قویتر از قبل شده و آنها آماده ارائه نرمافزارهای تجاری و سازمانی مختلف شوند. در فوریه 2002 ردهت نخستين سیستم عامل کلاس Enterprise خود را معرفی کرد. اين سیستم عامل در ابتدا Red Hat Linux Advanced Server نامیده شد، اما سپس به Red Hat Enterprise Linux تغییر نام داد. بهزودی شرکتهاي بزرگی مانند دل، آيبيام، اچپي و اوراکل پشتیبانی خود از اين سیستم عامل را اعلام کردند. با عرضه اين سیستمعامل سازمانی، ردهت بهدنبال آن بود تا بتواند بخشهاي دیگری از یک راه حل سازمانی را نیز ارائه دهد. اين موضوع آنها را بهسمت ميانافزار کشاند. در ژوئن سال 2006 آنها JBoss را که یک شرکت اپنسورس فعال در زمینه ميانافزار بود، خریداری کردند. آنها بهزودی شروع به ارائه بستههايی کردند که فناوري JBoss را با برنامههاي شناخته شده دیگر تلفیق ميکرد. اين البته شروع یک موج جدید از تصاحبها هم محسوب ميشد. در فاصله بین سالهاي 2006 و 2007 ردهت چندین تصاحب دیگر را نیز به انجام رسانید. فلسفه کسبوکار ردهت ميتواند بهعنوان مدلی کلی برای شرکتهاي اپنسورس تصور شود. آنها برای فروش پشتیبانی، آموزش و سرویسهاي مجتمع از مدل اشتراک استفاده ميکنند. اين همان مدلی است که SAS، بزرگترين شرکت خصوصی نرمافزاری دنیا نیز از آن سود ميبرد. اصولاً استفاده از مدل اشتراک باعث ميشود تا مشتری احساس کند که فروشنده خود را بهرشد همیشگی و بهبود نرمافزار مقید ميداند. از طرفی از نقطهنظر هزینه نیز شرکت خریدار ریسک کمتری را متحمل ميشود. درواقع، در مدل اشتراک شما خدمات یا محصول خود را نميفروشید، بلکه حق اشتراک آن را برای مدت معینی به خریدار واگذار ميکنید. با اتمام اين مدت، خریدار ميتواند با پرداخت یک مبلغ تمدید بهکار با شما ادامه دهد یا اينکه ارتباط خود را قطع کند. پروژه فدورا موضوع دیگری است که در کسبوکار ردهت قابل توجه است. فدورا پروژهاي است که با هدف توسعه نرمافزار و محتوای آزاد و رایگان ايجاد شده است. آنها هم اکنون سیستمعامل فدورا را عرضه ميکنند که یکی از توزیعهاي محبوب لینوکس محسوب ميشود. اين حرکت ردهت بعدها بهیک برنامه روزانه در جامعه اپنسورس تبدیل شد. شرکتهاي مختلف بخشهايی را برای ارائه نرمافزارهای آزاد و رایگان ايجادکردند. بهعنوانمثال، ناول OpenSuSE را عرضه ميکند یا سان از اپنآفيس و اپنسولاریس پشتیبانی ميکند. اين حرکتی است که برای شرکتهاي بزرگ بهیک عادت تبدیلشده، دلیل اين امر نیز مشخص است؛ نخست اينکه با استفاده از چنین پروژههايی ارتباط اين شرکتها با توسعهگران جامعه آزاد حفظ ميشود و علاوهبر امکان استفاده از کارهای آنان در محصول نهاییشان ميتوانند استعدادهای مختلف اين زمینه را نیز کشف کنند. دوم اينکه اين شرکتها با راهاندازی چنین پروژههايی نام خود را در زمینه پشتیبانان جامعه نرمافزار آزاد پررنگتر ميکنند و اين افراد را به اين باور ميرساند که آنها با شرکتی مواجهند که به طور کامل از فلسفه نرمافزار آزاد پشتیبانی ميکند. اين باعث ميشود تا علاقهمندان اين جامعه بهسمت محصولات تجاری آنان نیز کشش بیشتری پیدا کنند. با وجود اين، ردهت در طول دهه گذشته از موفقترین تولیدکنندگان نرمافزار اپنسورس لقب گرفت و امیدوار است اين موفقیت را همچنان نیز ادامه دهد. از ماه مارس سال 2004 یک کارآفرین اهل آفریقای جنوبی شرکتی را در زمینه نرمافزارهای اپنسورس تأسیس کرد که بهزودی یکی از محبوبترین محصولات تاریخ نرمافزارهای آزاد را تولید ميکند. نام کارآفرین مارک شاتلورث، نام شرکت Canonical Ltd و نام محصول مورد نظر توزیع اوبونتو است. اين شرکت علاوهبر کارکردن روی نسخههاي مختلف خانواده سیستم عاملهاي اوبونتو، روی پروژههاي اپنسورس دیگری مانند Bazaar یا Storm نیز فعالیت دارد. در حال حاضر، مدل کسبوکار اوبونتو کمي متفاوت از شرکتهای اپنسورس دیگر است. البته، آنها نیز مانند بقیه سرویسهاي مختلفی را برای کاربران در ازای دریافت مبلغ مورد توافق ارائه ميکنند. اما همان طور که شاتلورث مؤسس شرکت ميگوید، شرکت آنها هنوز به سوددهی نزدیک نشده است. درواقع آنها بیشتر به دنبال تثبیت وضعیت خود در بازار بهعنوان یک فراهمكننده نرمافزار آزاد هستند و بهعقیده خود مدیران کنونیکال سه تا پنج سال طول ميکشد تا اين شرکت به سوددهی دست پیدا کند. پس سؤال اصلي اين است که چه چیزی اين شرکت را تا اين اندازه مهم ميکند؟ آنها تا مدتها به سوددهی دست پیدا نميکنند. درآمد سالیانه زیادی ندارند و حتی سهام خود را نیز بهصورت عموميعرضه نکردهاند. شايد کنونیکال و محصول معروفش اوبونتو نتوانسته باشند خود شرکت را بهسود برسانند، اما در کسبوکارهای اپنسورس دیگری بسیار مؤثر واقع شدهاند. درواقع، با عرضه اوبونتو شاید برای نخستين بار کاربران با توزیعی از لینوکس آشنا شدند که بهجرأت ميتوان گفت از نقطه نظر سادگی چیزی از ویندوز کم ندارد. شما ميتوانید بهراحتی با محیطهاي گرافیکی GNOME یا KDE کار کنید. با استفاده از گزینههاي مختلف، سیستمعامل را مطابق میل خود تنظیم کنيد و از همه مهمتر با استفاده از Repositoryهاي اوبونتو در سراسر دنیا بهراحتی و با یک جستوجوي ساده نرمافزار مورد نظر خود را دانلود کنيد. درحقیقت، باید اذعان کرد که بخش بزرگي از روی آوردن کاربران خانگی بهسوی سیستم عامل لینوکس بهدلیل حضور اوبونتو است. اوبونتو بهرایگان برای شما ارسال و بهسادگی نصب ميشود و خیلی ساده به کاربر امکان انجام هرکاری را که در ویندوز انجام ميداد، ميدهد. از سوي دیگر، نرمافزارهای مختلفی برای آن وجود دارد که بيشتر آنها رایگان بوده و قابل دانلود هستند. اوبونتو شاید شرکت تجاری موفقی نباشد، اما در محبوبیت لینوکس نقشی اساسی ايفا کرده است. توزیع اوبونتو باعث شد تا بسیاری از کاربران خانگی نیز به سمت لینوکس جذب شوند. بازار پایگاههای داده اپنسورس نیز توانست در طول دهه نود خود را کاملاً تثبیت کند. مهمترین قسمت اين داستان برعهده پایگاه داده محبوب لینوکسیها یعنی MySQL است. اين محصول توسط شرکتی بهنام MySQL AB تولید ميشد که در سال 1995 تأسیس شده بود. بهگزارش مجله فورچون MySQL AB با گسترش فعالیت خود در 25 کشور دنیا و چهارصد کارمند از بزرگترين شرکتهاي اپنسورس در سراسر دنیا محسوب ميشد. هفتاددرصد از کارمندان اين شرکت از دفاتر خانگی خود با شرکت در ارتباط بودند. فلسفه کاری MySQL AB درواقع همان چیزی است که بسیاری آن را نسل دوم شرکتهاي اپنسورس ميدانند. تکنیک مورد استفاده آنها چیزی است که با عنوان مجوزدهي دوگانه Dual-Licensing شناخته ميشود. در اين مدل شما نرمافزاری را که متعلق بهشرکت خودتان است با دو مجوز مختلف عرضهميکنید: یکی مجوز آزادی مانند GPL و دیگری مجوزی سنتی که مخصوص مشتریانی است که علاقه ندارند محصولی را استفاده کنند که با GPL عرضه شده است. البته، توجه داشته باشید که برای استفاده از اين مدل باید نرمافزار تماماً متعلق بهخود شرکت فروشنده باشد. همچنین MySQLAB خدمات دیگری همچون پشتیبانی، مشاوره، آموزش و اعطای مدارک مختلف را نیز برای مشتریان خود فراهم ميکند. شرکت MySQL AB تا قبل از خریده شدن توسط سان در سال 2008 رابطه بسیاری نزدیکی را با SAP رقیب آلمانی اوراکل در زمینه نرمافزارهای تجاری داشت. اما تصاحب يک میلیارد دلاری سان کمي موضوع را متفاوت کرد. زیرا خود سان نیز نزدیک بهیک سال بعد توسط اوراکل خریداری شد. با افتادن کنترل MySQL در دستان اوراکل، نگرانیهاي زیادی از جامعه اپنسورس شنیده شد، اينکه آيا اوراکلی که خود یکی از تولیدکنندگان اصلی موتور پایگاهداده رابطهاي در دنیا است، به سرمايهگذاري روی MySQL ادامه خواهد داد یا خیر؟ تا به اين جا اوراکل در برابر اين شایعهها ايستادگی کرده و گفته با تمام قدرت به توسعه MySQL ادامه خواهد داد. تا آينده چگونه رقم بخورد. PostGreSQL نیز یکی دیگر از پایگاههاي داده اپنسورسی که بهتازگي محبوبیت زیادی پیدا کرده است. اين RDBMS از اواخر دهه نود شروع بهفعالیت کرد، اما در اصل رشد اصلی آن در نیمه دوم دهه اخیر رخ داد. شرکتهاي متفاوتی با ارائه محصولات تجاری روی پایگاهداده PostGreSQL درآمد کسب کردهاند. ازجمله ميتوان به EnterpriseDB اشاره کرد که در ماه مارس سال 2004 تأسیس شده و درواقع یک پشتیبانی کلاس Enterprise را از پایگاه داده PostgreSQL فراهم ميآورد. بحث درباره اپنسورس را نميتوان بدون صحبت درباره مرورگرها بهپایان برد. بازار مرورگرها از سال 2004 و با عرضه موزیلا فایرفاکس شکل تازهاي بهخود گرفت. فایرفاکس با مطرح ساختن حجم بزرگي از نوآوریها در یک محصول جدید اينترنت اکسپلورر مایکروسافت را بهشدت با چالش مواجه کرد. شاید همین موضوعات بود که مایکرسافت را مجبورکرد تا در نسخههاي بعدی IE بهتقلید از فایرفاکس روی بیاورد. موزیلا علاوه بر عرضه فایرفاکس و برنامههاي تحتوب دیگر نوآوریهاي تجاریاي نیز در نحوه اداره شرکت ايفا کرد. از جمله ميتوان به شیوه درآمدزایی اين شرکت اشاره کرد. گفته ميشود، چیزی حدود 85 درصد از درآمد سالیانه موزیلا از گنجاندن موتور جستوجوی گوگل در مرورگر فایرفاکس تأمین ميشود. درواقع اين شیوه به استفاده از تبلیغات در درون نرمافزار اشاره دارد که برای موزیلا بهخوبی جواب داده است. درآمد 75 میلیوندلاری موزیلا به آنها اجازه ميدهد تا سرمایه کافی برای توسعه طرحهاي مختلف در بنیاد موزیلا را در اختیار داشته باشند. درواقع، صددرصد شرکت موزیلا متعلق بهبنیاد موزیلا است و درآمد اين شرکت بهطور مستقیم بهبنیاد تزریق ميشود. نکته جالبتوجه اين است که یکی از رقبای مرورگر فایرفاکس نیز کروم است که توسط گوگل اسپانسر اصلی موزیلا تولید ميشود. کروم که از سال 2008 عرضه شد تا حدود زیادی یک محصول اپنسورس ميشود و اکثر سورس کد آن توسط گوگل عرضه ميشود. بازار مرورگرها از جمله بخشهايی است که در دهه آينده نیز نقش بسیار مهمي را در صنعت ايفا خواهدکرد. درواقع با گسترش پلتفرمهاي کلاود، نرمافزار بهعنوان خدمات و کاربردهای آنلاین، مرورگرها به عنوان عضوی جداییناپذیر از یک سیستم کامپیوتری مطرح شدهاند. با افزایش رشد اينترنت، پلتفرميکه شما اينترنت را از طریق آن دریافت ميکنید نیز طبیعتاً با رشد قابلتوجهی مواجه خواهد شد. باايناوصاف، آینده اپنسورس بهنظر روشن ميرسد. در دهه آينده نیز شاهد رشد بیش از پیش نرمافزارهای آزاد و اپنسورس خواهیم بود. نرمافزارهای تجاری و سازمانی اپنسورس یکی از بخشهايی خواهند بود که باید منتظر خبرهای جدیدی از آن در دهه جدید باشیم. واقعیت اينجا است که با وجود رشد نرمافزارهای آزاد در بخشهاي مختلف، آنها هنوز به عنوان راههایي برای کسب درآمدهای میلیارد دلاری درنیامدهاند. ردهت که یکی از بزرگترين تولیدکنندگان نرمافزارهای اپنسورس است، سالی 652 میلیون دلار درآمد دارد و اين رقم درباره کنونیکال تنها به سي میلیون دلار ميرسد. اين ارقام را با درآمد 58 میلیارددلاری مایکروسافت مقایسه کنید تا بهجایگاه تجاری شرکتهاي اپنسورس پي ببريد. در دهه آينده احتمالاً نرمافزارهای اپنسورس بیشتری برای کاربردهای تجاری و صنعتی تولید خواهدشد. شاید حتی شاهد عرضه راهحلهاي تجاری کاملی به صورت اپنسورس باشیم. البته، تمام اينها حدسوگمان است. زیرا از طرف دیگر دنیای امروز کامپیوترها شاهد رشد سرویسهاي کلاود و ارائه سرویسهاي آنلاین است و ممکن است در مواردی سرویسهاي آنلاین در مقابل اپنسورس قرار بگیرند. زیرا در بسیاری از اين سرویسها شما حتی خود نرمافزار را هم در اختیار ندارید، چه برسد بهسورسکد آن. اين که آيا ارائهدهندگان سرویسهاي آنلاین تصمیم بهانتشار سورس کد خود خواهند گرفت یا خير، موضوعی است که درک آن به گذشت زمان نیاز دارد. بهطورکلي، ميتوان گفت نرمافزارهای آزاد بهعنوان جریان اصلی تولید نرمافزارهای علمي و آکادمیک باقی خواهند ماند و در دهه پیش رو نیز انتخاب اول محیطهاي آموزشی و تحقیقاتی خواهند بود. لینک به دیدگاه
afa 18504 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ نوشتن مقالههای کلی یکی از سختترین چالشهایی است که یک نویسنده ممکن است با آن روبهرو شود. یعنی از يکسو موضوعی به گستردگی صدها کتاب و مقاله روبهروی شما قرار ميگیرد و ناامیدانه تلاش ميکنید تا با یک مقاله چند صفحهای آن را خلاصه کنيد و از سوي دیگر مواجه شدن با گستره عظیمي از اطلاعات که در حجم کمي گنجانده شده، میتواند بسیار هیجان انگیز باشد. موضوع اين نوشته نیز تمي بسیار کلی دارد. درحقیقت، از هر زاویهای که به کسبوکارهای مرتبط با کامپیوتر در دهه گذشته بنگریم، هزاران حرف گفته و ناگفته وجود دارد که میتواند روی کاغذ بیاید. به همین دلیل، در اين نوشته سعی ميشود تا با دیدی تحلیلیتر به اتفاقات مهم تجارت پولساز مردان دره سیلیکون نگاه شود، شاید از بعضی موضوعات معمول صرفنظر شده باشد و به موضوعاتی به نظر پیش پا افتاده اهمیت بیشتری داده شود، اما نه اين صفحات نگارش تاریخ است و نه من تاریخنگار. پس شاید بهتر باشد اين مقاله را به صورت سفری گذرا به یک دهه کسبوکار کامپیوتر محور در نظر بگيريم. امید است که مورد توجه قرار گیرد. پس از حباب ... سالهاي طلایی دهه نود دورانی است که ساکنان دره سیلیکون هیچگاه آن را فراموش نميکنند. سالهايی که ثروت سرشاری را به سوی اين منطقه سرازیر کرد و باعث شد تا افراد زیادی یکشبه ره صدساله را بپیمایند. سالهايی که تعریف کسب ثروت ثروتمند را دچار تحولی اساسی کرد. سالهايی که رهاکردن نیمهکاره درس و دانشگاه را باارزش کرد و درنهایت سالهايی که چهره IT را در دنیا دگرگون کرد. اين همان دورانی است که بسیاری از محصولات محبوب ما در آن عرضه شد. چه کسی ميتواند ویندوز 95 را فراموش کند؟ آفیس، جاوا، نت اسکیپ و بسیاری از فناوريهای دیگر نیز از دل همین دوران بیرون آمدهاند. حتی لینوکس نیز محصول همین سالها است. البته، دهه نود شاهد اتفاقات بسیار زیاد دیگری نیز بود، اما بحث ما در اينجا فقط در رابطه با کسبوکارهای کامپیوتری است. درواقع، بخش عظیمي از شرکتهای تأثیرگذار صنعتکامپیوتر در اين دهه ايجادشدند یا دستکم اوج شکوفایی آنها در اين زمان بوده است. آمازون، گوگل، یاهو و eBay تنها بخشی از فعالیتهاي کارآفرینانهاي هستند که دهه نود با آنها شناخته ميشود. بررسی اين دوره دهساله و عواملی که باعث ايجاد و رشد صنایع مختلف IT در آن شد، در اين مقاله نميگنجد. درواقع ما به طور خاص قصد داریم تا روی سالهاي آغازین هزاره سوم متمرکز شویم. اما برای شروع تحلیل ده ساله اخیر باید کمي به عقب بازگشت، یعنی سالهاي پایانی دهه نود. همان دورانی که همه خوشحال و سرمست بیتها را به صورت دلارهایی در جیبشان ميدیدند. با رشد سرسامآور فعالیتهاي کارآفرینانه صنعت کامپیوتر در نیمه دوم دهه نود، سرمايهگذاران ريسکپذير (Venture Capitalist) نگاهشـان را به سوی دره سیلیکون متمرکز کردند. سعي آنها بر اين بود تا با سرمایهگذاریهاي مخاطرهآميز روی طرحهاي تجاریای که عموماً پایه و اساس چندان محکمي نیز نداشتند، در سودهای کلان آنها شریک شوند. اين قشر از جوانان عموماً از افرادی بلندپرواز و متخصص در زمینه کامپیوتر تشکیل ميشد که طرحهايی برای اينترنتیکردن فعالیتهاي مختلف در ذهن داشتند. درواقع عموم کسبوکارهای سالهاي پایانی دهه نود روی کسبوکارهای اينترنتی بنا شده بود. چنین کسبوکارهایی به سرمایه اولیه زیادی نیاز نداشتند، نوآورانه بودند و ميتوانستند در مدت زمان کوتاهی به سودهای کلان دستیابند. در اين نقطه صنعت کامپیوتر با دوری تقویتشونده مواجه شد؛ یعنی هر چه قدر که کسبوکارهای آنلاین جلو ميرفتند، درخواست برای سرمايهگذاري روی آنها بالاتر ميرفت و درنتیجه نرخ بهره پایینتر ميآمد. از سوي دیگر، با رشد سرمايهگذاري، کسبوکارهای اينترنتی نیز رشدکرده و فعالیت خود را گسترش ميدادند. اين همان دورهای بود که باعثايجاد پدیدهای به نام «رشد حبابی» شد. سرمایهگذاران با بیپروایی هر چه تمامتر جریان پول را به سمت شرکتهاي آنلاین سرازیرميکردند و آنها نیز دامنه فعالیتهاي خود را گسترش ميدادند. بدون آنکه زیرساختهاي لازم برای اين رشد فراهم باشد. شاید برای بسیاری ترکیدن حباب داتکام اتفاق عجیبی تلقیشود. البته تاحدودی نیز حق با آنها است. اينکه چگونه ممکن است یک صنعت از فرط رشد بهحالت سقوط برسد، درحقیقت اتفاق عجیبی است. اماايالاتمتحده با اين پدیده بيگانه نبود. آنها دوران رکود دهه 30 و سقوط بازار سهام در اکتبر 1929 را تجربه کرده و کاملاً با اين مکانیزم سقوط بازار آشنا بودند. بااينحال، ثروتهايکلان و خوشبینیهاي اقتصادی باعث شد تا عموماً افراد فعال در اين حوزه تبصرهای نادرست برای خود وضع کنند. اتکا به رشد همیشگی پیشرفتهاي فني باعث شد تا سرمايهگذاران بدون در نظر گرفتن معیارهای مرسوميمانند نسبت P/E یا نسبت قیمت پرداختشده برای هر سهم به ازای سود سالانه به تزریق سرمایه ادامه دهند. درحقیقت بسیاری از شرکتهاي داتکام سودآور نبودند یا دستکم آن طور که بهنظر ميرسيد، بازدهی نداشتند. بسیاری از آنان فاقد طرح دقیقی برای کسب درآمد بوده و تقریباً همه آنها از کمبود زیرساختهاي مناسب برای رشد رنج ميبردند. آنها خیلی ساده هرگاه با مشکل مواجه ميشدند، از جیب سرمايهگذاران یا پولهايی که از فروش سهام حاصلشدهبود برای جبران هزینههايشان استفاده ميکردند. درحالیکه عموماً چنین پولهايی نباید صرف خرجهاي جاری شرکت شود. از سويدیگر، برآورد مالی وضعیت شرکتهاي داتکام نیز تا حدی مشکل بود. نبود سیستم مشخصی برای تخمین میزان داراییهاي اين شرکتها و وضعیت سود و زیانشان باعث ميشد تا بسیاری در خواب خوش باقی بمانند. قیمت سهامها بالا ميرفت و میلیونرهای کاغذی روزبهروز افزایش ميیافتند. درواقع قیمت سهام محرکي اصلی بود که شرکتهاي داتکام را بهپیش ميبرد. افراد برای خرید سهامهايی بیتابی ميکردند که از فعالیت شرکت ارائهدهنده آن بیاطلاع بودند. جاذبه پولدار شدن از راه خرید سهاميکه در مدت کوتاهی چند برابر خواهد شد، همان چیزی است که حباب بازار سهام را ميسازد. در ماه مارس سال 2000 شاخص NASDAQ بهبالاترین مقدار خود دست یافته بود. نقطه اوج اين حباب دهم مارس سال 2000 بود که شاخص سهام به عدد 5/048/62 رسید که نسبت بهسال قبل خود بیش از صددرصد افزایش را شاهد بود. اين پایانی بر رؤیاهای خام دهه نود بود. تعطیلات آخر هفته کسبوکارهای آنلاین با خبری بسیار بد بهپایان رسید. سه روز بعد، یعنی دوشنبه سيزدهم مارس که بازارهای سهام دوباره بازگشایی شد، شاخص با چهاردرصد کاهش روبهرو شده بود. به اين ترتیب، تلاش برای جلوگیری از ورشکستگی آغاز شده و صفی از فروشندگان سهام در والاستریت ايجاد شد. عرضه ناگهانی سهام قیمت آن را باز هم کاهشداد، بهطوریکه در پانزدهم مارس شاخص NASDAQ به رقم 4580 نزول پیداکرد. با شروع سال 2001 اين کاهش ارزش نهتنها متوقف نشد، بلکه نرخ بالاتری نیز پیدا کرد. حباب داتکام بهسرعت تخلیه ميشد و به اين ترتيب، نیمي از شرکتهایايجاد شده در عصر داتکامها از بین رفتند و افراد متخصص بسیاری از کار بیکار شدند. البته آنهایی که در بازی باقی ماندند نیز وضعیت چندان مساعدی نداشتند. ترکیدن حباب داتکام در سال 2002 بهسقوط بازار سهام منجر شد. البته، اين موضوع تنها عامل مشکلساز سال 2002 نبود، اما قطعاً یکی از عوامل تأثیرگذار محسوب ميشد. شرکتها سعیکردند تا با فروش داراییها و تعدیل نیرو ضررهای ناشی از بحران را جبران کنند. اين دقیقاً همان جایی بود که شرکتهاي بزرگ کارایی بهتری را از خود نشان دادند. برای چندین سال فلسفه داشتن شرکتی بزرگ در دره سیلیکون بهطورمرتب زیر سؤال ميرفت. افراد با مشاهده شرکتهاي تازه تأسیس، جوان و کوچکی که پول پارو ميکردند با خود مياندیشيدند که آيا اثر شرکتهاي غول پیکر سپری شده است؟ البته، طرح اين پرسش نیز چندان دور از انتظار نبود؛ بسیاری از خلاقیتهاي انجامشده در طول دهه نود توسط شرکتهاي کوچک صورت پذیرفتند. هرچند که بسیاری از آنها بعدها توسط رقیبان بزرگترشان خریداری شدند، اما به هر حال رشد چنین شرکتهايی نشان داد که برای موفقیت در حوزه کامپیوتر نیازی نیست که تشکیلاتی بزرگ را بهدنبال خود بکشید. اما اين قانون همیشگی بحرانهاي مالی بوده است. در شرایط بحرانی، شرکتهاي غولآسا بهدلیل برخورداري از زیرساختهاي مناسبتر و البته اعمال نفوذ بیشتری که روی دولت دارند (بهدلیل وابستگی انسانها و کسبوکارهای فراوان به آنها) بهتر از نمونههاي کوچکتر عمل ميکنند. به هرحال اين دستاورد سالهاي پایانی دهه نود بود: یک صنعت شکستخورده و نابودشدن چیزی نزدیک به پنج تریلیون دلار. افراد در آغاز هزاره سوم با لشکری شکستخورده مواجه بودند که هیچ سرمايهگذاري حاضر نميشد روي آنها سرمايهگذاري کند. ترس از نابودی هنوز هم بر شرکتهاي کوچک سایه افکنده است. یعنی چنین شرکتهايی یا اصولاً ايجاد نميشوند یا اگر ايجاد شوند، درصورت کسب موفقیتی نسبی بهسرعت توسط شرکتی بزرگتر تصاحب ميشوند. شاید در سال 2000 بحثهاي مرتبط با انحصارطلبی بسیار داغتر از حال حاضر دنبال ميشد، اما واقعیت اينجا است که دنیای امروزی کسبوکاریهاي IT بیشتر از هر زمان دیگری چندقطبی شده است. قطبهايی که بهنظر ميرسد به اين زودی ها از پا درنخواهندآمد. در هر حال اين بهایی است که کسبوکارهای تازه تأسیس برای قرار داشتن در بازاری پایدار باید بپردازند. با ترکیدن حباب داتکام دوران کارآفرینیهاي شورانگیز نیز به پایان رسید. هرچند که پنج سال بعد با فراگیر شدن مفهوم وب2 بارقههايی از آن دوباره مشاهده شد. شاخص NASDAQ در مارس 2000 به بیشترین مقدار خود دست پیدا کرد. لینک به دیدگاه
afa 18504 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ تکامل تدريجي در دامنههاي سانتا کلارا ترکیدن حباب داتکام تأثیرات کوتاه مدت و بلند مدت فراوانی را بر صنعت IT در سراسر دنیا نهاد. بخشی از مهمترین اثراتی که در نتیجه بحران حاصل شد، فرآیند زاد و مرگ شرکتهاي مختلف در سطح جهان بود. بسیاری از شرکتهاي داتکام مجبور به تعطیلکردن کسبوکارشان شدند. بعضی دامنه فعالیتشان را محدود کردند و بعضی بهتغییر حوزه فعالیت دست زدند. اما اين پایان کار نبود، شرکتهاي کوچک دیگری نیز از دل اين بحران برخاستند که عدهای از آنها درواقع بر خاکسترهای حباب داتکامايستاده بودند. از میان شرکتهاي داتکاميکه مجبور به خداحافظی با کسبوکار خود شدند، نمونههايی مانند Boo.com، Broadcast.com، AudioGalaxy، Webvan، Pets.com، eToys.com و theGlobe.com وضعیتی اسفناکتر از بقیه را تجربه کردند. مالمشتن و لیندر مؤسسان Boo.com، یکی از معروفترین شکستخوردگان داتکام eToys.com یک سایت خردهفروشی برای فروش اسباببازی از طریق اينترنت بود که در سال 1997 تأسیس شده بود. موفقیت اين شرکت بهخصوص پس از عرضه عمومي سهام آن در سال 1999 باعث شد تا در زمان خود به عنوان یکی از موفقترین شرکتهاي داتکام موردتوجه عموم قرارگیرد. بنابر ارزشگذاریهاي انجام شده، در اوج دوران موفقیت، eToys.com چیزی نزدیک به هشت میلیارد دلار ميارزید. اما موفقیت اين شرکت با فرارسیدن بحران رو به افول نهاد و آنها را به سمت اعلام ورشکستگی پیش برد. Satirewire داستان دیگری از شکست را تداعی ميکند. بین سالهاي 1999 تا 2002، Satirewire بهعنوان یکی از محبوبترین سایتهاي خبری روی اينترنت شناخته ميشد. پوششهاي خبری خاص اين سایت باعث شد تا آنها برای چند سال متوالی نامزد جایزه وبی شوند. امروز اين سایت تنها بهعنوان یک آرشیو خبری به فعالیت خود ادامه ميدهد و دیگر بهروز نميشود. theGlobe.com شبکه اجتماعی محبوبی بود که در سال 1994 توسط دو دانشجوی کورنل تأسیس شده بود. رکورد اين شرکت درباره میزان درآمد در نخستين روز عرضه عمومي سهامشان هنوز نیز دستنیافتنی بهنظر ميرسد. حقوق ماهیانه پاترنات و کریزلمن مؤسسان اين شرکت در سال 1997، صدهزاردلار گزارش شده است و اين جدا از سرمایه عظیمي است که بابت سهمشان از شرکت در اختیار داشتند. نکته جالبتوجه اينکه اين دو در آن دوران تنها 23 سال داشتند. با عرضه عمومي سهام سرمایه شخصی اين دو مؤسس جوان از صدمیلیون دلار نیز فراتر رفت. اما زمان افول اين شرکت نیز فراتر رفت. اين دو جوان که در زمان خود بهعنوان سوژهای داغ برای رسانهها محسوب ميشدند، بهچشم خود شاهد افول قیمت سهام شرکتشان از 97 دلار به ده سنت شدند. به زودی مؤسسان ناکام از شرکت کنار گذاشته شدند، اما اين هم افاقه نکرد. مشکلات حقوقی و مالی بعدی باعث شد، در مارس 2007 فعالیتهاي اين شرکت متوقف شود. آنها در سال 2008 تمام داراییها و کسبوکار خود را واگذار کردند. حضور امروز theGlobe.com تنها به صورت یک shell company است. آنها هیچ دارایی فیزیکی و هیچ فعالیت و عملیاتی ندارند. داستانهاي فراوان دیگری نیز وجود دارند. بهعنوانمثال، چه کسی ميتواند موضوع ادغام جنجالبرانگیز AOL و تايموارنر غول رسانهاي را فراموشکند. AOL در سال 2000 با رقم نجومي164میلیارددلار تايموارنر را خریداریکرد و به اين ترتیب، شرکت بزرگ AOL Time Warner ايجاد شد. البته، اين معامله نیز دیری نپایید. مشکلات مختلف مالی و... باعث شد تا تايموارنر در سال 2003، AOL را از نام خود حذف کند. در دسامبر 2009 ادغام کاملاً ملغی شد و AOL بهعنوان شرکتی مستقل در بازار سهام شرکت کرد. البته تمام اين داستانهاي شکست در نوع خود قابل بررسی هستند، ما در اينجا برای نمونه شرکت Boo.com را بررسی خواهیم کرد. البته، اين بررسی تنها منحصر به Boo.com نيست، زیرا بقیه شرکتهاي داتکام نیز سرگذشت بهنسبت مشابهی داشتند. شرکت انگلیسی Boo.com در سال 1998 توسط ارنست مالمشتن و کایسا لیندر که هر دو سوئدی بودند، تأسیس شد و از پاییز 1999 بهطور رسميفعالیت خود را آغازکرد. هدف از تأسیس اين شرکتايجاد یک سایت مد برای مصرفکنندگان روی اينترنت بود. Boo.com فلسفهای را دنبال ميکرد که توسط بسیاری از شرکتهاي داتکام دیگر نیز اجرا ميشد. بسیاری از کارشناسان نفوذ يک فلسفه به عنوان یک ویروس واگیردار به شرکتهاي داتکام را از اصلیترین عوامل ناکامي آنها ميدانند. فلسفه خیلی ساده بود: «تلاش برای انجام کارهای بسیار زیاد، در زمانی بسیار کم.» Boo.com نیز برای پیادهسازی اين هدف در عرض یک دوره کوتاه هجده ماهه 135 میلیون دلار روی کسبوکار خود سرمايهگذاري کرد. سرمايهگذاري بزرگ و در نظر گرفتن اهداف رؤیاپردازانه باعث شد تا اين شرکت خیلی زود از بازار خارج شود. با فرا رسیدن سال 2000 بحران داتکام و آنالیز نادرست Boo.com از کسبوکار خود باعث شد Boo.com مجبور شود تجارت آنلاین خود را تعطیل کند. کارشناسان یکی از بزرگترين اشتباهات اين شرکت را در پیادهسازی ضعیف تجربه کاربری ميدانند. سایت سنگین Boo.com که سرشار از جاوا اسکریپت و فلش بود، برای بسیاری از کاربران قابل استفاده نبود. در آن زمان اينترنت باندپهن مانند امروز در دسترس نبود و بسیاری از کاربران از سرویس Dial-up برای دسترسی به اينترنت سود ميبردند. درحقيقت، Boo.com نتوانسته بود، جامعه هدفش را بهطور دقیق مشخص سازد و بههمین دلیل در فراهمکردن یک سایت مناسب برای آنان ناکام ماند. از سوي دیگر، ساختار پیچیده سایت مشتریانی را که عموماً از علاقهمندان مد بودند و نميتوانستند با سایتهاي پیچیده کنار بیایند، کلافه ميکرد. مدیریت ضعیف، عدم کنترل هزینهها و استخدامهاي روزافزون بیمورد باعث شد، آنها خیلی زود مجبور به خداحافظی شوند و سرمایه هنگفتي را که روی آنها صرف شده بود، بهباد دهند. در ژوئن سال 2000 اعلام شد، Fashionmall.com که از قدیميهای بازار سایتهاي مد بود، Boo.com را خریداریخواهدکرد. اما پایان غمانگیز داستان اين نقطه نيست. فناوريهاي نرمافزاری که برای Boo.com چیزی نزدیک به هفتاد میلیون دلار هزینه برداشته بود، با قیمت 250 هزار دلار به Bright Station واگذار شد. در خلال بحران داتکام افراد زیادی با ورشکستگی و از دستدادن پولهايکلان مواجهشدند. درواقع ميتوان گفت که عموماً همانهايی که یک شبه میلیونر شده بودند، یک شبه ثروت خود را از دست دادند. البته، اين موضوع فقط به مؤسسان شرکتهاي داتکام محدود نميشود. افرادی مانند بیلگیتس و پل آلن نیز در خلال بحران داتکام بهشدت ضرر کردند. اما اين افراد بهحدي ثروتمند بودند که حتی اين ضررها هم نميتوانست خدشهای به امپراتوری آنها وارد کند. داستان جِياس واکر مؤسس Priceline.com و Walker Digital نیز در نوع خود بسیار جالبتوجه است.Priceline.com شرکتي بود که سایتی برای کمک به کاربران برای دریافت نرخهاي تخفیف در موارد مرتبط با سفر مانند بلیتهاي هواپیما و رزرو هتلايجادکردهبود. البته، شرکت خود چنین محصولاتی را تولید نميکرد، بلکه صرفاً محیطی رقابتی برای عرضه سرویسهاي دیگران ايجاد کرده بود. با افزایش محبوبیت اين سایت ثروت واکر نیز افزایش یافت. در سال 2000 ثروت وی چیزی نزدیک به 10/2 میلیارد دلار تخمین زده ميشد که وی را یکی از ثروتمندترین افراد جهان ميساخت. بخش اعظم ثروت وی سهامي بود که در Priceline.com در اختیار داشت. با شروع بحران داتکام ثروت واکر نیز رو بهکاهش گذاشت. ثروت وی در سال 2001 یعنی تنها یک سال به 3/. میلیارد دلار رسید. امروز تنها سرگرمي واکر کتابخانه شخصی بزرگی است که 330 متر مربع مساحت دارد. در اين میان البته افرادی نیز سر بزنگاه از معرکه گریختند و آنها همان کارآفرینانی بودند که قبل از سقوط بازار سهام شرکتهايشان را با ارقامکلان به رقبای عظیمشان واگذارکردند. یکی از بارزترین مثالهاي اين امر مؤسسان Broadcast.com بودند که اين رادیوی تحتوب را در سال 1995 و با عنوان AudioNet تأسیس کردند. اين شرکت که در سال 1998 درست قبل از عرضه عمومي سهامش نام خود را به Broadcast.com تغییر داد، یکی از موفقترین شرکتهاي حاضر در عصر داتکامها محسوب ميشد. افزایش نمایی قیمت سهام اين شرکت باعث شد تا چیزی نزدیک به صد کارمند اين شرکت روی کاغذ میلیونر محسوب شوند و البته همين افزايش دو تن از مؤسسسان اين شرکت یعنی واگنر و کیوبن را میلیاردر کرد. در آوریل سال 1999 یاهو Broadcast.com را به قیمت 5/7 میلیارد دلار خریداری کرد. خریدی که نتوانست هزینه پرداخت شده را برای یاهو جبران کند. واگنر و کیوبن امروز نيز جزء افراد بسیار ثروتمند و موفق محسوب ميشوند. واگنر علاوه بر کارهای خیریه به تهیه فیلم و دیگر موارد مرتبط با صنعت سرگرمي ميپردازد. کیوبن نیز علاوه بر مدیریت HDNet که یک شبکه کابلی HDTV است، مالک گروه بسکتبال دالاس ماوریکس و زنجیره خانههايهنری Landmark Theatres است. البته، شانس به اين دو نفر منحصر نميشود. شرکتهاي داتکام دیگری نیز قبل از فرا رسیدن بحران فروخته شدند. از جمله ميتوان به خرید Geocities توسط یاهو و Hotmail توسط مایکروسافت اشاره کرد. داستان تصاحبهاي ناموفق یکی از تکراریترین فصلهاي بحران داتکام محسوب ميشود. درواقع، تقریباً هر تصاحبی که بین سالهاي 1998 تا 2001 انجام شد، نتیجهای جز ضرر و زیان برای خریدار بدشانس در پی نداشت. دلیل اين امر نیز خیلی ساده و از اصول اولیه خرید محسوب ميشود. هیچ کس هنگام افزایش قیمتها و در اوج گرانی خرید نميکند. البته، شرکتهاي بزرگي مانند یاهو که دست به چنین تصاحبهايی ميزدند، از اين اصل کاملاً مطلع بودند. اما هیچ کس فکر نميکرد، اين فستیوال زمانی بهپایان برسد. کیوبن و واگنر مؤسسان Broadcast.com که با فروش به موقع شرکتشان ثروت خود را از بحران داتکام حفظ کردند. یکی از جالبترین اين داستانها سری خریدهایی است که به یک ورشکستگی عظیم منجرشد. شرکت TLC (سرنام The Learning Company) يک شرکت امریکایی بود که از سال 1980 در زمینه نرمافزارهای آموزشی فعالیت ميکرد. با افزایش بازار اين شرکت، تلاشهاي فراوانی برای خرید آن توسط شرکتهاي بزرگتر آغاز شد. جنگ اصلی بین SoftKey و Broderbund شکلگرفته بود و اين SoftKey بود که درنهایت با 606 میلیون دلار TLC را خریداری کرد. در ادامه اين سیاستها SoftKey شرکتهاي مشابهی مانند Mindscape و رقیب خود Brøderbund را نیز تصاحب کرد. اين شرکت حتی نام خود را نیز تغییر داد و نام خرید بزرگ خود یعنی TLC را اختیار کرد. اما اين پایان کار نبود. Mattel که از نقطهنظر درآمد بزرگترين شرکت اسباببازی دنیا محسوب ميشود، در سال 1999، TLC را با قیمت نجومي 3/8 میلیارد دلار خریداریکرد. اين همان خریدی است که لسآنجلستایمز آن را یکی از بدترین تصاحبهاي تمام تاریخ مينامد. اتفاقات بعدی تا حدودزیادی قابل پیشبینی است. TLC شروع بهضرردادن کرد، با شروع سال 2000 ميلادي Mattel بابت TLC هر روز نزدیک به 1/5 میلیون دلار ضرر ميداد. اين مشکلات تا حدی وخیم شد که مدیرعامل اين شرکت نیز استعفا کرد. در اکتبر سال 2000 آنها TLC را به Gores Technology فروختند. قیمت فروش درواقع چیزی جز دریافت درصدی از سود آينده TLC نبود و اين واقعاً غمانگیز است. اما از بحث شرکتهاي منقرض شده در دهه اخیر بدون اشاره به دو مثال سيليکون گرافيکس و بورلند نميتوان بهراحتي گذشت. البته، انقراض اين دو شرکت محصول مستقیم بحران داتکام نيست و درواقع آنها سالها بعد از بحران داتکام کسبوکار خود را تعطیلکردند. اما به هر ترتيب اين دو نشان بارزی از شکستهاي دنیای IT در دهه اخیر هستند. البته، موضوع سیلیکون گرافیکس کمي قدیميتر از اين دهه است. هرچند که به صورت رسمي اين شرکت در سال 2009 به Rackable Systems فروخته شد، اما تقریباً در دهه اخیر همه آنها با مشکلات عدیده مالی مواجه بودند. بورلند که زبان برنامهنویس دلفی آن برای بسیاری از هموطنان ما کاملاً شناخته شده است، کار خود را از آگوست 1981 آغازکرد. سه تبعه دانمارک اين شرکت نرمافزاری را برای توسعه محصول روی سیستمعامل CP/M ايجاد کردند. بههرحال، خیلی زود اين شرکت تصمیم گرفت، به بازارهایايالات متحده نیز وارد شود. آنها با همکاری فیلیپ کان کارآفریني فرانسوی که بهتازگی وارد دره سیلیکون شده بود، بورلند نوین را در سال 1983 ايجاد کرده و وارد بازارايالاتمتحده شدند. در اوایل تأسیس عموم کارهای برنامهنویسی و فنی شرکت هنوز در خاک دانمارک و بعدها هم انگلستان انجام ميپذیرفت. بهزودی اين شرکت دامنه فعالیتهاي خود را گسترده کرد و در بازارهایی مانند کامپایلرها، محیطهاي توسعه، پایگاه داده و حتی صفحه گسترها وارد شدند. تصاحبهاي متوالی و جذب افراد مستعد شرکتهاي دیگر بورلند را روزبهروز قویتر کرد. در سالهاي اولیه دهه نود، آنها پایگاههايداده dBase و InterBase را عرضه کردند. در آن دوران رقابت اين شرکت با مایکروسافت زبانزد خاص و عام بود. مایکروسافت نیز پس از اين محصولات بورلند به ارائه اکسس و فاکس پرو دست زد. آنها علاوه بر مایکروسافت Lotus را نیز تهدید ميکردند. اما پس از گذشت چندی از دهه نود، بورلند با یک سری از تغییرات رادیکال در کل کسبوکار خود مواجهشد. تصاحبهاي متعدد بدون برنامهریزی باعث شدند تا بورلند مجبور شود، بسیاری از حوزههاي فعالیت خود را متوقف کند. عرضه dBase برای ویندوز سالها به طول انجامید و درنهایت نیز آن قدر دیر عرضه شد که دیگر نتوانست بازار خود را بازیابد. به زودی شرکت وارد دورانی بحرانی شد. توجه بیشازحد شرکت به خواستههاي افراد فنی در دهه هشتاد باعث شده بود تا میراثی درهم برای بورلند باقی بماند که نميدانست باید با آن چه کند. تلاشهاي ناموفقی از جمله عرضه آفیس بورلند باعث شد تا اين شرکت براي فروش زیربخشهاي خود اقدامکند. به اين ترتیب، وضعیت شرکت کميسر و شکل بهتری گرفت. آنها نخستين نسخه از دلفی را که تحت رهبری آندرس هیلسبرگ طراحی شده بود، در سال 1995 عرضهکردند. با فرارسیدن سالهاي پایانی دههنود بورلند دوباره تمرکز خود را روی حوزه توسعه برنامههاي سازماني برد و نام خود را نیز به Inprise تغییرداد. آنها بخشهاي جانبی دیگر را فروختند و بهجاي آن شرکتهايی که میانافزارهایی را برای کار با استانداردهایی مانند CORBA فراهم ميکردند، خریداری کردند. با اين حال، مشکلات هنوز هم بورلند را رها نميکرد. دوران Inprise که بسیاری آن را با بحران هویت بورلند ميشناسند، به زودی بهسر رسید. در فوریه سال 2000 اعلام شد که کورل و Inprise با یکدیگر تلفیق خواهند شد و توجه بیشتری را بهتوسعه محصول برای محیط لینوکس صورتميدهند. اما وقتی با افت سهام کورل در اثر بحران داتکام اين موضوع منتفی شد، مشخص شد که Inprise درواقع راهبرد خاصی را دنبال نميکند. همه اينها باعث شد تا در ژانویه 2001 دوباره نام شرکت به بورلند تغییر یابد. سالهاي اولیه دهه اخیر برای بورلند که شرکت کوچکتر، اما سوددهتری شده بود، خوشیمن بود. آنها توانستند پیادهسازی دلفی و C++ Builder را برای لینوکس با نام Kylix ارائه دهند. اين وضعیت بورلند را در بازار IDE قویتر ساخته و البته آنها را وارد دنیای اپنسورس نیز کرد. دلفی 6 بهعنوان نخستين IDEاي که از وب سرویسها پشتیبانی ميکرد نیز توسط بورلند به بازار عرضه شد. همچنین محصولات دیگر مانند C# Builder و نسخههاي جدید JBuilder باعث شد تا بسیاری روزهای سیاه بورلند را تمام شده بدانند. اما از نیمه دهه اخیر بورلند دوباره وارد یک دوره طولانی از مدیریت ضعیف و شکست شد. تغییرات متعدد در حوزههاي فعالیت شرکت، تصاحبهاي بدون برنامه و برنامهریزیهاي احساسی باعث شد تا اين شرکت از بازار کاملاً خارج شود. یک نمونه از کارهای عجیب شرکت، خرید Segue Software در سال 2006 و حضور در بازار راهکارهاي مديريت چرخه حيات برنامهها (ALM) با محصول CodeGear بود. نزدیک به دو سال بعد در مي 2008 بورلند اين بخش تازه خریده شده را به Embarcadero Technologies فروخت. تمام اينها درنهایت در ششم مي2009 به آخر رسید. در اين تاریخ بورلند اعلام کرد Micro Focus با 75 میلیوندلار شرکت را خریداری خواهدکرد. اين پایاني طولاني براي پروازیهاي شرکتی بود که زمانی رقیب سرسخت مایکروسافت محسوب ميشد. اما دلایل عدم موفقیت بورلند کجا است؟ نخستين موضوع سیاستهاي نادرست اين شرکت در دهه هشتاد است. یعنی زماني که آنها بهدليل رشد شرکت خوشحالند و دست به تصاحبهاي بیبرنامه زده و بهصورت افسارگسیخته حوزههاي کسبوکار شرکت را افزایش دادند. اين امر سبب شد که در اوایل دهه نود آنها با بخشهايی مواجه شوند که ندانند دقیقاً برای چه چیزی آنها را خریدهاند. مورد دوم نیز عدم برنامهریزی بلندمدت و تصمیمهاي شتابزده و احساسی است. آنها دوبار نام شرکت را تغییردادند. چندین بار به تصاحبهايی دست زدند که کمتر از پنج سال بعد مجبور شدند آنها را بفروشند. همچنین بورلند به غیر از حوزه IDEها که تقریباً به صورت ثابت در آن حضور داشت، در بقیه زمینهها بهطورمرتب سوییچ ميکرد. آنها در هر زمان وارد یک کسبوکار شده و پس از ترسیم آرمانهاي بلندمدت و اهداف بلند پروازانه در عرض چندسال کسبوکار مربوط را ترک ميکردند. اعلامهاي شتابزده، هدفهاي غیرعملی و خوشبینیهاي بیمنطق همه و همه دستبهدست هم دادند تا بورلند که روزگاری از تأثیرگذارترین شرکتهاي نرمافزاری دنیا محسوب ميشد، در اواخر دهه اخیر مجبور به ترک بازار شود. لینک به دیدگاه
afa 18504 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ ترکشهاي بحران داتکام سالهاي اولیه دهه اخیر عموماً تحت تأثیر فرآيند بازیابی شرکتهاي مختلف کامپیوتری قرارگرفته بود. پس از بحران داتکام، سرمايهگذاريها کاهش پیداکرده و شرکتها به شکل محافظهکارانهتری عمل ميکردند. پل اتلینی، مديرعامل اينتل یکی از مثالهاي بارز حضور افراد غیرکامپیوتری در رأس شرکتهاي فني است. با اينکه چنین موضوعی عمیقاً ميتواند خلاقیت و روحیه کارآفرینی را تحت تأثیر خود قرار دهد، اما در عمل برای بخشهايي از صنعت IT مفید واقع شد. سالهاي نخست دهه درواقع جولانگاهی برای بازیگران اصلی و شرکتهاي غولپیکری قرار گرفت که حتی پس از بحران داتکام سرمایه کافی را برای سرمايهگذاري روی طرحهاي نوین در اختیار داشتند. دسته دیگری از شرکتها که در اين زمان توانستند عرضاندام کنند، شرکتهايي بودند که خدمات تجاری ارائه ميکردند. حتی بحران داتکام نیز نميتوانست از نفوذ کامپیوترها برای عهدهگیری تقریباً هرکار ممکن در تجارت جلوگیری کند. کامپیوترها بهشکلی روزافزون در تمام بخشهاي تجارت وارد ميشدند و اين موضوعی نبود که متوقف شود. بهطور کلی، ميتوان نیمه نخست دهه اخیر را اتوبانی خلوت برای شرکتهاي بزرگ نامید. شرکتهايی که زیرساختهاي قوی داشته و از سرمایه هنگفتي بهره ميبردند. از سوي دیگر با تضعیف رقبای کوچکتری که در طول دهه نود شکل گرفته بودند، تصاحب آنها و البته کارکنانشان از هر زمانی سادهتر شده بود. اين همان چیزی بود که بیل گیتس، لری الیسون و مدیران مشابه دیگر را آرام ميکرد. اين موضوعی است که بهتکرار آن را در اين مقاله نیز مشاهده خواهیم کرد. با بررسی وضعیت شرکتهاي موفق دهه به اين نتیجه ميرسیم که تقریباً همه آنها در یک چیز مشترک بودهاند و آن تصاحبهاي بیرویه است. اگر زمانی رؤیای جوانان دره سیلیکون تأسیس یک شرکت و رساندن آن به صف غولها بود، امروز نهایت اين رؤیا فروش شرکت به یک قیمت مفید است. البته، اين موضوع آنقدرها هم که بهنظر ميآید، منفی نيست. اين موضوع که چنین وضعی، سطح آرمانهاي یک جامعه را پایینتر آورده و همه چیز را به دست شرکتهاي بزرگ ميسپارد، کاملاً درست است، اما از طرفی باید اذعان کرد، اين شرکتها راه و رسم بازار را بهتر ميفهمند. درواقع، همین عملکرد احساسی و شتابزده شرکتهاي داتکام بود که سرمايهگذاران خوشخیال را نسبت به آنها امیدوار ساخت و درنهایت باعث بحران سال 2000 شد. اين موضوع درباره شرکتهاي بزرگ صدق نميکند. آنها محافظهکارانهتر عمل ميکنند و همواره سعی دارند تا چند قدم دورتر را نیز ببینند. از طرف دیگر، شرکتهاي بزرگ به دلیل درآمدهای نجومي خود بستر بهتری برای تحقيق و توسعه در اختیار دارند. آزمایشگاههای فراوانی که در سراسر دنیا پخش شده باعث ميشوند ايدههاي خلاقانه افراد را از مناطق و کشورهای مختلف جذب کرده و وارد چرخه فناوري کرد. یکی دیگر از اثرات مثبتی که بحران داتکام بههمراه آورد، ورود بلوغ به طرحهاي تجاری حوزه IT بود. جامعه کامپیوتر پس از مشاهده فروریختن آرمانهاي اواخر دهه نود متوجه اين نکته شد که برای موفقیت در کسبوکار باید افراد متخصص در تجارت و مسائل مالی را بسيار عميقتر از قبل وارد سازمان کرد و اين به نوع کسبوکار بستگي ندارد. حتی در مواردی مانند فناوري که عموماً حوزه جوانان متخصص دراين زمینه بوده و روی کارهای آنها ميچرخد، باید افراد باتجربه و ماهري در زمینههاي مدیریتی و مالی به تشکیلات واردشوند تا جریان اصلی کسبوکار را کنترلکنند. بهاين ترتیب، حسابداران، مدیران، متخصصان مالی و حقوقدانان به شکل وسیعی وارد حوزه کامپیوتر شدند. درواقع، حضور مؤثر همین افراد بود که باعث شد تا صنعت شکل شکیلتری به خود بگیرد. البته، اثرات منفیای نیز وجود داشت. یکی از مشخصترین اثرات نفوذ اين فلسفه، ورود مديرعاملهايی با تخصصهاي غیرکامپیوتری به شرکتهاي بزرگ بود.اين موضوع با چند مثال بهتر بیان ميشود. پالمیسانو سالها کارمند خود آيبیام بود، اما رشته تحصیلیاش تاریخ است. هم مارک هرد و هم کارلی فیورینا که بعد از لوییس پلت به اچپي آمدند، تحصیلات فنی نداشتند. تری سمل که برای شش سال در اوایل دهه رهبری یاهو را بهعهده داشت نیز از مثالهای بارز اين موضوع است. تحصیلات او در زمینه حسابداری بود. اما جری یانگ و کارول بارتز که پس از سمل به یاهو آمدند هر دو پیش زمینه مهندسی دارند. علاوه بر اينتل، ادوبی نیز تا قبل از سال 2007 چنین وضعیتی داشت. هر چند فرآيند ورود افراد متخصص در زمینههاي تجاری به صنعت موضوع مثبتی تلقی ميشود، اما بنا به اعتقاد بسیاری حضور مديرعاملهايی با تخصصهاي غیرکامپیوتری چندان کار درستي نيست. شرکتها ميتوانند از چنین افرادی در ردههاي میانی و البته شغلهاي رده بالایی مانند مديرارشدمالي سود برند و اين کاملاً نیاز شرکت را در زمینههاي تجاری برطرف ميکند. از آنجا که مديرعامل باید درک کاملی از صنعتی که شرکت در آن حضور دارد، داشتهباشد، همچنین بهعنوان نمادی برای مدل فعالیت شرکت محسوب شود، بهتر است که اين فرد از جامعه افراد کامپیوتری برخیزد. اين دقیقاً همانکاری است که بسیاری از شرکتهاي بزرگ به خوبی آن را پیادهسازی کردهاند. مایکروسافت، گوگل، اوراکل، اپل و دل همگی از افراد کامپیوتری در رأس خود سود برده و دارای گروه موفقی از مدیران تجاری در ردههاي دیگر هستند. شرکتهاي برخاسته از وب 2 نیز راهبرد مشابهی را دنبال ميکنند. دنیای امروز کسبوکارهای کامپیوتری نسبت به ده سال قبل از بلوغ و منطق بهتری سود ميبرد. شرکتها دارای طرح و برنامه دقیقتری بوده و عملکرد پایدارتری دارند. درضمن اين محیط نسبت به سالهاي قبل بینالمللیتر شده است. همکاری نزدیک مراکز مختلف شرکتهاي بزرگ که بهصورت جغرافیایی پراکنده شدهاند، باعث شده تا مرزها در صنعت کامپیوتر از هر زمان دیگری کمرنگتر شوند. شاید هیجان و آرمانهاي بزرگ دهه نود در جهان امروز دیگر محلی از اعراب نداشته باشد، اما پایداری چیزی است که هیچکس نبود آن را نميپسندد. یکی از تغییرات دیگری که در طول دهه اخیر نمایان شد، توجه شرکتها روی نحوه کسبوکار است. گوگل، موزیلا، MySQL AB، PayPal و بسیاری از شرکتهاي دیگر از يک الگوي کسبوکار نوین و خلاقانهای سود ميبرند که حتی از جنبههاي فنی آنها نیز مهمتر است. باید به اين فهرست آمازون را نیز اضافه کرد که از اواسط دهه نود چنین خلاقیتی را وارد کسبوکار کرد. چنین مدلهايی برای کسبوکار محصول تفکر گروهي بوده که علاوه بر دانش مدیریتی و اقتصادی از دنیای کامپیوترها نیز کاملاً مطلع است. درواقع، خلاقیت اصلی بسیاری از شرکتهاي موفق دهه اخیر مدل تجاری موفقی است که آنها دنبالکردهاند. جالب اينجا است که در چنین مدلهايی علاوه بر شرکت اصلی و همکاران تجاری آن، کاربران نیز منتفع ميشوند. بهعنوانمثال، موزیلایی که از موتور جستوجوی گوگل درآمد خود را کسب ميکند، ميتواند مرورگر فایرفاکس را به رایگان برای کاربران عرضه کند. همچنین سیستم پیچیده درآمدزایی گوگل از راه تبلیغات به کاربران اين امکان را ميدهد که از مجموعه وسیعی از ابزارهای رایگان استفاده کنند. بهطور خلاصه ميتوان گفت اين بازیاي است که همه در آن برندهاند و اين یعنی ساخت روشی که برای کل محیط زندگی بهتری را فراهم ميکند. لینک به دیدگاه
aden045 10 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۱ امروز اين سایت تنها بهعنوان یک آرشیو خبری به فعالیت خود ادامه ميدهد و دیگر بهروز نميشود. theGlobe.com شبکه اجتماعی محبوبی بود که در سال 1994 توسط دو دانشجوی کورنل تأسیس شده بود. رکورد اين شرکت درباره میزان درآمد در نخستين روز عرضه عمومي سهامشان هنوز نیز دستنیافتنی بهنظر ميرسد. حقوق ماهیانه پاترنات و کریزلمن مؤسسان اين شرکت در سال 1997، صدهزاردلار گزارش شده است و اين جدا از سرمایه عظیمي است که بابت سهمشان از شرکت در اختیار داشتند. نکته جالبتوجه اينکه اين دو در آن دوران تنها 23 سال داشتند. با عرضه عمومي سهام سرمایه شخصی اين دو مؤسس جوان از صدمیلیون دلار نیز فراتر رفت. اما زمان افول اين شرکت نیز فراتر رفت. اين دو جوان که در زمان خود بهعنوان سوژهای داغ برای رسانهها محسوب ميشدند، بهچشم خود شاهد افول قیمت سهام شرکتشان از 97 دلار به ده سنت شدند. به زودی مؤسسان ناکام از شرکت کنار گذاشته شدند، اما اين هم افاقه نکرد. مشکلات حقوقی و مالی بعدی باعث شد، در مارس 2007 فعالیتهاي اين شرکت متوقف شود. آنها در سال 2008 تمام داراییها و کسبوکار خود را واگذار کردند. حضور امروز theGlobe.com تنها به صورت یک shell company است. آنها هیچ دارایی فیزیکی و هیچ فعالیت و عملیاتی ندارند. داستانهاي فراوان دیگری نیز وجود دارند. بهعنوانمثال، چه کسی ميتواند موضوع ادغام جنجالبرانگیز AOL و تايموارنر غول رسانهاي را فراموشکند. AOL در سال 2000 با رقم نجومي164میلیارددلار تايموارنر را خریداریکرد و به اين ترتیب، شرکت بزرگ AOL Time Warner ايجاد شد. البته، اين معامله نیز دیری نپایید. مشکلات مختلف مالی و... باعث شد تا تايموارنر در سال 2003، AOL را از نام خود حذف کند. در دسامبر 2009 ادغام کاملاً ملغی شد و AOL بهعنوان شرکتی مستقل در بازار سهام شرکت کرد. البته تمام اين داستانهاي شکست در نوع خود قابل بررسی هستند، ما در اينجا برای نمونه شرکت Boo.com را بررسی خواهیم کرد. البته، اين بررسی تنها منحصر به Boo.com نيست، زیرا بقیه شرکتهاي داتکام نیز سرگذشت بهنسبت مشابهی داشتند. شرکت انگلیسی Boo.com در سال 1998 توسط ارنست مالمشتن و کایسا لیندر که هر دو سوئدی بودند، تأسیس شد و از پاییز 1999 بهطور رسميفعالیت خود را آغازکرد. هدف از تأسیس اين شرکتايجاد یک سایت مد برای مصرفکنندگان روی اينترنت بود. Boo.com فلسفهای را دنبال ميکرد که توسط بسیاری از شرکتهاي داتکام دیگر نیز اجرا ميشد. بسیاری از کارشناسان نفوذ يک فلسفه به عنوان یک ویروس واگیردار به شرکتهاي داتکام را از اصلیترین عوامل ناکامي آنها ميدانند. فلسفه خیلی ساده بود: «تلاش برای انجام کارهای بسیار زیاد، در زمانی بسیار کم.» Boo.com نیز برای پیادهسازی اين هدف در عرض یک دوره کوتاه هجده ماهه 135 میلیون دلار روی کسبوکار خود سرمايهگذاري کرد. سرمايهگذاري بزرگ و در نظر گرفتن اهداف رؤیاپردازانه باعث شد تا اين شرکت خیلی زود از بازار خارج شود. با فرا رسیدن سال 2000 بحران داتکام و آنالیز نادرست Boo.com از کسبوکار خود باعث شد Boo.com مجبور شود تجارت آنلاین خود را تعطیل کند. کارشناسان یکی از بزرگترين اشتباهات اين شرکت را در پیادهسازی ضعیف تجربه کاربری ميدانند. سایت سنگین Boo.com که سرشار از جاوا اسکریپت و فلش بود، برای بسیاری از کاربران قابل استفاده نبود. در آن زمان اينترنت باندپهن مانند امروز در دسترس نبود و بسیاری از کاربران از سرویس Dial-up برای دسترسی به اينترنت سود ميبردند. درحقيقت، Boo.com نتوانسته بود، جامعه هدفش را بهطور دقیق مشخص سازد و بههمین دلیل در فراهمکردن یک سایت مناسب برای آنان ناکام ماند. از سوي دیگر، ساختار پیچیده سایت مشتریانی را که عموماً از علاقهمندان مد بودند و نميتوانستند با سایتهاي پیچیده کنار بیایند، کلافه ميکرد. مدیریت ضعیف، عدم کنترل هزینهها و استخدامهاي روزافزون بیمورد باعث شد، آنها خیلی زود مجبور به خداحافظی شوند و سرمایه هنگفتي را که روی آنها صرف شده بود، بهباد دهند. در ژوئن سال 2000 اعلام شد، Fashionmall.com که از قدیميهای بازار سایتهاي مد بود، Boo.com را خریداریخواهدکرد. اما پایان غمانگیز داستان اين نقطه نيست. فناوريهاي نرمافزاری که برای Boo.com چیزی نزدیک به هفتاد میلیون دلار هزینه برداشته بود، با قیمت 250 هزار دلار به Bright Station واگذار شد. در خلال بحران داتکام افراد زیادی با ورشکستگی و از دستدادن پولهايکلان مواجهشدند. درواقع ميتوان گفت که عموماً همانهايی که یک شبه میلیونر شده بودند، یک شبه ثروت خود را از دست دادند. البته، اين موضوع فقط به مؤسسان شرکتهاي داتکام محدود نميشود. افرادی مانند بیلگیتس و پل آلن نیز در خلال بحران داتکام بهشدت ضرر کردند. اما اين افراد بهحدي ثروتمند بودند که حتی اين ضررها هم نميتوانست خدشهای به امپراتوری آنها وارد کند. داستان جِياس واکر مؤسس Priceline.com و Walker Digital نیز در نوع خود بسیار جالبتوجه است.Priceline.com شرکتي بود که سایتی برای کمک به کاربران برای دریافت نرخهاي تخفیف در موارد مرتبط با سفر مانند بلیتهاي هواپیما و رزرو هتلايجادکردهبود. البته، شرکت خود چنین محصولاتی را تولید نميکرد، بلکه صرفاً محیطی رقابتی برای عرضه سرویسهاي دیگران ايجاد کرده بود. با افزایش محبوبیت اين سایت ثروت واکر نیز افزایش یافت. در سال 2000 ثروت وی چیزی نزدیک به 10/2 میلیارد دلار تخمین زده ميشد که وی را یکی از ثروتمندترین افراد جهان ميساخت. بخش اعظم ثروت وی سهامي بود که در Priceline.com در اختیار داشت. با شروع بحران داتکام ثروت واکر نیز رو بهکاهش گذاشت. ثروت وی در سال 2001 یعنی تنها یک سال به 3/. میلیارد دلار رسید. امروز تنها سرگرمي واکر کتابخانه شخصی بزرگی است که 330 متر مربع مساحت دارد. در اين میان البته افرادی نیز سر بزنگاه از معرکه گریختند و آنها همان کارآفرینانی بودند که قبل از سقوطبازار سهام شرکتهايشان را با ارقامکلان به رقبای عظیمشان واگذارکردند. یکی از بارزترین مثالهاي اين امر مؤسسان Broadcast.com بودند که اين رادیوی تحتوب را در سال 1995 و با عنوان AudioNet تأسیس کردند. اين شرکت که در سال 1998 درست قبل از عرضه عمومي سهامش نام خود را به Broadcast.com تغییر داد، یکی از موفقترین شرکتهاي حاضر در عصر داتکامها محسوب ميشد. افزایش نمایی قیمت سهام اين شرکت باعث شد تا چیزی نزدیک به صد کارمند اين شرکت روی کاغذ میلیونر محسوب شوند و البته همين افزايش دو تن از مؤسسسان اين شرکت یعنی واگنر و کیوبن را میلیاردر کرد. در آوریل سال 1999 یاهو Broadcast.com را به قیمت 5/7 میلیارد دلار خریداری کرد. خریدی که نتوانست هزینه پرداخت شده را برای یاهو جبران کند. واگنر و کیوبن امروز نيز جزء افراد بسیار ثروتمند و موفق محسوب ميشوند. واگنر علاوه بر کارهای خیریه به تهیه فیلم و دیگر موارد مرتبط با صنعت سرگرمي ميپردازد. کیوبن نیز علاوه بر مدیریت HDNet که یک شبکه کابلی HDTV است، مالک گروه بسکتبال دالاس ماوریکس و زنجیره خانههايهنری Landmark Theatres است. البته، شانس به اين دو نفر منحصر نميشود. شرکتهاي داتکام دیگری نیز قبل از فرا رسیدن بحران فروخته شدند. از جمله ميتوان به خرید Geocities توسط یاهو و Hotmail توسط مایکروسافت اشاره کرد. ..... لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده