sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمیارزد 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ در صومعه چون راه ندادند مرا دوش رفتم به در ميكده ديدم كه فراز است 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ تو کوته دستی ام می خواستی ورنه من مسکین به راه عشق اگر از پا در افتادم به سر رفتم... 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ مي لعل مذاب است و صراحي كان است جسم است پياله و شرابش جان است 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ تن تو مطلع تابان روشنایی هاست اگر روان تو زیباست از تن زیباست... 4 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ تاب بنفشه ميدهد طره مشك ساي تو پرده غنچه ميدرد خنده دلگشاي تو 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ وقت آن آمد که ساغر پر کنیم از خون دل کز می لعلت تهی شد جام حسرت نوش چشم... 4 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ مطلب طاعت و پيمان و صلاح از من مست كه به پيمانه كشي شهره شدم روز الست 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ ترک ما سوی کس نمینگرد آه از این کبریا و جاه و جلال 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۰ لبت چون شد که دیگر با لبِ من تمنایِ هم آغوشی ندارد؟ 3 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۰ دریچه ای به تماشای باغ وا می شد دلم چو مرغ گرفتار بال و پر می زد تمام شب به خیال تو رفت و ، می دیدم که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد... 3 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۰ دردیست درد عشق که هیچش طبیب نسیت گر درد مند عشق بنالد غریب نیست 3 لینک به دیدگاه
unique1366 1752 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۰ ترک خويش و ترک خويشان ميکنيم هر چه خويش ما کنون اغيار ماست....... 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۰ تا چه خواهد کرد با من دور گیتی زین دو کار دست او در گردنم یا خون من در گردنش 2 لینک به دیدگاه
unique1366 1752 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۰ شاهد آن نيست كه مويي و مياني دارد بنده ي طلعت آن باش كه آني دارد....... 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۰ دست به جان نمیرسد تا به تو برفشانمش بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش 2 لینک به دیدگاه
unique1366 1752 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۰ شراب و عشق و رنگم هر سه غماز يکي پنهان سه غماز اين چه شيوهست.... 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۰ توبه را تلخ میکند در حلق یار شیرین زبان شورانگیز 2 لینک به دیدگاه
unique1366 1752 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۰ زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نيست در حق ما هر چه گويد جاي هيچ اکراه نيست........ 3 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۰ در این دنیا کسی بی غم نباشد اگر باشد بنی آدم نباشد 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده