spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۹ ترس از ازدواج: مسئله این است! ترس از ازدواج از مسائل عمده و پیچیده ای است که ذهن اغلب جوان ها را به خود مشغول کرده است. تا جایی که این مسئله در بسیاری از موارد باعث سخت گیری های زیادی در زمینه ی ازدواج شده و منجر به بروز مشکلاتی از جمله بالا رفتن سن ازدواج گشته است. اما آیا این ترس همیشه مشکل ساز است؟ تا چه حد لازم و ضروی است؟ چگونه می توان بر این ترس غلبه کرد؟ چگونه باید از این احساس در جهت مثبت بهره برد؟ برای پاسخ گویی به این سؤالات ابتدا باید دلایل ترس از ازدواج را بررسی کنیم. شاید در ابتدا این موضوع مطرح شود که به راستی چرا ترس؟ مگر نه این که ازدواج سنت پیامبر اکرم (ص) است؟ مگر نه این که این امر از فرائض دینی و یکی از پسندیده ترین و مؤکد ترین اعمال نزد خداوند است؟ مگر ازدواج کامل کننده ی دین نیست؟ پس چرا از ازدواج می ترسیم؟! عواملی که منجر به ترس از این امر مقدس می شوند را می توان به دو گروه اصلی تقسیم کرد: ۱) مشکلات و موانعی که بر سر راه ازدواج قرار دارند. ۲) ترس از سرنوشت سازترین تصمیم زندگی. عمده ترین دلیل برای ترس از ازدواج ، ترس از تصمیم گیری و انتخاب شریک زندگی است. انتخاب کسی که تا آخر عمر با ماست و می خواهیم بقیه ی زندگی مان را با وی تقسیم کنیم. خاستگاه مورد اول بیش از هر چیز رسم و رسومات دست و پاگیر و بدعت هایی می باشد که بر سر راه جوان ها قرار گرفته است. ترس از برآورده کردن توقعات خانوده و اطرافیان، تأمین مبالغ هنگفت برای جشن عروسی، تهیه ی مسکن، فراهم کردن جهیزیه های آنچنانی و... از جمله مواردی است که قدم ها را در راه ازدواج سست می کند. البته نگرانی برای این موارد تا حدی منطقی است؛ چرا که نمی توان لزوم تأمین احتیاجات و ملزومات یک زندگی معمولی را انکار نمود. اما تا جایی این ترس را منطقی و معقول می دانیم که توقعات نیز معقول باشند. راه حل این مشکل خود بحثی جداگانه می طلبد ، این که چگونه این بدعت ها را از میان برداریم تا راه ازدواج اندکی هموارتر گردد؟ اما عمده ترین دلیل برای ترس از ازدواج ، ترس از تصمیم گیری و انتخاب شریک زندگی است. انتخاب کسی که تا آخر عمر با ماست و می خواهیم بقیه ی زندگی مان را با وی تقسیم کنیم. در واقع ازدواج تصمیمی است برای باقی مانده ی عمرمان. پس بدیهی است که برای چنین انتخابی سرنوشت ساز، ترس و اضطراب به ما روی می آورد. اغلب جوان ها به این می اندیشند که اگر ازدواج کنند ممکن است پشیمان شوند ، می ترسند از این که شاید درباره ی طرف مقابل قضاوت اشتباه کرده باشند و تصمیمی بگیرند که آینده شان را تباه کند ، این که ممکن است انتخابشان احساسی باشد و با گذر زمان متوجه اشتباهشان شوند ، و این که شاید عدم تفاهم و اختلاف سلیقه برایشان مشکل ساز گردد. اکثراً از این مسئله در هراسند که شاید طرف مقابل آن کسی نباشد که می خواهند ، و یا می ترسند خودشان نتوانند به خوبی از پس وظائف همسرداری برآیند. حتی بعضی اندکی گام را فراتر نهاده و به بررسی تمام مسائل زندگی آینده می پردازند ، از جمله تربیت صحیح فرزندان، تأمین آینده ی آن ها و... و گاه افراط در این مورد باعث می شود برای قدم گذاشتن در این راه دچار تردید گردند. دربسیاری موارد ترس از ازدواج تنها به انتخاب صحیح ِ یک فرد محدود نمی شود ، گاه افراد از این مسئله در هراسند که ممکن است نتوانند رابطه ی مناسبی با خانوده ی همسر خود برقرار کنند. چرا که ازدواج تنها پیوند دو نفر نیست، بلکه دو خانواده را به هم نسبت می دهد. از دیگر دلایل اضطراب برای تصمیم گیری، ترس از عدم تحقق وعده های طرف مقابل می باشد ، یعنی قول و قرارهایی که ممکن است پس از ازدواج به آن ها عمل نشود. زیرا در خیلی از موارد ، دختر و پسر به ظاهر بر سر موضوعی به تفاهم می رسند ، اما وارد زندگی که می شوند قضیه صورت دیگری پیدا می کند و باعث ایجاد اختلاف می شود. دلیل این عدم تفاهم هم یا به این خاطر است که گاه دختر و پسر خیلی سطحی به یک موضوع فکر می کنند ، ولی در زندگی حقیقی به مشکلاتی برمی خورند که پیش بینی نکرده بودند ، و یا به این دلیل است که در برخوردهای اول اغلب سعی دارند خود را فردی شایسته و مطلوب نشان دهند و بدین منظور گاه وعده هایی به طرف مقابل می دهند که خلاف تفکرات و امیال و اعتقاداتشان است. در واقع ترس از عدم شناخت کامل طرف مقابل احساسی است که به سراغ اغلب افراد می آید و باعث می شود در تصمیم گری دچار تردید گشته و در یک جمله «از ازدواج بترسند». اما تا چه حد باید به این ترس بها داد؟ بدیهی است که افراط در بها دادن به چنین ترسی می تواند مشکل ساز باشد. به خصوص با بالا رفتن سن و دور شدن از هیجانات نوجوانی، فرد بیش از پیش به زندگی و حقایق آن فکر می کند و اگر در این زمینه دچار افراط شود ، همین تفکر زیاد باعث می شود آن شخص دچار وسواس در انتخاب گردد. اما اگر این ترس کنترل شود ، می تواند مفید هم باشد. زیرا این احساس باعث می شود در شناخت طرف مقابل بیشتر دقت کرده و تصمیمی سطحی و غیرمنطقی نگیریم. برای غلبه بر این احساس، باید در درجه ی اول به خدا توکل کرد و از او کمک خواست، و در کنار آن با فکر و صحبت و تحقیق درخصوص طرف مقابل سعی در گرفتن تصمیمی منطقی نمود. در هر صورت انتخاب سخت است، تصمیم گیری برای ادامه ی زندگی دلهره آور است، غلبه بر تردیدها بسیار مشکل می باشد... لیکن تفکر و تحقیق و صحبت کردن و به بحث گذاشتن عادات و اخلاق و سلایق و اعتقادات طرفین، و در کنار آن شناخت متقابل خانواده ها، باعث می شود تا حد زیادی بتوانیم این تردیدها را در خود از بین برده و به شناختی کامل تر نائل آییم تا درنهایت به تصمیمی درست تر نزدیک شویم. 11 لینک به دیدگاه
Spento data_3j 675 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۹ خیلی زیاد بوذ اصلاً حوصلم نیومد بخونمش.... 2 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۹ منم نخوندم..چون قصد ازدواج ندارم..ولی اگر داشتم بهتون نشون میدادم که ترس نداره 4 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۹ منم نخوندم..چون قصد ازدواج ندارم..ولی اگر داشتم بهتون نشون میدادم که ترس نداره اين مسو ليتهاي بعد از ازدواجه كه ترس داره وارد يه خانواده جديد ميشي كه با خانواده خودت خيلي فرق دارند انتظارهاشون ازت زياده و تو كه تا الان هيچ تجربه اي نداشتي ميترسي 5 لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۹ ترس از ازدواج: مسئله این است! ترس از ازدواج از مسائل عمده و پیچیده ای است که ذهن اغلب جوان ها را به خود مشغول کرده است. تا جایی که این مسئله در بسیاری از موارد باعث سخت گیری های زیادی در زمینه ی ازدواج شده و منجر به بروز مشکلاتی از جمله بالا رفتن سن ازدواج گشته است. اما آیا این ترس همیشه مشکل ساز است؟ تا چه حد لازم و ضروی است؟ چگونه می توان بر این ترس غلبه کرد؟ چگونه باید از این احساس در جهت مثبت بهره برد؟ برای پاسخ گویی به این سؤالات ابتدا باید دلایل ترس از ازدواج را بررسی کنیم. شاید در ابتدا این موضوع مطرح شود که به راستی چرا ترس؟ مگر نه این که ازدواج سنت پیامبر اکرم (ص) است؟ مگر نه این که این امر از فرائض دینی و یکی از پسندیده ترین و مؤکد ترین اعمال نزد خداوند است؟ مگر ازدواج کامل کننده ی دین نیست؟ پس چرا از ازدواج می ترسیم؟! عواملی که منجر به ترس از این امر مقدس می شوند را می توان به دو گروه اصلی تقسیم کرد: ۱) مشکلات و موانعی که بر سر راه ازدواج قرار دارند. ۲) ترس از سرنوشت سازترین تصمیم زندگی. عمده ترین دلیل برای ترس از ازدواج ، ترس از تصمیم گیری و انتخاب شریک زندگی است. انتخاب کسی که تا آخر عمر با ماست و می خواهیم بقیه ی زندگی مان را با وی تقسیم کنیم. خاستگاه مورد اول بیش از هر چیز رسم و رسومات دست و پاگیر و بدعت هایی می باشد که بر سر راه جوان ها قرار گرفته است. ترس از برآورده کردن توقعات خانوده و اطرافیان، تأمین مبالغ هنگفت برای جشن عروسی، تهیه ی مسکن، فراهم کردن جهیزیه های آنچنانی و... از جمله مواردی است که قدم ها را در راه ازدواج سست می کند. البته نگرانی برای این موارد تا حدی منطقی است؛ چرا که نمی توان لزوم تأمین احتیاجات و ملزومات یک زندگی معمولی را انکار نمود. اما تا جایی این ترس را منطقی و معقول می دانیم که توقعات نیز معقول باشند. راه حل این مشکل خود بحثی جداگانه می طلبد ، این که چگونه این بدعت ها را از میان برداریم تا راه ازدواج اندکی هموارتر گردد؟ اما عمده ترین دلیل برای ترس از ازدواج ، ترس از تصمیم گیری و انتخاب شریک زندگی است. انتخاب کسی که تا آخر عمر با ماست و می خواهیم بقیه ی زندگی مان را با وی تقسیم کنیم. در واقع ازدواج تصمیمی است برای باقی مانده ی عمرمان. پس بدیهی است که برای چنین انتخابی سرنوشت ساز، ترس و اضطراب به ما روی می آورد. اغلب جوان ها به این می اندیشند که اگر ازدواج کنند ممکن است پشیمان شوند ، می ترسند از این که شاید درباره ی طرف مقابل قضاوت اشتباه کرده باشند و تصمیمی بگیرند که آینده شان را تباه کند ، این که ممکن است انتخابشان احساسی باشد و با گذر زمان متوجه اشتباهشان شوند ، و این که شاید عدم تفاهم و اختلاف سلیقه برایشان مشکل ساز گردد. اکثراً از این مسئله در هراسند که شاید طرف مقابل آن کسی نباشد که می خواهند ، و یا می ترسند خودشان نتوانند به خوبی از پس وظائف همسرداری برآیند. حتی بعضی اندکی گام را فراتر نهاده و به بررسی تمام مسائل زندگی آینده می پردازند ، از جمله تربیت صحیح فرزندان، تأمین آینده ی آن ها و... و گاه افراط در این مورد باعث می شود برای قدم گذاشتن در این راه دچار تردید گردند. دربسیاری موارد ترس از ازدواج تنها به انتخاب صحیح ِ یک فرد محدود نمی شود ، گاه افراد از این مسئله در هراسند که ممکن است نتوانند رابطه ی مناسبی با خانوده ی همسر خود برقرار کنند. چرا که ازدواج تنها پیوند دو نفر نیست، بلکه دو خانواده را به هم نسبت می دهد. از دیگر دلایل اضطراب برای تصمیم گیری، ترس از عدم تحقق وعده های طرف مقابل می باشد ، یعنی قول و قرارهایی که ممکن است پس از ازدواج به آن ها عمل نشود. زیرا در خیلی از موارد ، دختر و پسر به ظاهر بر سر موضوعی به تفاهم می رسند ، اما وارد زندگی که می شوند قضیه صورت دیگری پیدا می کند و باعث ایجاد اختلاف می شود. دلیل این عدم تفاهم هم یا به این خاطر است که گاه دختر و پسر خیلی سطحی به یک موضوع فکر می کنند ، ولی در زندگی حقیقی به مشکلاتی برمی خورند که پیش بینی نکرده بودند ، و یا به این دلیل است که در برخوردهای اول اغلب سعی دارند خود را فردی شایسته و مطلوب نشان دهند و بدین منظور گاه وعده هایی به طرف مقابل می دهند که خلاف تفکرات و امیال و اعتقاداتشان است. در واقع ترس از عدم شناخت کامل طرف مقابل احساسی است که به سراغ اغلب افراد می آید و باعث می شود در تصمیم گری دچار تردید گشته و در یک جمله «از ازدواج بترسند». اما تا چه حد باید به این ترس بها داد؟ بدیهی است که افراط در بها دادن به چنین ترسی می تواند مشکل ساز باشد. به خصوص با بالا رفتن سن و دور شدن از هیجانات نوجوانی، فرد بیش از پیش به زندگی و حقایق آن فکر می کند و اگر در این زمینه دچار افراط شود ، همین تفکر زیاد باعث می شود آن شخص دچار وسواس در انتخاب گردد. اما اگر این ترس کنترل شود ، می تواند مفید هم باشد. زیرا این احساس باعث می شود در شناخت طرف مقابل بیشتر دقت کرده و تصمیمی سطحی و غیرمنطقی نگیریم. برای غلبه بر این احساس، باید در درجه ی اول به خدا توکل کرد و از او کمک خواست، و در کنار آن با فکر و صحبت و تحقیق درخصوص طرف مقابل سعی در گرفتن تصمیمی منطقی نمود. در هر صورت انتخاب سخت است، تصمیم گیری برای ادامه ی زندگی دلهره آور است، غلبه بر تردیدها بسیار مشکل می باشد... لیکن تفکر و تحقیق و صحبت کردن و به بحث گذاشتن عادات و اخلاق و سلایق و اعتقادات طرفین، و در کنار آن شناخت متقابل خانواده ها، باعث می شود تا حد زیادی بتوانیم این تردیدها را در خود از بین برده و به شناختی کامل تر نائل آییم تا درنهایت به تصمیمی درست تر نزدیک شویم. من واستون جاهای مهم شو قرمز کردم که زحمت سجاد به هدر نره!!! 6 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ ،،، بنا به هزار یک دلیل که نگفتنش بهتر داره خوبم داره ... 2 لینک به دیدگاه
Spento data_3j 675 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ ازدواج چیه؟ یه عمل سراسر احمقانه که هم قبل و هم بعد ازدواج به این مهم واقفیم اما نمیدونم چرا همه انجامش میدیم:ws52: 1 لینک به دیدگاه
Spento data_3j 675 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ ازدواج خیلی خوبه :4chsmu1: عسل جون چه جوری به این پی بردی؟ شما دختره با این حرفاتون ست که ما پسرای ساده رو خام می کنید دیگه. 1 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ یه عمل سراسر احمقانه که هم قبل و هم بعد ازدواج به این مهم واقفیم اما نمیدونم چرا همه انجامش میدیم:ws52: خب لابد خوش می گذره! شما دختره با این حرفاتون ست که ما پسرای ساده رو خام می کنید دیگه. لینک به دیدگاه
zzahra 4750 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۸۹ سجاد این روزها خیلی درمورد ازدواج تاپیک میزنه ـ سوت ممتددددد 1 لینک به دیدگاه
FriendlyGhost 998 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۸۹ سجاد این روزها خیلی درمورد ازدواج تاپیک میزنه ـ سوت ممتددددد 2 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۸۹ فتوای این تایپیک:ازدواج بزرگترین اشتباهست لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۸۹ سجاد این روزها خیلی درمورد ازدواج تاپیک میزنه ـ سوت ممتددددد 1 لینک به دیدگاه
مهسیما 74 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۸۹ سجاد این روزها خیلی درمورد ازدواج تاپیک میزنه ـ سوت ممتددددد سوت بلبلی لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده