رفتن به مطلب

شعری طنز از نوع زنانه !!


saba888

ارسال های توصیه شده

یه چیزی میگم نارحت نشین: این زنه خیلی بیشّوره.:ws3:

این زن اتفاقا خیلی هم با شعور و ارزش خودشو می دونه البته هنوز کامل خواسته هاشو نگفته اگه کامل تر بگه باشعور ترم میشه:ws37:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
چرا؟؟؟چون یه قسمت کوچیکی از حقوق از دست رفته خانومارو داره پس می گیره؟؟؟

:w00:

 

این زن اتفاقا خیلی هم با شعور و ارزش خودشو می دونه البته هنوز کامل خواسته هاشو نگفته اگه کامل تر بگه باشعور ترم میشه:ws37:

 

 

آفرين آفرين:w16::w16::ws3:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

 

به ‌نام خداوند

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
آفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین

 

خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین

 

خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین

 

پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین

 

خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین

 

رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

 

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !

 

نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!

 

مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین

 

زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین

 

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین

 

چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین

 

و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

 

تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این

 

که

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین

  • Like 3
لینک به دیدگاه

 

 

 

 

 

به ‌نام خداوند

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
آفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین

 

خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین

 

خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین

 

پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین

 

خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین

 

رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

 

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !

 

نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!

 

مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین

 

زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین

 

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین

 

چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین

 

و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

 

تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این

 

که

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین

 

 

 

عطا شد به مرد این همه حسن نیک*******به اشعار زیبای عطا هم تبریک

من از این به بعد ترشی نمیخورم شاید یه چی شدم:ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...