Sepandarmaz 1327 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۴ تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود 2 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۴ دل به دلداران سپردن کار هر دلدار نیست من به تو جان میسپارم دل که قابل دار نیست 2 لینک به دیدگاه
Sepandarmaz 1327 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۴ تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه 2 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۴ هر سحر صد ناله و زاری کنم پیش صبا تا ز من پیغامی آرد بر سر کوی شما 3 لینک به دیدگاه
Sepandarmaz 1327 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد صبر و آرام تواند به من مسکین داد 3 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟ 3 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟ یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم 2 لینک به دیدگاه
Sepandarmaz 1327 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید بیستون برسر راه است مباد از شیرین خبری گفته و غمگین دل فرهاد کنید 2 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید بیستون برسر راه است مباد از شیرین خبری گفته و غمگین دل فرهاد کنید در اندیشه آنم که روان بر تو فشانمنه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم ----------------- احساس میکنم یه جاشو اشتباه نوشتم....به هر حال اگه اشتباه بود ببخشید 2 لینک به دیدگاه
Sepandarmaz 1327 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ مرا میبینی و هردم زیات می کنی دردم تورا می بینم و میلم زیادت می شود هر دم به سامانم نمی پرسی نمی دانم چه سر داری به درمانم نمی کوشی نمیدانی مگر دردم 2 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ میخواهمت چنان که شب خسته خواب را میجویمت چنان که لب تشنه آب را 2 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ میخواهمت چنان که شب خسته خواب را میجویمت چنان که لب تشنه آب را از آن گلشن گرفتم شمهای باز نهادم نام او را گلشن راز در او راز دل گلها شکفته است که تا اکنون کسی دیگر نگفته است 2 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من می خواستم که گم شوم اندر حصار تو احساس میکنم که جدایم نموده اند همچون شهاب سوخته ای از مدار تو 1 لینک به دیدگاه
Kaveh309 13 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ وارث تمام اضطراب های من سلام لیلی قشنگ خواب های من سلام فرهاد احمدی 3 لینک به دیدگاه
Sepandarmaz 1327 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ دانی بر کدام خاک رشک میبرم آن خاک که در رهگذار توست 3 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ تا نکند وفای تو در دل من تغیری چشم بخود نمیکنم تا چه رسد به دیگری 3 لینک به دیدگاه
Sepandarmaz 1327 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ یارب این نوگل خندان که سپردی به منش می سپارم به تو از چشم حسود چمنش 4 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو 4 لینک به دیدگاه
Sepandarmaz 1327 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۴ وصال او ز عمر جاودان به خداوندا مرا آن ده که آن به 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده