مشاعره

[anvil 5769]

در عشق که او جان و دل و دیده ماست

ما جان و دل و دیده هر سه را سوخته ایم

[ترانه18 8013]

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن

سخن چه فایده گفتن چو پند می ننیوشم

[کتایون 15176]

من نالی خوش نوایم و خاموش ای دریغ

لب بر لبم بنه که نواهاست در دلم

دستی به سینه ی من شوریده سر گذار

بنگر چه آتشی ز تو برپاست در دلم...

[ترانه18 8013]

مژه بر هم مزن ای دیده که نتوانم دید

 

که تو با عکسِ رخش دست در آغوش کنی

[alirezanabati 177]

یکی را که در بند بینی مخند

مبادا که روزی درافتی به بند

[*lotus* 20275]

در آرزوی خاک در یار سوختیم

یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی

[شـاهین 8068]

يـاران بموافقت چو دیــدار کـنید

بـاید کــه ز دوست یـاد بسیار کنید

چون باده خوشگوار نوشید به هم

نوبت چو به ما رسد نگون سار کنی

[sam arch 55879]

يا رب كجاست محرم رازى كه يك زمان

دل شرح آن دهد كه چه گفت و چها شنيد

[unique1366 1752]

درد هم از درد او پرسان شده

 

کاي عجب اين درد بي‌درمان کيست.....

 

 

 

[sam arch 55879]

تا معطر كنم از لطف نسيم تو مشام

شمه اى از نفحات نفس يار بيار

[ترانه18 8013]

روز و شبم سر آمد و با یادِ او گذشت

 

یعنی که عمرِ من همه در آرزو گذشت

[sam arch 55879]

تو شمع انجمنى يك زبان و يكدل شو

خيال و كوشش پروانه بين و خندان باش

[*lotus* 20275]

شکر آنرا که دگر باز رسیدی به بهار

بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی

[ترانه18 8013]

یا لبم می گذارم بر لبِ میگونِ دوست

 

یا سرم را می گذارم بر سرِ پیمانِ عشق

[alirezanabati 177]

یا لبم می گذارم بر لبِ میگونِ دوست

 

یا سرم را می گذارم بر سرِ پیمانِ عشق

قم تفرج تعال فرج لی

واسقنی من شراب دیر مغان

[sam arch 55879]

ناوك چشم تو در هر گوشه اى

همچو من افتاده دارد صد قتيل

[ترانه18 8013]

لبخندِ تو خلاصۀ خوبیهاست

 

لختی بخند ،خندۀ گل ریباست

[sam arch 55879]

تسبيح و خرقه لذت مستى نبخشدت

همت درين عمل طلب از مى فروش كن

[ترانه18 8013]

نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی

ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی

[sam arch 55879]

یا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح

یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را