مشاعره

[sam arch 55879]

هر چه جز بار غمت بر دل مسكين منست

برود از دل من وز دل من آن نرود

[کتایون 15176]

دل دردمند ما را كه اسير توست يارا!

به وصال, مرهمی نه چو به انتظار خستی...

[sam arch 55879]

يار اگر رفت و حق صحبت ديرين نشناخت

حاش لله كه روم من ز پى يار دگر

[کتایون 15176]

رفتی و همچنان به خیال من اندری

گویی که در برابر چشمم مصوری...

[atefe.sh 283]

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد

طلب عشق رهر بی سر و پایی نکنیم

[کتایون 15176]

ماهی شدن به هیچ نیرزد نهنگ باش

بگریز از این حقارت آرامشی كه جوست...

[sam arch 55879]

تو نازك طبعى و طاقت نيارى

گرانيهاى مشتى دلق پوشان

[sadafv 6584]

نثار خاک رهت نقد جان من هرچند

که نیست نقد روان را بر تو مقداری...

[sam arch 55879]

ياران همنشين همه از هم جدا شدند

مائيم و آستانه دولت پناه تو

[sadafv 6584]

وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی

حاصل از حیات ای جان این دمست تا دانی...

[کتایون 15176]

یك گام دور گشتی و نزدیك تر شدی

عشق است و هیچ سوی غریبش هزار سوست...

[atefe.sh 283]

تا از تو هم آزرده شوم سرزنشم کن

آه این منم ای آینه! کم سرزنشم کن

 

آن روز که من دل به سر زلف تو بستم

دل سرزنشم کرد، تو هم سرزنشم کن

[نیمه ماه 2908]

ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست

که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست

[ساربان 73]

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار

 

نه در برابر چشمی نه غایب از نظری

[captain 9274]

یکی لشگری خواهم انگیختن

ابا دیو مردم بر آمیختن

[sam arch 55879]

نگارم دوش در مجلس بعزم رقص چون برخاست

گره بگشود از ابرو و بر دلهاى ياران زد

[captain 9274]

نگارم دوش در مجلس بعزم رقص چون برخاست

گره بگشود از ابرو و بر دلهاى ياران زد

 

دل که آیینه صافیست غباری دارد

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

[نیمه ماه 2908]

یاد آن که جز به روی منش دیده وانبود

وان سست عهد جز سری از ماسوا نبود

[*lotus* 20275]

دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد

چو لاله داغ هوایی که بر جگر دارد

[نیمه ماه 2908]

در جوانی همه با یاد تو دلخوش بودم

پیرم و از تو همان ساخته با یاد هنوز