zx1 1752 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ (لطفا بخوانید!) پیشگفتار: خیلی وقت بود وقت خالی گیر نیاوردهبودم که این فاجعه را بنویسم. توصیه میکنم وقت بگذارید و بخوانید، چون مطمئنم شما هم به این مشکل بر خواهید خورد. بهخصوص این روزها که مشکل گرفتگی عروق قلبی بیشتر از حد تصور زیاد شده. اگر از دوستان عزیز خواننده کسی پزشک بود یا اطلاعات پزشکی داشت هم خواهش میکنم وارد بحث شود یا اگر چیزی را غلط نوشتهام اصلاحم کند. . نمیدانم پزشکها چقدر به آن سوگندی که آخر کار تحصیلشان میخورند وفادار میمانند، یا اصلن یادشان مانده چیزی از مواردش را یا نه. خب انتظاری نیست. این سوگندنامه هم مثل همهی چیزهای خوب این مملکت صوریست. بحث من اما سر شرافت گمشدهی پزشکهاست. ربطی هم ابدن به سوگندنامه ندارد، که نادیده هم مشخص است راه کدام است و چاه کدام. بگذرم از حواشی و برسم به متن. حدود دو ماه پیش نیمههای شب، یکی از بستگانم مشکلی براش پیش آمد و رفت اورژانس. بردهشد در واقع. مشکوک شدند به سکتهی قلبی و متخصص قلب مقیم نبود و ماند تا صبح که حضرت حاکم نزول اجلال بفرمایند. آمد و دید و آزمایش نوشت و رفت و برگشت و تجویز کرد: آنژیوگرافی. آشنای دلنازک ما هم پر از ترس و اضطراب رفت زیر نیمچه تیغ آنژیوگرافی. نتیجه: 20 درصد گرفتگی قلبی. تجویز: درمان دارویی. آشنای ما ماند و دعای خیر بهجان پزشک مهربانی که خیالاش را از عمل قلب باز راحت کردهبود. چند هفته گذشت و قرعهی کار به نام پدر و مادر خودم افتاد. برای تکمیل مدارک پزشکی حج باید میرفتند برگهی سلامت قلب هم میگرفتند. رفتند و نوار قلب مشکل داشت. تست ورزش دادند و باز مشکل داشت. تجویز: آنژیوگرافی. استرس وارده به یک خانواده را حساب کنید خودتان. پدر و مادر مشکوک به گرفتگی عروق. یک لحظه هم که هردوشان را همزمان تصور کنی روی تخت بیمارستان، کافیست برای شب و روزت. رنگ به روی مادر نمانده بود از ترس. انقدر شجاعتاش ترک خورده بود که داشت آرزو میکرد بچهی من را بیند و حسرت میخورد که اگر ندیدم چه؟ به پدرم لابد باید تکیه میکرد که آن بیچاره خودش بار خودش را اگر میکشید خیلی هنر کردهبود. با سابقهی بیماری قلبی در خانوادهی ما، همهی ذهنها رفتهبود سمت عمل قلب بازی که بهزودی هردوشان باید انجام میدادند. پدرم ولی سماجت کرد. چندتا آشنای پزشک داشت، رفت مشاورهی حالاخارج از تخصص، دوستانه. تست ورزشها را دیدند و آنها هم آنژیوگرافی همکارشان را تایید کردند و حتا برای مادرم تاکید کردند «اورژانسی». تنها شانس ما این بود که پسرخالهام آمدهبود ایران. تخصص نمیدانم چی دارد میخواند، آمریکا. دید و گفت «مشکل که دارد، ولی چرا آنژیوگرافی؟ توی ایران مگر سیتیآنژیو ندارید؟». این اصطلاح جدید ِنجاتبخش را بلعیدیم و پی گرفتیم و رسیدیم به بیمارستان قلب و دی و امامخمینی. آمار گرفتیم از اینطرف و آنطرف که فرقاش را ببینیم با آنژیوگرافی، که پزشکهای قلب همگی گفتند «به دقت آنژیوگرافی نیست، نکند گول بخورید ها!». حالا حسن این سیتیآنژیو چه بود که ما افتادیم دنبال ردپاهای حضورش؟ تیغ نمیزدند رگ کشاله را پاره کنند و یک دوربین بفرستند توی رگها. یعنی خون نمیپاشید تا سقف اتاق آنژیوگرافی. بعد هم یک کیسهی شن نمیگذاشتند روی پای آدم که خون نزند بیرون. یک مادهی رادیواکتیو تزریق میشد و با یک دستگاه خیلی خوشبرخورد (شبیه امآرآی) همان کار انجام میشد. بدون هیچ ترس و اضطرابی. بدون ریختن یک قطره خون. فقط گیر کردهبودیم سر آن «به دقت آنژیوگرافی نیست، گول نخورید ها». حالت واضح و مشترکی که توی چشمهای همهی آن متخصصین قلب دیدم «جاخوردن بود». نمیدانستند از کجا فهمیدهایم اسم سیتیآنژیو را. به پدرم گفتم بیشتر مشورت کند، که بوی پول دارم حس میکنم. خودش هم حس کردهبود. تحقیق انجام شد و نتیجه جالب بود. «سیتی آنژیو» نه تنها دقتاش کمتر از آنژیو نبود، که مقایسهشان شبیه بود به مقایسهی فلاپیدیسک و دیویدی. تفاوت تکنولوژیها بالای بیستسال بود. دلمان قرص شد و هردوشان با هزینهای حدود هشتصدهزار تومان سیتیآنژیو را انجام دادند و شکر خدا مجموع گرفتگی هردوشان روی هم 20 درصد هم نبود. آن شرافت گمشده کجاست؟ عرض میکنم. هزینهی آنژیوگرافی (که تیغ دارد و ترس و خون) حدود یک تا یکونیم میلیون تومان است برای هر نفر، و هزینهی سیتیآنژیو حدود چهارصدهزار تومان. زمانی که صرف آنژیوگرافی میشود با احتساب یک تا دو شب بستری بودن بعد از آن (جدای از وقتهای پذیرش و نوبتدهی و...) حدود دو روز است، و وقتی که صرف سیتیآنژیو میشود (باز هم جدای از پذیرش و نوبتدهی و...) حدود نیمساعت. ترس و اضطرابشان را هم مقایسه نکنم که لابد میدانید. پس گیر این پزشکهای متخصص قلب کجاست؟ مشکل خیلی پیچیده نیست. آنژیوگرافی را فقط متخصص قلبای که دورهی مخصوص آنژیوگرافی را دیدهباشد میتواند انجام بدهد، ولی سیتیآنژیو را یک رادیولوژیست (که البته او هم باید دوره دیدهباشد) میتواند انجام دهد. یعنی انحصار آنژیوگرافی دست صنف خودشان است و انحصار سیتیآنژیو دست دیگران. چون طبیعتن یک مرکز پزشکی ترجیح میدهد برای انجام کاری مشابه، حقوق خیلی کمتر یک رادیولوژیست را بدهد تا حقوق بالای یک متخصص قلب را. خب تجارت کثیف متخصصین قلب (که فرق میکند با جراح قلب) را که میبینید، اما حالا عمق فاجعه کجاست؟ عمق فاجعه اینجاست که این جماعت نخورده نیستند. هشتشان گرو نهشان نیست. خیلی راحت میتوانند ماهی پنچ-شش میلیون تومان دربیاورند ( و خیلی هم بیشتر از اینها). اما باز گدا-صفتانه چشمشان دنبال یکقران دو-زار پولیست که از هر آنژیوگرافی بهجیب میزنند، بیاینکه به فکر سلامتی و راحتی بیمار باشند. حتا گستاخی و دزدی (که اتفاقن حقیقت معنای دزدی همینجاست) را بهحدی میرسانند که تمام تلاششان را بهکار میگیرند برای پشیمان کردن بیمار از دستیابی به راه تشخیص جدیدتر و کمهزینهتر و آسانتر، تازه اگر بگذریم از هماهنگیهای پلیدشان برای «ناشناخته ماندن» این تکنولوژی. بعد از پدر و مادرم داییم هم رفت سراغ چکآپ. ده سال پیش آنژیوگرافی کردهبود و حالا باید دوباره تست ورزش میداد. مشکل داشت تستاش. تجویز: آنژیوگرافی. پیش چهار-پنجتا از بهترین متخصصین قلب تهران رفت (که اگر هر شخصی فکر میکند صداش به جایی میرسد خواست اسامی را بهاش میدهم) و همه گفتند آنژیوگرافی. انقدر چربزبانی و بازاریابی کردهبودند برایش که ما هرچه میگفتیم بیا اول برو سیتیآنژیو، -با اینکه میترسید از آنژیوگرافی- قبول نمیکرد و استدلال پزشک را پذیرفتهبود به این توجیه که اگر رگاش گرفتهبود همانجا یکباره برایش بالن میزنند یا استنت میگذارند و چه و چه. تاکید هم کردهبودند «اورژانسی»ست و حتا از سفر با ماشین یا هواپیما یا هر وسیلهی دیگری منعاش کردهبودند و نوبت اضطراری هم بهاش دادهبودند «همین فردا صبح». ای تف به درسی که خواندهاند که حالا هیچ فرقی با این بازاریابهای شرکتهای هرمی ندارند. به هر زحمتی بود راضیش کردیم برود سیتیآنژیو و رفت و نتیجه: گرفتگی جزیی. درمان: یکی-دوتا قرص فقط. این فریاد را کجا باید زد؟ به کی باید گفت پزشکهای مملکت تبدیلشدهاند به حسابهای بانکی ناطق؟ جالبی قضیه میدانید کجاست؟ کمی بیشتر تحقیق کردیم، قیمت دستگاه سیتیآنژیو کمتر از سهمیلیون دلار است. پولی که یعنی هیچ! ولی فقط سهتا توی ایران داریم. چرا؟ چون برای وارد کردناش (حتا بخش خصوصی) باید از وزارت بهداشت تاییدیه گرفت و آنها هم تایید نمیکنند (جز همان سهتایی که لابد برای دوست و آشناست). چرا؟ چون آنها که باید تایید کنند خودشان متخصص قلباند و بازارشان بهخطر میافتد. . «... سوگند یاد میكنم كه: از تضییع حقوق بیماران بپرهیزم و سلامت و بهبود آنان را بر منافع مادی و امیال نفسانی خود مقدم دارم...» . رگ گردنتان باد نکرده هنوز؟ 16 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ هیییییییییی.مهندسان ........حمید............بچه ها......یادش بخیر.................. 3 لینک به دیدگاه
hilari 2413 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ هیییییییییی.مهندسان ........حمید............بچه ها......یادش بخیر.................. 1 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ :ws52:اون دكتر خوبا كه تلويزيون نشون ميده ديگه نيست؟ :ws44: لینک به دیدگاه
پرناز 581 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ درسته هرچي نوشتيد به تازگي در شهر ما مرز فوق تخصصي mriراه افتاده كه اين مركز توسط 5-6 تا پزشك متخصص مغز و اعصاب تاسيس شده اما من به عينه شاهدم كه فقط براي كسب درامد هر كدام از اين پزشكان سهامدار براي بيمارانشون نوار و سيتي اسكن ......چها چها مينويسند در صورتي كه حتي با پرسنل خود قرارداد ن نبسته اند تا نكند كه بخواهند حق بيمه پرداخت كنند ....................... من نميدونم اين پولها چطور از گلوي اينا پايين ميره .................... طرف به نون شب محتاجه بعد با هزار بدبختي پول جور ميكنه تا بتونه بچه اش رو ببره سيتي اي واي بر مردمي كه به هم نوع خود رحم نمي كنند ..................................................... خواهر زاده ام بر مسموم شده بود برديمش بيمارستان گفتند بايد بستري بشه نشون به اون نشون 5 روز نگهش داشتند اما بچه پزشكي كه اونم علت مسموميتش همين مسئله بود يك شبه مرخص شد ..... داغ دلم رو تازه كردي:ws44: 1 لینک به دیدگاه
ne_sh67 1947 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ دوست عزیز آنژیو گرافی کار درمانی هم انجام میده اما سیتی آنژیو فقط کار تشخیصیه یعنی فقط تشخیص میده که گرفتگی وجود داره اما گرفتگی و رفع نمیکنه در حالیکه در حین آنژیوگرافی پزشک وقتی گرفتگی و میبینه میتونه رفع کنه ..ضمن اینکه دقت سیتی در مورد گرفتگی های عروق ریه بالاتره و در مورد قلب هنوز ثابت نشده و تلورانس داره!!! 2 لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ دوست عزیز آنژیو گرافی کار درمانی هم انجام میده اما سیتی آنژیو فقط کار تشخیصیه یعنی فقط تشخیص میده که گرفتگی وجود داره اما گرفتگی و رفع نمیکنه در حالیکه در حین آنژیوگرافی پزشک وقتی گرفتگی و میبینه میتونه رفع کنه ..ضمن اینکه دقت سیتی در مورد گرفتگی های عروق ریه بالاتره و در مورد قلب هنوز ثابت نشده و تلورانس داره!!! منم میخواستم همینو بگم!! یه پزشک هیچ وقت نمیاد واسه خودش دردسر درست کنه....اگه شما سیتی رو انجام میدادید و خدای نکرده گرفتگی در حد برطرف شدن با دو قرص نبود مصلما باید آنژیو هم انجام میدادید....که میشد یه کار دوباره و هزینه برای شما چند برابر... لازم به ذکر هم هست!! که این گرفتگی ها وقتی با علائمی ظاهر میشن اصولا اونقدر پیشرفت کردن که با قرص حل نمیشه.....شما و خانوادتون به نظرم خوش شانس بودید که زودتر فهمیدید... بعدشم من منکر این نیستم که یه سری از پزشکا به خاطر پول بهترین راه و به بیمار توصیه نمیکنن..... اما این مساله تو تمام شغل ها وجود داره..... ولی خوب چون این شغل ، شغل حساسیه دقت روش بیشتره.... اما خانه از پای بست ویران است عزیز من!! 2 لینک به دیدگاه
zx1 1752 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ دوست عزیز آنژیو گرافی کار درمانی هم انجام میده اما سیتی آنژیو فقط کار تشخیصیه یعنی فقط تشخیص میده که گرفتگی وجود داره اما گرفتگی و رفع نمیکنه در حالیکه در حین آنژیوگرافی پزشک وقتی گرفتگی و میبینه میتونه رفع کنه ..ضمن اینکه دقت سیتی در مورد گرفتگی های عروق ریه بالاتره و در مورد قلب هنوز ثابت نشده و تلورانس داره!!! منم میخواستم همینو بگم!! یه پزشک هیچ وقت نمیاد واسه خودش دردسر درست کنه....اگه شما سیتی رو انجام میدادید و خدای نکرده گرفتگی در حد برطرف شدن با دو قرص نبود مصلما باید آنژیو هم انجام میدادید....که میشد یه کار دوباره و هزینه برای شما چند برابر... لازم به ذکر هم هست!! که این گرفتگی ها وقتی با علائمی ظاهر میشن اصولا اونقدر پیشرفت کردن که با قرص حل نمیشه.....شما و خانوادتون به نظرم خوش شانس بودید که زودتر فهمیدید... بعدشم من منکر این نیستم که یه سری از پزشکا به خاطر پول بهترین راه و به بیمار توصیه نمیکنن..... اما این مساله تو تمام شغل ها وجود داره..... ولی خوب چون این شغل ، شغل حساسیه دقت روش بیشتره.... اما خانه از پای بست ویران است عزیز من!! اول اینکه من منظورم همه پزشک ها نبوده و نیست! اما باید باور کرد که پول داره جای همه چی رو میگیره! شاید سیتی آنژیو فقط کار تشخیص انجام بده اما میتونه کار اکثر بیمارهایی که فقط برای تشخیص میرن بیمارستان رو انجام بده و الکی کلی هزینه و وقتنزارن برای آنژیو! اما متاسفانه نه تو پزشکی که تو همه زمینه ها میخواییم فقط از هم پول بچاپیم! ببخشید رک میگم! چون واقعیته! ماشین روغنش تموم میشه میری تعویض روغنی الکی ده تا خرج دیگه هم پات میزاره که قسمتهای دیگه ماشین هم خرابه در صورتی که وقتی به یکی دیگه نشون میدی میگه نه ! موبایلت خراب میشه دو تا مغازه کنار هم میبری هرکدوم یه ایراد با یه قیمت بهت میگن! به کجا داریم میریم؟ اصل حرفم این بود ... 1 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ (لطفا بخوانید!) پیشگفتار: خیلی وقت بود وقت خالی گیر نیاوردهبودم که این فاجعه را بنویسم. توصیه میکنم وقت بگذارید و بخوانید، چون مطمئنم شما هم به این مشکل بر خواهید خورد. بهخصوص این روزها که مشکل گرفتگی عروق قلبی بیشتر از حد تصور زیاد شده. اگر از دوستان عزیز خواننده کسی پزشک بود یا اطلاعات پزشکی داشت هم خواهش میکنم وارد بحث شود یا اگر چیزی را غلط نوشتهام اصلاحم کند. . نمیدانم پزشکها چقدر به آن سوگندی که آخر کار تحصیلشان میخورند وفادار میمانند، یا اصلن یادشان مانده چیزی از مواردش را یا نه. خب انتظاری نیست. این سوگندنامه هم مثل همهی چیزهای خوب این مملکت صوریست. بحث من اما سر شرافت گمشدهی پزشکهاست. ربطی هم ابدن به سوگندنامه ندارد، که نادیده هم مشخص است راه کدام است و چاه کدام. بگذرم از حواشی و برسم به متن. حدود دو ماه پیش نیمههای شب، یکی از بستگانم مشکلی براش پیش آمد و رفت اورژانس. بردهشد در واقع. مشکوک شدند به سکتهی قلبی و متخصص قلب مقیم نبود و ماند تا صبح که حضرت حاکم نزول اجلال بفرمایند. آمد و دید و آزمایش نوشت و رفت و برگشت و تجویز کرد: آنژیوگرافی. آشنای دلنازک ما هم پر از ترس و اضطراب رفت زیر نیمچه تیغ آنژیوگرافی. نتیجه: 20 درصد گرفتگی قلبی. تجویز: درمان دارویی. آشنای ما ماند و دعای خیر بهجان پزشک مهربانی که خیالاش را از عمل قلب باز راحت کردهبود. چند هفته گذشت و قرعهی کار به نام پدر و مادر خودم افتاد. برای تکمیل مدارک پزشکی حج باید میرفتند برگهی سلامت قلب هم میگرفتند. رفتند و نوار قلب مشکل داشت. تست ورزش دادند و باز مشکل داشت. تجویز: آنژیوگرافی. استرس وارده به یک خانواده را حساب کنید خودتان. پدر و مادر مشکوک به گرفتگی عروق. یک لحظه هم که هردوشان را همزمان تصور کنی روی تخت بیمارستان، کافیست برای شب و روزت. رنگ به روی مادر نمانده بود از ترس. انقدر شجاعتاش ترک خورده بود که داشت آرزو میکرد بچهی من را بیند و حسرت میخورد که اگر ندیدم چه؟ به پدرم لابد باید تکیه میکرد که آن بیچاره خودش بار خودش را اگر میکشید خیلی هنر کردهبود. با سابقهی بیماری قلبی در خانوادهی ما، همهی ذهنها رفتهبود سمت عمل قلب بازی که بهزودی هردوشان باید انجام میدادند. پدرم ولی سماجت کرد. چندتا آشنای پزشک داشت، رفت مشاورهی حالاخارج از تخصص، دوستانه. تست ورزشها را دیدند و آنها هم آنژیوگرافی همکارشان را تایید کردند و حتا برای مادرم تاکید کردند «اورژانسی». تنها شانس ما این بود که پسرخالهام آمدهبود ایران. تخصص نمیدانم چی دارد میخواند، آمریکا. دید و گفت «مشکل که دارد، ولی چرا آنژیوگرافی؟ توی ایران مگر سیتیآنژیو ندارید؟». این اصطلاح جدید ِنجاتبخش را بلعیدیم و پی گرفتیم و رسیدیم به بیمارستان قلب و دی و امامخمینی. آمار گرفتیم از اینطرف و آنطرف که فرقاش را ببینیم با آنژیوگرافی، که پزشکهای قلب همگی گفتند «به دقت آنژیوگرافی نیست، نکند گول بخورید ها!». حالا حسن این سیتیآنژیو چه بود که ما افتادیم دنبال ردپاهای حضورش؟ تیغ نمیزدند رگ کشاله را پاره کنند و یک دوربین بفرستند توی رگها. یعنی خون نمیپاشید تا سقف اتاق آنژیوگرافی. بعد هم یک کیسهی شن نمیگذاشتند روی پای آدم که خون نزند بیرون. یک مادهی رادیواکتیو تزریق میشد و با یک دستگاه خیلی خوشبرخورد (شبیه امآرآی) همان کار انجام میشد. بدون هیچ ترس و اضطرابی. بدون ریختن یک قطره خون. فقط گیر کردهبودیم سر آن «به دقت آنژیوگرافی نیست، گول نخورید ها». حالت واضح و مشترکی که توی چشمهای همهی آن متخصصین قلب دیدم «جاخوردن بود». نمیدانستند از کجا فهمیدهایم اسم سیتیآنژیو را. به پدرم گفتم بیشتر مشورت کند، که بوی پول دارم حس میکنم. خودش هم حس کردهبود. تحقیق انجام شد و نتیجه جالب بود. «سیتی آنژیو» نه تنها دقتاش کمتر از آنژیو نبود، که مقایسهشان شبیه بود به مقایسهی فلاپیدیسک و دیویدی. تفاوت تکنولوژیها بالای بیستسال بود. دلمان قرص شد و هردوشان با هزینهای حدود هشتصدهزار تومان سیتیآنژیو را انجام دادند و شکر خدا مجموع گرفتگی هردوشان روی هم 20 درصد هم نبود. آن شرافت گمشده کجاست؟ عرض میکنم. هزینهی آنژیوگرافی (که تیغ دارد و ترس و خون) حدود یک تا یکونیم میلیون تومان است برای هر نفر، و هزینهی سیتیآنژیو حدود چهارصدهزار تومان. زمانی که صرف آنژیوگرافی میشود با احتساب یک تا دو شب بستری بودن بعد از آن (جدای از وقتهای پذیرش و نوبتدهی و...) حدود دو روز است، و وقتی که صرف سیتیآنژیو میشود (باز هم جدای از پذیرش و نوبتدهی و...) حدود نیمساعت. ترس و اضطرابشان را هم مقایسه نکنم که لابد میدانید. پس گیر این پزشکهای متخصص قلب کجاست؟ مشکل خیلی پیچیده نیست. آنژیوگرافی را فقط متخصص قلبای که دورهی مخصوص آنژیوگرافی را دیدهباشد میتواند انجام بدهد، ولی سیتیآنژیو را یک رادیولوژیست (که البته او هم باید دوره دیدهباشد) میتواند انجام دهد. یعنی انحصار آنژیوگرافی دست صنف خودشان است و انحصار سیتیآنژیو دست دیگران. چون طبیعتن یک مرکز پزشکی ترجیح میدهد برای انجام کاری مشابه، حقوق خیلی کمتر یک رادیولوژیست را بدهد تا حقوق بالای یک متخصص قلب را. خب تجارت کثیف متخصصین قلب (که فرق میکند با جراح قلب) را که میبینید، اما حالا عمق فاجعه کجاست؟ عمق فاجعه اینجاست که این جماعت نخورده نیستند. هشتشان گرو نهشان نیست. خیلی راحت میتوانند ماهی پنچ-شش میلیون تومان دربیاورند ( و خیلی هم بیشتر از اینها). اما باز گدا-صفتانه چشمشان دنبال یکقران دو-زار پولیست که از هر آنژیوگرافی بهجیب میزنند، بیاینکه به فکر سلامتی و راحتی بیمار باشند. حتا گستاخی و دزدی (که اتفاقن حقیقت معنای دزدی همینجاست) را بهحدی میرسانند که تمام تلاششان را بهکار میگیرند برای پشیمان کردن بیمار از دستیابی به راه تشخیص جدیدتر و کمهزینهتر و آسانتر، تازه اگر بگذریم از هماهنگیهای پلیدشان برای «ناشناخته ماندن» این تکنولوژی. بعد از پدر و مادرم داییم هم رفت سراغ چکآپ. ده سال پیش آنژیوگرافی کردهبود و حالا باید دوباره تست ورزش میداد. مشکل داشت تستاش. تجویز: آنژیوگرافی. پیش چهار-پنجتا از بهترین متخصصین قلب تهران رفت (که اگر هر شخصی فکر میکند صداش به جایی میرسد خواست اسامی را بهاش میدهم) و همه گفتند آنژیوگرافی. انقدر چربزبانی و بازاریابی کردهبودند برایش که ما هرچه میگفتیم بیا اول برو سیتیآنژیو، -با اینکه میترسید از آنژیوگرافی- قبول نمیکرد و استدلال پزشک را پذیرفتهبود به این توجیه که اگر رگاش گرفتهبود همانجا یکباره برایش بالن میزنند یا استنت میگذارند و چه و چه. تاکید هم کردهبودند «اورژانسی»ست و حتا از سفر با ماشین یا هواپیما یا هر وسیلهی دیگری منعاش کردهبودند و نوبت اضطراری هم بهاش دادهبودند «همین فردا صبح». ای تف به درسی که خواندهاند که حالا هیچ فرقی با این بازاریابهای شرکتهای هرمی ندارند. به هر زحمتی بود راضیش کردیم برود سیتیآنژیو و رفت و نتیجه: گرفتگی جزیی. درمان: یکی-دوتا قرص فقط. این فریاد را کجا باید زد؟ به کی باید گفت پزشکهای مملکت تبدیلشدهاند به حسابهای بانکی ناطق؟ جالبی قضیه میدانید کجاست؟ کمی بیشتر تحقیق کردیم، قیمت دستگاه سیتیآنژیو کمتر از سهمیلیون دلار است. پولی که یعنی هیچ! ولی فقط سهتا توی ایران داریم. چرا؟ چون برای وارد کردناش (حتا بخش خصوصی) باید از وزارت بهداشت تاییدیه گرفت و آنها هم تایید نمیکنند (جز همان سهتایی که لابد برای دوست و آشناست). چرا؟ چون آنها که باید تایید کنند خودشان متخصص قلباند و بازارشان بهخطر میافتد. . «... سوگند یاد میكنم كه: از تضییع حقوق بیماران بپرهیزم و سلامت و بهبود آنان را بر منافع مادی و امیال نفسانی خود مقدم دارم...» . رگ گردنتان باد نکرده هنوز؟ اين چيزا كاملا تو بيمارستانها عاديه تا حالا چن بار صابونشون به تنم خورده آخريش هم دو ماه پيش كه بعد از چند روز بستري شدن شوهرم و پرداخت كلي هزينه گفتند نميدونيم چي شده حالش خوبه:icon_pf (34): لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده