رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

شرمنده نیستیم ز هم در گرفت و داد

چندانكه می خورم غم تو ، می خورد مرا

قسمت كنیم آنچه كه پرتاب می شود

شاخه گل قبول تو را ، سنگ رد مرا...

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش

چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب

كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟

كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

امشب ستاره های مرا آب برده است

خورشید واره های مرا ،‌خواب خورده است

نام شهاب های شهید شبانه را

آفاق مه گرفته هم از یاد برده است...

  • Like 4
لینک به دیدگاه

شاید به ناخنی بخراشم تنی ، ولی

چون تیغی آختم ، به دل خویش می زنم

روشن چراغ صاعقه ات باد همچنان

ای آنكه هیچ رحم نكردی به خرمنم...

  • Like 3
لینک به دیدگاه
دلا دايم گداى كوى او باش

به حكم آن كه دولت جاودان به

 

همی تاختی تا دماوند کوه

دمان و کشان از پس اندر گروه

  • Like 4
لینک به دیدگاه

همراه تو تا نابترین آب رسیدن

همواره عطشناكی رویای من اینست

من در تو به شوق و تو در آفاق به حیرت

نایاب ترین فصل تماشای من اینست...

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...