رفتن به مطلب

اعتراف...


zx1

ارسال های توصیه شده

دل من دل من تـنها بـود ،

دل من هرزه نـبـود ... دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا به کجا ؟!... معـلـوم است ، به در خانه تو ! دل من عادت داشـت ، که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری که تو هر روز آن را به کناری بزنی ... دل من ساکن دیوار و دری ، که تو هر روز از آن می گـذری . دل من ساکن دستان تو بود دل من گوشه یک باغـچه بـود که تو هر روز به آن می نگری راستی ، دل من را دیـدی ...؟

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 254
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

درمیان عشق بازی بین زمین و آسمان

 

در میان این دانه های لطیف برف و باران

 

اعتراف میکنم که دوستت دارم تا اخر دنیا

 

منتظر آمدنت میمانم مردی از جنس آسمان

 

من دلم را به تو بخشیدم

 

روحم را جسمم را همه هستی ام را

 

پس با چشمان مخملی به من بنگر

 

بگذار ستاره های نگاهم از آسمان بی آلایش چشمان تو تلالو دوباره ای یایند

 

بگذار دستان سردم در حصار دستان تو عطش مطبوع عشق را تجربه نمایند

 

بگذار دراین هوای سرد زمستانی عطر نفس های تو ظامن خوشبختی ام باشد

 

و آغوش گرم تو تنها تکیه گاه ابدی ام...

 

لینک به دیدگاه

برف های سپید این تبلور سردی و عشق

قدم های خسته ی باد میان شاخه های عریان

برگ هایی که ققط امروز مشتی از خاک شدند

و چگونه می توان باور کرد روزی دوباره شکوفه ها مهمانی می گیرند

و قدم های انتظار مرد عابر برای رسیدن

دل تنگی برای پریدن از قفس دل تنگی

خنده های پر دردی که تو شیرین دانستی

و این جاده بی انتها در کجا ختم خواهد شد

وقتی دلش می خواست مثل ماهی در اعماق دریا گریه کنه

جایی که دل هیچ کدوم از رهگذر ها براش نسوزه

جایی که اشک های اون دریای آبی تو بشه

برف لباسش را پر کرده بود

جامه ی سیاه او دیگر سپید بود

مگر فقط خدا کاری کند

تا که این جامه ی سیاه او سپید شود

و اگر او بخواهد دیگر محال است

از برف و عشق بهراسی.........

لینک به دیدگاه

روز ها معترفم به شب....

 

شب ها معترفم به روز...

 

من در این تناقض ها در پیِ خودم که گم گشته در زمان!

 

من اعتراف می کنم که در جایی از این روز و شب گم شده ام...:icon_redface:

لینک به دیدگاه

وقتی دلم بهونه بودنتو میگیره

 

با شنــیدن هر صدایی اشکم درمیاد

 

چه بـرسه تـــو صدام کنی

 

دلم بهونه میگیره تو آغوشـــت گم بشم

 

و من با چشمای خیس خودخواهانه آرزو میکنم

 

همیشـــه داشـــتن روحــــــــ ـ و جســـمتو
:icon_gol:

لینک به دیدگاه

هر چه داشتم

 

در کیف کوچک چرمی کهنه جیب پشت شلوارم

 

دور ریختم

 

کارت شناسایی

 

کارت تردد

 

کارت ساعت

 

گواهینامه رانندگی

 

کارت های اعتباری و خرید

 

دفتر تلفن

 

عکس های سه در چهار یادگاری دوستانم

 

تنها عکس کودکی ام.....

 

عکس کودکی ام.....

 

کودکی ام......

 

آقا ، خانم ، ببخشید

 

این چشم ها را در این حوالی ندیده اید...؟

 

آشنا نیست...؟

 

نشان یا خاطره ای ندارید از او...؟

 

آقا ، خانم ، ببخشید......

 

نه......

 

نه ، دیوانه نیستم....

لینک به دیدگاه

هركجا هستي باش

عشق تو مال من است

خاطر ياد تو در ياد من است

چه اهميت دارد كه تو از من دوري؟

كه من اينجا تنهام؟

اين مهم است كه تو در ياد مني!

لینک به دیدگاه

تو آن شعر زیبای بلندی

 

که آرزو داشتم اسم من در پایین ات خودنمایی کند

 

اما افسوس که با هر نفس باید شاهد کسانی باشم

 

که تو را از آن خود می پندارند

 

و مرا غریبه ای مزاحم....:sigh:

لینک به دیدگاه

تکیه گاه همیشه خسته است....

 

خسته به استواری....او هم دوست دارد یک روز فرو بریزد...

 

شاید اون روز....

 

روزِ اعترافِ من باشد به او که دیگر... به تو نیازی نیست:icon_redface:

لینک به دیدگاه

بر دَرِ اتاق اعتراف صف بسته اند...

 

تا نوبت من شود می ترسم پشیمان شوم...شاید فراموش کنم...

 

من بیش از اعتراف...شَک دارم در گفتنش...:icon_redface:

لینک به دیدگاه

زمستان عشق من فرا رسیده است

 

اما من هنوز هم در بهار احساسم تو را میخوانم

 

تورا مینویسم

 

از عاشقانه هایم با تو سخن میگویم

 

دستان سردت را می طلبم

 

و در انتظار چشمان مه گرفته ات

 

روز هایم را به تصرف یخبندان بی تفاوتی حضورت در می آورم...

لینک به دیدگاه

[h=2]icon1.png[/h]

اعتراف می کنم آنقدر مراسرد کردی :

 

از خودت...............ازعشق

 

که حالابه جای دلبستن؛ یخ زده ام

 

آهای !!!!! روی احساس من پانگذارید

 

لیز میخورید.......................

 

 

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...