O-N 10553 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ مي دونم يه مقدار زياده ولي فك كردم بد نيست اينجا بذارم: ... تا کجا من اومدم ؟! چطوری برگردم ؟! چه درازه سایه م چه کبودِ پاهام من کجا خوابم برد ؟ یه چیزی دستم بود کجا از دستم رفت ؟! من می خوام برگردم به کودکی قول میدم که از خونه پامو بیرون نذارم سایه مو دنبال نکنم ... تلخ ِ تلخم مثه یک خارکِ سبز سردِ و می دونم هیچ زمانی دیگه خرما نمی شم چه غریبم روی این خوشهء سرخ :: من می خوام برگردم به کودکی -- نمی شه ! :: می شه -- نمی شه ! :: می شه -- نمی شه ، کفش برگشت برامون کوچیکه :: پابرهنه نمی شه برگردم ؟! -- پل برگشت توان وزن ما رو نداره ، برگشتن ممکن نیست :: برای گذشتن از نا ممکن کیو باید ببینم ؟ -- رویا رو :: رویا رو ؟! رویا رو کجا زیارت بکنم ؟ -- در عالم خواب :: خواب به چشمام نمی یاد -- بشمار ، تا سی بشمار ؛ 1 و 2 :: 1 و 2 -- 3 و 4 :: 3 و 4 -- 5 و 6 :: 5 و 6 -- 7 و 8 :: 7 و 8 -- 9 و 10 :: 9 و 10 ... من کجا خوابم برد ؟! من کجا خوابم برد ؟! من می خوام برگردم به کودکی ! ... 13 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ مي دونم يه مقدار زياده ولي فك كردم بد نيست اينجا بذارم: ... تا کجا من اومدم ؟! چطوری برگردم ؟! چه درازه سایه م چه کبودِ پاهام من کجا خوابم برد ؟ یه چیزی دستم بود کجا از دستم رفت ؟! من می خوام برگردم به کودکی قول میدم که از خونه پامو بیرون نذارم سایه مو دنبال نکنم ... تلخ ِ تلخم مثه یک خارکِ سبز سردِ و می دونم هیچ زمانی دیگه خرما نمی شم چه غریبم روی این خوشهء سرخ :: من می خوام برگردم به کودکی -- نمی شه ! :: می شه -- نمی شه ! :: می شه -- نمی شه ، کفش برگشت برامون کوچیکه :: پابرهنه نمی شه برگردم ؟! -- پل برگشت توان وزن ما رو نداره ، برگشتن ممکن نیست :: برای گذشتن از نا ممکن کیو باید ببینم ؟ -- رویا رو :: رویا رو ؟! رویا رو کجا زیارت بکنم ؟ -- در عالم خواب :: خواب به چشمام نمی یاد -- بشمار ، تا سی بشمار ؛ 1 و 2 :: 1 و 2 -- 3 و 4 :: 3 و 4 -- 5 و 6 :: 5 و 6 -- 7 و 8 :: 7 و 8 -- 9 و 10 :: 9 و 10 ... من کجا خوابم برد ؟! من کجا خوابم برد ؟! من می خوام برگردم به کودکی ! ... عالی بود 6 لینک به دیدگاه
O-N 10553 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ ولی من گولتو نمیخورم آخه بستگي داره خود آدم تا چه حد باشه :persiana__hahaha: 3 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ یه کمی دل و جراتمو بیشتر می کردم! 2 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ وقتی هوتن خودش نیست و جماعتی رو میزاره سر کار: :banel_smiley_4: لیلیان, O-N, R A H A , vahid2007, yasi * m, سمندون ,شقایق21 کاش میشد همه رو این جوری برد سر کار تازه ا.ن ازش تقدیر هم میکرد که مشکل ملت ایرانو حل کرده ای کاش:ws53: 4 لینک به دیدگاه
Milad 1 727 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ doost dashtam zudtar bozorg besham bozorgo bozorgtar 3 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ ليليان و سمندون شما 2 تا چرا انقدر خوشحالين؟؟ 4 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ ليليان و سمندون شما 2 تا چرا انقدر خوشحالين؟؟ تو چشا من نگاه کنننننن خوشجالی میبینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ 4 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ تو چشا من نگاه کنننننن خوشجالی میبینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ خوب نميشه گفت دقيقا... بنظر خوشحال مياي 3 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ خوب نميشه گفت دقيقا... بنظر خوشحال مياي :4chsmu1::4chsmu1: 3 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ ليليان و سمندون شما 2 تا چرا انقدر خوشحالين؟؟ نگران نباش........درحال حاضر اصلا حال خوشی ندارم............:icon_pf (34): 2 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ نگران نباش........درحال حاضر اصلا حال خوشی ندارم............:icon_pf (34): ايشالا زود خوب بشي 2 لینک به دیدگاه
mina_srk 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۸۹ اگه برمیگشتم به کودکیم بیشتر وقتمو با آقا جونم میگذروندم گاهی اوقات از دستش در میرفتم که بغلم نکنه و بوسم نکنه حالا دلم واسه اون بوسه ها و بغل کردنای آقا جون تنگ شده... 2 لینک به دیدگاه
Hossein.T 22596 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۸۹ تصمیم کبری میگرفتم! شاید منم مثل اون معروف میشدم . . .! 2 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۸۹ حسرتی ندارم...کـاری که می خواستم و نکــرده باشم. کودکی رو واقعـا کودکی کــردم. ولی... پدربزرگم خیلی زود رفت...خیلی دوستش داشتم...کــاش مدت بیشتــری توی بغلش می نشستم و برام کتاب میخوند... 2 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۸۹ اگه به اون موقع ها برمیگشتم........حتما بیشتر کودکی میکردم...........گاهی احساس میکنم با همه شیطنتام بازم سیر نشدم ..............ادما وقتی بزرگ میشن.......حتی اگه خودشون بخوان هم بعضی چیزا جلو شیطنتها و کودک بودنشونو میگیره..............من فقط شیطنتامو میخوام!!!! همین! 2 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۸۹ اگه برگردم سعی می کنم شروع کنم به یاد گیری چند زبان از همه مهمتر انگلیسی اما دلم می خواد برگردم دو سال پیش که یه گندی بالا آوردم و دوسال توش دارم دست و پا می زنم جبرانش کنم تا زندگیم اینجوری تباه نشه 2 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۸۹ اگه به اون موقع ها برمیگشتم........حتما بیشتر کودکی میکردم...........گاهی احساس میکنم با همه شیطنتام بازم سیر نشدم ..............ادما وقتی بزرگ میشن.......حتی اگه خودشون بخوان هم بعضی چیزا جلو شیطنتها و کودک بودنشونو میگیره..............من فقط شیطنتامو میخوام!!!! همین! ته تغاری........... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده