anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4.01 MB برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 980 KB برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 8.92 MB برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4.09 MB برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5.63 MB برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 590 KB 1 لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ عکسهایی از سفینه های فضایی یا یو.اف.او ها 1 لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ از بهترين و شايد كم نظيرترين مدارك رويارويي بشقاب پرنده ها و هواپيماهاي نظامي مربوط به سال 1976 و تقابل اين اشيا ناشناس پرنده و جت هاي فانتوم II در محدوده آسمان شهر تهران است كه تا به امروز برخي از زواياي اين حادثه همچنان در پرده ابهام قرار دارد . اين واقعه هنگامي رخ داد كه در 19 سپتامبر1976 مركز فرماندهي نيروي هوايي شاهنشاهي ايران شي پرنده ناشناسي را در محدوده آسمان تهران شناسايي كرد, نكته مهم در اين حادثه تاثيرات ناشناخته الكترومغناطيسي شي پرنده ناشناس بروي سيستمهاي الكترونيكي بود . دو فروند هواپيماي جت فانتوم F-4 كه به صورت مستقل اقدام به رهگيري اشيا ناشناس پرنده(UFO) كرده بودند تمامي سيستمهاي الكترونيكي و ارتباطي آنان مختل شده و از كار افتادند و حتي در يك مورد هواپيما قادر به شليك موشكهاي خود به هدف نيز نبود وهر دو به ناچار از شي پرنده دور شدند . اين حادثه به سرعت مورد توجه سازمان اطلاعات دفاعي آمريكا(DIA) , سازمان امنيت ملي آمريكا (NSA) و سازمان اطلاعات مركزي آمريكا(CIA) قرار گرفت و تعدادي از پرسنل ايراني كه مستقيما در اين حادثه حضور داشتند مورد بازجويي قرار گرفتند. اگر چه با گذشت زمان برخي از اين نكات مبهم و سوالات بي پاسخ آن به تدريج با خارج شدن و انتشار مدارك مربوط به اين حادثه از حالت محرمانه بودن روشن شده است اما همچنان نكات و ابهامات بيشماري وجود دارد كه به نظر نميرسد تنها با بررسي تنها اين حادثه اميدي به يافتن پاسخي براي آن داشت اما ميتوان اميدوار بود كه با در كنار هم چيدن مجموعه مدارك بدست آمده از حوادث مختلف به نتيجه اي مثبت دست يافت با ما باشيد تا گذري بر اين حادثه داشته باشيم . شرح واقعه در حدود ساعت 12:30 بامداد روز 19 سپتامبر1976مركز فرماندهي نيروي هوايي شاهنشاهي ايران چندين تماس تلفني در فواصل زماني كوتاه از منطقه شميران در شمال تهران دريافت ميكند كه تعدادي از آنان گزارش ديدن يك شي پرنده در آسمان و تعدادي ديگر از ديدن يك شي نوراني شبيه به هليكوپتر خبر ميدادند . هنگامي كه مركز فرماندهي نيروي هوايي مطمئن شد كه هيچ هليكوتر و هواپيمايي متعلق به نيروي هوايي و يا سازمان ديگر در آن محدوده حضور ندارد با تيمسار همافر نادر يوسفي جانشين فرمانده عمليات نيروي هوايي و فرد سوم نيروي هوايي شاهنشاهي ايران تماس گرفته ميشود و در جريان امور قرار ميگيرند . تيمسار يوسفي در اولين واكنش, احتمال مشتبه شدن ساكنين شميران از ديدن ستاره زهره كه درآن فصل از سال درخشانترين اجرام سماوي است به جاي شي ناشناس نوراني ميدهد اما بعد از صحبت با برج مراقبت فرودگاه مهرآباد و گزارش آنان مبني بر ديدن يك جرم نوراني كه بسيار بزرگتر از يك ستاره است اين فرضيه منتفي ميشود و تيمسار يوسفي تصميم به شناسايي و رهگيري اين شي نوراني ناشناس ميگرد . در حدود ساعت 01:30 بامداد يك فروند هواپيماي فانتوم F-4 از پايگاه هوايي شاهرخي (همدان) به پرواز در مي آيد و با حداكثر سرعت به سمت تهران و محل رويت شي ناشناس پرنده حركت ميكند , در فاصله 70 مايلي (112 كيلومتر) هدف , خلبان از رويت بصري يك شي ناشناس نوراني ميدهد( كه محتمل نور زيادي ساطع ميكرده كه از اين فاصله تشخيص داده شده) و به سمت شي ناشناس نوراني حركت ميكند , در فاصله 25 مايلي ( 40 كيلومتري) شي ناشناس ناگهان تمام دستگهاي مسيرياب(قطب نما و...) و سيتمهاي الكترونيكي هواپيما به همراه سيستمهاي ارتباطي مختل ميشوند و از كار ميافتند و خلبان درمانده و متحير از اين حوادث بعد از سعي و تلاش بيهوده براي تسلط بر امور تصميم به بازگشت به پايگاه شاهرخي ميگيرد اما تمامي سيستمهاي هدايتي و ارتباطي هواپيما در راه بازگشت به پايگاه بعد از دور شدن از شي ناشناس به حالت عادي خود بازميگردند . در ساعت 01:40 بامداد دومين هواپيماي جت فانتوم به خلباني سرهنگ دوم همافر پرويز جعفري براي شناسايي شي ناشناس به پرواز در مي آيد . سرهنگ جعفري و كمك خلبان هواپيما بعد از مشاهده بصري شي نوراني ناشناس , رادار هواپيما نيز خبر از وجود يك شي پرنده در فاصله 27 مايلي(43 كيلومتري) هواپيما ميدهد . اين شي نوراني از نظر بزرگي در انداره هايي شبيه به يك هواپيما بوئينگ 707 است و در حال حاضر باسرعت 150 مايل (240 كيلومتر) در ساعت به سمت جنوب در حال حركت است و در فاصله 25 ميلي(40 كيلومتر) هواپيما قرار دارد, اين شي ناشناس گاهي حركت ميكند و گاهي هم در آسمان ثابت است . هنگامي كه سرهنگ پرويز جعفري در 25 مايلي (40 كيلومتري) شي ناشناس نورني قرار داشتند مشاهدات بصري خود را اينگونه بيان گزارش ميكند : تشخيص اندازه دقيق شي نوراني به دليل نور زيادي كه از اين شي ساطع ميشود دشوار است . رنگهاي اين شي نوراني به صورت متناوت ميان رنگهاي آبي , سبز, قرمز و نارنجي متغير و تغيير رنگ آن منظم است و به سرعت رنگها تغيير ميكنند . فاصله تغيير رنگها خيلي كم و كمتر از يك ثانيه بيشتر ميان تغيير رنگها فاصله نيست . در همان هنگام كه هواپيما در حال حركت به سمت جنوب و شي نوراني ناشناس بود شي ناشناس كوچك تري از شي بزرگ ابتدايي جدا شده و با سرعت زياد به سمت هواپيماي سرهنگ جعفري حركت ميكند , سرهنگ جعفري به تصور اينكه مورد حمله قرار گرفته است ,اقدام به رهگيري شي دوم كرده و با استفاده موشك سايدوايندر تصميم به حمله ميگيرد ولي در لحظه شليك موشك به ناگهان تمام سيتمهاي كنترل موشك و سيتمهاي ارتباطي از كار مي افتد . خلبان با ديدن اين شرايط با يك شيرجه سريع و تحمل فشار جي زياد اقدام به چرخش و گريز از مهلكه ميكند اما شي دوم ناشناس تا مدت زمان كوتاهي اقدام به تعقيب هواپيما تا فاصله 5 مايلي(7.5 كيلومتر) ميكند و بعد از دور شدن هواپيماي جت فانتوم اقدام به بازگشت به سفينه مادر ميكند و سفينه مادر (همان سفينه بزرگ نوراني ابتدايي) بر طبق مكالمات خلبانان هواپيما اقدام به دور شدن از موقعيت با سرعت صوت ميكند و باز هم به محض دور شدن هواپيما از شي ناشناس نوراني تمامي سيستمهاي هدايتي و ارتباطي هواپيما به حالت طبيعي خود باز ميگردند . در فاصله زماني كوتاه خدمه هوايپماي جت فانتوم F-4 مشاهده ميكنند شي نوراني كوچك تري نسبت به شي نوراني بزرگ ابتدايي از شي نوراني بزرگ جدا ميشود و با سرعت نسبتا زيادي به صورت زاويه دار و مورب به سوي پايين در حال سقوط(يا فرود) است سرهنگ جعفري از فرصت استفاده كرده و در ارتفاع پايين تصميم به نزديك شدن به شي نوراني در حال سقوط ميگيرد اما پيش از آن شي پرنده بعد از پرواز بر فراز فرودگاه مهرآباد, درمكاني در اطراف فرودگاه مهرآباد با همان نور خيره كننده فرود مي آيد و تمام سيستمهاي الكترومغناطيسي و ارتباطي در آن محدوده از كار مي افتد . هواپيماهاي غير نظامي كه در آن زمان در حال نزديك شدن به فرودگاه مهرآباد بودند و يا در حال تماس با برج مراقبت فرودگاه مهرآباد بودند همگي مدعي قطع شدن يكباره ارتباط خود با برج مراقبت فرودگاه مهرآباد شده اند اما با تلاش سرهنگ شاهرخي و كمك خلبان هواپيما در حالي كه تمام سيستمهاي الكترونيكي هواپيما از كارافتاده بود هواپيماي جت F-4 موفق به نزديكي به شي ناشناس ميشوند كه در گزارش مشاهدات به شكل يك استوانه تخم مرغي شكل توصيف شده است كه نوري كمتر نسبت به سفينه مادر سطح آنرا پوشانده بود و چراغهاي چشمك زن به صورت يك كمربند به دور آن وجود داشت . روز بعد خلبانان دومين هواپيماي فانتوم با استفاده از هليكوپتر با پرواز بر فراز منطقه سعي در پيدا كردن محل فرود شي ناشناس پرنده داشتند اما هيچ رد و اثري نيافتند اما تصميم گرفته شد محل تقريبي فرود شي ناشناس پرنده در يك دايره با استفاده از دستگاهاي ردياب امواج راديويي و بررسي تششعات مختلف (راديو اكتيو و ....) بررسي شود كه در هنگام اين جستجو امواج راديويي گوش خراشي در همان اطراف از يك خانه كوچك كه در همان نزديكي بود دريافت شد و وقتي از ساكنين خانه در مورد اينكه شب گذشته مورد غير عادي نديده اند سوال شد آنان پاسخ دادند ما ديشب صداهاي عجيب به همراه نورهاي عجيب مانند صاعقه ديده ايم . گزارش از بازجويي اعضاي اين خانواده و يا منبع اين امواج گوش خراش و حتي گزارشي از نتايج تحقيقات بررسي تششعات منتشر نشده است و بعد از سقوط شاه نيز هيچ مدركي در اين زمينه يافت نشد و مطالب بالا بر اساس مدارك گفته شاهدان اين واقعه و مطالب منتشر شده از سوي سازمان اطلاعات دفاعي آمريكا نوشته شده است . فرم گزارش سازمان اطلاعات دفاعي امريكا: لف) اين مورد شامل گزارشهاي مختلفي در زمينه يك كيس واحد است كه توسط شاهدان مختلف در شميران و فرودگاه مهرآباد و ... كه از آسمان و هم از روي سطح زمين در مكان هاي مختلف ديده شده است . ب) جدا از وجود تعداد زيادي شاهد عام تعدادي از پرسنل نيروي هوايي كه داراي علم و تجربه كافي هستند نيز بر وجود چنين شي ناشناسي گواهي داده اند . ج) تمام اين مورد توسط رادار مشاهده و تاييد شده است. د) تاثيرات الكترومغناطيسي ناشناخته همانند EME توسط دو هواپيما و برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تاييد شده است . ه) تاثيرات فيزيولوژي قابل مشاهده اي مانند تاثير در عضو بينايي پرسنل نيروي هوايي گذاشته است . و) مقدار مانور پذيري بسيار بالايي براي شي ناشناس گزارش شده است . با توجه به ظوابط و مدارك موجود اين مورد قابليت بررسي به عنوان يك شي نا شناس پرنده(UFO) را دارد. عقايد شاهدان: دي(يدالله) ناظري يكي از خلبانان اولين هواپيماي جت فانتوم معتقد است اشيا ناشناس پرنده(UFO) ميتوانند با سرعت چندين هزار مايل در ساعت مسافرت كنند . او در ادامه ميگويد : ".... اين اشيا فراتر از سرعت و قدرت ما بودند و F-4 مطمئنا نميتوانست به اين اشيا ناشناس پرنده برسد ,هنوز هيچ كشوري نتوانسته به چنين وسايل پرنده اي با چنين قدرت و سرعتي دست يابد , مدتي بعد گزارشهايي منتشر شد كه زمان آن چند دقيقه قبل از اين واقعه در تهران بوده است و خلبانان مصري شي ناشناسي مانند اين شي را بر فراز دريايي مديترانه رويت كرده اند و يا در همان زمان از رويت شي ناشناس نوراني در ليسبون پرتغال سخن گفته شده است. من ميگويم اين شي پرنده از يك سياره ديگر آمده بود . تيمسار همافر نادر يوسفي معاون عمليات وقت نيروي هوايي ميگويد "... من دو جت رهگير درخواست كردم و فكر ميكردم براي رهگيري و شناسايي آن كافيست اما نميدانستم كه آنها از كجا آمده اند , او در ادمه ميگويد بسياري از مدارك اين رويارويي در اختيار سازمان اطلاعات دفاعي آمريكا (DIA) است و هيچ كس در ايران به اين مدارك دسترسي ندارد . نادر يوسفي ميگويد بعد از اينكه دومين هواپيماي فانتوم F-4 ارتباط خود را از دست داد و سيستمهاي تسليحاتيش از كار افتاد با يك مانور اقدام به گريز ميكند و در هنگام گريز سرعت هواپيما به 2 ماخ هم ميرسد اما شي ناشناس نوراني( دومين شي كه كوچكتر بوده و از شي اوليه بزرگتر جدا شده بود) به تعقيب هواپيما اقدام ميكند و به سادگي به هواپيما نزديك ميشود . مسئول وقت برج مراقبت مهرآباد حسين پيروزي هم ميگويد شي ناشناس پرنده(كوچك) در ارتفاع كم 2200 تا2500 پا بر فراز فرودگاه مهرآباد پرواز كرد كه مانند يك استوانه بود كه چراغهايي به دور آن بسته شده بود و وقتي كه شي ناشناس پرنده بر فزار فرودگاه پرواز ميكرد برق برج مراقبت قطع شده بود و تمام سيستمها از كار افتاده بودند و ما باديگران ارتباطي نداشتيم . روز بعد از حادثه سپهبد عبدالله آذربرزين يكي از معاونين فرماندهي نيروي هوايي شاهنشاهي با تمام شاهدان اين حادثه صحبت كرده و گزارشي كامل و جامع از وقايع رخ داده تنظيم ميكند و در آن مينويسد تمامي شاهدان بر اين باور هستند كه هيچ كشوري به چنين تكنولوژي پيشرفته اي دسترسي ندارد و اين اشيا ناشناس ساخت دست بشر نبودند . اين گزارش به همراه ساير مدارك تسليم تيمسار حاتمي( از مشاورين نظامي شاه ) ميشود و تيمسار حاتمي بعد از مشورت با شاه از گروه مشاوران نظامي آمريكايي حاضر در ايران به واسطه يك مقام بلند پايه نيروي هوايي ايران از ژنرال ريچارد سكورد (مسئول مستشاران نظامي امريكا در ايران)درخواست كمك ميكند . ژنرال ريچارد سكورد بعد از اطلاع از اين واقعه با توجه به حساسيت مقامات ايراني كه براي اولين بار بود با چنين حادثه اي رو برو ميشدند و اهميت موضوع براي آمريكا از لحاظ اينكه اگر عامل اين وقايع شوروي باشد كه به تكنولوژي پيشرفته اي دست يافته است براي امنيت آمريكا يك فاجعه به شمار ميرود مقامات مسئول را در واشنگتن را از ما حدث واقعه مطلع ميكند و دكتر بروس مكابي از محققين برجسته در اين زمينه به همراه چندين گروه تحقيقاتي از نيروي هوايي آمريكا و سازمانهاي اطلاعاتي مامور تحقيق و بررسي موضوع ميشوند و به ايران اعزام ميشود . نيروي هوايي امريكا و ساير سازمانهاي اطلاعاتي تمام مدارك و شواهد اين حادثه را جمع آوري كردند و از تمامي شاهدان بازجويي كردند. مدارك و جزييات واقعه: در اول اكتبر1976 اين واقعه با انتشار نوار مكالمات سرهنگ پرويز جعفري خلبان دومين هواپيماي جت فانتوم وارد مرحله تازه اي در اين نوار مكالمه سرهنگ جعفري ميگويد شي ناشناس به سرعت در حال نزديك شدن به ماست و با وجود اينكه هواپيما با سرعت بيشتر از سرعت صوت در حال پرواز به سوي تهران است ولي شي ناشناس نوراني(كوچك) در حال نزديكي به آنهاست . سرهنگ جعفري شي كوچك دوم نوراني را به اندازه قرص كامل ماه در آسمان توصيف ميكند (شاهدان ماجرا به روي زمين هم دقيقا چنين تشبيهي براي توصيف شي ناشناس پرنده بكار برده اند) چنين اشيا ناشناس پرنده اي در حدود 3 ساعت بعد در ساعت 01:00 بامداد 19 سپتامبر به وقت محلي در رباط پايتخت مراكش نيز ديده شده است و سفارت آمريكا در رباط گزارش ميدهد پليس گزارش هايي متعدد مردمي از رويت شي ناشناس نوراني كه در ارتفاع پايين و موازي سواحل اقيانوس آرام دريافت كرده است كه به شكل يك استوانه نوراني كه چراغهاي چشمك زن زيادي در آن ديده ميشدو هيچ صدايي هم از آن شنيده نميشد . در آنزمان از احتمال سقوط يك ماهواره و شهاب سنگ سخن گفته شد اما سازمان اطلاعات دفاعي با توجه به مدارك بسيار و حادثه تهران چنين احتمالي را منتفي اعلام كرد . ماهوراه جاسوسي DSP-1 متعلق به ارتش آمريكا كه مجهز به سنسورهاي فروسرخ بوده و در نيمكره شمال و شوروي و در نزديكي مرزهاي شمالي حضور داشته در همان زمان متوجه تغييراتي در طيف فروسرخ شده است و به مدت 1 ساعت تمام اين واقعه را با استفاده سنسورهاي فروسرخ خود ثبت كرده است(كه تاكنون منتشر يا خبري در مورد آن اعلام نشد) منبع:انجمن تخصصي هوافضا 2 لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ به گزارش خبرگزاري مهر، پرونده هاي جديدي كه توسط وزارت دفاع انگلستان ارائه شده متشكل از 800 گزارش مبني بر مشاهده يوفوها در سالهاي 1981 تا 1996 است. برخي از اين مشاهدات توسط دانشمندان توجيه شده اند اما بسياري از آنها همچنان در هاله اي از ابهام و ناشناخته باقي مانده اند. در ادامه 10 گزارش از مشاهده يوفوها در جهان كه تا كنون هيچ توضيح علمي و منطقي براي توجيه آن ارائه نشده است، معرفي خواهند شد. برخورد راسول در سال 1947: حاميان نظريه يوفو ادعا مي كنند ارتش آمريكا هواپيماي ناشناخته سقوط كرده را در اين پديده ضبط كرده است. اين رويداد جنجالي كه به خوبي تحت پوشش رسانه اي قرار گرفت به يكي از پر طرفدارترين پديده هاي ناشناخته جهان تبديل شده است. ارتش آمريكا براي توجيه اين پديده اعلام كرده است اين انفجار به برخورد بالني اكتشافي متعلق به برنامه اي طبقه بندي شده به نام مغول تعلق داشته است. مورد كنت آرنولد در سال 1947: پس از اينكه تاجري آمريكايي به همراه خلبانش ادعا كردند 9 جسم پرنده را به صورت زنجيره اي در نزديكي كوهستان رنير ديده اند، رسانه ها اين پرونده را مورد بشقاب پرنده ناميدند. آرنولد اين اجرام را بشقابهاي پرنده اي توصيف كرد كه بر روي آب حركت مي كردند. تا كنون توجيهي براي اين پرونده ارائه نشده و ارتش آمريكا آن را توهم خوانده است. پرونده شايعات واشنگتن در سال 1952: اين پرونده شامل سري گزارشاتي از مشاهدات يوفوها است كه توسط رادارهاي فرودگاهها در سه نقطه متفاوت به ثبت رسيده است. پس از وقوع اين پديده رسانه هاي داخلي از شكل گيري هيئت رابرتسون در سي آي اي خبر دادند. نيروي هوايي آمريكا در نهايت با اين توجيه كه پديده در اثر واژگونگي در اتمسفر زمين به وجود آمده و سيگنالهايي را به اشتباه به رادارهاي فرودگاه ها ارسال كرده است جنجالهاي به وجود آمده را آرام كرد. مورد لولند در سال 1957: در اين سال پليس گزارشهاي متعددي مبني بر اينكه موتور خودرو اين افراد در هنگام نزديك شدن جسمي درخشان و تخم مرغي شكل به صورت ناگهاني از كار افتاده است از رانندگان دريافت كرد. به گفته رانندگان موتور خودروها پس از دور شدن اين جسم مجددا به صورت خوكار فعال شده است. نيروي هوايي علت اين پديده را طوفان الكترونيكي عنوان كرد. برخورد وستال در سال 1966: در اين پرونده بيش از 200 دانش آموز و معلم در دو مدرسه در ملبورن اعلام كردند فضاپيماي بيگانه اي را ديده اند كه بر روي دشتي بزرگ فرود آمده و سپس به سوي حومه شهر حركت كرده است. با وجود اينكه شاهدان اين پديده همچنان بر آنچه ديده اند پافشاري مي كنند، سازمانهاي استراليايي اين جسم ناشناخته را هواپيماي آزمايشي ارتشي خوانده اند. برخورد اسكله شگ در سال 1967: گزارشهاي اين واقعه نشان مي دهد در اين سال جرمي بزرگ با بندر شگ برخورد كرده است كه وزارت دفاع كانادا پس از انجام تحقيقات و بررسي هاي متعدد اين واقعه را به عنوان پديده اي مرموز و حل نشده دسته بندي كرد و كميته كاندان كه مسئوليت تحقيق درباره يوفوها را به عهده دارد موفق به كشف واقعيت اين حادثه نشد. حادثه 1976 در تهران: در اين حادثه جسم پرنده ناشناخته اي تجهيزات الكتريكي دو فروند هواپيماي f-4 را به همراه تجهيزات كنترل زميني از كار انداخت. مقاماتي كه بررسي اين موضوع را به عهده داشتند جسم بيگانه را فرازميني خواندند. توجيهي كه توسط متخصصان ارائه شد نقص تجهيزات الكترونيكي و اشتباه در ديد خلبان بوده است. تعقيب و گريز سائوپائولو در سال 1986: در اين سال در حدود 20 جسم بيگانه پرنده توسط مردم ديده شده و رادارها در نقاط مختلف برزيل آنها را به ثبت رسانده اند. به محض اينكه پنج هواپيماي نظامي براي متوقف كردن اين اجسام پرنده به هوا بلند شدند، اجسام از رادارها پاك شده و ناپديد شدند. محققان اين اجسام پرنده را ذرات ناشي از برخورد ايستگاه فضايي سوويت با اتمسفر اعلام كردند. حادثه بلژيك در سالهاي 1989 و 1990: در حدود 13 هزار و 500 نفر در اين سالها اعلام كردند شاهد پرواز جسمي سه ضلعي عظيم، بي صدا و سياه رنگي بوده اند و در حدود دو هزار و 600 اظهاريه در رابطه با آنچه ديده شده بود نوشته شد. اين جسم توسط رادارهاي ناتو نيز رديابي شد. توضيح و توجيه قانع كننده اي درباره اين اين جسم پرنده ارائه نشده است و تنها برخي معتقدند تعدادي از شاهدان به احتمال زياد هليكوپتري را با يوفو اشتباه گرفته اند. تصويربرداري از يوفوها در سال 2008 در تركيه: نگهبان شب مجتمع يني كنت در اين سال ادعا كرد از چندين جسم پرنده بيگانه طي دوره اي چهار ماه تصوير برداري كرده است. اين تصاوير توسط مركز تحقيقات علوم فضايي سايروس به عنوان مهمترين تصاويري كه تا كنون از يوفوها به ثبت رسيده است، مورد بررسي قرار گرفتند 1 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ مرسی مونتانا جان که در بحث شرکت کردی لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ تصاویری از سفینه های موجودات فضایی گرفته شده از تلسکوپ هابل.. 1 لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ اين غير قابل باور است كه فردي با قابليتها و تجربه بسيار بالا همچون جسي مارسل بعنوان افسر اطلاعاتي تنها گروه بمب افكن اتمي جهان در آن زمان لاشه يك بشقاب پرنده را از يك بالون هواشناسي يا يك هواپيما نتواند تشخيص دهد . آنهم با اوصافي كه در مورد جنس اين سفينه در بالا ذكر شد . مسلما چنين موادي را نميتوان در كره زمين يافت يا بطور مصنوعي ساخت . وي در جاي ديگري از مصاحبه عنوان داشت : " آنها از خارج از كره زمين آمده بودند ." حتي اگر فرض كنيم كه وي در ابتداي امر دچار اشتباه يا خطاي ديد شده بود ، اين موضوع براحتي قابل نفي است ، چرا كه وي قبل از عزيمت به دفتر فرماندهي از شدت هيجان در مقابل منزل خود در پايگاه توقف نمود و قطعات بشقاب پرنده و خطوط عجيب روي آن را را به همسر خود و پسر 11 ساله و همسايگانش نشان داد . بخشي از دستگاه توليد كننده اشعه ايكس آن داراي خطوطي شبيه به خط هيروگليف و مانند خطوط بيروني حك شده بر روي سفينه بود . برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام فرزند وي كه دكتر جسي مارسل كوچك ميباشد و اكنون يك پزشك است ، خلبان هليكوپتر گارد ملي و يك جراح در پرواز بشمار ميرود ، خاطره آن روز را به خوبي به ياد مي آورد . او حتي قادر است جزئيات مربوط به خطوط روي سفينه را مجددا رسم كند . پدر وي ( جسي مارسل بزرگ ) نيز مدارج ترقي خود را بتدريج طي نمود تا جايي كه مامور تهيه اولين گزارش در ارتباط با اولين انفجار اتمي شوروي سابق گرديد كه مستقيما به پرزيدنت ترومن ارائه گرديد . ( بنابراين اظهارات وي بعنوان يك فرد موجه مورد تاييد است ) در ارتباط با تلاش دولت امريكا براي سرپوش نهادن بر اصل ماجرا ، يك نكته مهم ديگر نيز قابل ذكر است . ژنرال سابق ارتش توماس دوبوس كه قبلا در سال 1947 در درجه سرهنگي بعنوان فرمانده پرسنل مركز فرماندهي پايگاه هشتم هوايي در فورت ورث تگزاس خدمت مي كرد قبل از مرگش در سال 1992 شهادت داد كه در جريان واقعه روزول پيام تلفني از ژنرال " كلمنت مك مولن " در پايگاه هوايي اندروز در واشنگتن دي سي دريافت داشته بود كه طي آن به وي دستور داده شده بود كه بر اصل ماجرا سرپوش گذاشته شود . اين دستورات متعاقبا از سوي ژنرال رايمي به اين نحو ابلاغ شد كه داستاني تهيه شود تا اصل موضوع تغيير يابد تا از فشار مطبوعات كاسته شود . شهادت آقاي " گلن دنيس " كوچكترين ترديدي در مورد ماهيت موجودات فضايي واقعه روز روزول باقي نميگذارد . وي همچنان در روزول نيومكزيكو زندگي ميكند و يك تاجر مورد احترام اهالي منطقه و عضو انجمن شهر است . وي فردي متواضع و صريح است . در سال 1947 آقاي دنيس يك مامور كفن و دفن بود كه در مركز تدفين " بالارد " كار مي كرد و قرار دادي با پايگاه هوايي روزول منعقد كرده بود كه بموجب آن خدماتي نظير واگذاري آمبولانس ، محل نگهداري اجساد را در اختيار ارتش قرار ميداد . قبل از آنكه وي اطلاعاتي در مورد سفينه بجا مانده از حادثه داشته باشد در يك بعد از ظهر تماسهاي تلفني متعددي از جانب افسر مسئول كفن و دفن پايگاه با وي صورت پذيرفت . در طي اين تماسها از وي در مورد امكان تهيه كيسه هاي بدون منفذ كوچك ( كوچكتر از كيسه هاي حمل انسان ) براي نگهداري چندين روزه اجسادي كه در معرض برخي مواد قرار گرفتهاند سوال شده بود . توجه اين مقامات به موضوع تغيير احتمالي تركيب شيميايي بافتهاي اجساد بود . چند ساعت بعد ، زماني كه شب فرا رسيد وي بدنبال يكسري وقايع غير مرتبط با هم بطور اتفاقي به بيمارستان پايگاه هوايي رفت . بيرون از درب خروجي پشتي بيمارستان وي دو دستگاه آمبولانس نظامي را مشاهده نمود كه درهاي عقب آنها باز بود و در داخل آنها قطعات بزرگي از يك وسيله متلاشي شده ديده مي شد و بر روي يكي از آنها خطوط و سمبلهاي عجيبي وجود داشت . در داخل بيمارستان وي پرستاري را مشاهده نمود كه او را ميشناخت . در همان لحظه پليس نظامي متوجه حضور وي شد و او را با خشونت و به زور از ساختمان خارج كردند . روز بعد آقاي دنيس آن پرستار را ملاقات نمود . و وي توضيح داد كه در شب قبل او نيز به بيمارستان رفته بود . آن پرستار ، زني مذهبي بود و كاملا مشخص بود كه از مشاهده چيزي بسيار شوكه شده است . خانم پرستار توضيح داد كه از وي خواسته شد تا بعنوان دستيار پزشك در كالبد شكافي چند موجود عجيب و غريب با بدنهايي كه هيچ شباهتي به بدن انسان نداشتند كمك كند . پرستار شرح داد كه بوي وحشتناكي را حس نموده و اين كه چگونه يك بدن كاملا سالم در فرم صحيح خود قرار داشت ولي ساير بدنها متلاشي شده بود . آن پرستار همچنين تفاوت بين آناتومي آن سرنشينان يوفو و آناتومي بدن انسان را توضيح داد . وي همچنين طرحي را روي دستمال كاغذي رسم نمود كه نشان دهنده شكل و شمايل اين موجودات فرازميني بود . برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام به هر ترتيب اين ملاقات آخرين آنها بود چرا كه آن پرستار چند روز بعد به انگلستان منتقل شد . لازم به توضيح است كه با وجود گزارشات بسيار متفاوت ، ظاهرا سفينه مزبور 4 سرنشين داشته و يكي از سرنشينان زنده آن نيز تا مدتي زنده بوده و بعدا جان سپرده است . همچنين قسمت اصلي سفينه ساقط شده در فاصله دورتر از مزرعه مك برازل و منطقه دبريس فيلد به زمين اصابت كرده بود . محققين تنها در سالهاي اخير بود كه توانستند وجود سايت دوم ( محل سقوط اشياي اصلي ) را تاييد كنند چرا كه تنها عده كمي از مردم از وجود آن مطلع بودند . طبق شهادت شهود عيني اين سايت محلي بود كه بدنهاي موجودات فضايي در آنجا يافت شد . بيشتر شهود عيني اين سايت از ترس برخوردهاي امنيتي حتي تا امروز نيز از افشاي نام خود امتناع ميكنند . اخيرا يك شركت حقوقي معتبر انتخاب شده است تا به آن دسته از شاهداني كه با شهادتشان در معرض خطر قرار مي گيرند ، حفاظت حقوقي اعطا كند . وكلاي حقوقي اين شركت نيز تا كنون با بسياري از شهود واقعه روزول ملاقات داشته اند . علاوه بر " گلن دنيس " ساير شهود نيز مورد تهديد و ارعاب و برخورد فيزيكي واقع شده اند . طبق اظهارات كلانتر ويلكاكس مقامات نظامي در حضور همسر وي به آنها گفتند چنانچه او و خانوادهاش حرفي در مورد آنچه كه ديده اند به زبان آوردند بي درنگ كشته خواهند شد ! همچنين مزرعه داري كه قبل از همه موفق به پيدا كردن جسم ساقط شده گرديده بود توسط مقامات نظامي بمدت يك هفته تحت قرنطينه و بازجويي قرار گرفت و از وي سوگند گرفته شد تا هرگز كلمه اي راجع به آنچه ديده است به زبان نياورد . در خلال ماه هاي پس از واقعه پسر مك برازل همچنان قطعاتي را بصورت خرده ريزه مييافت و در قوطي مخصوص سيگار پنهان ميكرد . اما آن اشيا گهگاه طي بازرسيهاي مقامات نظامي مورد مصادره واقع ميشدند . به هر ترتيب علي رغم اين كه از سال 1980 به بعد محدوديتهاي وضع شده در مورد اين ماجرا بتدريج از ميان برداشته شد و موضوع در اختيار عموم قرار گرفت هيچ شاهدي حتي سخني در مورد مشاهده بالون يا موشك يا هواپيماي آزمايشي كه مقامات نظامي مدعي آن بودند به ميان نياورد و همه شاهدان صحبت از مشاهده بشقاب پرنده ميكردند نه چيز ديگري . اكنون در شهر روزول نيومكزيكو موزه اي تاسيس شده كه در آن جسدي مصنوعي از موجود فضايي روزول همراه با شواهد مربوط به سقوط بشقاب پرنده در معرض بازديد علاقهمندان قرار گرفته است . در سال 1997 پنجاهمين سالگرد وقوع اين حادثه در اين شهر گرامي داشته شد و هزاران تن از علاقهمندان به بررسي موضوع بشقابهاي پرنده ، ضمن بازديد از اين موزه اطلاعات جامعي را در ارتباط با اين حادثه بدست آوردند . گزارش واقعه روزول توسط سرهنگ بلنچارد : " روز پس از واقعه قطعات بشقاب پرنده ساقط شده و خود سفينه توسط هواپيماهاي سي 54 و ب 29 به پايگاه هوايي رايت فيلد در ديتون اوهايو منتقل گرديدند . اين پايگاه مقر گروه 509 بمب افكن نيروي هوايي ايالات متحده است و در آن زمان داراي يك مشخصه ويژه بود و آن اينكه تنها گروه بمب افكن اتمي در جهان بشمار مي آمد . در صبح روز 8 جولاي 1947 سرهنگ دوم ويليام بلنچارد فرمانده گروه بمب افكن اتمي گزارشي را منتشر ساخت مبني بر اين كه لاشه يك سفينه بشقاب مانند را در منطقه يافت نموده است . اين گزارش بلافاصله توسط تلگراف به ايالات متحده مخابره شد و به سرعت به تيتر اول 30 روزنامه عصر آن روز مبدل گشت . ظرف چند ساعت پس از انتشار گزارش اول و بدنبال كنجكاوي و فشار مطبوعات و افكار عمومي براي افشاي جزئيات بيشتر ، گزارش دومي از سوي دفتر ژنرال راجر رامي فرمانده پايگاه هشتم هوايي در فورت ورث تگزاس واقع در 400 مايلي محل سقوط منتشر شد . اين گزارش ، گزارش اول را تكذيب نموده ، اعلام داشت كه سرهنگ بلنچارد و افسران او در گروه 509 بمب افكن در روزول مرتكب يك اشتباه احمقانه شده اند و به اشتباه يك بالون هواشناسي و آنتن رادار آنرا با لاشه يك بشقاب پرنده اشتباه گرفته اند . البته مشخص است كه يكي از اين دو گزارش دروغ محض است . در واقع شهود معتبر بسياري اعم از مقامات نظامي و غير نظامي محلي كه مستقيما درگير ماجرا بودند اعتقاد داشتند كه گزارش اول مربوط به سرهنگ بلنچارد و تيم او واقعيت دارد و گزارش دوم خود دروغ محض است و تنها براي سرپوش گذاشتن به يكي از نادرترين وقايع تاريخ بشر منتشر شده بود . كساني كه با سرهنگ دوم بلنچارد هم گروه و همكار بودند اذعان داشتند كه وي فردي مطلع و آگاه با رفتاري معقول و منطقي بوده و هرگز آدمي نبوده كه از خود و گروه بسيار مهم خود تصوير يك عده احمق را در اذهان عمومي بوجود آورد . و در واقع گزارش دوم منتشر شده از سوي ژنرال رامي يك توهين بزرگ به سرهنگ بلنچارد و گروه 509 بمب افكن اتمي تلقي شد . همچنين سرهنگ بلنچارد بعدها طبق سنوات نظامي به ژنرال 4 ستاره ارتقا يافت . و موقعيت نظامي وي نيز به قائم مقامي رياست كاركنان نيروي هوايي ايالات متحده ارتقا يافت . بعد از حادثه روزول در امريكا گروهي فوق سري شكل گرفت كه در آن گروه دوازده نفر از نخبگان زمين عضو بودند كه نام اين گروه MJ12 ( مجستيك 12) است . از نكات جالبتر اين است كه سطح سري اين گروه در امريكا Q تعريف شد ، يعني حتي رئيس جمهور و نمايندگان مجلس نيز حق دسترسي به اطلاعات اين گروه را ندارند . اين گروه موظف شد تا بر روي باقيمانده بشقاب پرنده حادثه روزول و اجساد بدست آمده از آن كار كند . اين افراد در محلي كه منطقه بسته نظامي است مشغول بكار شدند . نام اين محل گروم ليك ( Groom Lake ) ميباشد . سقوط بشقاب پرنده در روسيه برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام اتوپسي ( كالبد شكافي ) لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ اینم چند تا تصویر دیگه از هابل.. به نقل از مدیران هابل هیچ جرم آسمانی چنین سیگنالی را نمی توتند در این تصاویر به پردازشگر تلسکوپ بدهد... سیگنال ها از حد مرزی فراتر رفته اند....(بحث تخصصی تو ژیزوسکوپ) لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ مریخ نورد ناسا بر روی سطح مریخ در جستجوی آب بود که ناگهان و به طور کاملا اتفاقی تصاویر زیر را که در آن موجود متحرکی نشان داده می شود را ثبت می کند. 2 لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ چرچیل جذب بشقاب پرنده ها شد! اسنادی که وزارت دفاع انگلیس به تازگی منتشر کرده است نشان می دهد که وینستون چرچیل نخست وزیر این کشور در 26 جولای 1952 از وزیر امور خارجه خود رسما اطلاعاتی را درباره UFO ها یا همان بشقاب پرنده های بیگانگان فضایی خواسته است. به گزارش خبرگزاری مهر، وزارت دفاع انگلیس در روزهای اخیر بیش از 6 هزار صفحه از اسنادی را که بین سالهای 1994 تا 2000 جمع آوری شده اند منتشر کرده است که محتوی صدها شاهدی است که اجسام پرنده ناشناس را در آسمان این کشور مشاهده کرده اند. همچنین سند دیگری مربوط به سال 1952 است که نشان می دهد وینستون چرچیل رسما از وزیر امور خارجه خود خواسته است تا اطلاعاتی را درباره UFOها جمع آوری کند. این پنجمین سری از اسنادی است که دولت انگلیس در سالهای اخیر درباره بیگانگان فضایی منتشر کرده است. این مدارک جدید به خصوص دو مورد مشاهده UFOها را در سال 1997 نشان می دهند که اولی در بیرمنگام توسط یک مرد مشاهده شده است. این مرد که ساعت 4 صبح از محل کار خود به خانه باز می گشته است نوعی فضاپیما به شکل سه گوش را بالای حیاط خانه خود دیده است که پس از سه دقیقه ناگهان ناپدید شده و از خود یک ماده سفید رنگ بر جای گذاشته است که مرد انگلیسی این ماده را درون یک گلدان ریخته است. باوجود این، اطلاعاتی درباره نتیجه آزمایشات انجام شده بر روی این ماده سفید اعلام نشده است. ماجرای دوم در جنوب ولز اتفاق افتاده است. فردی در نیمه شب درحالی که سوار بر ماشین خود بوده است یک لوله نوری را مشاهده کرده که از آسمان به طرف پایین می آمده است. برپایه این مدارک، هم خودرو و هم تلفن قابل حمل مرد خاموش می شوند و به همین منظور شاهد از ماشین پیاده می شود و به دنبال نور راه می افتد. حاصل این پیگیری، ایجاد سوختگی بر روی پوست و ماشینی بوده که پوشیده از گرد و غبار بوده است. همچنین در آگوست 1997 زمانی که پنج ماهیگیر در دریای شمال مشغول صید ماهی بوده اند یک جسم نورانی را می بینند که بالای سر آنها پرواز می کرده است. رادار این ماهیگیران نیز موفق شده بود چند ثانیه قبل از ناپدید شدن جسم آن را ردیابی کند. براساس گزارش Defence Management، این اسناد جدید نشان می دهند که پدیده های دیدن اجسام فضایی ناشناخته و UFOها در دهه های 40 و 50 نیز رواج داشته است و به خصوص این شواهد نشان می دهند که این اجرام به شکل بشقاب و یا حلقه بوده اند و به همین علت به UFOها بشقاب پرنده نیز گفته می شود. وینستون چرچیل در نامه ای به وزیر امور خارجه خود نوشته است: "کل داستان بشقاب پرنده ها چیست؟ واقعیت کدام است؟ من گزارشی می خواهم که بتواند به این سئوالات پاسخ بدهد." پاسخی که در این مورد به نخست وزیر وقت انگلیس داده شد نشان می داد که بشقاب پرنده ها می توانند ثمره پدیده های طبیعی، توهمات دیداری، پرندگان، توپهای ایرواستاتیک و هواپیماها باشند. 1 لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ با مطرح شدن بحث رويت اشياي نوراني در آسمان ايران،خاطره رويت يوفوها در آسمان تهران در سال 55 هم زنده شد.اين واقعه که در 29 شهريور 1355 اتفاق افتاد يکي از مشهورترين گزارش ها درباره رويت يوفوها در جهان است.پرونده اين موضوع در جهان به عنوان پرونده 19 سپتامبر 1976 يا پروندهF-4 معروف است.در آن زمان مسئول برج مراقبت فرودگاه مهرآباد((حسين پيروزي))بوده است که در حال حاضر يکي از اساتيد صنعت هوايي کشور است و به عنوان مشاور وزير راه و مدير کل فرودگاه امام خميني هم فعاليت مي کند.گفتگو با حسين پيروز شاهد عيني ماجراي مرموز آن شب را بخوانيد. در اول کار کمي درباره خودتان بگوييد. من متولد سال 1317 هستم.بعد از اتمام دوران دبيرستان از دانشگاه تهران ليسانس کتابداري گرفتم و بعد از آن در رشته زبان تحصيل کردم و مدرک کارشناسي زبان را نيز دريافت کردم.چون زياد مطالعه مي کردم و به مباحث هوا و فضا علاقمند بودم بعد از اين رشته ها مهندسي مراقبت پرواز خواندم و بعد از آن هم دوره فوق ليسانس حمل و نقل را گذراندم. ماجراي آن شب چطور آغاز شد؟ شب 29 شهريور حدود ساعت 5/10 شب بود که خانمي با برج مراقبت که من آن شب مسئول آن بودم تماس گرفت و با دلهره اعلام کرد که يک شئ نوراني که مانند پروانه ماشين 8 پره و 4 پره مي شود روي خانه مان آمده و نورهاي عجيب و غريبي دارد.خانه آن خانم در خيابان شريعتي فعلي بود.من قضيه را جدي نگرفتم و از آن خانم تشکر کردم.چند دقيقه بعد خانم ديگري و بعد از آن آقايي از شميران تماس گرفتند و همين حرف ها را تکرار کردند.من خودم دوربين را برداشتم و به بالکن رفتم و آن وقت بود که شئ نوراني را در آسمان ديدم و در همان نگاه اول فهميدم که نمي تواتد هواپيما باشد. شيئي که ديديد به چه شکلي بود؟ نورش مثل لامپ فلورسنت بود.وسط آن نور قرمز چشمک مي زد و دو طرف آن نور آبي ديده مي شد.رنگ آبي آن بسيار خيره کننده بود.درهمان حالي که نگاهش مي کردم شبيه به ماهي حلوايي به رنگ سرخ آتشي شد.بعد هم به شکل هاي مختاف مثل ستاره دريايي و يا دايره و با رنگ هاي نارنجي،زرد،سبز و بنفش ديده شد.يک لحظه بعد هم ناپديد شد که ناگهان متوجه شدم از شمال تهران به طرف جنوبي ترين نقطه تهران رفته است.آنقدر به سرعت جا به جا مي شد که نمي توانستيم حرکت آن را ببينيم.به طوري که در ابتدا به همراه همکارانم فکر کرديم که دو يا سه جسم هستند.اما بعد متوجه شديم يک جسم بزرگ و سريع است.مدتي بعد روي کوه هاي بي بي شهربانو ثابت ايستاد. مي توانيد ابعادش را توصيف کنيد؟ از فرودگاه مهرآباد که من نگاه مي کردم تقريبا شمال شرق تهران بود اما آن چنان نورش زياد بود که نشخيص اندازه دقيق آن غير ممکن بود.مثل ماشيني که با نور بالا از رو به رو مي آيد و در ابتدا نمي توان اندازه آن را تسخيص داد.با اينکه ارتفاعش مدام تغيير مي کرد ولي فکر مي کنم طولش 20 متر بود. بعد از آنکه متوجه شديد هواپيما نيست چه کار کرديد؟ همان موقع موضوع را به مسئول پايگاه نيروي هوايي که در آن شب تيمسار يوسفي بود اطلاع دادم.تيمسار هم ابتدا فکر مي کرد من قصد شوخي دارم ولي بعد از آنکه متوجه شد قضيه جدي است فورا دستور داد يک فانتوم F-4 از پايگاه آماده باش آن شب که پايگاه شاهرخي همدان (نوژه فعلي) بود،براي شناسايي بلند شود.خلبان عزيزخاني به علاوه يک خلبان ديگر با فانتوم اول پرواز کردند.ما در ابتدا فکر مي کرديم ارتفاع اين شئ 5هزار تا 6هزار پا است.ولي خلبان اعلام کرد که شئ در ارتفاع سي هزار پايي قرار دارد.موضوع ديگر آن بود که خلبان اعلام کرد که روي دو موج UHF و VHF خود و روي فرکانس اضطراري صداي بنگ بنگ که ما به آن Emergency Squash مي گوييم را دريافت مي کند که هيچ وقت اين امر براي ما ممکن نبوده است.همان شب اين مساله توسط دو هواپيماي Swiss Air و Luft Hansa هم گزارش شده بود.فانتوم ما با آنکه سرعتي حدود سرعت صوت داشت ولي نمي توانست به اين شئ نوراني برسد.با کمي نزديک شدن فانتوم به اين شئ تمامي دستگاه هاي ناوبري و دفاعي آن از کار مي افتاد و سيستم ارتباطي آن هم دچار اختلال مي شد.بعد از تاييد خلبان عزيزخاني که اين شئ هواپيما نيست و يک شئ خارجي است فانتوم دوم هم از پايگاه شاهرخي پرواز کرد که خلبان اصلي آن سرگرد جعفري بود. خلبان ها اين شئ را چگونه توصيف مي کردند؟ خلبان ها هم با چشم غير مسلح مي توانستند آن را ببينند.با همان رنگ هاي آبي،قرمز،نارنجي.اما آن طور که خلبان ها گزارش کردند روي رادار هواپيما هم هيچ اثري باقي نمي گذاسته است.سرعت اين جسم به قدري زياد بود که آنها با حدود سرعت صوت نمي توانستند زياد به آن نزديک شوند.چيزي که ما حدس مي زديم اين بود که سرعت اين شئ چند برابر سرعت صوت است. تا انتهاي ماجرا هر دو فانتوم حضور داشتند؟ نه.بعد از گذشتن مدتي از شناسايي و بعد از آنکه خلبان جعفري هم حرف ما را تاييد کرد تصميم گرفته شد که خلبان عزيزخاني به علت کم بودن بنزين به پايگاه شاهرخي برگردد و خفاش2(فانتوم سرگرد جعفري)شناسايي را ادامه دهد.سيستم هاي ناوبري فانتوم خلبان جعفري هم از کار افتاده بود و خلبان جعفري هم روي فرکانس 5/121 (فرکانس اضطراري) صداي بنگ بنگ را مي شنيد.ناگهان متوجه شديم که جسم دومي از جسم اول جدا شده است.جسم دوم بسيار نوراني بود.نور بسيار شديدي داشت و به سمت هواپيما حرکت کرد.ارتباط راديويي سرگرد جعفري براي مدتي با ما قطع شده بود.جسم اصلي هم به صورت ثابت روي کوه هاي بيبي شهربانو ايستاده بود.خلبان جعفري بعد از مدتي براي ما تعريف کرد که وقتي از روي مهرآباد گذشته است شئ دوم بالاي سرش بوده است.آن موقع جعفري سرعتش را کم مي کند تا شئ نوراني جلويش بيفتد و آن را روي باغ هاي کرج با موشک بزند.اما بعد از برگشت به ما گفت قبل از آنکه کاري بکنم شئ نوراني خودش 100 متر جلوتر از هواپيما ايستاد.مثل آنکه مرا تله پاتي مي کرد و فکر مرا مي خواند.مي خواستم شليک کنم که ديدم دستگاه ها عمل نمي کنند.حتي ارتباط راديويي بين من و خلبان ديگر هم مختل شده بود.با اشاره به خلبان دوم فهماندم که Eject کنيم.يعني از هواپيما بيرون بپريم.به خاطر آنکه قصد هدف قرار دادنش را داشتيم مي ترسيديم به ما حمله کند.جالب آن است که دستگاه Eject هم که کاملا مکانيکي است و الکترونيکي نيست از کار افتاده بود. سيستم Eject اصلا ارتباطي با سيستم الکترونيکي هواپيما ندارد؟ نه.Eject يک سيستم کاملا مکانيکي در هواپيما است.6موشک زير صندلي خلبان قرار دارند که در کمتر از 8/0 ثانيه خلبان را 50 متر به بيرون پرتاب مي کنند.تعجب خلبان هم همين بود که اين سيستم هم که هيچ ارتباط الکترونيکي با هواپيما ندارد از کار افتاده بوده است.يادم مي آيد خلبان جعفري در جلسه اي گفته بود در آن موقع که سيستم Eject هم عمل نکرد با خودم گفتم خدايا با اين همه تکنولوژي که به ما دادي هيچ کاري نمي توانيم در اين وضعيت بکنيم! بعد چه اتفاقي افتاد؟ شئ نوراني به تعقيب فانتوم پرداخت.حتي وقتي شئ نوراني و فانتوم از روي فرودگاه مهرآباد رد شدند يک لحظه(مانند فلاش)برق مهرآباد قطع و وصل شد.بعد ها فهميديم که اشکالي در سيستم برقي مهرآباد وجود نداشته است و سازمان برق منطقه اي هم پالس ثبت کرده است.بعد از اين تعقيب و گريز شئ نوراني دوم به سمت ساوه رفت و با دور شدن آن سيستم راديويي فانتوم دوباره وصل شد.آن موقع بود که خلبان جعفري اعلام کرد که شئ نوراني که من را تعقيب مي کرد بسيار وحشتناک بود اما گويا فقط مي خواست زهر چشمي به ما نشان دهد.اگر اجازه مي دهيد ديگر به پر و پايش نپيچيم و به پايپاه شاهرخي برگرديم. تيمسار يوسفي که مکالمه را ميشنيد در همان موقع گفت که چون احتمال دارد تا پايگاه شاهرخي همدان به شما حمله کند مي توانيد در مهرآباد فرود بياييد.چند دقيقه بعد خلبان جعفري اعلام کرد که شئ نوراني دوم به سمت شئ نوراني اصلي رفته و دوباره داخل آن شده است.بعد هم چند دقيقه بيشتر نگذشته بود که جعفري با فرياد اعلام کرد که شئ دوم دوباره از شئ اصلي جدا شده و به طرف زمين مي آيد.ما هم در آن موقع يک هاله نوراني را که به طرف زمين مي آمد را ديديم.جسم نوراني روي زمين نشست.سه مايلي جنوب پالايشگاه تهران.خلبان جعفري گفت که نور اين شئ آن قدر زياد است که من از اين ارتفاع مي توانم سنگ ريزه هاي بيابان را ببينم.شئ اصلي هم بالاي سر جسم دوم مرتب دور مي زد. سعي نکرديد به جسم دوم که روي زمين بود نزديک شويد؟ تيمسار يوسفي همان موقع به جعفري گفت که امتحان کند که مي تواند به آن نزديک شود يا نه.سرگرد جعفري با فانتوم به سمت جسم دوم شيرجه اما به گفته خودش در 10 مايلي جسم دوم چنان هواپيما دچار لرزش شد که نتوانسته بود به آن نزديک شود.ما به کلانتري شهرري و ژاندارمري اطلاع داديم.چندين نفر از مردم هم با مهرآباد تماس گرفتند و اين قضيه را گزارش دادند.در همان موقع متوجه شديم که جسم اصلي رفت و در آسمان ناپديد شد.اما ماموران پليس و هيچ کس ديگر بعد از رسيدن به محل اثري از جسم دوم پيدا نکردند. روز بعد هم معلوم نشد چه بر سر شئ نوراني دوم آمده است؟ نه،فقط به مدت يک هفته تا ده روز در يک نوار 40 کيلومتري از روده شور تا دوشان تپه هر روز يک تا دو ساعت روي فرکانس اضطراري (5/125) صداي بنگ بنگ شنيده مي شد. درباره اين فرکانس و صداي بنگ بنگ توضيح مي دهيد؟ وقتي مثلا سانحه اي براي يک هواپيما پيش مي آيد جعبه سياه آن که حاوي اطلاعات مهمي است از هواپيما به بيرون پرتاب مي شود.اين جعبه در مقابل گرما و سرماي شديد بسيار مقاوم است.بعد از پرتاب به صورت اتوماتيک جعبه سياه روشن مي شود و روي همين فرکانس که معروف به فرکانس اضطراري است صداي بنگ بنگ شنيده مي شود تا مسئولان با جستجوي صدا بالاخره جعبه سياه را پيدا کنند. در مدت اين 10 روز منبع اين صدا پيدا نشد؟ نه،چندين بار ماموران صدا را جستجو کردند.تا منبع صدا هم مي رسيدند اما بعد از کندن زمين هيچ چيزي پيدا نمي کردند. اتفاقات آن شب چقدر طول کشيد؟ از 5/10 شب تا 4 صبح،بيشتر از 5 ساعت. اين جسم در رادار مهرآباد هم ثبت شد؟ نه،چند روز بود که رادار مهرآباد خراب بود.اما رادار فانتوم براي چند لحظه آن را ثبت کرد. گفته مي شود که بينايي خلبان جعفري بعد از اين حادثه دچار مشکل شده بود شما خبري از اين مورد داريد؟ من در مورد بينايي خلبان جعفري اطلاعي ندارم ولي براي چند وقتي هم خلبان جعفري هم خلبان عزيزخاني اجازه پرواز نداشتند.حتي گاهي که يک ستاره مي ديدند تصور مي کردند که همان شئ دوباره برگشته است.خود من بعد از تمام شدن آن حادثه به مدت 54 ساعت نخوابيدم.تا مي خواستم بخوابم با تصويري از آن شئ از خواب مي پريدم. مثل آنکه فيلم اين حادثه هم بازسازي شده است... بله،بعد از انقلاب در شبکه دو و با کمک آقاي مير فخرايي در گروه دانش با توجه به مشاهدات ما و با استفاده از همان کادر فرودگاه و خلبان عزيزخاني و جعفري فيلم اين مشاهده بازسازي شد که بسيار شبيه واقعيت شده است که فکر کنم اکنون در آرشيو صدا و سيما هم موجود است. مجموعا چند نفر شاهد اين يوفوها بودند؟ به جز مردم عادي که با برج تماس مي گرفتند تيم 16 نفره برج مراقبت که همگي داراي تحصيلات عالي هستند شاهد اين ماجرا بودند.علاوه بر آنها مشاهدات چهار خلبان (دو خلبان در هر فانتوم) يکي از دلايل اعتبار اين مشاهده است. مجموعه اين حرف هاي شما به اين معني است که شما اعتقاد داريد که اين موجودات فضايي هستند؟ بله،من اعتقاد راسخ دارم که آنها موجوداتي ماورايي هستند که خيلي از ما هوشمندترند.آنها به کار ما نظارت مي کنند اما ما را قابل ندانسته اند تا با ما ارتباط برقرار کنند. ما وقتي مي توانيم يک مساله را ماورا طبيعي فرض کنيم که هيچ توجيه علمي براي آنها پيدا نشود.آيا اين مساله نمي تواند يک تکنولوژي سري متعلق به برخي کشورهاي خاص باشد؟ وقتي مي گويند ميليونها خورشيد در کهکشان راه شيري وجود دارد پس حتما کرات ديگري هم مي تواند وجود داشته باشد که در آن موجوداتي زنده باشند.نمي شود که ما بگوييم فقط ما در اين زمين زنده هستيم و هيچ موجود هوشمند و زنده ديگري وجود ندارد. مي خواهم بگويم فکر نمي کنيد بعضي از اشيا نوراني که اخيرا ديده شده ممکن است ماهواره هاي جاسوسي يا هر چيز ديگري باشد که به شکل شئ نوراني ديده شده است؟ احتمال آن وجود دارد.بعد از همين قضيه هم عده اي تا مدت ها در کيسه هاي پلاستيکي شمع روشن مي کردند و آنها را با استفاده از گازي سبک به هوا مي فرستادند و عده اي فکر مي کردند بشقاب پرنده ديده اند.اما تمام اين موضوعات را با تمام تحصيلاتي که داشتم و اطلاعات فني که دارم وجود بشقاب پرنده ها را نفي نمي کنم و فکر مي کنم در کرات ديگر موجوداتي وجود دارند.اين اعتقاد شخصي من است و البته هيچ دليل علمي براي آن ندارم. اين ها چيز هايي است که من با چشم خودم ديدم.فانتومي که تمام سيستم هاي ناوبري و دفاعي اش را از دست مي دهد و دوباره به دست مي آورد در اثر چه چيزي مي تواند باشد؟آنها بسيار از ما هوشمند تر هستند و درباره ما تحقيق مي کنند. همان شب 45 دقيقه بهد که ماجراي تهران تمام شد اين شئ نوراني در کشور پرتغال هم ديده شد.آنها با سرعتي چندين برابر صوت در حال رفت و آمد هستند. 1 لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ این عکسا رو cordiela گذاشته بود: عکسای بیشتر لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ متن زیر به صورت مستقیم از سایت خبری ناسا گرفته شده... UFOs aren't necessarily alien spacecraft. And some purported UFOs aren't UFOs at all. Take the example from Apollo 16. Image above: High-resolution, digital scan of a full frame from the original Apollo 16 film showing the object in question (top center) and its position relative to the moon. Reflections in the window are also visible (left and right). Credit: NASA Beginning their return from the moon to an April 27, 1972, splashdown, Astronauts John Young, Thomas Mattingly and Charles Duke captured about four seconds of video footage of an object that seemed to look a lot like Hollywood's version of a spacecraft from another world. Image on right: Image enhancement of the object and linear feature. Credit: NASA The thing was described as "a saucer-shaped object with a dome on top." The images were captured with a 16mm motion picture camera shooting at 12 frames per second from a command/service module window. The object appears momentarily near the moon. As the camera pans, it moves out of the field of view. It reappears as the camera pans back. It appeared in about 50 frames. Some very bright people recently worked hard to analyze that footage. Their conclusion was that the object wasn't at all what some observers thought it seemed to be. There is no indication the Apollo 16 crew ever thought the film showed anything special. A group headed by Gregory Byrne of Johnson Space Center's Image Science and Analysis Group completed a report on its investigation earlier this year. They used a video copy of the film initially, then did a high-resolution digital scan of the original film for detailed analysis. Image on left: View of the Apollo Command/Service Module from the Lunar Module during Apollo 17 showing the location of the EVA floodlight/boom. Credit: NASA They stabilized images to correct for camera movement, and then aligned multiple frames in a sequence. One thing that showed them was that the object appeared to move slightly with respect to the moon, because of parallax brought about by slight camera motions and the nearness of the object to the camera. The investigators also combined several frames in a sequence, to give them higher resolution and greater contrast than individual frames. The combinations showed them more clearly a "linear feature" attached to one side of the object. They also looked at archived images from other Apollo missions. Bottom line: "All of the evidence in this analysis is consistent with the conclusion that the object in the Apollo 16 film was the EVA [spacewalk] floodlight/boom. There is no evidence in the photographic record to suggest otherwise." Image above: Enhanced Apollo 16 image (left) compared with features of the EVA floodlight/boom from the perspective of a Command/Service Module window (right). Credit: NASA " منبع: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ ارتش مخفی آمریکا بنام منتطقه 51 "Area 51"که پس از واقعه ی روزول ساخته شد نام دارد این مکان واقع در صحرا نوادا میباشد که این پایگاه برای تحقیق و گرفتن بشقاب پرنده هایی که با زمین برخورد کرده و تحقیق بروی جسد موجودات فرازمینی میباشد این مکان از نزدیک بصورت پایگاه میباشد اما در داخل آن که 25 طبقه زیر زمین میخورد ختم میشود که در آنجا دانشمندان زیادی در حال کار کردن هستند در 20 کیلومتری آن تابلو های عبور ممنوع و عکس گرفتن از این مکان نصب شده است اگر یکی از کسانی که در آن پایگاه کار میکند موضوعی را به بیرون از پایگاه فاش کند سازمان سی.آی.ای دستور قتل وی را صادر میکند چون این مدارک محرماانه نبیاد فاش بشود. در آن پایگاه هواپیماهای جنگده ارتش آمریکا برای گشت های هئایی ئ تحقیق استفاده میشه که بنام:F-117 And U-2 در این پایین نوشته های انگلیسی هست که اطلاعات زیادی درباره ی این پایگاه به شما میدهد If you want to get the best view of the actual base, the best time to go to Area 51 is nearly 10 years ago. In 1995 the government restricted access to the best places: 'White Sides' and 'Freedom Ridge'. These days your best bet is to go to 'Tikaboo Peak' which is 26 miles from the base so take optical equipment for the best results. 'Reveille Peak', north-west of Rachel, is another good place to look at Area 51 from however it is 45 miles from the base, so good weather and excellent equipment is necessary. At night, lots of people camp at the famous 'Black Mailbox'. The 'Black Mailbox' is no longer black, as it has been replaced. The mailbox is located at the intersection between Highway 375 and Mailbox Road. It is owned by Steve Medlin, he has the only ranch in Tikaboo Valley. The original mailbox, the black one, was auctioned off to a UFOlogist for $1000 in 1996. It was replaced by a bullet proof white mailbox because Medlin's mail had been shot at many times, possibly by people under the impression that the mailbox belonged to Area 51 and they would find classified documents inside. The area around the 'Black Mailbox' is a popular place to stay the night to observe the skies above Area 51, make sure you do not block the road or the mailbox. Moonless, dark, weekend nights are always the best time to be watching if you wish to see something they don't want you to see. The Tonapah Test Range (TTR) is known as Area 52, it is another secret test facility, however security is not as tight as Area 51 and there is nothing to suggest that the two bases are connected. Tonapah Test Range is operated by the Air Force and Sandia National Labs and can be seen from highway 6 and is notable for the large amount of radar equipment. The F-117 Stealth Fighter was stationed in the base before it had finished its time at Groom Lake, there is a lot of secretive activity at the Tonapah Test Range at the moment suggesting that there could be another black or gray project being tested there. Bob Lazar is a name many connect with Area 51, he in fact claims to have worked at a facility known as 'S-4' in the Papoose dry lake bed. He shot to fame when he announced that he had worked on alien spacecraft for the US government, on Las Vegas television in November 1989. He claimed to have worked at the facility, which is 80 miles north of Las Vegas and south of Area 51 from late 1988 to early 1989. If there are captured UFOs at Area 51, it would not be too incredible to think that we gained certain new technologies from them, maybe information pertaining to Stealth or UAVs (Unmanned Aerial Vechicals) has been discovered through back engineering. It is also not too incredible to assume that even the worlds greatest scientists would have absolutely no idea how a captured UFO works making back engineering very difficult. A witness to the Roswell crash famously said that scientists could find no evidence that the crashed UFO should fly. Maybe one day people working weekends at Area 51 will find the key to interstellar space flight, maybe they already have لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ گزارشی فاش شده از منطقه 51+عکس لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ سرویس تصاویر ماهوارهای محلی که اخیراً توسط گوگل در کنار سرویس نقشههای آنلاین آمریکای شمالی راهاندازی شده مشخصات جالبی از منطقه معروف Area 51 نشان میدهد. این منطقه نظامی سری به وسعت حدود ۱۵۰ کیلومتر مربع در ایالت نوادا و در نزدیکی دره مرگ و دریاچه خشک شده Groom lake واقع شده و به مدت بیش از ۵۰ سال مشکوک به انجام آزمایشهای فوق سری توسط نیروی هوایی آمریکا برروی تکنولوژیهای پیشرفته بوده است. تاکنون فیلمها و کتابهای زیادی در مورد این تحقیقات تهیه شدهاند ولی نیروی هوایی آمریکا هرگونه دسیسه و انجام آزمایشهای سری در این منطقه را تکذیب کرده است. ولی از طرف دیگر فعالیتهای این منطقه ظاهراً آنقدر مهم هستند که دولت فدرال آمریکا هر سال با صدور یک فرمان لازمالاجرا این منطقه را از انجام آزمایشهای اجباری محیط زیستی معاف مینماید. یکی از آخرین محصولات این منطقه هواپیمای شکاری F117 بوده که قابلیت مخفی ماندن از دید رادار را نیز دارد. افراد زیادی سوگند خوردهاند که با چشم خودشان آزمایشهای مربوط به پرواز بشقابهای پرنده در این منطقه را نیز دیدهاند. فردی بهنام باب لازار (Bob Lazar)هم که ادعا میکند قبلاً برای نیروی هوایی در این منطقه کار میکرده، مدعی شده نیروی هوایی بطور فعال مشغول انجام مهندسی معکوس برروی بشقاب پرنده ساقط شده در منطقه رازول نیومکزیکو (Roswell) در دهه ۵۰ میلادی است. او حتی مدعی است که جزئیات نیروی محرکه این سفینه نیز معلوم شده و تکنولوژیهای جدیدی نیز در این منطقه بطور سری در حال توسعه است که در صورت تکمیل آن یک جهش فنی و نظامی غیر قابل تصور برای آمریکا بدنبال خواهد داشت. یکی از عکسهای ماهوارهای گوگل از حفرههای مصنوعی عظیم در نزدیکی منطقه ۵۱ را می توانید برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام . خودتان سپس میتوانید مناطق مختلف اطراف این محل را هم بیشتر بررسی کنید (کافیست نقشه را با ماوس به هر جهتی که میخواهید بکشید). بنظر میرسد این حفرهها توسط انفجارات زیرزمینی بوجود آمده باشند. شایدهم گنبدهای زیرزمینی باشند. بهرحال وجود راههای خاکی و ساختمانهای کوچک اطراف هر یک از آنها خیلی خوب معلوم است. بعضی از آنها هم خیلی شبیه چالههای بجامانده بعد از برخورد شهابسنگ به زمین هستند. معلوم نیست که آیا از دست گوگل در رفته این عکسها را با این دقت بالا در اختیار عموم گذاشته یا واقعاً اطلاع دارند. جالب اینجاست که عکسهای ماهوارهای از این منطقه را میشود تا حد ماکزیمم بزرگنمایی آن نیز دید در حالیکه در خیلی از مناطق دیگر میزان بزرگنمایی محدودتر است! لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ احتمال وجود تمدنهای فرازمینی به نظر اخترشناسان حدود 109 کهکشان قابل مشاهده در جهان وجود دارد. هر کهکشان دارای میلیاردها ستاره است. ممکن است کسری از این ستارهها ، منظومهها و سیاراتی در اطراف خود داشته باشند. بنابراین احتمال وجود موجودات هوشمند در کل جهان ، بسیار بیشتر از احتمال وجود آنها در کهکشان راه شیری خواهد بود، ولی به دلیل فاصله بسیار زیاد بین کهکشانها کشف حیات در کهکشان خودمان ، راحتتر و محتملتر از کهکشانهای دیگر است (حیات در کائنات). فرانک دریک ، کارل ساگان و جوزف شکلوفسکی و چند دانشمند دیگر راههایی را برای تخمین احتمال وجود تمدن پیشرفته در کهکشان راه شیری پیشنهاد کردهاند. آنها هفت عامل زیر را در این محاسبه مهم دانستهاند: N0 : تعداد ستارههای کهکشان راه شیری. fp : کسری از ستارگان که دارای منظومههای سیارهای هستند. ne : تعداد سیارات یک منظومه مفروض که از نظر اکولوژی برای حیات مناسب هستند. fl : کسری از سیارات مناسب که در آنها حیات رشد کرده است. fi : کسری از سیارات مسکونی که در آن حیات هوشمند پدید آمده است. fc : کسری از سیارات دارای تمدن پیشرفته حیات که قادر به برقراری ارتباط است. fL : کسری از عمر سیاره که در آن تمدن توانسته است به حیات خود ادامه دهد. (مقادیر تمام f ها بین 0 و 1 میباشد.) حاصلضرب عوامل فوق با N نشان داده میشود که تعداد تمدنهای پیشرفته (حداقل دارای ارتباط رادیویی) در کهکشان راه شیری را بدست میدهد: N=N0fpneflfifcfLسه عامل اول از عوامل فوق ، نجومی میباشند که بصورت تقریبا دقیقی مشخص میشوند. دو عامل بعدی ماهیت زیستشناختی دارند و با احتمال تخمین زده میشوند. دو عامل آخر جامعه شناسی هستند و با حدس و گمان بدست میآیند. محاسبه تعداد تمدنهای فرازمینی حال با توجه به رابطه مزبور میخواهیم در راه شیری به کنکاش تئوریوار بپردازیم و تعداد تمدنهایی را که توانایی برقراری ارتباط رادیویی را دارند، محاسبه کنیم. لذا باید مقادیر مربوط به هفت عامل یاد شده را پیدا کنیم. تعداد ستارگان راه شیری ، N0 ، حدود 4x1011 میباشد. برخی از این ستارگان پرجرم و داغ ، با عمری کوتاه و برخی دیگر سرد و پیر و کوچک هستند، ولی بیشتر ستارهها مانند خورشید هستند که میلیاردها سال عمر میکنند، این نوع ستارهها در بیشتر حیات خود بطور تقریبا یکنواختی انرژی منتشر میکنند و به همین دلیل برخی از آنها میتوانند محیط مناسبی برای تشکیل حیات در سیارههای مجاور احتمالی ، مهیا کنند. فرض میکنیم حدود 3/1 این ستارهها ، دارای منظومه سیارهای باشند. (fp=1/3) اگر منظومههای مفروض را مشابه منظومه شمسی ، شامل 10 سیاره در نظر بگیریم (ne=10) ، همه این سیارات برای پیدایش حیات مناسب نخواهند بود. فرض میکنیم فقط یکی از ده سیاره میتواند دارای حیات باشد، پس fl مساوی 10/1 خواهد بود. (بعضی از دانشمندان ، از جمله کارل ساگان ، بهازای هر ده سیاره ، یک یا دو سیاره مسکونی فرض کردند.) در مورد حیات هوشمند و تمدنهای پیشرفته ارتباطی آنها نظرات مختلفی وجود دارد، اما میتوان مقدار متوسط ارقام پیشنهادی دانشمندان را برای fixfc در نظر گرفت که مساوی 100/1 میباشد، یعنی فقط یک درصد از سیارات حیاتمند توانستهاند به تمدن صنعتی دست پیدا کنند، ولی ممکن است حیات آنها موقتی بوده باشد، به این معنی که حیات آنها دوام نداشته و به دلایلی پس از مدتی از بین رفته است. در این مورد دوام صنعتی تمدنها نسبت به عمر سیاره را 100/1 یا 1000/1 فرض میکنیم. (fL=1/100 or1/1000) با ضرب کردن عددهای فوق در هم ، N به عددی در حدود 105 تا 107 نزدیک میشود. در این صورت میتوان گفت در کهکشان راه شیری حدود یک میلیون سیاره وجود دارد که در حال حاضر موجودات هوشمند در آنها زندگی میکنند و تمدن صنعتی پیشرفتهای دارند. در حالیکه شکلوفسکی و کارل ساگان ، تعداد تمدنهای فرازمینی کهکشان ما را حدود 106 تا 109 بدست آورده بودند. تردید بسیاری وجود دارد در مورد اینکه N میتواند مقداری بین ده میلیارد (یعنی به تعداد ستارگان مشابه خورشید در کهشکشان ما) و یک (تنها تمدن شناخته شده یعنی تمدن خود ما) قرار گیرد. در واقع همین عدم امکان بدست آوردن جواب ، دانشمندان را واداشته تا در پی روشهای جدید مشاهده باشند. روشهای پیچیدهای برای کشف سیارات پیرامون دیگر ستارهها و از همه مهمتر تلاش در راه کشف علامتهای فرازمینی واقعی. لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۸۹ مشاهده اجسام نورانی و جنجال جدید رسانه ها ی کشور ما در کشوری زندگی میکنیم که همه چیز رنگ و بوی دیگری دارد حتی علم را نیز از دریچه دیگری میبینیم. چند روزی است که رسانه های جمعی ما جنجال تازه ای درباره مشاهده اشیا نورانی عجیب و غریب در آسمان برخی شهر ها به راه انداخته اند. از شهر های شمال غربی کشور خبر رسید که " جسم نورانی برای دقایقی بر فراز آسمان این مناطق دیده شده. و برای مدت زمانی مردم آن شهر ها را در بهت و حیرت فرو برده است. همه از یک جسم نورانی صحبت میکنند که دارای نقاط نورانی درکنار خود و به رنگ های مختلف بوده است. علاوه بر شهر های شمال غربی ایران از شهر هایی مثل تهران و اصفهان نیز خبر هایی در باره مشاهده این جسم و اجسام نورانی دریافت کردیم. از زمان انتشار این خبر در رسانه ها به ویژه صدا و سیما بحث های زیادی در این باره مطرح شد.تماس های مکرری نیز با ما برقرار شد که در این باره همه یک سوال داشتند : آیا این نورها مربوط به موجودات فضایی و باهوش است ؟ یا ارتباط این اجسام با یوفو ها و .... متاسفانه نوع انتشار برخی از اخبار در رسانه های ایران چنان سطحی است که باعث ایجاد چنین موجهایی در بین مردم میشود. شاید اگر صدا و سیما و رسانه هایی که به انتشار چنین اخبار بدون پشتوانه عملی میپردازند مشاورانی در این زمینه ها داشتند این اخبار اینگونه مطرح نمیشد. معمولا خانم محدثه عظیم لو از اعضای شاخه آماتوری انجمن نجوم ایران جزو اولین کسانی است که به اظهار نظر در این گونه موارد پرداخته است. ماجرای برخورد جسمی آتشین در شما کشور و تحلیلهایی که دلایل علمی این نوع پدیده ها را توضیح میداد از پاسخ های ایشان بوده است.پاسخ خانم عظیم لو را بخوانید در باره این موضوع : جسم ناشناس درخشانی که چندی است درآسمان شهرهای مختلف ایران، به ویژه مشکین شهر مشاهده شده است ، چیزی جز سیاره درخشان زهره نیست! تصویری که چندین بار از شبکه های مختلف و در بخشهای مختلف خبری پخش شد ، مربوط به سیاره زهره است که تصویر آن با هندی کم ناواضح و در حال تغییر رنگ ثبت شده است. سیاره زهره به تازگی از حالت تربیع خارج شده و کم کم به شکل هلال در خواهد آمد، به همین دلیل تصویر آن کمی کشیده به نظر می آید. همچنین اعوجاج تصویر در جو زمین و غبار موجود در هوا به ویژه در نزدیکی افق تصویر آن را لرزان ورنگ آن را متغیر می کند. برای مشاده این سیاره زیبا می توانید پس از غروب خورشید بر فراز افق غربی به دنبال جسم پرنور و درخشانی بگردید. پس از ماه، زهره درخشان ترین جسم آسمانی در ان شبهاست. تا کنون بارها سیاره زهره به عنوان شیء ناشناس گزارش شده است. حتی یک بار ریگان رییس جمهور وقت آمریکا گمان کرده بود که این جسم درخشان ماهواره جاسوس روسی است که او را زیر نظر دارد!امیدوارم رسانه های عمومی از این پس ، پیش از اعلام اخباری این چنین و ایجاد جنجال بیهوده از ماهیت و صحت علمی خبر اطمینان پیدا کنند. این در حالی است که در اولین روز انتشار این خبر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا مصاحبه ای را با دکتر عجب شیری زاده (استاد دانشكده فيزيك دانشگاه تبريز و رييس مركز پژوهشي نجوم و اخير فيزيك مراغه)در این باره تربتیب داده که آقای عجب شیری زاده در پاسخ خورشید و فعالیتهای خورشیدی را دلیل این واقعه ذکر کرده بودند. دکتر عجب شیری زاده با تاكيد بر اين كه تا كنون هيچ مدرك مستدل علمي درباره بشقاب پرندهها و ساير اشيا پرنده با منشا غير زميني ارائه نشده، درباره منشاء احتمالي اين پديده اظهار كرد: از لحاظ علمي و نجومي ميتوان اين پديده را به ذرات ناشي از فعل و انفعالات شديد خورشيدي در روزهاي اخير نسبت داد. پديدههايي نظير طوفانها و بادهاي خورشيدي كه گاه و بيگاه در سطح اين ستاره رخ ميدهد، به آزاد شدن و انتشار ذرات پر انرژي به فضاي پيرامون آن منجر ميشود. به گفته وي، اين ذرات در حالت عادي توسط لايه «وان آلين» جو كه به عنوان سدي محافظ در برابر تشعشات مغناطيسي عمل ميكند، جذب ميشوند. ولي در برخي مواقع، اين ذرات با عبور از جو به صورت پرتوهايي نوراني در آسمان رويت ميشوند كه نمونهاي از آن شفقهاي قطبي هستند كه معمولا در مناطق قطبي زمين تشكيل ميشوند. ولي احتمال بروز آنها در ساير مناطق هم وجود دارد. پروفسور عجب شيريزاده درباره ادعاي رويت كنندگان پديده ناشناس اخير مبني بر تشعشع پرتوهاي رنگي مختلف در پيرامون اين اشياء گفت: در مواقعي كه ميزان رطوبت جو زمين زياد باشد، تشعشعات خورشيدي همانند منشور عمل كرده و طيفي از رنگهاي متنوع را ايجاد ميكند؛ بنابراين اگر بخواهيم توجيهي نجومي براي پديدههاي گزارش شده اخير ارائه دهيم ميتوانيم آن را به بروز شراره بزرگ خورشيدي در 8 آوريل (حدود يك هفته قبل) نسبت دهيم. استاد فيزيك دانشگاه تبريز در پايان با ابراز بي اطلاعي نسبت به علت مشاهده محدود اين پديده نجومي، كه هر شب در آسمان يكي از شهرهاي شمالي كشور گزارش شده، خاطر نشان كرد: احتمال اين اشياء نوراني مشاهده شده، ماهواره باشند، نيز وجود دارد. مقاله تحلیلی روزنامه شرق روز شنبه 5 اردیبهشت 1383 را نیز در این مورد بخوانید : گروه علم،سليمان فرهاديان: «دو شيء نوراني براي سومين شب متوالي، چهارشنبه شب در ارتفاع پايين در ضلع جنوبي شهر گنبدكاووس مشاهده شد. به گفته شاهدان، اين دو شي از حدود ساعت ۲۰ تا ۲۲ در آسمان ظاهر شدند.»اين خبر و خبرهاي مشابه بارها از سوي رسانه هاي گروهي و خبرگزاري هاي مختلف منتشر شد.افراد زيادي نيز طي هفته گذشته اعلام كرده اند كه شب هنگام اشياي پرنده عجيبي را در آسمان مشاهده كرده اند كه از خود نورهايي به رنگ مختلف ساطع كرده و يا تغيير رنگ مي دادند. پخش اين خبر توجه قشر وسيعي از مردم را به خود جلب كرده و پرسش هاي زيادي را موجب شده است. عمده اين مشاهدات در روزهاي يكشنبه تا چهارشنبه هفته گذشته صورت گرفته و مكان آن از شهرهاي تبريز، اردبيل، آزادشهر و مشكين شهر در شمال غرب ايران تا آزادشهر و گنبدكاووس در شمال كشور (ساحل جنوبي درياي خزر) متفاوت بود. هر چند توصيفاتي كه از اين اشياء ارائه شده است در بعضي موارد با يكديگر يكسان است، از بعضي لحاظ تفاوت هايي نيز با يكديگر دارد: بعضي يك جسم نوراني را مشاهده كرده اند كه نورهايي به رنگ سبز، قرمز و آبي از آن ساطع شده است، اما بعضي ديگر گفتند شيء نوراني داراي دو بازو در دو طرف خود بود. كسان ديگر نيز دو جسم نزديك به هم را مشاهده كردند كه در يك زمان ظاهر و سپس همزمان ناپديد شدند. پرسشي كه مطرح مي شود اين است كه ماهيت واقعي اين اجرام پرنده چيست؟ از زمان گذشته به خصوص پس از پرواز انسان به كره ماه، قوه تخيل نويسندگان علمي _ تخيلي موجودات عجيب و غريب فرازميني خلق كرد كه با داشتن تكنولوژي پيشرفته (پيشرفته تر از تكنولوژي انسان زميني) براي انجام تحقيقات به زمين سفر مي كردند و مردم نيز براي تحقق بخشيدن به اين روياها، اجسام پرنده اي را مشاهده مي كردند، به طوري كه در كوتاه مدت موارد گزارش اين گونه اجرام از چند ميليون مورد نيز گذشت. اين اجرام را به دليل نامشخص بودن منشأ آنها UFO نامگذاري كرده اند كه به معناي اشياي ناشناس پرنده است و در زبان فارسي نيز «اشناپ» ناميده مي شوند. گزارش تحليلي نجوم از رويت جرم"ناشناخته" پرنده در آسمان ايران. آيا آين جرم نورانی به راستی شيئی ناشناخته است؟ ّآيا بشقابهای پرنده به ايران حمله کرده اند؟ اشتباه نکنيد آنچه در اين روزها بارها از رسانه های عمومی شنيده ايد چيزی بجز رصد سياره بسيار درخشان زهره در آسمان شامگاهی نبوده است. باور نمي کنيد؟ همين امروز پس از غروب آفتاب رو به غرب بايستيد و آن را با چشمان خود ببينيد! در دهه های گذشته بارها و بارها پديده های نجومی و جوی که برای آشنايان با اين دانشها پديده ای عادی بوده با ظهور اشيای پرنده ناشناس اشتباه گرفته شده است. داستان بشقابهاي پرنده داستاني است که اگرچه به نظر مي رسد بايد به دوران مدرن تعلق دارد اما از دطد طرفداران وجود آنها از پيشينه اي بسيار غني و قديمي برخوردار است . اولين نشانه ها از اشيای پرنده ناشناس که عمدتا با ظاهري همانند کلاه لبه دار ظهور مي کنند به دوراني باز مي گردد که هنوز انسان حتي تصوري از پرواز نيز در سر نداشت . شايد يکي از نخستين مدارک ثبت شده از چنين تصوراتی به حدود ۱۲۰۰۰ سال پيش بازمي گردد قطعه سنگي تراش خورده که در نپال يافت شد و برروي آن علايمي از موجودات شبيه به انسان و همينطور نقشي از يک ستاره در مرکز ديسک نقش شده بود. در قرنهاي بعدي اين نقشها تکامل بيشتري يافت و همزمان رد آنها را مي شد در متون کهن جستجو کرد حماسه جاودانه هندي «مهابهاراتا» و «رامايانا» که در آن از نبرد پلوانان نيمه آسماني هند سخن به ميان آمده است اگر با ديدي مدرن مطالعه شود آنچنان به نظر مي آيد که گويا توصيفي از پرواز سفاين مجموعه فيلم هاي جنگهاي ستاره اي را روايت مي کند. همزمان ارابه آتشين آپولون در پونان باستان و زورق اوزيريس در مصر کهن چنين نشانه هايي را در خود دارند. حتي سرنخ چنين مشاهداتي را مي توان در بخش مکاشفات عهد عتيق کتاب مقدس جستجو کرد. شايد يکي از برجسته ترين آنها روايت هزقيل نبي از مشاهده پيکهاي آسماني است که در کنار فرات فرود آمدند و با او سخن گفتند . هزقيل در روايت اين مشاهده نه تنها به توصيف دقيق ابزار پرنده اين راويان مي پردازد که با دقتي خاص از لباس آنها سخن مي گويد لباسي که تطابق عجيبي با لباسهاي فضايي روزگار ما دارند. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده