Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۹ قرن اول اسلامي براي آثار فرهنگي ايران چندان مساعد نبود، مجاهدان بدوي هنوز با مظاهر علم و دانش آشنا نشده بودند و هنوز آن قدر واعتباري را که قرآن (تازي نامه ) به علم و دانايي داده بود بدرستي در نيافته بودند. ازاين رو با کتاب وعلم ودانش و نوشته ميانه اي نداشتند،خاصه اگرعلم و دانش و کتابهاي ايران را از آن اهل کفر و کفر و ضلال مي پنداشتند، که اگر هم نابود ساختن آنها را وظيفه اي نمي داشتند، باري حفظ و حراست آنها را هم جايز نمي شمردند. به همين جهت درگيرو دارجنگها و آشوبها و قتل و غارتها و تغيير دين و خط قسمتي از آثار علمي ادبي ايران از ميان رفت وقسمتهاي ديگر به عللي از دستبرد حوادث مصون ماند و پس از گذشتن دوره اضطراب و آشفتگي مورد استفاده اهـل ادب و دانش گرديد و به تدريج به زبان عربي درآمد و با فرهنگ اسلامي (تازي) در آميخت و جزو آن گرديد. اصولا درباره رفتار اعراب با کتابخانه و آثار فرهنگي ملتهايي که در دوره فتوحات اسلامي سرزمينشان بدست اعراب افتاده عقايد مختلفي اظهار شده، بعضي معتقدند که اعراب چون به کشورهايي که بعدا در قلمرو اسلام در آمد دست يافتند، هر چه کتاب و آثار علمي يافتند به استناد آنکه قرآن (تازي نامه) ناسخ تمام آثار گذشته است، آنها را نابود کردند و کتاب هاي ايران را هم درآتش سوزانده و يا درآب افکندند. چون در قرنهاي بعد با علم ودانش آشنا شدند و ارزش اين گونه آثار را دريافتند،چنين نسبتي را به نخستين مجاهدان اسلامي ناروا شمردند و به محو آثار و علائمي که از اين عمل در تواريخ مانده بود پرداختند و در اثر آن بسياري از اين اخبار از تواريخ حذف گرديد. جرجي زيدان نويسنده مصري که از ميان نوشته هاي متعدد وگوناگون او دو دوره از کتابهايش دلايلي را به اين نتيجه رسانده، به گفته وي و بطور اجمال عبارتند از: 1. ميل و رغبت مسلمانان (تازيان) و نا آگاهان به نابود ساختن هر کتابي جز قرآن(تازي نامه) به استناد آنچه از پيغمبر اکرم و صحابه نقل مي کرده اند. 2. روايتي که از ابوالفرج مالتي در کتاب تاريخ مختصر الدول درباره فتح مصر نقل کرده، خلاصه آنکه وقتي عمر ابن عاص اسکندريه را بگشود نامه اي به عمر نوشته و درباره کتابهاي آنجا از وي دستور خواست عمر در دستوري بر وي نوشت که آنها را نابود گرداند زيرا با بودن قرآن(تازي نامه) نيازي به آنها نمي ديده. 3. سوزاندن کتابهاي مخالفين يکي از وسايل انتقام کشيدن بوده و شواهد تاريخي بسياري هم اين امر را تاييد مي کند. 4. بسياري از پارسيان معروف صدر اسلام مانند احمد بن ابي الحواري و ابوعمرو بن علاء کتابهاي خود را از روي زهد به دست خويش نابود ساخته اند. جرجي زيدان درگفتار خود دو روايت در اين خصوص يکي از ابن خلدون و ديگري ا زحاج خليفه صاحب کشف الظنون نقل کرده است . نوشته ابن خلدون به ا ين عبارت ترجمه مي شود:((کجا رفت علم ودانش ايران که عمر در هنگام فتح به نابود کردن آنها فرمان داد؟)) وحاج خليفه هم چنين شرح داده است:چون مسلمانان(تازيان) کشور ايرانرا بگشودند و بر کتابهاي ايرانيان دست يافتند،سعد ابن ابي وقاص نامه اي به عمر بن الخطاب نوشت و درباره آنها از وي راي خواست، پاسخ شنيد کتابها را در آب بريزيد. اگر مودر راهنمايي باشند خداوند ما را به کتابي بهتر از انها راهنمايي کرده و اگر دليل گمراهي باشند خدا ما را از آنها بي نياز ساخته است.البته اين راهم بايد درنظرداشت که سوزاندن کتابهاي مخالفان دربين مردم جهان دردوره هاي مختلف تاريخ رواج داشته و حتي امروز هم کم و بيش در گوشه وکنارجهان ديده مي شود. اعراب هم از اين شيوه عمومي بر کنار نبوده اند و در تاريخ وقايع چندي از اين قبيل ثبت شده است. در هر حال رفتار اعراب با آثار فرهنگي ايران هر چه بوده آن را نبايد يگانه علت نابودي بسياري از کتابهاي علمي و ادبي ايران دانست. از علتهاي ديگري که دراين امر تاثير فراوان داشته، يکي هم آنست که بسياري از ايرانيان پس از مسلمان شدن به آثار فکري پيشينيان خود چندان توجهي نکرده اند و بعد از گذشت زمان حتي اندکي از خود پيشينيان هم مشاهده مي شود که درحفظ و نگاهداري آنها ميل و رغبتي از خود نشان نداده اند و نمي دهند و حتي از نابود کردن آنها هم به بنام اينکه از آثار گبر و مجوس است، دريغ نداشته اند، چنان که به گفته دولتشاه سمرقندي وقتي کسي کتاب وامق و عذرا را که از کتابهاي پهلوي بود به نزد عبدالله بن طاهر برد. وي فرمود تا آن را در آب بريزند و همچنين دستود داد تا هر چه از آن گونه کتابها در قلمرو فرمانروايي او بيابند،نابود سازند عمربن الخطاب نوشت: کتابها را در آب بريزيد،اگر مورد راهنمايي با شند خداوند ما را به کتابي بهترازآنها راهنمايي کرده و اگر دليل گمراهي باشند خدا ما را ا زآنها بي نياز ساخته است. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۹ از مطلب شما متشکرم....... موفق و سربلند و دلشاد باشید....... *************************** :icon_gol: امام علی علیه السلام و ایرانیان :icon_gol: بیتردید موضوع آشنایی ایرانیان با حضرت علی(ع) برای هر ایرانی یا شیعه از اهمیت و جاذبه بسیاری برخوردار است. حوادث تاریخ ایران و اسلام در دهههای دوم، سوم و چهارم از سده نخست هجری، بسترهای مناسبی را برای آشنایی ایرانیان با آن بزرگ مرد تاریخ بشر فراهم ساخت. در دوره پنج ساله خلافت امام علی ایرانیان با اعراب جنگ نمی کردند. مردم ایران طوری به علی(ع) علاقه مند بودند که آن ها را به چشم عرب نمی دیدند و حتی ایرانیان امام علی را به دانشگاه جندی شاپور خوزستان جهت تدریس ادبیات، طب و علوم دیگر دعوت کردند که به علت وقوع یک جنگ صورت نگرفت. فرزندان علی کم و بیش به زبان فارسی یعنی پهلوی ساسانی آشنا بودند و آشنایی آن ها به زبان فارسی به این دلیل بود که پدرشان علی بن ابیطالب زبان پهلوی ساسانی را به خوبی می دانست و در سال نوزدهم هجری که مدائن سقوط کرد و خانواده سلطنتی ایران را اسیر کردند و به مدینه بردند، علی بن ابیطالب اعضای آن خانواده را از اسیران جدا کرد و آن ها را با احترام مورد پذیرایی قرار داد و در تمام مدتی که در مدینه بودند، علی خرج آن ها را از جیب خود می پرداخت. کمتر اتفاق می افتد که پدری یک زبان خارجی را بداند و فرزندانش قدری با آن زبان آشنا نشوند. وقتی که ابولؤلؤ (فیروز نهاوندی) که برده ی ایرانی یکی از اعراب بود عمر(خلیفه دوم مسلمانان) را به قتل رساند، عبیدالله که پسر عمر بود، نه تنها ابولؤلؤ و همسر و دخترش را به قتل رساند، بلکه «هرمزان» را نیز با وجود هیچ دلیل قابل قبول شرعی و عرفی کشت. عثمان خلیفة سوم وظیفه داشت عبیدالله را به سبب قتل بیدلیل یک ایرانی مسلمان، قصاص کند؛ زیرا از بیگناهی او آگاه بود. لیکن خلیفه جرأت نداشت تا در این مورد، به وظیفه اسلامی خود عمل کند. علی(ع) خیلفه سوم، عثمان را در این مورد سخت نکوهش کرد و به عبیدالله بن عمر چنین فرمود: «ای فاسق اگر روزی بر تو دست یابم، تو را به خونخواهی هرمزان خواهم کشت.» عبیدالله تا پایان عمر از علی(ع) می ترسید و از او دوری می کرد. او در جنگهای جمل و صفین در مقابل آن حضرت قرار گرفت و سرانجام در یکی از نبردهای جنگ صفین کشته شد. در زمانی که علی(ع) در کوفه بود، به رسم سابق شماری از ایرانیان نزد آن حضرت آمدند تا هدایایی تقدیم کنند. قبل از خلافت علی کارگزاران عثمان همچون ولید بن عقبه و سعید بن عاص، افزون بر خراجی که از ایرانیان مسلمان میگرفتند، ایشان را به اعطای هدایای نوروزگان و مهرگان نیز مکلف ساخته و از این راه میلیونها دینار به چنگ آوردند. از این رو، هدایای نوروزی به صورت سنتی رایج درآمده بود. اما وقتی ایرانیان هدایای خود را نزد علی آوردند، برای آنکه خاطر آنان مکدر نشود، هدایا را پذیرفتند اما دستور دادند، مقابل قیمت آن هدایا، از میزان خراج آنان کسر گردد. همچنین، هنگامی که آن حضرت به عزم صفین از شهر «انبار» میگذشتند، دهقانان (معرب دهبان به معنای بزرگ ده است که معمولاً از طبقات مرفّه و طراز اوّل جامعه محسوب میشدند)، به همراه دیگر مردم به دنبال علی(ع) راه افتاده دوان دوان ایشان را مشایعت میکردند. علی(ع) آنان را از این کار منع فرمودند. آنگاه دهقانان پیشکشیهای خود را اهدا کردند. آن حضرت هدایا را تنها بدان شرط قبول نمودند که قیمت آنها را حساب کرده، به ایشان بپردازند. در همین زمان امام علی یکی را به نحوه اخذ خراج و جزیه از ایرانیان مامور ساخت. دستورهای صریح و آشکار آن حضرت در این باره را باید به واقع پایهگذاری نظامی نوین، عادلانه و کارآمد در نظام اخذ مالیات بر افراد (خراج، برای مسلمانان و اهل جزیه و جزیه ویژه غیر مسلمانان) به حساب آورد. این نظام عادلانه که از جانب علی(ع) اعمال گردید، توجه عمیقتر ایرانیان را به شخصیت عدالتجوی انسانیاش بیش از پیش جلب نمود و طبعاً به دنبال آن عشق و محبتی را که در اعماق روح و جان ایرانی ریشه داشت، شعلهور کرد. عشقی که در طول قرون متمادی، هرگز خاموش نگشت و ولایت اهل بیت را در این سرزمین به صورت بخشی اساسی و تفکیک ناپذیر از فرهنگ ایرانیان، درآورد. ***************** منبع: کتاب امام حسین و ایرانیان نوشته ی کورت فریشلر و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4 لینک به دیدگاه
Babak.PHP 565 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۸۹ قرن اول اسلامي براي آثار فرهنگي ايران چندان مساعد نبود، مجاهدان بدوي هنوز با مظاهر علم و دانش آشنا نشده بودند و هنوز آن قدر واعتباري را که قرآن (تازي نامه ) به علم و دانايي داده بود بدرستي در نيافته بودند. ازاين رو با کتاب وعلم ودانش و نوشته ميانه اي نداشتند، نمونه ای از تفکر فاشیستی پان ایرانیستی نفرت انگیز قسمتهاي ديگر به عللي از دستبرد حوادث مصون ماند و پس از گذشتن دوره اضطراب و آشفتگي مورد استفاده اهـل ادب و دانش گرديد و به تدريج به زبان عربي درآمد و با فرهنگ اسلامي (تازي) در آميخت و جزو آن گرديد. کدوم علل؟ چرا بقیه کتب و آثار به این علل سالم نماندند ؟ منظور اینه که تاریخ قبل از اسلام از خودش علم و دانش برجای گذاشته هر چه کتاب و آثار علمي يافتند به استناد آنکه قرآن (تازي نامه) ناسخ تمام آثار گذشته است، آنها را نابود کردند و کتاب هاي ايران را هم درآتش سوزانده و يا درآب افکندند. تو قرآن چندین آیه در مورد پاس داشتن علم بیان شده جک نگین لطفا ! چون در قرنهاي بعد با علم ودانش آشنا شدند و ارزش اين گونه آثار را دريافتند،چنين نسبتي را به نخستين مجاهدان اسلامي ناروا شمردند و به محو آثار و علائمي که از اين عمل در تواريخ مانده بود پرداختند و در اثر آن بسياري از اين اخبار از تواريخ حذف گرديد. نویسنده دست پیش گرفته که پس نیفته سوزاندن کتابهاي مخالفين يکي از وسايل انتقام کشيدن بوده و شواهد تاريخي بسياري هم اين امر را تاييد مي کند. مثلا کدوم شواهد تاریخی بسیار؟ البته اين راهم بايد درنظرداشت که سوزاندن کتابهاي مخالفان دربين مردم جهان دردوره هاي مختلف تاريخ رواج داشته و حتي امروز هم کم و بيش در گوشه وکنارجهان ديده مي شود. این هم جوابی برای کسانی که میگن کتابسوزی دروغ تاریخیه از علتهاي ديگري که دراين امر تاثير فراوان داشته، يکي هم آنست که بسياري از ايرانيان پس از مسلمان شدن به آثار فکري پيشينيان خود چندان توجهي نکرده اند و بعد از گذشت زمان حتي اندکي از خود پيشينيان هم مشاهده مي شود که درحفظ و نگاهداري آنها ميل و رغبتي از خود نشان نداده اند و نمي دهند و حتي از نابود کردن آنها هم به بنام اينکه از آثار گبر و مجوس است، دريغ نداشته اند، چنان که به گفته دولتشاه سمرقندي وقتي کسي کتاب وامق و عذرا را که از کتابهاي پهلوي بود به نزد عبدالله بن طاهر برد. وي فرمود تا آن را در آب بريزند و همچنين دستود داد تا هر چه از آن گونه کتابها در قلمرو فرمانروايي او بيابند،نابود سازند حتما فرهنگ تازه وارد شده بهتر از فرهنگ قبلیشون بوده یا شما فکر میکنید صلاح مردم اون زمان رو بهتر از خودشون میدونید؟ 1 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۸۹ نمونه ای از تفکر فاشیستی پان ایرانیستی نفرت انگیز کدوم علل؟ چرا بقیه کتب و آثار به این علل سالم نماندند ؟ منظور اینه که تاریخ قبل از اسلام از خودش علم و دانش برجای گذاشته تو قرآن چندین آیه در مورد پاس داشتن علم بیان شده جک نگین لطفا ! نویسنده دست پیش گرفته که پس نیفته مثلا کدوم شواهد تاریخی بسیار؟ این هم جوابی برای کسانی که میگن کتابسوزی دروغ تاریخیه حتما فرهنگ تازه وارد شده بهتر از فرهنگ قبلیشون بوده یا شما فکر میکنید صلاح مردم اون زمان رو بهتر از خودشون میدونید؟ سپاس از شما دوست گرامی که با دقت این نوع مطالب رو میخونین... من نمیخوام بحث به پان ایرانیسم و ترکیسم بکشه...بحثی کاملا بی نتیجه و غیرمنطقی...شما دیدید عجولانه و متعصبانه به مسایل دارین...لطفا مراعات بفرمایید...تاپیکی در مورد دانش در ایران باستان گذاشتم..میتونین مطالعه کنید..البته برخورد شمارو باز هم میشه حدس زد... http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?p=347799#post347799 2 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۸۹ setare ariae عزیز با سپاس از مقاله بسیار جالبی که ارائه دادی.با اینکه واقعیت و حقایقو بیان میکنه ولی کاملا بی طرفانه وبا رعایت اصول عرفی و اخلاقی بیان شده. در تائید این مقاله علاوه بر رجوع به پژوهشهای مورخین قدیم و جدید میتونیم به این واقعیت ساده بسنده کنیم که به گواه همین مورخین قدیم و جدید ایرانی و خارجی دوره ساسانیان از فرهنگ وآداب و رسوم غنی ،دانشگاه ها و مراکز علمی و کتابخانه های معتبر جهان برخوردار بوده .... اما چرا هیچ کتاب یا منبع علمی از اون زمان باقی نمونده و تمام اطلاعات مربوط به مورخین رومی و سکه ها و سنگ نوشته ها هستش؟!!!! تازیان هم بدلیل موقعیتی که داشتند خیلی زور میزدن فقط سواد خوندن و نوشتن داشتندتازه عده خیلی خیلی کمشون !!! خوب طبیعیه که کتابارو آتیش بزنن. قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری ... .....چه داند قیمت قندو نبات 2 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۸۹ setare ariae عزیز با سپاس از مقاله بسیار جالبی که ارائه دادی.با اینکه واقعیت و حقایقو بیان میکنه ولی کاملا بی طرفانه وبا رعایت اصول عرفی و اخلاقی بیان شده.در تائید این مقاله علاوه بر رجوع به پژوهشهای مورخین قدیم و جدید میتونیم به این واقعیت ساده بسنده کنیم که به گواه همین مورخین قدیم و جدید ایرانی و خارجی دوره ساسانیان از فرهنگ وآداب و رسوم غنی ،دانشگاه ها و مراکز علمی و کتابخانه های معتبر جهان برخوردار بوده .... اما چرا هیچ کتاب یا منبع علمی از اون زمان باقی نمونده و تمام اطلاعات مربوط به مورخین رومی و سکه ها و سنگ نوشته ها هستش؟!!!! تازیان هم بدلیل موقعیتی که داشتند خیلی زور میزدن فقط سواد خوندن و نوشتن داشتندتازه عده خیلی خیلی کمشون !!! خوب طبیعیه که کتابارو آتیش بزنن. قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری ... .....چه داند قیمت قندو نبات درود بر مهرداد گرامی... سپاس از نکاتی که گفتین... بله متاسفانه این حقایق تاریخی خیلی کم بازگو شده و سعی بر مخفی کردن و بی اهمیت جلوه دادن تاریخ پرشکوه گذشتمون بوده و هست... 1 لینک به دیدگاه
Babak.PHP 565 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۸۹ سپاس از شما دوست گرامی که با دقت این نوع مطالب رو میخونین...من نمیخوام بحث به پان ایرانیسم و ترکیسم بکشه...بحثی کاملا بی نتیجه و غیرمنطقی...شما دیدید عجولانه و متعصبانه به مسایل دارین...لطفا مراعات بفرمایید...تاپیکی در مورد دانش در ایران باستان گذاشتم..میتونین مطالعه کنید..البته برخورد شمارو باز هم میشه حدس زد... http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?p=347799#post347799 اولا پست بنده رو بخونید و متناسب با پستم جواب بدین نه با افکار تو ذهنتون چونپست من از بیخ کلا ربطی به ترک و پان و . . .نداشت ! حتما چون عربها هم فارسها رو نژادپرست و فاشیست میدونن اونا هم پان ترک هستند نه ؟ 10 - 12 سال کار من فقط مطالعه و تحقیق تاریخ بوده. آن هم از کتب منابع خارجی و معتبر نه از رو وبلاگهای . . .. .! پس شما از بنده هم عجولتر هستین ! اون تایپیک رو هم دیدم . ولی دیگه نخواستم مثل این تایپیک ازش کوت بگیرم خیر نمیتونید حدس بزنید خانوووم ! چون فقط خواستم به ادمین نشون دهم که تایپیک بنده که در اعتراض به قهوه تلخ بود نباید میرفت تو سطل آشغال و این تایپیکهای این چنینی هستند که تاریخ رو وارونه جلوه میدند ! ولی خدا رو شکر که تایپیک برگشت جای خودش لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۸۹ ستاره خانوم این مطلبی که زدی کاملا عقاید پان ایرانیستی رو نشون میده این که در نظر گرفتن ایرانی بودن صرف و کوبیدن فرهنگ اسلامی کاملا نشان دهنده عقیده پان ایرانیسم است، نکته قابل ذکر این است که فرهنگ اسلامی و ایرانی بدون یکدیگر معنای واقعی خود را از دست می دهند. شاید عقاید شما این گونه نباشد ولی مطالب شما برگرفته از این گونه عقایدیست. بابک جان این گونه جواب دادن هم کمی تندرویست ، و بیشتر به تمسخر گرفتن فرهنگ طرف مقابل است تا رد دلایل این که فرهنگ ایرانی را هیچ فرض کنی و تمام تمدن آنرا هیچ فرض کنی کمی از انصاف به دور است. در مجموع ترک و ایرانی و عرب و.......... هزاران سال است که در یک منطقه در حال زندگی کردن در کنار یکدیگر هستند و نفی فرهنگ یکی بلاشک نفی دیگر فرهنگ ها را در بر دارد. این بحث ها به جایی نمی رسد و سرانجامی جز توهین و ناراحتی ندارد. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده