رفتن به مطلب

اعتراف...


zx1

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

من معترفم به تو...

 

به تو که لحظه لحظه هایت...ثانیه به ثانیه های من است...

 

به تو که دنیایی....

 

به تو هستی برایم معنای یک لبخندت دارد...

 

من معرتفم به تو...:icon_redface:

  • Like 13
  • پاسخ 254
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

چقدر دوست داشتن تو خوب است.

دوست داشتن تو

ماهی قرمز هیچ سفره هفت سینی نیست.

دوست داشتن تو

عین ساعت تحویل سال است.

ــ همیشه منتظرش مانده ایم.ــ

دوست داشتن تو

عیدی اول فروردین است.

کاش همیشه عید بود.

کاش همیشه تو را عیدی می گرفتم.

تو را دوست دارم

زمین از چرخیدن می ماند.

و خورشید فراموش می کند که باید غروب کند.

تو را دوست دارم.

سیب ها

همه ی فصل ها به شکوفه می نشینند.

چلچله ها کوچ نمی کنند.

وقتی تو را دوست دارم

دختر کوچک آسمانم هنوز.

فخری برزنده

  • Like 11
ارسال شده در

این کدامین گونه از آلزایمر است

وقتی تنها

بدی های تو را از یاد برده ام!

خوبیهایت هرچند ناچیز اما

همچون سایه های دم غروب

هر لحظه بیشتر قد می کشند!

پزشکت را به من معرفی کن

و بگو

چگونه یک شبه راهی را رفته ای

که من سالهاست

اندر خم اولین کوچه اش

گیر کرده ام!

این قرصهای دیازپام دیگر

برای علاج دردهای من کارگر نیستند!

فقط به خوابی می بَرَندم

که باز هم

تنها رویایش تویی!

 

مصطفی زاهدی

  • Like 10
ارسال شده در

معتکفم به اعتکافِ نگاهت...

 

تاب ندارد نگاهت..به این اعترافم...

 

پس خَموشَم...از نگاهم بخوان...:icon_redface:

  • Like 7
ارسال شده در

الهی

گناه کردم

اطرافیانم مقصر بودند

خوب که دقت می کنم من هم عاری از تقصیر نبودم

اعتراف می کنم که من اگر خوب بودم،صبوری می کردم که در اینصورت الان گناهکار نبودم...

  • Like 7
ارسال شده در

کاش به همان اندازه که از حرف مردم می ترسیم

از تو می ترســـیدیم

که اگـــــــــــر اینگونه بود

دنیای ما دنیـــای دیــــگر بود

و آخرت ما هم آخرت دیــــــــگری

 

کاش ...

  • Like 6
ارسال شده در

اعتراف نمیخواهد این دوست داشتن

وقتی چشمانم حتی جلوی دختر کوچک همسایه-تینا-هم برایم آبرو نگذاشته اند که تا مرا میبیند، به چشمانم زل میزند و میپرسد:

چشمای تو اصن مث قبلا نیست :)

  • Like 6
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

شرمنده ام کرده ای با مهربانیت

این روزها

میپرسد قلب از چشمانم

نگاه تو چه دارد

که تاب و توان از آن میگیرد

  • Like 4
  • 1 سال بعد...
ارسال شده در

بازار اعتراف گرم است....

 

جمله ای از من بشنو....

 

من آن سایه ای بودم که یک عمر بر سَرَت سنگینی می کرد!

  • Like 3
  • 6 ماه بعد...
ارسال شده در

اعتراف تلخیست...

 

دوست داشتنت...

 

برای من شیرین...

 

برای تو تلخ...

 

برای من ممکن...

 

برای تو غیرممکن....

 

اعتراف سختیست...

 

اعتراف به دوست داشتن...

 

94/9/14

بامداد شنبه...00:37

  • Like 6
ارسال شده در

شرمنده ی دِلَت شدم...

 

من آب شده ام از این اعتراف...

 

عاشقانه ی من و تو هم دست آخر سکوت ش در دو حالت...

 

من آب شدم..تو گونه سرخ کردی...:icon_redface:

  • Like 4
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

بوسیدَمش

 

دیگر

هراس نداشتم

جهان پایان یابد

 

من از جهان سهمم را گرفته بودم

 

احمدرضا احمدی

  • Like 4
ارسال شده در

غرورم از قلبم بزرگتر است

این را قبول میکنم

اما گاهی درها را که میبندم

معنی اش این است:

 

"لطفا این در را بزنید"

  • Like 5
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در
orp3c7.jpg
  • Like 3
  • 3 هفته بعد...
ارسال شده در

اعتراف می کنم...عاشقی بلد نیسنم...

 

من فقط بلدم از رو بخوانم کتاب عاضقی را...:icon_redface:

  • Like 2

×
×
  • اضافه کردن...