Hamid Ghobadi 12,840 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۲ من بدون حنانه جایی نمیرم! 3 نقل قول لینک به دیدگاه
soil eng 17,164 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۲ میشینم تو کوچه تا بیایید اصلا باید همراه من باشی حالا حنانه بیا بریم اونجا دلت نمیگیره اهوووم سودی؟حمید؟آذر؟ حمید میگفت اماده شدن دخترا 3 ساعت طول میکشه،الان خودش رفته چیکار؟؟؟؟؟ 2 نقل قول لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28,167 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۲ حمید همه هستن برید خوش باشید منم میمونم تا شما برگردید وبعدش برم لالا 2 نقل قول لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28,167 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۲ نوشتن از دردها درد دارد کسی " واژه هایم " را از من بگیرد . . . 2 نقل قول لینک به دیدگاه
soil eng 17,164 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۲ خوشم نیومد میزبان فقط یه نفره 3 نقل قول لینک به دیدگاه
soil eng 17,164 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۲ چتونه؟ چرا همتون با ی شکلک.... 2 نقل قول لینک به دیدگاه
soil eng 17,164 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۲ حنانه گفت چن دقه دیگه میاد پاتوق شهرسازی... حمید و قاسمممممممممممممم ..همش باید بیوفتم دنبالتوووون 2 نقل قول لینک به دیدگاه
soil eng 17,164 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۲ وای حنانه قابلمه هه داره سوراخ میشه بسه 2 نقل قول لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28,167 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۲ الی تازه این خوبه لیوان نداشتیم همه با یه بطری خوردیم بذار جایی که داشتم درس میخوندم رو نشونت بدم 1 نقل قول لینک به دیدگاه
soil eng 17,164 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۲ الی تازه این خوبهلیوان نداشتیم همه با یه بطری خوردیم بذار جایی که داشتم درس میخوندم رو نشونت بدم سخت میگذره ولی بعدش کلی واست خاطره میشه 2 نقل قول لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28,167 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۲ http://www.noandishaan.com/upload/images/qycx20dkjjxvjbphvgy.jpg آره عزیزم بهترین دوران زندگی من داره تو خوابگاه میگذره از تک تک لحظه هاش لذت میبرم اصن اون شب با اینکه خیلی اذیت شدیم اما انقدر خندیدیم که بچه هایی که خوب بودن اومدن اعتراض چون تو حیاط بودیم نقل قول لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28,167 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۲ تازه الهه صداشونو ضبط کردم دارم گوش میدم یعنی دارم غش میکنم 2 نقل قول لینک به دیدگاه
soil eng 17,164 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۲ http://www.noandishaan.com/upload/images/qycx20dkjjxvjbphvgy.jpgآره عزیزم بهترین دوران زندگی من داره تو خوابگاه میگذره از تک تک لحظه هاش لذت میبرم اصن اون شب با اینکه خیلی اذیت شدیم اما انقدر خندیدیم که بچه هایی که خوب بودن اومدن اعتراض چون تو حیاط بودیم عجب جای نرمی..به به یادش بخیر...صب روز بعدش از خواب بیدار شدیم به دوستم گفتیم (من و اون یکی دوستم ک خوابگاهی نیستیم)ی برس بده موهامونو... اونم یکی داد دیدم دستش شکسته گفتم اینو چیکارش کنیم حالا..؟؟ دیگه خودت بقیه ماجرارو برو..شده بودیم سوسول و مضحکه اتاقشون 2 نقل قول لینک به دیدگاه
soil eng 17,164 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۲ تازه الهه صداشونو ضبط کردمدارم گوش میدم یعنی دارم غش میکنم کم بخند..نصف شب کار میدی دستمونااا :bigbed: الان خوابی ایا؟ 1 نقل قول لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28,167 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۲ الهه جون این چیزا واسه ما عادیه تو کلاس ما ،سه نفر هستیم که شیطون ترین ها هستیم امروز دوتاشون خواستن برن جمع شدیم تو حیاط ویه گروه تشکیل دادیم شعر بارون بارون میخوندیم آخه اون دوتا لر هستن سرپرستی پرتشون کرد بیرون 1 نقل قول لینک به دیدگاه
Hamid Ghobadi 12,840 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۲ بله خوابیدم با اجازتون ... اصن حرفای شما رو هم گوش نمیکنم که! خوابم! 2 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .