رفتن به مطلب

گفتگوی آزاد


am in

آیا موافقید؟؟؟  

23 کاربر تاکنون رای داده است

  1. 1. آیا موافقید؟؟؟

    • 5
    • 6
    • 5
    • 7


ارسال های توصیه شده

انگاری یه اتفاقی افتاده

از اول هم گفتم این شخص استاده عوام فریبیه

 

حالا به این پست توجه کنید

انتقام!!!

 

چخد تو وجودتون جا داره؟؟؟؟؟

چخد دلتون میخواد انتقام بدیهایی که بهتون شده رو بگیرید؟؟؟؟

 

قانون اسلامی میگه قصاص

چشم در برابر چشم sigh.gif

 

ولی قانون انسانی چی میگه؟؟؟؟؟ :banel_smiley_4:

 

گذشت

 

تا حالا به این واژه چخد فک کردیم؟؟؟

یه مثل هست که میگه لذت گذشت تو انتقام نیست :w02:

 

 

انسانی فکر کنید

قانون جنگل برای انسانها نیست!!!imoksmiley.gif

تاپیکی بود که با عنوان چشم در برابر چشم!!! زدم

 

جوابیه که جناب مدیر توش دادن

 

خوب چیکارش کنیم؟..................من اگه ریس مملکت بودم یه کارخونه تولید کنسرو غذای سگ میزدم.................اینایی که اینجورین رو خوراک اون کارخونه میکردم...............کنسروشم صادر میکردم

 

دختر خانما یه لحظه توجه کنن................تا حالا تو یه کوچه خلوت کسی یه چاقو بیخ گلوتون گرفته ببینین چه حسی داره...................اینجا ایرانه................اگه یه سری قوانین سخت نباشه حکومت الوات بر شهرها شروع میشه.................من موافق کم شدن مجازاتها نیستم............بخصوص در مورد جرمهایی که توی جامعه تاثیرات منفی میذارن............مثل زورگیری و قتل

 

 

ولی در کورد جرمهای شخصی ........مثل زنا و شراب و اینجور چیزا اگه زوری نباشه باید تخفیف داد.......چیز خودشونه خواستن اینجوری باهاش حال کنن

 

 

اما در مورد یه ادم شرور چاقو کش هیچ رحمی نیست .............البته اعدام خوب نیست...........من باشم کل تجهیزات input و outputشو میگیرم.............اعمم از گوش زبان چشم ...دست و پا ..................و ازاد میزارمش بهش بخندیم

به اون قسمتهایی که قرمز کردم توجه کنید

خود این آقا بهم یاد داد

هیچ گذشتی نداشته باشم

کینه داشتن رو از خودش یاد گرفتم

پس طبق گفته جناب ادمین من کینه ای هستم که دارم از حقم دفاع میکنم

 

من تا حدی که از جریان خبر دادم میگم. تا جایی که میدونم هوتن تو اوایل مدیریت بعد از اینکه تو به همراه چندتا از کاربرا رفتین تو تاپیکی از گفتگوی آزاد چندین صفحه اسپم کردین، پستی رو آخر اسپم ها زد و تند باهاتون برخورد کرد.

بعداً هم پیغام خصوصی برات فرستاد و ازت معذرت خواهی کرد البته مثل اینکه این اشتباه از نظرت خیلی بزرگتر از اینا بود که بخواد با معذرت خواهی حل بشه و این قضیه احساس میکنم تبدیل به کینه شده و سر کوچیکترین مسئله ای که اتفاق میفتاد اعتراض شروع میشد.

هر پستی که حذف میشد میگفتین به خاطر لجبازی هستش.

تو امضاشون میگفتن واسه اسپم به تاپیک مربوط به اسپم برین، بهتون برخورده.

تو این قضیه هم که موضوع مربوط به تو نمیشد اما یه جورایی فکر کنم فرصت رو غنیمت شمردی که این دفعه اعتراضت رو خیلی زشت تو تالار گفتگوی آزاد و تو دید کاربرا مطرح کنی.

قبل از قطع شدن انجمن، با جفتتون صحبت کردم و قرار بود با هم صحبت کنید. حتی هوتن راضی شده بود که تلفنی باهات صحبت کنه و حتی ازت معذرت خواهی هم بکنه اما بازم قبول نکردی.

نسبت به تاپیکی که تو باشگاه مهندسان زده شده بود اعتراض کردین که منم گفتم اگه کسی از خودش مطمئن باشه هیچ وقت نباید اون حرفا رو به خودش بگیره.

وقتی در جمع من رو تهدید میکنه

اونم درست بعد یک هفته از اینکه من دیگه مدیر این تالار نبودم

وقتی در جمع من رو اینگونه تهدید میکنه و مورد تهمت قرار میده

وقتی من رو تهدید به انتقام چاله میدونی میکنه این بار حقوقی داره و من میتونم شکایت کنم ازش

باید در جمع از من عذرخواهی کنه

وقتی در جمع مارو یه تیم بر انداز خطاب میکنه

باید بگه که این باید کیا هستن و چرا همچین فکری میکنه

وقتی تو پیام خصوصی عذرخواهی کرد من هم قبول کردم

با اینکه توپ رو انداخت تو زمین من و من رو مقصر میدونست

در اولین اقدام پستهای من رو به شدت ادیت و حذف کرد

اونم پستهایی کاملا مرتبط با تاپیک و در جواب سوالای استارتر

بگذریم

انجمن خراب شد

همه و از جمله من امیدوار بودیم با شروع دوباره کارش مشکلات قبلی حل شده باشه

ولی یکی این علاقه رو نداشت

که با نوشتن این متن اون رو ثابت میکنه

یکی بود یکی نبود

یه بنده خدایی بود که یه روز اومد و عضو یه فروم شد

شروع کرد به تالارای مختلف سر زدن دید ای بابا مردم چه کارایی کردن چقدر مطلب خوب نوشتن حالا بعضیا خودشون نوشته بودن بعضیا هم مطالب خوبو از جاهای دیگه اورده بودن.....خیلی مطالب خوب دید یه کار دسته جمعی دید .............دید خیلی از جاهایی رو که باید مدتها بگرده تا پیدا کنه لینکش اینجا هست .....دید متخصصای هر رشته ای اومدن و یه مجموعه ای از انچه که فکر میکردن بهترینه جدا کردن و گذاشتن اینجا ............یه لحظه رفت تو زمان دانشجویی خودش ........حدود سالهای 1374......اون زمان وقتی دنبال یه مطلب میگشت باید میرفت تو کتابخونه دانشکده این جعبه فیشهای کاغذی رو زیر و رو میکرد و 4 تا 5 تا کتاب پیدا میکرد و بعد مسئول کتابخونه با هزار تا غر زدن کتابها رو بهش میداد............بعد این کتابها رو مبرد تو سالن مطالعه و نصف بیشترش بدردش نمیخوردن....................اصلا کسی نبود که بخواد کمک کنه............حتی استادها هم وقتی مراجعه میکرد بهشون.............معمولا یا میگفتن تو دانشجویی برو منبع پیدا کن یاد بگیری ........یا یه منبع معرفی میکردن که خودت قبلا پیداش کرده بودی...............خلاصه خیلی براش جالب بود این فرومه........بله مرد قصه ما با خودش فکر کرد خدایا چه زحمتی اینجا کشیده...........تو دلش از همه اون کسایی که اون همه مطلب گذاشته بودن تشکر کرد..........و خدا رو شکر کرد که امروز مثل دیروز نیست .....با خودش گفت خوش به حال دانشجوهای حالا............اون زمان ما ارزوی یه کامپیوتر داشتیم..........ولی قیمت یه کامپیوتر تقریبا معادل یک دهم قیمت یه آپارتمان بود............بله اون زمان یه اپارتمان رو تو تهران میدادن 10 میلیون تومن و یه کامپیوتر قیمتش یک میلیون تومن بود.................اما حالا با 500 هزار تومن میشه یه کامپیوتر خوب داشت..........من همین هفته گذشته یه سیستم بستم با هارد یه ترا رم یه گیگ سیپیو 2.6 و السیدی الجی .......500 هزار تومن برای بچه 4 سالم........اره بگذریم مرد قصه ما که روز اولش بود اومده بود تو فروم همینطور تالار به تالار میرفت تا رسید به تالار گفتگوی آزاد

 

مرد قصه ما که روز اولش بود اومده بود تو فرومهمینطور تالار به تالار میرفت تا رسید به تالار گفتگویآزاد............اولین چیزی که توجهش رو جلب کرد تعداد بالای کاربرایی بودکه تو این تالار بودن.............با خودش گفت هر خبری هست همینجاست ببینچقدر ادم اومده اینحا............این که بسم اللهی گفت و واردشد............صفحه باز شد ..........موضوعای جالبی روی صفحه دید خیلی جالبهر کدومش میتونست دری باشه به سوی آینده ای روشن ...........یادش افتاد بهشبهای خوابگاه همون شبهایی که چند نفری با دوستایی که از شهرستانهای مختلفاومده بودن یه شام مختصر دانشجویی تهیه میکردن..........و بعدش هم با میوهدانشجو یعنی همون چایی رنگ و رو رفته توی شیشه مربا به جایاستکان......میشستن دور همو راجع به همه چیز حرف میزدن............و تو اینحرفها بود که اندیشه هاشون شکل میگرفت..........تا اینجای قضیه مرد قصه ماخیلی امیدوار شد.....و اولین موضوعی رو که به نظرش جالب بود بازکرد..........دید استارتر تاپیک یه سوال کرده و چند خط هم صحبتکرده.........بعد نفر دوم یه خط نوشته..........نفر سوم یه شکلک گذاشته نفرچهارم شکلک نفر اولو نقل قول کرده و یه شکلک دیگه گذاشته ..........نفرپنجم اما اومده و چند جمله جواب داده جوابشم حرف حسابه........اما هیچکسبهش توجه نکرده......و شکلکها ادامه پیدا کرده و بحث به فنا رفته ..........با خودش گفت خوب این یکی اینجوری شده حتما بقیه ش درسته

اما دریغ و صد افسوس که همه اون بحثهای جدی بی جواب بودن و فقط بحثها وصحبتهای کودکانه بود که ادامه پیدا میکرد...........اولش فکر کرد همه اینجااینجورین...........ولی یادش افتاد به تالارهای تخصصی.........یادش افتادکه کسانی هم هستند که به این ابزاری که امروز در دست ماست خیلی جدی فکرمیکنن...........پس باز امیدوار شد............خلاصه خودش دست بکارشد............و یه موضوع رو که فکر میکرد مهمه رو تبدیل کرد به یک تاپیک . منتظر شد.......کسی وارد نشد..........و ساعتها گذشت و کسی وارد نشد....باخودش فکر کرد که چرا؟.............چرا دیگر موضوعات خواننده داشتن ولیموضوع اون نداشت............تا اینکه به یک حقیقت دردناک پیبرد................اینجا کسی کاری به اینکه چی مینویسی نداره ............اینجا یه عده با هم دوستن و باهم قرار نا نوشته دارن که توتاپیکای هم برن و یا مسخره بازی در بیارن..............یا یه چیزی بنویسنکه طرفداری از دوستشون باشه..........چون فردا هم که خودشون تاپیک زدندوستشون میاد و همین کارو براشون میکنه.............مهم نیست که چه حرفیگفته میشه...............مهم اینه که کی داره اون حرفو میزنه.........باخودش گفت پس فعلا موضوعی رو مطرح نمیکنم چون کسی منو نمیشناسه .............میرم تو تاپیکای بقیه و اونجا صحبت میکنم تا منم دوست پیداکنم.............اومد و شروع کرد .............پستهای زیادی نوشت و همیشهسعی میکرد که راجع به موضوع صحبت کنه...............البته بعضی جاهابحثهایی هم با دوستان داشت...........گذشت و کم کم دوستهایی پیداکرد............دوستای که مثل خودش بودن ..........کبوتر با کبوتر باز باباز....کند همنوع با همنوع پرواز.................کم کمک چیزایی دستگیرششد...........و ادمای فروم رو شناخت.........یه عده کابرایی بودن که دنبالبحث و گفتگو با دیگران بودن تا چیزی یاد بگیرن و یادبدن.................تا اعتراضی رو که بگونه ای مطرح شده بود رو از جوانبمختلف بررسی کنن..........و خلاصه همیشه حرفی برای گفتنداشتن.............و اما عده دوم عده ای که معلوم بود مغزهای خالییدارن.........عزت نفس ندارن.............قدرت تحلیل ندارن............یابهتر بگم حرفی برای گفتن ندارن........این عده خصوصیات مشترکی داشتن

 

.این عده خصوصیات مشترکی داشتن

..........اول اینکه اینها همیشه هرجا میرفتن باهم میرفتن........کافی بودیکیشون یه پست بده تو یه تاپیکی تا بقیه اسمشو میدیدن سریع خودشون رومیرسوندن و بساط اسپم و حرفای دری وری شروع میشد....

دوم اینکه تو تالارهای تخصصی اینها معمولا هیچ مطلبی نداشتن.........حتی تشکرهاشون رو هم اونجا نمیبینی

سوم این بود که اینها معمولا 24 ساعت پای نت بودن گویا در دنیای واقعی دوست و رفیقی ندارن یا کار خاصی ندارن

چهارم اینها بدلیل اینکه کمتر مطلب خوبی برای ارائه داشتند میخواستن این کمبود دانش رو با جمع کردن کسانی مثل خودشون و تایید هم دیگه جبران کنن

خوب هر جامعه ای که تشکیل میشه همه جور ادم داره...........یکی پزشک میشه یکی دزد میشه یکی تاجر میشه یکی گدا میشه یکی وکیل میشه یکی مواد فروش میشه......و از این جبر اجتماعی گریزی نیست

تا اینجای کار مشکل خاصی نیست............مشکل از اونجا شروع شد که این گروه که مرد قصه ما اسمشون رو گذاشت موشها کم کم احساس قدرت کردن و یکیشون که همون موش بزرگ باشه شروع کرد تا اونها رو سر و سامون بده موش بزرگ تقریبا همه جا بود به همه پروفایلها سرک میکشید و با عبارات کلیشه ای سعی در دوست شدن با همه رو داشت چون برای عملیات بزرگش باید دیگران یا یارش بودن یا اینکه تو رو دربایستی اینکه باهاش دوستن خفه میشدن تا اون هرکاری که دلش میخواد بکنه..........اینجا یه دسته ادم دیگه هم بودن بنام مدیران...........مدیران که بعضیشون خیلی دلسوز بودن و بعضی هم بی تفاوت .........بعضی زحمت کش بودن و بعضی زحمت نکش بودن.........موش بزرگ سعی در رخنه د این گروه داشت و رخنه کرد....چون همه این موجود رو نمیشناختن............و با کلکاش اشنا نبودن گولشو میخوردن......و کم کم میشدن ادم اون...........بدون اینکه بدونن براش کار میکردن..........بله یکی دو نفر از گروه مدیران شدن ادم موش بزرگ و اخبار اون بالا رو برای اون میوردن.........یه عده از کاربرای خوب هم بودن که از چرب زبونی این موش بزرگ جون سالم بدر نبرده بودن و اونها هم رفتن جز دار و دسته موشها

بزرگترین هدف موش بزرگ این بود که با بتونه رهبری یه گروه رو بدست بگیره............کسانی رو تربیت کنه تا بتونه هر زمان که خواست حرف خودشو به کرسی بشونه..........و یه تیم تشکیل بده..........نمیدونم تفاوت تیم با گروه رو میدونید یا نه...........من یه مثال میزنم.........یه گروه 1000 راسی بوفالو یه گروهن........ولی یه گروه 6 راسی کفتارها یه تیم هستن.......6 تا کفتار وارد یه گله بوفالو میشن و به یکیشون حمله میکنن همه از هر طرف هجوم میارن در حالیکه دیگر بوفالو ها نظاره میکنن تا اون 6 تا کفتار یکی از همنوعاشونو از پا در بیاره..............تفاوت کفتار ها و بوفالو ها در اینه ..........بوفالو ها میخوان کمک کنن ولی میگن مشکل خودشه چرا ما دخالت کنیم چرا شاید اون کفتار از ما برنجه و فردا منو نشونه کنه.......پس ترجیها از صحنه دور میشن

موش بزرگ یه معاون داشت........معاونی که لذت میبرد از زخم زدن و از توهین کردن..........معلوم بود که در خانواده ای بزرگ شده که زیاد درگیر بوده درش و عادت داره به اینکه چطور اختلاف بندازه و اتش دعوا رو گرم نگه داره........این معاون در روزهای عادی کارش این بود که به تاپیکای مختلف سر بزنه و از میون حرفای بقیه یه سوژه پیدا کنه تا اتش اختلاف روشن بشه..............اون از دعوا لذت میبرد و براش یه جور غذای روحی بود............نیاز داشت به درگیری..........تو خونشون هم هر روز با پدر مادرش درگیر بود..........تو دانشگاهشون هم به همین نام مشهور بود و حالا اومده بود تا به این نام اینجا مشهور بشه..........موش بزرگ این چیزا رو خوب میدونست و خیلی خوب اونو برای معاونت خودش انتخاب کرده بود........اما این معاون روزهای خوب هم داشت روزهای خوب برای اون روزهایی بود که جایی به دلیلی اختلافی بوجود اومده بود .....و اون سریعا چشماش برق میزد و با ولع خاصی خودشو میرشوند..........و بدون اینکه بدونه قضیه چیه شروع میکرد به اتش افروزی و دمیدن به اتیش دعوا........و لذت میبرد .........خوب فکر میکنید توی دعوا طرف کیو میگرفت ؟؟؟؟.............معلومه طرف اون کسی که یا خودش جز موشها بود..............یا نزدیک تر بود به خودشون..........یا حداقل حرفش غیر منطقی بود............چرا؟؟؟.......چون موشها از منطق خوشون نمیومد اونها میخواستن منطق رو خودشون تعریف کنن.........

این رویه ادامه داشت و مرد قصه ما این وضعیت رو میدید ........

ادامه شو بعدا میگم..........الان دیگه حوصله ندارم ...........

 

 

 

خب متن بالا رو بخونید

مرد خوب این وسط جناب مدیره

موش بزرگ میلاد هستش

دوتا مدیر خبرچین منم و شادی

معون موش بزرگ که آتیش بیار معرکست آیهانه چون تاپیکی زد که وقایع اسپم کردن من و توهینای مدیر به من رو مشخص کنه

 

این متن کی نوشته شده؟؟؟؟؟

دو سه روز بعد خرابی انجمن و سه چهار روز بعد اینکه ایشون با ماها اصطکاک پیدا کرد

 

 

اما موضوع این اصطکاک چی بود؟؟؟؟؟؟

من یه شب ساعت یک وصل شدم به نت و اومدم تو انجمن

یه تاپیک دیدم که سه چهار نفر توش بودن

من هم رفتم توش و 7صفحه دقیقا اسپم شد توش

قصه همه اسپمها از همینجا شروع میشه

در و تخته باهم جور میشن

بعد من دیدم ای وای

استارترش پینیونه

یه گل قهر کن

(که اتفاقا الانم قهر کرده سر اینکه دیروز بهش گفتم تاپیکای خبر رو تو تالار اخبار بزن)

رفتم از جناب همکار مدیر که تو سایت توی پروفایل یه بیچاره ای در حال اسپم بود خواستم

 

سلام

لیلی جان یه خواهش

این تاپیک

از پست 61 به بعدش اسپمه

استارتر ناراحت میشه

چون میشناسمش

بیزحمت پاکشون کن آخره شب

چنتاش اسپم نیستا

ولی بیشترشون اسپمن

انجامش میدی؟؟؟؟؟

استارتر ناراحت شده از دستمون progress.gif

لیلیییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییی

مرسی از توجهت

اسپم از را انداختن کار کاربرا واجبتره

شب خوش

جواب ایشون بعد دقیق 3 ساعت علاف کردن من
امین دیدم پیاماتو......:banel_smiley_4:
من خیلی بهم بر خورد باور کنید

ولی گفتم رفتم به مدیر گفتم

دقیقا عین همین حرفا رو

 

ولی ایشون گفتن

 

امین جان جوابتون رو همونجا دادم..................دوست داشتید بزرگترتون رو هم بیارید

بنده به سبک خودم کار میکنم..........

که منظورش همون توهینها و تهدیدهای واقعا منزجر کننده بود

 

خب ایشون در همون دو روز اولش سعی کرد من رو به شدت تخریب شخصیتی کنه

 

بعدشم بعد درست شدن انجمن

اومد پیامهای من رو به صورت نقل قول دوباره توی پروف خودش گذاشت

امید ازشن عکس گرفت

و گذاشتشون توی شکار لحظه ها

و نوشت این آقا چرا با خودش حرف میزنه

این عاملی شد برای سر باز کردن کینه های قدیمی تر ایشون و تاپیک شکار رو حذف کرد

 

رفتم به فرناز گفتم (چون ادمین توی اون برهه مرخصی بود) و ایشون بهم گفتن باهاش صحبت میکنم

تازه کاره تو خودت جو وحشتناک اون تالارو تجربه کردی

صبر کن

من هم به احترام ارزشی که برای خواهر بزرگم فرناز و برادر بزرگم سجاد (چون با ایشونم صحبت داشتم) سکوت کردم

و تاپیک

 

قصه هر سکوت خوش نیست!!!

 

شده تا حالا بخواین حرفی بزنین اما ترجیح دادین سکوت کنین؟؟؟؟

 

درسته که سکوت علامت رضاست؟؟؟؟؟:ws41:

 

شما در چه صورتی سکوت میکنین؟؟؟

 

من که فقط برای احترام سکوت میکنم!!!:banel_smiley_4:

یا به احترام کس دیگه سکوت میکنم یا به احترام خودم!!!!!!:ws3:

 

خب همین دیگه نظرتونو بگین!!!!

که با زحمت کشیدن شبانه روزی مدیریت این تالار در تخریب دیگران قفل شده

 

و یه تاپیک عذرخواهی هم توی قسمت همکاران مدیر زدم

این داستان اصطکاکات اولیه که خودشون شروع کردن

 

 

با ادمین صحبت کردم

و گفتم جلوی کج روی این آغا رو بگیره

ایشون هم گفتن باشه

باهاش صحبت میکنم

(چیزی که همه بهم گفتن، حالا یا اینا بهش گفتن و اون قده یا نگفتن و اینا دروغگو هستن)

 

بعد یه مدت دوباره ازش جویا شدم ماجرا رو

قرار CF گذاشت

سه نفری توی کنفرانس صحبت کردیم

ادمین همون اول خودش رو کشید کنار تا ما صحبت کنیم

ایشون همون اول وقتی با لحن خیلی جدی و سرد من مواجه شد من رو به عصبی بودن متهم کرد

و وقتی من خواستم بدونم اعضای این باند که میگه کیا هستن

و چرا مارو باند میدونه

فرار رو به جلو کرد و گفت ماجرای امین فرق میکنه

و امین از اونا جداست

(در حالی که از اول هم با کسی زیاد اخت نبودم اینجا، تنها دوست صمیمیم توی این انجمن دختریه که اصلا توی بطن و حاشیه این ماجرا نیست، برای بقیه هم سعی کردم یه دوست خوب باشم)

 

بعدش هم من گفتم تا وقتی که ایشون توضیح نده این باند کیا هستن و چرا باند هستن من حرفی ندارم

قرار شد برای من توضیح بده که همچنان بعد چندین روز داره علف سبز میشه زیر پام

 

 

بگذریم

تا همین 2-3 روز پیش که اسماعیل استعفا داد

وقتی ازش جویا شدم ماجرا رو

گفت

دلیل حذف پستهاش "نداشتن ادب بحث" (و پستهای چند نفر دیگه) عنوان شده

من با اسماعیل اصلا ماجرایی ندارم

شاید گاهی در حد سلام و علیک صحبت کنیم

اما این حرفی که گفت واقعا دیگه من رو از کوره انداخت بیرون

وقتی به یک مدیر گه گلچین گلستان کاربرای اینجاست این حرف رو میزنن یعنی کل کاربرها و شخصیت و شعورشون داره زیر سوال میره

 

من هم این تاپیک رو زدم

و گفتم حرفای من رو حرف من بدونید به عنوان کاربر

چون اصلا خوشم نمیاد از مدیر بودن

چون به نظرم مدیرها آدمهای عادی نیستن

از وقتی هم که تو گفتگو آزاد مدیر بودم همه بهم میگفتن آبدارچی و من هم اعتراضی نداشتم

 

 

اینا فک کنم 30-40 درصد از حرفام بود

سعی کردم بیشترشون با مدرک باشه

 

بقیه رو هم نمیگم

تا وقتی که همونجور که جلوی همه مورد توهین، تهدید و تحقیر قرار گرفتم جلوی همه ازم عذرخواهی بشه

همونجور که مورد علاقه مدیر محترمه

گذشت بی گذشت!!!

 

 

 

 

 

ببخشید سرتون رو درد آوردم

پست آخر من توی این انجمن بود

واقعا از محیط چرتش خسته شدم

همینجا هم استعفا میدم

و سه تا عذر خواهی دارم

یک از داش سجادم که نا امیدش کردم

دو از آقا مهدی که از همکار دار بودن پشیمونش کردم

سه از سمن بانو که دستش رو گذاشتم تو پوست گردو و کاری رو که دوست نداشت بهش تحمیل کردم

 

 

همگی خوش باشید!!!!!!

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 119
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

خیلی جالبه که اگه برای چند صدم ثانیه به پست های ایشون توی باشگاه توجه کنید میبینید که حرفاشون یا دست کم بخشی از حرفاشون برای هر کسی برخورنده خواهد بود..حالا بیاید از الان تا صبح فردا بگید که کسی که به خودش شک داشته باشه و از این داستانها!!!!!!!!!!!!!!

من اصلا نمیتونم خودم و قانع کنم که ایشون بدون هیچ سوء نیتی این پست ها رو زده باشه!!!!!

و به نظر من خصیصه ی اصلی مدیر تالار آزاد رفتار دوستانه و منطقی و توانایی متحد کردن کاربرا باید باشه!!!

من بار ها از ایشون خواستم در مورد باندی که ازش بار ها تو همین انجمن اسم بردن صحبت کنن اما همیشه فرار کردن ازش!!اگه به نظرشون واقعیت داره بیان بگن و توضیح بدن!!

ایشون اینجا میان میگن ما تو نو اندیشان باند داریم بعدش میرن یه جا دیگه این حرفا رو میزنن که اره باند موش ها وجود داره!!!این توهین نیست!؟!؟کسی حق نداره بهش بر بخوره؟!؟!؟

چرا مدیرای تالار سعی نمیکنن به جا تو پستو رفتن بیان و توضیح بدن و رک باشن!؟؟!؟

منظور ایشون از باند کیا هستن و چرا همچین تهمتی و میزنن!!!!

اگه توی نو اندیشان قبل بسته شدن در مورد باند بودن حرفی نشده بود و ایشون اون پست ها رو توی باشگاه میزد، بله حق با ایشون بود و اگه کسی به خودش میگرفت بی دلیل بود اما الان وضع فرق داره!!!!

  • Like 3
لینک به دیدگاه

میگن عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

لازمه که با توجه به نقل قولهایی که شد این توضیح رو بدم که

 

  1. من یه داستان نوشتم تو یه فروم دیگه و توش اسمی هم نیووردم
  2. در این داستان به معضلات موجود در فرومها بطور کلی و داستان وار اشاره کردم
  3. آفتهای فرومها و راهکار برخورد رو هم ارئه دادم

حالا رفتند یه قسمتهاییش رو اوردند اینجا گذاشتند

من براتون همشو میذارم بخونید و ببینید حق باکیه ایا چون من تو یه فروم دیگه داستان نوشتم دیگه اینجا مدیریتم بده؟؟

ای بابا امان از جوونی

 

اینم لینکش

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

اصلا کل داستان رو بصورت یه تاپیک اینجا میزنم همه بخونن استفاده کنن نظری دارن بگن

  • Like 6
لینک به دیدگاه
میگن عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

لازمه که با توجه به نقل قولهایی که شد این توضیح رو بدم که

 

  1. من یه داستان نوشتم تو یه فروم دیگه و توش اسمی هم نیووردم
  2. در این داستان به معضلات موجود در فرومها بطور کلی و داستان وار اشاره کردم
  3. آفتهای فرومها و راهکار برخورد رو هم ارئه دادم

حالا رفتند یه قسمتهاییش رو اوردند اینجا گذاشتند

من براتون همشو میذارم بخونید و ببینید حق باکیه ایا چون من تو یه فروم دیگه داستان نوشتم دیگه اینجا مدیریتم بده؟؟

ای بابا امان از جوونی

 

اینم لینکش

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

اصلا کل داستان رو بصورت یه تاپیک اینجا میزنم همه بخونن استفاده کنن نظری دارن بگن

یعنی شما منکر این میشی که چند روز قبلش اینجا اومدی گفتی یه باندی هست اینجا که داره این کارا رو میکنه؟!؟!:JC_thinking:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

تلاش همه دوستان نشون میده که همه شان در باره حفظ قداست انجمن متحدالقول هستند. حالا باید روشهای همکاری صمیمانه رو بیابیم.

یه آشتی کنون جدی لازمه.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

خوب این لینک داستان موشها در باشگاه مهندسان

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

اینم لینک تاپیکش در همین تالار

http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=31012

 

مشکل این داستان چیه؟

نه اسمی اورده شده نه به کس خاصی اشاره شده

یه معضل گفته شده آفتهاش مشخص شده و راهکار هم داده شده

یادش بخیر سارا افشار میگفت حرف رو بنداز زمین صاحبش خودش ورش میداره

نمیدونم این داستان که 2 ماه پیش تو فروم مهندسان زده شده چه ربطی به این فروم و تالار داره.............چرا شما 4-5 نفر اینقدر ناراحتین؟

 

چرا مشکل خودتون رو به عنوان مشکل همه مطرح میکنین؟ جرا حاضر نیستین بپذیرین که باید به قوانین احترام گذاشت؟

چرا مبلغ کارهای اشتباهی مثل اسپم هستین امضاتو نگاه کن یه موقهی زده بودی no spam از فردای مدیر شدن ما شدی great spammer یه شبه نشستی با خودت گفتی میرم تالار و بهم میریزم که بگن فلانی نمیتونه مدیریت کنه اره باباجون نکن اینکارو قبلا هم بهت نصیحت کردم کارهای خوبتو با این کار خراب نکن اگه کمک کننده نیستی حداقل تخریب نکن

من رفتنیم مگه اینکه یه نظر سنجی با معلوم بودن اسم افراد زده بشه که مشخص باشه کی چه رایی داده و توش اکثریت بخواد که من بمونم

اینم میگم چون بعضیا کارخونه یوزر سازی دارند میان 50 تا یوزر میسازن خرابش میکنن

 

من میدونم شما انتظار داشتی بعد از سهیل مدیر اینجا بشی نشد عهدی بستی که اینجا رو از پایه ویران کنی

منو یاد شیطان انداختی که وقتی به ادم سجده نکرد پیمان بست که ادم رو از احسن التقویم به اسفل السافلین ببره

ولی اشتباه کرد این راه شیطانی رو زمین بگذار من تو رو به صلاح و خیر دعوت میکنم همه تخریبهایی رو که کردی میبخشم و امیدوارم بتونی از این حالتی که برت مسلط شده نجات پیدا کنی

البته بنده سیطره ای بر شما ندارم ولی تذکر رو وظیفه خودم میدونم فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمسیطر

 

که البته اگر قبول نکنی من نمیتونم راه درست خودم رو بخاطر خوش امد شما عوض کنم لکم دینکم ولی الدین

  • Like 4
لینک به دیدگاه
خوب این لینک داستان موشها در باشگاه مهندسان

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

اینم لینک تاپیکش در همین تالار

http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=31012

 

مشکل این داستان چیه؟

نه اسمی اورده شده نه به کس خاصی اشاره شده

یه معضل گفته شده آفتهاش مشخص شده و راهکار هم داده شده

یادش بخیر سارا افشار میگفت حرف رو بنداز زمین صاحبش خودش ورش میداره

نمیدونم این داستان که 2 ماه پیش تو فروم مهندسان زده شده چه ربطی به این فروم و تالار داره.............چرا شما 4-5 نفر اینقدر ناراحتین؟

 

چرا مشکل خودتون رو به عنوان مشکل همه مطرح میکنین؟ جرا حاضر نیستین بپذیرین که باید به قوانین احترام گذاشت؟

چرا مبلغ کارهای اشتباهی مثل اسپم هستین امضاتو نگاه کن یه موقهی زده بودی no spam از فردای مدیر شدن ما شدی great spammer یه شبه نشستی با خودت گفتی میرم تالار و بهم میریزم که بگن فلانی نمیتونه مدیریت کنه اره باباجون نکن اینکارو قبلا هم بهت نصیحت کردم کارهای خوبتو با این کار خراب نکن اگه کمک کننده نیستی حداقل تخریب نکن

من رفتنیم مگه اینکه یه نظر سنجی با معلوم بودن اسم افراد زده بشه که مشخص باشه کی چه رایی داده و توش اکثریت بخواد که من بمونم

اینم میگم چون بعضیا کارخونه یوزر سازی دارند میان 50 تا یوزر میسازن خرابش میکنن

 

من میدونم شما انتظار داشتی بعد از سهیل مدیر اینجا بشی نشد عهدی بستی که اینجا رو از پایه ویران کنی

منو یاد شیطان انداختی که وقتی به ادم سجده نکرد پیمان بست که ادم رو از احسن التقویم به اسفل السافلین ببره

ولی اشتباه کرد این راه شیطانی رو زمین بگذار من تو رو به صلاح و خیر دعوت میکنم همه تخریبهایی رو که کردی میبخشم و امیدوارم بتونی از این حالتی که برت مسلط شده نجات پیدا کنی

البته بنده سیطره ای بر شما ندارم ولی تذکر رو وظیفه خودم میدونم فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمسیطر

 

که البته اگر قبول نکنی من نمیتونم راه درست خودم رو بخاطر خوش امد شما عوض کنم لکم دینکم ولی الدین

شما دو سه روز قبل این پست هایی توی باشگاه مهندسان زدی، اینجا توی تاپیک نظرسنجی که خودت راه انداختی،خطاب به کسایی که باهات مخالفت کردن نگفتی اینجا یه باند داره و شما میخوای با اون باند بجنگی؟!؟!

  • Like 1
لینک به دیدگاه
شما دو سه روز قبل این پست هایی که الان زدی توی باشگاه مهندسان اینجا توی تاپیک نظرسنجی که خودت راه انداختی،خطاب به کسایی که باهات مخالفت کردن نگفتی اینجا یه باند داره و شما میخوای با اون باند بجنگی؟!؟!

 

این ادعای شماست

از کلمات من هرجور که دوست داری برای خودت داری استفاده میکنی من حرفامو زدم همش مشخصه

 

البته معتقدم که متاسفانه یه باند هست که کیش خودتی یکیش دوستت میلاده و امین هم متاسفانه همراهته از پستایی که تو همین تاپیک زدید مشخصه که کیا هستید

  • Like 1
لینک به دیدگاه
این ادعای شماست

از کلمات من هرجور که دوست داری برای خودت داری استفاده میکنی من حرفامو زدم همش مشخصه

 

البته معتقدم که متاسفانه یه باند هست که کیش خودتی یکیش دوستت میلاده و امین هم متاسفانه همراهته از پستایی که تو همین تاپیک زدید مشخصه که کیا هستید

متأسفانه تاپیک و پاک کردید مثه همه ی کارا و حرفایی که میزنید و انکارش میکنید!

من نه تو باشگاه و نه اینجا کاربر دردسر ساز نبودم و هیچ اخطاری هم ندارم ...تعداد پست هام 460 تا میشه با احتساب 5 ماه فعالیت!!! و با فرض اینکه همشون اسپم باشه که نیست و شاید تعداد اسپم هاش روی هم رفته 80-50 پست باشه!!!شما دست کم 8-9 برابر من اسپم کردین!!!!

با هیچکسی هم تا الان اینجا و توی هیچ فروم دیگه ای که بچه ها بودن و هستن و میشناسنم مشکلی نداشتم!!!

پس دلیل نداره بخوام تهمت بی مورد شما رو به خودم بگیرم!!!

میمونه همون داستان همیشگی توهم توطئه !!!!

و اینکه شما به خاطر عدم انتقاد پذیری سعی در تخریب انتقاد کننده داری!!!

شما دقیقا سه روز قبل این پست هایی که تو باشگاه زدی اینجا توی تاپیکی که خودت زدی و یه نظر سنجی هم براش گذاشتی گفتی اینجا باند داره و داری رسالت پیامبر گونه ات و برای این فروم ایفا میکنی!!!!!!!!!

  • Like 2
لینک به دیدگاه
خوب این لینک داستان موشها در باشگاه مهندسان

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

اینم لینک تاپیکش در همین تالار

http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=31012

 

مشکل این داستان چیه؟

نه اسمی اورده شده نه به کس خاصی اشاره شده

یه معضل گفته شده آفتهاش مشخص شده و راهکار هم داده شده

یادش بخیر سارا افشار میگفت حرف رو بنداز زمین صاحبش خودش ورش میداره

نمیدونم این داستان که 2 ماه پیش تو فروم مهندسان زده شده چه ربطی به این فروم و تالار داره.............چرا شما 4-5 نفر اینقدر ناراحتین؟

 

چرا مشکل خودتون رو به عنوان مشکل همه مطرح میکنین؟ جرا حاضر نیستین بپذیرین که باید به قوانین احترام گذاشت؟

چرا مبلغ کارهای اشتباهی مثل اسپم هستین امضاتو نگاه کن یه موقهی زده بودی no spam از فردای مدیر شدن ما شدی great spammer یه شبه نشستی با خودت گفتی میرم تالار و بهم میریزم که بگن فلانی نمیتونه مدیریت کنه اره باباجون نکن اینکارو قبلا هم بهت نصیحت کردم کارهای خوبتو با این کار خراب نکن اگه کمک کننده نیستی حداقل تخریب نکن

من رفتنیم مگه اینکه یه نظر سنجی با معلوم بودن اسم افراد زده بشه که مشخص باشه کی چه رایی داده و توش اکثریت بخواد که من بمونم

اینم میگم چون بعضیا کارخونه یوزر سازی دارند میان 50 تا یوزر میسازن خرابش میکنن

 

من میدونم شما انتظار داشتی بعد از سهیل مدیر اینجا بشی نشد عهدی بستی که اینجا رو از پایه ویران کنی

منو یاد شیطان انداختی که وقتی به ادم سجده نکرد پیمان بست که ادم رو از احسن التقویم به اسفل السافلین ببره

ولی اشتباه کرد این راه شیطانی رو زمین بگذار من تو رو به صلاح و خیر دعوت میکنم همه تخریبهایی رو که کردی میبخشم و امیدوارم بتونی از این حالتی که برت مسلط شده نجات پیدا کنی

البته بنده سیطره ای بر شما ندارم ولی تذکر رو وظیفه خودم میدونم فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمسیطر

 

که البته اگر قبول نکنی من نمیتونم راه درست خودم رو بخاطر خوش امد شما عوض کنم لکم دینکم ولی الدین

شما از کجا به این نتیجه رسیدی؟؟؟؟؟؟؟

من یک هفته قبل از سهیل ازینجا رفتم

خودش هم شاهده و لازم بشه بهش میگم بیاد بگه و شهادت بده که چقدر شاکیم که منو مدیر کرده

شیطان بهتر از آدمیه که به خالق خودش شریک میبنده، ای آدم!!!!!

 

تو برو کثافتکاریای خودتو جمع کن:w00::w00:

برا من پیامبر شده!!!!!!!

شما بر شخصیت نداشته خودت هم سیطره نداری

کاملا در تناقض به سر میبری

دچار پارادوکس شخصیتی هستی

 

کافر همه را به کیش خود پندارد!!!!!:ws50::ws50:

لینک به دیدگاه
شما از کجا به این نتیجه رسیدی؟؟؟؟؟؟؟

من یک هفته قبل از سهیل ازینجا رفتم

خودش هم شاهده و لازم بشه بهش میگم بیاد بگه و شهادت بده که چقدر شاکیم که منو مدیر کرده

شیطان بهتر از آدمیه که به خالق خودش شریک میبنده، ای آدم!!!!!

 

تو برو کثافتکاریای خودتو جمع کن:w00::w00:

برا من پیامبر شده!!!!!!!

شما بر شخصیت نداشته خودت هم سیطره نداری

کاملا در تناقض به سر میبری

دچار پارادوکس شخصیتی هستی

 

کافر همه را به کیش خود پندارد!!!!!:ws50::ws50:

 

بازم که حرف زشت زدی عزیز من

ولی من برات یه گل میفرسم:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
الان دقیقا این باندی که میگی هوتن چی کار میکنه؟

 

میاد همچین تاپیکی میزنه و توش مستقیما به شخصیت بقیه توهین میکنه این باند یکی از کاراش همینه :icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

شاید باید از اینجا هم رفت...........وقتی از مهندسان اومدم اینجا فکرشو هم نمیکردم که جمعی که تقریبا" از یه طیف فکری هستیم نتونیم با هم کنار بیایم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
خوب این لینک داستان موشها در باشگاه مهندسان

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

اینم لینک تاپیکش در همین تالار

http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=31012

 

مشکل این داستان چیه؟

نه اسمی اورده شده نه به کس خاصی اشاره شده

یه معضل گفته شده آفتهاش مشخص شده و راهکار هم داده شده

یادش بخیر سارا افشار میگفت حرف رو بنداز زمین صاحبش خودش ورش میداره

نمیدونم این داستان که 2 ماه پیش تو فروم مهندسان زده شده چه ربطی به این فروم و تالار داره.............چرا شما 4-5 نفر اینقدر ناراحتین؟

 

چرا مشکل خودتون رو به عنوان مشکل همه مطرح میکنین؟ جرا حاضر نیستین بپذیرین که باید به قوانین احترام گذاشت؟

چرا مبلغ کارهای اشتباهی مثل اسپم هستین امضاتو نگاه کن یه موقهی زده بودی no spam از فردای مدیر شدن ما شدی great spammer یه شبه نشستی با خودت گفتی میرم تالار و بهم میریزم که بگن فلانی نمیتونه مدیریت کنه اره باباجون نکن اینکارو قبلا هم بهت نصیحت کردم کارهای خوبتو با این کار خراب نکن اگه کمک کننده نیستی حداقل تخریب نکن

من رفتنیم مگه اینکه یه نظر سنجی با معلوم بودن اسم افراد زده بشه که مشخص باشه کی چه رایی داده و توش اکثریت بخواد که من بمونم

اینم میگم چون بعضیا کارخونه یوزر سازی دارند میان 50 تا یوزر میسازن خرابش میکنن

 

من میدونم شما انتظار داشتی بعد از سهیل مدیر اینجا بشی نشد عهدی بستی که اینجا رو از پایه ویران کنی

منو یاد شیطان انداختی که وقتی به ادم سجده نکرد پیمان بست که ادم رو از احسن التقویم به اسفل السافلین ببره

ولی اشتباه کرد این راه شیطانی رو زمین بگذار من تو رو به صلاح و خیر دعوت میکنم همه تخریبهایی رو که کردی میبخشم و امیدوارم بتونی از این حالتی که برت مسلط شده نجات پیدا کنی

البته بنده سیطره ای بر شما ندارم ولی تذکر رو وظیفه خودم میدونم فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمسیطر

 

که البته اگر قبول نکنی من نمیتونم راه درست خودم رو بخاطر خوش امد شما عوض کنم لکم دینکم ولی الدین

فعلا که فقط مشکل من نیست

خیلیا شاکی هستن!!!!!!:banel_smiley_4::banel_smiley_4::banel_smiley_4:

 

من یادم نمیاد گفته باشم no spam

کسی بتونه این رو اثبات کنه من تعهد میکنم صد هزار تومن همین الان بهش بدم

من توی دورای که اینجا مسئول بودم تو امضام بود

اسپم بر علیه اسپم

چیز جدیدی هم نیست

من سالهاست که اسپم میکنم

یه نمونه کمرنگشم توی دور اول خرابی انجمن توی تاپیک آمدیم به یاد قدیما نشون دادم!!!!

 

تخریب؟؟؟؟؟

کارهای خوب؟؟؟؟؟؟

نصیحت؟؟؟

اولا در این حد نیستی که من رو نصیحت کنی

دوما کارهای خوب من برای افراد خوبه، برای آدمای آفتاب پرست نیست

سوما کسی رو اینجا نمیبینم ارزش تخریب داشته باشه!!!!!!

 

بله

مثل همون دفعه

با تخریب شدید مخالفات

و موش و حیوون و پست و ... خوندن اونا

با حذف کردن سریع پستهاشون

با بلاک کردن تاپیکهاشون!!!!!!

 

اگه کسی بین ماها مولتی اکانت باشه خواهشم اینه که ادمین بیاد و اسمشو بگه

خواهیم دید کیا مولتی یوزر تشریف دارن!!!!!!!

  • Like 1
لینک به دیدگاه

من تا حال ا ندیدم ندا برای توهین به کسی تاپیک بزنه یا حتی بی ادبی کنه؟یا حتی از توهینه بقیه حمایت کنه

جالبه عضو باند هم خونده میشه ...............

  • Like 3
لینک به دیدگاه
تا حالا که گفته میشد از زدن این تاپیک هدفی نبوده و کلی مشکلات فروم ها گفته شده.

حالا یهو باند اعضا پیدا میکنه ......

پارادوکس شخصیتی که گفتم همینه!!!!!!

لینک به دیدگاه
بقیه کاراش چیه؟

جالبه

 

تا حالا که گفته میشد از زدن این تاپیک هدفی نبوده و کلی مشکلات فروم ها گفته شده.

حالا یهو باند اعضا پیدا میکنه ......

 

خواهش میکنم خودتو درگیر ماجرایی که توش دخیل نیستی نکن سمن

چشماتم باز کن از اول این تاپیک تا اینجا فقط توهین شده

لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...